فصل ها برای درختان
هر سال تکرار میشوند
اما فصل های زندگی انسان
تکرار شدنی نیست!
تولد ؛ کودکی ؛
جوانی ؛ پیری ؛
و دیگر هیچ...
قدر لحظههایمان را بدانیم و در مسیر آگاهی قرار بگیریم
قوی بودن ذاتی نیست ...
چیزیه که در طول زمان بدست میاد.
برای هر آدمی تسلیم شدن،آسون ترین
راه ممکنه اما تو جنگیدن رو یاد بگیر💥
روزتون بخیر رفقا ❤️
#انگیزشی
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.خدایا میخوام از ته دلم ازت درخواست کنم
که آنقدر برایم خدایی کنی
که بی نیاز از تمام دنیایت باشم
خداوندا
چنان مرا به آرزوهایم برسان
که از ته قلبم
خوشبختی را احساس کنم
پروردگارا
چنان حال مرا خوب کن
که هیچ چیز و هیچکس
نتونه خرابش کنه
و جوری بغلم کن که به هیچکس
وابستگی نداشته باشم
و بارالها
خودت در رحمتی به رویم بگشا
که هیچکس قادر به بستن آن نباشد
الهی آمین🙏
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🔴 درخت ریا
در بنی اسرائیل عابدی بود، به او گفتند: در فلان مکان درختی است که قومی آن را میپرستند. عابد خشمناک شد و تبر بر دوش گرفت تا آن درخت را قطع کند.
ابلیس به صورت پیرمردی در راه وی آمد و گفت: دست بدار تا سخنی بازگویم. گفت: بگو، گفت: خدا رسولانی دارد که اگر قطع این درخت لازم بود، آنان را برای این کار میفرستاد.
عابد گفت: حتما باید این کار را انجام دهم. ابلیس گفت: نمیگذارم، سپس با وی گلاویز شد، عابد وی را بر زمین زد. ابلیس گفت: مرا رها کن تا سخن دیگری برایت گویم و آن این است که تو مردی مستمندی، اگر مالی داشته باشی که بر عابدان انفاق کنی بهتر از قطع آن درخت است، دست از این درخت بردار تا هر روز دو دینار زیر بالش تو بگذارم. عابد گفت: راست میگویی!
یک دینار صدقه میدهم و یک دینار را به کار میبرم، مرا به قطع درخت امر نکرده اند و من دارای مقام پیامبری نیستم که غم بیهوده بخورم. عابد دو روز زیر بستر خود دو دینار دید و خرج کرد؛ ولی روز سوم چیزی ندید و ناراحت شد و تبر برگرفت که درخت را قطع کند ابلیس در راهش آمد و گفت: کجا میروی؟
گفت: میروم درخت را قطع کنم، گفت: هرگز نمی توانی و با عابد گلاویز شد و وی را بر زمین زد و گفت: بازگرد و گرنه سرت را از تن جدا میکنم. عابد گفت: مرا رها کن تا بروم؛ اما بگو چرا آن دفعه من نیرومندتر بودم؟
ابلیس گفت: تو قصد داشتی درخت را برای خدا و با اخلاص قطع کنی؛ از این رو خدا تو را بر من مسلط ساخت؛ ولی این بار برای خود و دینار خشمگین شدی و من بر تو مسلط شدم.
📙پند تاریخ ۲۰۱/۵-۲۰۲ ؛ به نقل از: المستطرف ۲/ ۱۵۴؛ احیاء العلوم ۳۸۰
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔘داستان کوتاه
استادی صاحب اسم اعظم و قدرت الهیه بود؛ شاگردش اصرار داشت که آن را به او نیز یاد دهد اما استاد خودداری می ورزید و میگفت تو تحمل اسم اعظم را نداری!
شاگرد بسیار اصرار و التماس کرد؛
استاد برای آزمایش به او گفت: فردا صبح به دروازه شهر برو و آن چه دیدی برای من نقل کن.
شاگرد، صبح به دروازه شهر رفت؛ او پیرمرد ریش سفیدی را دید که باری از خار روی پشتش بود که به زحمت آن را برای فروش به شهر میبرد؛
در همین حال سربازی از او پرسید بار را چقدر می فروشی؟ پاسخ داد: ده درهم، سرباز پرسید: آیا به من پنج درهم میفروشی؟ جواب داد نه! سرباز با لگد، بارِ پیرمرد را بر زمین انداخت و به او ناسزا گفت و رفت.
شاگرد این صحنه را دید و به شدت خشمگین شد و با خود گفت این پیرمرد با جان کندن بار را به این جا آورده و سرباز به جای کمک کردن، بار او را به زمین انداخت و به او ناسزا هم گفت!
.
سپس به نزد استاد آمد و آن چه دیده بود برای استاد نقل کرد؛
استاد گفت: اگر اسم اعظم را میدانستی با آن سرباز چه میکردی؟
پاسخ داد به خدا سوگند او را به خرگوش تبدیل کرده و در بیابان رهایش میساختم!
استاد خندید و گفت آن پیرمرد استاد من بوده و من اسم اعظم را از او یاد گرفته ام! اگر اسم اعظم دست تو بیفتد روزی ده حیوان درست می کنی! تو هنوز لیاقت و ظرفیت آگاهی از آن را نداری؛
برو و خود را از صفات رذیله پاک کن که برای تو از هر چیزی بهتر است.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥❌ بدهکار کسی نمانید ❌
🍃 در هنگام مرگ هرکس به تناسب زندگی ای که داشته است ، ممکن است گناهانی داشته باشد که اسباب اذیت و آزارش را در آن لحظات سخت فراهم کند 😞
🍃 از مهم ترین حقوقی که برگردن انسان میآید حق الناس است و از بین آنها حق مالی دیگران است، لذا امیرالمومنین میفرمایند سعی کنید در آن لحظات سخت بدهکار کسی نباشید ✖️
آیت الله حق شناس(ره)🎙
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
حاج اسماعیل دولابی رحمةالله علیه؛
در جوانی اسبی داشتم؛ وقتی از کنار دیواری عبور میکرد و سایهاش به دیوار میافتاد، اسبم به آن نگاه و خیال میکرد اسب دیگری است. به همین خاطر خرناس میکشید و سعی میکرد از آن جلو بزند و، چون هرچه تند میرفت، میدید هنوز از سایهاش جلو نیفتاده است؛ باز هم به سرعتش اضافه میکرد تا حدی که اگر این جریان ادامه پیدا میکرد مرا به کشتن میداد. اما دیوار تمام میشد و سایهاش از بین میرفت، آرام میگرفت.
در دنیا وقتی به دیگران نگاه کنی، بدنت که مرکب توست میخواهد در جنبههای دنیوی از آنها جلو بزند و اگر از چشم و همچشمی با دیگران باز نگهش نداری، تو را به نابودی میکشد.
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بی انصافی
👳♂کسی آمد محضر آیت الله میلانی در مشهد. در اطراف حرم امام رضا علیه السلام مغازه داشت. عرض کرد: مغازه دارم در اطراف حرم، در ایامی که شهر شلوغ است و زائر زیاد، قیمت اجناس را مقداری بالا میبرم و بیشتر از نرخ متعارف میفروشم. حکم این کار من چیست؟
آیت الله میلانی فرمود: این کار "بی انصافی" است.
مغازه دار خوشحال از این پاسخ و اینکه آقا نفرمود حرام است، کفشهایش را زیر بغل گذاشت و دست بر سینه عقب عقب خارج میشد. آقای میلانی با دست اشاره کرد به او که برگرد! برگشت!
آقا دهانش را گذاشت کنار گوش مغازه دار و گفت: داستان کربلا را شنیده ای؟ گفت:بله! گفت: میدانی سیدالشهدا علیه السلام تشنه بود و تقاضای آب کرد و عمر سعد آب را از او دریغ کرد؟گفت: بله آقا، شنیده ام. آقای میلانی فرمود: آن کار عمر سعد هم "بی انصافی" بود!
✅(حضرت علی (ع)می فرمایند
انصاف، مايه آسايش است.)
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
داستان معنوی واقعی میرداماد👇👇👇 بخونید لطفاً
عباس صفوی درشهراصفهان ازهمسرخود سخت عصبانی شده وخشمگین میشود، درپی غضب اودخترش ازخانه خارج شده و شب برنمیگرددخبربازنگشتن دخترکه به شاه میرسدبرناموس خودكه اززیبائی خیره كنندهای بهره داشت سخت به وحشت میافتدماموران تجسّس درتمام شهربه تكاپوافتاده ولی اورانمىیابنددختر به وقت خواب وارد مدرسه طلاّب میشود وازاتفاق به درحجره محمدباقراسترآبادی كه طلبهای جوان وفاضل بودمیرود،در حجره رامیزندمحمدباقردررابازمی کند دختربدون مقدمه واردحجره شده وبه او میگویدازبزرگ زادگان شهرم و خانوادهام صاحب قدرت،اگردربرابربودنم مقاومت كنی ترابه سیاست سختی دچار میكنم طلبه جوان ازترس اوراجامیدهد،دختر غذامیطلبد،طلبه میگویدجزنان خشك و ماست چیزی ندارم میگویدبیاورغذا میخوردو میخوابد.وسوسه به طلبه جوان حمله میكندولی اوباپناه بردن به حق دفع وسوسه میكندآتش غریزه شعله میكشداوآتش غریزه راباگرفتن تك تك انگشتانش به روی آتش چراغ خاموش میكندمأموران تجسّس به وقت صبح گذرشان به مدرسه میافتداحتمال بودن دختررادرآنجا نمیدادندولى دخترازحجره بیرون آمدچون اورایافتندباصاحب حجره به عالی قاپو منتقل كردندوسوسه به طلبه جوان حمله میكندولی اوباپناه بردن به خداونددفع وسوسه میكندآتش غریزه شعله میكشداوآتش غریزه رابا گرفتن تك تك انگشتانش به روی آتش چراغ خاموش میكندعباس صفوی از محمدباقر سئوال میكنددیشب دربرخوردبا این چهره زیبا چه كردی؟وی انگشتان سوخته رانشان میدهدازطرفى خبر سلامت دختررا ازاهل حرم میگیردچون از سلامت فرزندش مطلع میشود، بسیار خوشحال میشودبه دخترپیشنهادازدواج با آن طلبه را میدهد، دختر نیز که از شدت پاكی آن جوانمرد بهت زده بودقبول میكندبزرگان را میخوانندوعقددختررا براى طلبه فقیر مازندرانی میبندندوازآن به بعد است كه اومشهوربه میردامادمیشودوچیزی نمیگذردكه اعلم علمای عصرگشته و شاگردانی بس بزرگ هم چون ملاصدرای شیرازی صاحب اسفاروكتب علمی دیگر تربیت میكند
📚منبع:
عرفان اسلامی (شرح جامع مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه)، جلد 8 ، حسین انصاریان .
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
آینده ای که فردا منتظرش هستید، حاصل
تصمیمات و اقداماتی ست که امروز گرفته
و انجام می دهید 👌
💎 هوشمندانه انتخاب کنید ...
موفقیت زمان میبرد...
به تلاش خود ادامه دهید💪
.
روزتون بخیر رفقا ❤️
#انگیزشی
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
❤️ دیگر نیازمند نشدم...
🔸شخصی از اهل علم میگفت:
در کربلا یا نجف که بودیم، گاهی در مضیقه قرار میگرفتیم بهحدی که آب و نان نداشتیم.
خانواده میگفت: فلان آقا مرجع است، برو از او بخواه.
من میگفتم: این کار را نمیکنم و اگر اصرار بکنید، میگذارم و از خانه بیرون میروم.
🔸 آن شخص میگفت: شب خواب دیدم کسی در میزند.
#امام_زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف بود. دستش را بوسیدم. وارد خانه شدند و مقداری نشستند و هنگام تشریف بردن دیدم چیزی زیر تشک گذاشتند. پس از تشریف بردنشان در عالم خواب نگاه کردم ببینم چه گذاشتهاند، دیدم یک فلس عراقی را گذاشتهاند، [که کوچکترین واحد پول عراق و أَقَل ما یباعُ وَ یشْتَری بِهِ (کمترین مبلغی که میتوان با آن چیزی را خرید و یا فروخت) است که شاید فقرا هم آن را قبول نکنند] از خواب بیدار شدم و بعد از آن خواب دیگر به فقر گرفتار نشدم. از اصفهان حواله صد یا هشتاد تومان رسید و وضع ما رو به بهبودی رفت.
👌ما که چنین ملاذ و ملجئی (تکیهگاه و پناهگاهی) داریم، چه احتیاجی به دیگران داریم؟!
📚در محضر بهجت، ج۱، ص ۳۹
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام علي عليه السلام
در اعمال نيكو شتاب كنيد، و از فرارسيدن مرگ ناگهانى بترسيد، زيرا آنچه از روزى كه از دست رفته، اميد بازگشت آن وجود دارد، اما عمر گذشته را نمى شود باز گرداند، آنچه را امروز از بهره دنيا كم شده مى توان فردا به دست آورد امّا آنچه ديروز از عمر گذشته، اميد به بازگشت آن نيست
📚 نهج البلاغـه ، خطبه 114
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
❓آیا ممکن است زن دو قلب داشته باشد؟
✍ بله ، این را قرآن ثابت کرده
🌱 در جلسهای که عدهٔ زیادی از دانشجویان شرکت داشتند، استاد از فصاحت و بلاغت و دقت قرآن سخن میگفت : که اگر کلمهای در آن جابجا شود، کل معنی عوض میشود و مثلها میزد.
🍂 دانشجویی بلند شد و گفت : من این را قبول ندارم.
🌱 در قرآن آیاتی است که سست و بی پایهاند.
به این دلیل، مثلاً این آیه👇🏻
(ﻣَّﺎ ﺟَﻌَﻞَ ﺍﻟﻠَّﻪُ ﻟِﺮَﺟُﻞٍ ﻣِّﻦ ﻗَﻠْﺒَﻴْﻦِ ﻓِﻲ ﺟَﻮْﻓِﻪِ)
خداوند در درون هیچ مردی، دو تا قلب قرار نداده.
چرا گفته مرد و نگفت درون هیچ بشری...
و تمام مردم، بجز یک قلب ندارند.
چه مرد باشند و چه زن.
🌿 در این لحظه سکوتی سنگین در سالن حکمفرما شد، و چشمها متوجه استاد شد و همه منتظر جوابی قانع کننده بودند.
☘ سخن دانشجو تا اینجا درست بنظر میرسید. چه مرد چه زن یک قلب دارند.
❓چرا قرآن فقط اشاره به مرد کرده؟
🌱 پاسخ را بشنوید و به اعجاز و دقت قرآن پی ببرید، که بدون دقت و تفکر عمیق محال است به آن برسید.
☘ استاد گفت : بله مرد از محالات است دو تا قلب درون سینه داشته باشد.
✍ ولی زن وقتی باردار شد ، براستی دو قلب درون سینهاش دارد.
👌 قلب خودش و قلب طفلی که حامله است.
توجه کردید دقت انتخاب کلمات قرآنی را، واقعاً معجزه از این بالاتر، و خداوند واقعاً با حکمت کلمات را انتخاب و در جای مناسب در قرآن قرار داده است.
❓راستی چرا میت در آن دنیا میگوید اگر مرا دوباره بدنیا برگردانی، صدقه میدهم؟
❓چرا صدقه را انتخاب کرد؟
(ﺭﺏ ﻟﻮﻻ ﺃﺧﺮﺗﻨﻲ إلى أﺟﻞ ﻗﺮﻳﺐ ﻓﺄﺻﺪّﻕ)
❓چرا نگفت به حج و عمره میروم، یا نماز میخوانم، یا روزه میگیرم؟
اهل علم میگویند :
برای اینکه بعد از مرگ ، اثر صدقه را در آن دنیا دیده که فقط به آن اشاره میکند.
☘ زیرا مؤمن در روز قیامت در سایه صدقهاش قرار دارد.
👌 پس تا میتوانید صدقه بدهید. هم برای خودتان ، هم به نیابت مردگانتان.
🍂 باز گشت آنان ممکن نیست، شما بجای آنها صدقه دهید.
👌 نشر این مطلب هم صدقه است.
✍
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
32.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 چگونه شبیه #پیامبر_اکرم صلیالله علیه شویم؟
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
📚پادشاه آسمانها
روزى مرد فقيرى اسب خود را زين کرد تا برود و براى عيد بچههاى خود چيزى پيدا کند. هوا سرد بود و برف زيادى باريده بود.
مرد در ميان راه به پسرى برخورد و ديد که يک خورجين پول و طلا دارد. خورچين پسر را گرفت و خواست او را بکشد. پسر هرچه التماس کرد فايده نداشت.
عاقبت گفت: پس اجازه بده دو رکعت نماز بخوانم. مرد اجازه داد. پسر نماز خواند و سپس دعا کرد: من خونم را هديه مىکنم به خداى آسمانها، خداى آسمانها هديه کند به خداى زمين.
مرد پسر را کشت و پولهاى خود را برد به خانه و سر و سامانى به زندگى خود داد.
يک روز در زمستان مرد دوباره به راه افتاد. اتفاقاً از همان راهى که پسر را کشته بود عبور مىکرد. ديد در جائىکه پسر را کشته درخت انگورى سبز شده و انگورهاى آن برق مىزند.
انگورها را چيد و براى اينکه پيش پادشاه ارج و قربى پيدا کند، وى طبقى گذاشت و به قصر پادشاه برد. وقتى پادشاه درپوش طبق را باز کرد. ديد روى آن دست و پاى بريدهاى گذاشتهاند. از مرد پرسيد اينها چيست؟
مرد که بسيار ترسيده بود ناچار همهٔ ماجرا را گفت: به دستور پادشاه سر مرد را بريدند تا به سزاى اعمال خود برسد.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🌹داستان آموزنده🌹.
شیخ را گفتند:((فلان کس بر روی آب راه میرود!))گفت:((سهل است! چغزی وصعوه ای نیز بر روی آب می رود.))
.
گفتند:((فلان کس در هوا می پرد!))گفت:((زغن و مگس نیز در هوا می پرد.))
گفتند:((فلان کس در یک لحظه٬از شهری به شهری می رود!))شیخ گفت:((شیطان نیز در یک نفس از مشرق به مغرب می رود...این چنین چیزها را چندان قیمتی نیست!))
مرد آن بودکه در میان خلق بنشیند وبرخیزد وبخورد وبخسبد وبخرد وبفروشد ودر بازار در میان خلق ٬ستد وداد کند و زن خواهد و با خلق در آمیزد و یک لحظه از خدای غافل نباشد.
*جقز: قورباغه
*صعوه:پرنده ای کوچک به اندازه ی گنجشک
*زغن:کلاغ
🌹
پ.ن:
در بعضی احادیث مانند حدیثی که تصویر آمده و یا حدیث دیگری از امام صادق که فرمودهاند: «اگر توانستى كه از خانه ات بيرون نيايى اين كار را بكن؛ زيرا وقتى بيرون آمدى بايد غيبت نكنى، دروغ نگويى، حسادت نورزى، رياكارى نكنى، تملّق نگويى و سازشكارى نكنى.»(۱) به نوعی سفارش به عزلت و فاصله گرفتن از مردم است؛ اما در احادیث دیگری نیز به حضور در جمع و در بین مردم بودن سفارش شده است؛ مثلا پیامبر اکرم به مردی که خواست برای عبادت به کوهی برود فرمودند: «اگر فردى از شما در نقطه اى از جهان اسلام آنچه را كه برايش ناگوار است يك ساعت تحمل كند، بهتر است از اين كه چهل سال در خلوت و تنهايى به عبادت پردازد»(۲).
..
اين دو نوع حديث چگونه با هم قابل جمع هستند؟!
اينگونه كه:
در جمع مردم بودن و گناه نكردن و تأثير مثبت گذاشتن بر ديگران، هزاران هزار بار بهتر از عبادت در تنهايی و گوشه نشینی است؛ در غیر اینصورت، اگر وارد جمع شدن باعث میشود که ما گناه کنیم و از دیگران رنگ منفی بگیریم، تنها بودن به مراتب بهتر از قاطی شدن با مردم است.
(۱)(کافی: ۸/ ۱۲۸/۹۸)
(۲)(الدرّ المنثور : ۱/۱۶۱).
🌹
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
امام رضا علیه السلام می فرمایند:
🌷 هرکس روزانه ۱۰۰ مرتبه بگوید« لا اله الا الله ملک الحق المبین»
خداوند عزیز جبار از فقر پناهش میدهد واز وحشت قبر آسوده اش می دارد و با این ذکر بی نیازی را به سوی خود جلب و فقر را دور می کند، درب جهنم به رویش بسته میشود و در بهشت را می گشاید.
📚 بحارالانوار جلد ۸۳ صفحه ۱۶۱
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
❣داستان تاریخی حاکم و دهقان !
🤴روزی حاکم نیشابور برای گردش به بیرون از شهر رفته بود که مرد میانسالی را در حال کار بر روی زمین کشاورزی دید.
حاکم پس از دیدن آن مرد بی مقدمه به کاخ برگشت و دستور داد کشاورز را به کاخ بیاورند.
👨🏼🌾روستایی بی نوا با ترس و لرز در مقابل تخت حاکم ایستاد.
به دستور حاکم لباس گران بهایی بر او پوشاندند.
حاکم گفت یک قاطر راهوار به افسار و پالان خوب به او بدهید.
حاکم که از تخت پایین آمده بود و آرام قدم میزد به مرد کشاورز گفت: میتوانی بر سر کارت برگردی، ولی همین که دهقان بینوا خواست حرکت کند حاکم کشیده ای محکم پس گردن او نواخت.
همه حیران از آن عطا و حکمت این جفا، منتظر توضیح حاکم بودند.
🤴حاکم از کشاورز پرسید: مرا می شناسی؟
👨🏼🌾کشاورز بیچاره گفت: شما تاج سر رعایا و حاکم شهر هستید.
حاکم گفت: آیا بیش از این مرا میشناسی؟ سکوت مرد حاکی از استیصال و درماندگی او بود.
حاکم گفت: به خاطر داری بیست سال قبل که من و تو با هم دوست بودیم در یک شب بارانی که در #رحمت_خدا باز بود من رو به آسمان کردم و گفتم خدایا به حق این باران و رحمتت مرا حاکم نیشابور کن و تو محکم بر گردن من زدی و گفتی که ای ساده دل! من سالهاست از خدا یک قاطر با پالان برای کار کشاورزیم می خواهم هنوز اجابت نکرده آن وقت تو حکومت نیشابور را می خواهی؟
یک باره خاطرات گذشته در ذهن دهقان مرور شد.
🤴حاکم گفت: این قاطر و پالانی که می خواستی، این کشیده هم تلافی همان کشیده ای که به من زدی.
فقط می خواستم بدانی که برای خدا حکومت نیشابور یا قاطر و پالان فرق ندارد.
فقط #ایمان و #باور من و توست که فرق دارد....
"از خدا بخواه فقط بخواه و زیاد هم بخواه" خدا بی نهایت بخشنده و مهربان است و در بخشیدن بی انتهاست ولی به خواسته ات ایمان داشته باش !
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انسان هاے خـوب
همچو انعڪاس مـاه
در زُلال آبِ برڪه اند
لمس شدنے نیستند
امازیبـایے بخشِ تاریڪی
و ظلمت شب اند...
⭐️شبتون بخیر
⭐️در پنـاه خــداے مهربـون
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊به طلوع دوباره زندگی
🍁سـلام بده و خـدا را
🕊بخاطر دیدن روزی دیگر
🍁و امیـدی دیگر شکر کن
🕊شب هایی که بیدار مانده ای،
🍁روزهایی که جنگیده ای،
🕊سرکوفت هایی که شنیده ای،
🍁شکست هایی که خورده ای و...
🕊همه و همه تبدیل به شیرین ترین
خاطرات میشوند رفیق 💫
اگر کم نیاوری و رویایت را دنبال کنی👊
سـ🍁ـلام
🕊روزتون
🍁سرشار از نشاط و شادابی
#انگیزشی
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🔴فضيلت ميهمان بر ميزبان
محمّد بن قيس حكايت كند:
روزى در محضر مبارك امام جعفر صادق عليه السلام نام گروهى از مسلمانان به ميان آمد و من گفتم : سوگند به خدا، من شب ها شام نمى خورم ، مگر آن كه دو يا سه نفر از اين افراد با من باشند؛ و من آن ها را دعوت مى كنم و مى آيند در منزل ما غذا مى خورند.
امام صادق عليه السلام به من خطاب كرد و فرمود: فضيلت آن ها بر تو بيشتر از فضيلتى است ، كه تو بر آن ها دارى .
اظهار داشتم : فدايت شوم ، چنين چيزى چطور ممكن است ؟!
در حالى كه من و خانواده ام خدمتگذار و ميزبان آن ها هستيم ؛ و من از مال خودم به آن ها غذا مى دهم ؛ و پذيرائى و انفاق مى نمايم !!
حضرت صادق عليه السلام فرمود: چون هنگامى كه آن ها بر تو وارد مى شوند، از جانب خداوند با رزق و روزى فراوان ميهمان تو مى گردند و زمانى كه خواستند بيرون بروند، براى تو رحمت و آمرزش به جا خواهند گذاشت .
📚محجّة البيضاء: ج 3، ص 33.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi