eitaa logo
حکایت و داستان قرآنی روایت پند حدیث آموزنده زیبا خواندنی معجزه کلیپ صوتی مذهبی اسلامی
18هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
4.6هزار ویدیو
14 فایل
﷽ 💚منبع انواع حکایات و روایات‌ جذاب مذهبی،داستان وپندزیبا 💚🌹حضورشما باعث دلگرمی ماست🌹💚 . 💚لطفا کپی باذکرصلوات🙏🌹 . . ❌تبلیغات و تبادلاتی که درکانال قرار میگیرند نه‌ تایید و نه‌ رد می‌شوند . . . .
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹ارزش آبرو حضرت اميرالمؤمنين امام علی علیه السلام مقدار "پنج بار شتر" خرما براى شخصى آبرومند که از كسى تقاضاى كمك نمى كرد فرستادند . یک نفر که در آن جا حضور داشت به امیرالمؤمنین گفت : "آن مرد كه تقاضاى كمك نكرد ، چرا براى او خرما فرستادید ؟ يك بار شتر هم براى او كافى بود!" امام علی (ع) به او فرمودند: "خداوند امثال تو را در جامعه ما زياد نكند ! من می بخشم و تو بخل مى ورزى !؟ اگر من آن چه را كه مورد حاجت او است ، پس از درخواست کردن بدهم ، چيزى به او نداده ام ؛ بلكه قيمت آبرویش را به او داده ام ؛ زيرا اگر صبر كنم تا از من درخواست كند، در حقيقت او را وادار كرده ام كه آبرويش را به من بدهد." 📚 وسائل الشيعة ، ج۲ ، ص۱۱۸ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
❤️ جود و بخشش کریم اهل بیت (علیه السلام) بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم شخصی خدمت امام مجتبی(علیه السلام) رسید و عرض کرد: ای فرزند امیر مؤمنان! تو را به خدایی که به شما نعمت فراوان داده، به فریاد من برس که دشمنی ستمکار دارم که نه حرمت پیران را پاس می دارد و نه به خردی صغیران ترحم می کند. حضرت که تکیه داده بودند، با شنیدن این سخن، برخاستند و نشستند و فرمودند: «کیست این دشمن تا داد تو را از او بگیرم؟» عرض کرد: دشمن من، فقر و پریشان حالی است. حضرت اندکی سر به زیر افکندند و سپس سر برداشتند و به خدمتکار خود فرمودند: «آنچه مال نزد تو موجود است، بیاور» او نیز پنج هزار درهم آورد و به آن مرد داد و امام در پایان فرمود: «تو را به خدا سوگند می دهم که هرگاه بار دیگر این دشمن به تو حمله ور گردید و ستم ورزید، او را نزد من بیاور تا او را از تو دور گردانم» محمد رضا غیاثی کرمانی، سیره اخلاقی امام حسن مجتبی(علیه السلام)، مؤسسه انتشارات حضور، 1385، چ1، صص24و25؛ به نقل از: بحارالانوار، ج43، ص 350 ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
🔘 داستان کوتاه یکی از بزرگان عرب برای مهمانی نزد امام حسن مجتبی علیه السلام رفت و موقعی که سفره پهن کردند تا شام بخورند،یک دفعه مرد اظهار غصه و ناراحتی کرد و گفت: من چیزی نمی‌خورم. امام حسن-علیه السلام- به او فرمود: چرا چیزی نمی‌خوری؟ آن مرد عرض کرد: ساعتی قبل فقیری را دیدم اکنون که چشمم به غذا می‌افتد به یاد آن فقیر افتادم و دلم سوخت. من نمی‌توانم چیزی بخورم مگر این‌که شما دستور بدهید مقداری از این غذا را برای آن فقیر ببرند. امام حسن-علیه السلام- فرمود: آن فقیر کیست؟ مرد عرض کرد: ساعتی قبل که برای نماز به مسجد رفته بودم، مرد فقیری را دیدم که نماز می‌خواند. بعد از این که وی از نماز فارغ شد، دستمالش را باز کرد تا افطار کند. شام او نان جو و آب بود. وقتی آن فقیر مرا دید از من دعوت کرد که با او هم غذا شوم ولی من‌ که عادت به خوردن چنان غذای فقیرانه‌ای نداشتم،دعوت وی را رد کردم، حالا، اگر می‌شود مقداری از این شام خود را برای وی بفرستید. امام حسن مجتبی-علیه السلام- باشنیدن این سخنان گریه کرد و فرمود: او پدرم، امیرمؤمنان و خلیفه مسلمان علی-علیه السلام- است، او با اینکه بر سرزمینی بزرگ حکومت می‌کند، مانند فقیر‌ترین مردم زندگی می‌کند و همیشه غذای ساده می‌خورد. آیت الله شهید دستغیب/آدابی از قرآن/ص۲۸۲ ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
🔴اثر بی توجهی و بی اعتنایی به پدر فرزند آیت الله کوهستانی، درباره احترام به پدر، از دیدگاه پدر گرامی خود چنین حکایت می کند: روزی در حیاط منزل مشغول انجام کاری بودم، آقا چند بار مرا صدا کرد، ولی من چون نشنیده بودم متوجه خطاب ایشان نشدم. برای مرتبه آخر که مقداری بلندتر مرا مورد خطاب قرار داد صدای مبارک ایشان را شنیدم و بلافاصله به محضرشان رسیدم. با ناراحتی فرمود: «چرا جواب ندادی؟» عرض کردم: صدای شما را نشنیدم، اگر کوتاهی کردم حاضرم مؤاخذه شوم. فرمود: من که تو را بخشیدم ولی از اثرش می ترسم... گویا مراد معظم له این بود که فرزند نباید در مراقبت و اطاعت از والدین خود کوتاهی کند و باید همواره گوش به فرمان پدر و آماده خدمت گزاری باشد زیرا که سهل انگاری در این زمینه آثار نامطلوبی روی فرزند خواهد داشت. 📕بر قله پارسایی،کرامات آیت الله کوهستانی ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰حکایتی شنیدنی از امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه/ التماس دعا داریم 🎤 ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
. 🔻من نمیتوانم ناامیدی را باور کنم : وقتی که او لیاقت حضور را به من داده است حتماً همه چیز را در من نهاده است. وقتی که او لیاقت راه رفتن را به من در زمین داده است ... حتماً همه چیز را در من گنجانده است. وقتی خودش میگه : "وَ هُوَ مَعَکُم ما کُنتُم" همراه ازین بهتر ❤️ . . ‏اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ‏خدا دستت رو می‌گیره و از حــــال‌های بد می‌بردت به حال‌های خوب... اگه دستت رو از دستش جدا نکنی! ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😭این شب ها وقت آشتی کردن با خدا و جبران گذشته است. باز‌آ باز‌آ هر آنچه هستی باز‌آ گر کافر و گبر و بت‌پرستی باز‌آ این درگهِ ما درگهِ نومیدی نیست صد بار اگر توبه شکستی باز‌آ   ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
هدایت شده از تبلیغات | ازصبوری شمامتشکریم🙏🌹
. ۳ تا کاری که ثروتمندت می‌کنه😳😍 اینجا ببین👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/685834653C831aede71e .
امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند : ◀️اگر مومنی را بر کار زشتی بیابم او را با همین پارچه ای که روی لباسم پوشیده ام - یا فرمودند: با پارچه لباس خودش - پنهان و مخفی می کنم، و حضرت در این حال با هر دو دستشان آن پارچه را بلند کردند و فرمودند براستی توبه دری است که بین مومن و بین خداوند است.» و فرموده اند: «مذیع الفاحشه کفاعلها. فاش و آشکار کننده کار وقیح و زشت، مانند انجام دهنده آن کار است.» 📚غررالحكم اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
📚شب کرامت پیرزن از همان دیشب که بچه‌ها گفتند هماهنگ کرده‌اند روضه‌خوان بیاید به منزلش دل توی دلش نبود. پارچه سیاهی‌ها را بیرون آورده بود و آماده گذاشته بود تا بچه‌ها دیوارهای خانه‌اش را سیاه‌پوش کنند. با همان ناتوانی‌اش خانه را جارو کرده بود، هرچه برای روضه‌ی فردا لازم داشت را هم سفارش داد تا بچه‌ها برایش بگیرند. معلم قرآن مسجد بود و تقریباً هرکس از خانم‌های محل قرآن خواندن را بلد بود او را می‌شناخت. جلسات قرآن دوشنبه‌هایش هم در هیچ شرایطی تعطیل نمی‌شد. محرم‌ها هم در به در مجالس روضه‌ی مساجد و خانه‌های اهالی محل می‌شد. نمی‌توانست یک روز را بدون روضه سر کند. اما حالا شرایط فرق کرده بود، ماه رمضان آمده بود و رفته بود، اما بخاطر کرونا مساجد باز نشدند، او هم برای سن و بیماری‌هایش مدت‌ها بود پایش را از خانه بیرون نگذاشته بود. حالا که چهار روز از محرم گذشته بود و کارش شده بود روشن کردن تلویزیون و زیر و رو کردن ‌ها برای پیدا کردن ذکر و روضه‌ای ولو اندک، خیلی دلش گرفته بود. همین شب قبل بود که خواب «آقا» را می‌دید. آقا همان روضه‌خوانی بود که سال‌های دور ماهی یک بار به خانه‌اش می‌آمد و روضه‌ی مختصری می‌خواند و می‌رفت. خواب دیده بود که مثل تمام روزهای آمدن آقا، بچه‌ها را دم صبح فرستاده بود درب خانه‌ی همسایه‌هایش تا دعوت‌شان کنند به مجلس روضه. بعد دیده بود که آقا نشست روی همان صندلی همیشگی و صلی‌الله‌علیک یا ابا عبدالله گفت، از صدای هق‌هق خودش از خواب پریده بود و دلش پر زده بود برای یک روضه‌ی آقا.... ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
🔴گوشت برادر ... پیامبر اکرم یک روز را تعیین فرمود که همه ی مسلمانان روزه بگیرند و تا وقتی دستور نداده افطار نکنند. همه تا شام روزه گرفتند، شامگاه مردم یک یک آمدند و عرض کردند: یا رسول الله تاکنون روزه داشتیم، اجازه ی افطار می‌فرمایید؟ آن جناب اجازه میداد. مردی آمد و عرض کرد: دو دختر از خانواده‌ام روزه گرفته اند، خجالت می‌کشند خدمت شما برسند، اجازه می‌فرمایید افطار کنند؟ حضرت از او رو برگردانیدند، در مرتبه ی دوم نیز مراجعه کرد، باز توجه نفرمودند. در سومین مرتبه فرمودند: از من اجازه ی افطار می‌خواهی؟ آن دو روزه نگرفته اند. چگونه روزه دار است کسی که پیوسته از صبح مشغول خوردن گوشت مردم بوده است. برو و بگو اگر روزه دار بوده اند، استفراغ کنند. آن مرد برگشت و فرمان پیامبر را رسانید، دختران استفراغ کردند، از دهان هر یک تکه گوشتی خارج شد. آن گاه خدمت پیامبر برگشت و جریان را به عرض رساند. آن جناب فرمودند: سوگند به حق آن کسی که جانم در دست او است، اگر در شکم آنها باقی می‌ماند، آتش جهنم آنان را فرا می‌گرفت. [۳] آن کس که لوای غیبت افراشته است او از تن مردگان غذا ساخته است [۳]: پند تاریخ ۵/ ۱۶۳. ۱۶۲ ؛ به نقل از: کشف الریبة عن أحکام الغیبة (شهید ثانی) /۲۸۷. 📙هزار و یک حکایت اخلاقی ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نیایش شبانه با حضرت عشق❤️❤️ خـدایا احساسم در کلمات نمی‌گنجد حس عجیبی‌ست تنهائی، غریبی و دلتنگی بی پایانی اما امید به لطف تو دارم تو را همیشه کنارم و مهربان یافته‌ام سایه پر مهرت را همیشه بر سرمان نگهدار خستگی را تو به خاطر مسپار که افق نزدیک است و خدایی بیدار که تو را می‌بیند و به عشق تو همه حادثه‌ها می‌چیند که به یادش باشی و بدانی که همه بخشش اوست و همینش کافی است شبتـ🌙ـون رویایی🌟 التماس دعاااا ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
ایمان داشته باش که هرروزت بهتر خواهد شد خود خدا گفته که: بعداز هرسختی آسانیست، امیدوار باش که بهترین ها درانتظارته یه روز به همین زودیا وقتی همه چیزت جور شد برمیگردی و به این روزای زندگیت نگاه میکنی و از اینکه هیچ وقت ناامید نشدی خوشحال میشی در گرفتاری ها و سختی ها صبور و محکم باش که خدا با صابران است... ᳝‎‌‌‌‍‌‍᳝᳝᳝᳝᳝‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‍‌‍᳝᳝᳝᳝᳝‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌ Start everyday with a new hope, leave bad memories behind and have faith for a better tomorrow. هرروزرا،باامیدی‌تازه‌آغازکن. خاطرات‌تلخ‌روپشت‌سرت‌رهاکن ! وبہ‌فردایی‌بهترایمان‌داشتہ‌باش...🌿♥️ ᳝‎‌‌‌‍‌‍᳝᳝᳝᳝᳝‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‍‌‍᳝᳝᳝᳝᳝‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‍‌‍᳝╭✹••••••••••••••••••🌸 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
یکی از اساتید حوزه نقل میکرد:روزی یکی از شاگرداش بهش زنگ میزنه که فورا استاد واسش یه استخاره بگیره استاد هم استخاره میگیره وبهش میگه:بسیار خوبه معطلش نکن و سریع انجام بده. چند روز بعد شاگرد اومد پیش استاد وگفت میدونید استخاره رو برا چی گرفتم؟ استاد:نه شاگرد:تو اتوبوس نشسته بودم دیدم نفر جلوییم،پشت گردنش خیلی صافه وباب زدنه هوس کردم یه پس گردنی بزنمش دلم میگفت بزن.عقلم میگفت نزن هیکلش از تو بزرگتره میزنه داغونت میکنه خلاصه زنگ زدم و استخاره گرفتم وشما گفتین فورا انجام بده منم معطل نکردم وشلپ زدمش انتظار داشتم بلند شه دعوا راه بندازه امایه نگاهی به من انداخت وگفت استغفرالله. تعجب کردم گفتم:ببخشید چرا استغفار؟ گفت:دخترم یه پسر بیکار رو دوست داره و من با ازدواج اون مخالفت کردم ولی پسر همکارم که وضعیت مالی خوبی دارن به خواستگاریش اومده و میخوام مجبورش کنم که زن پسر همکارم بشه و الان توی دلم داشتم به خدا میگفتم خدایا اگه این تصمیمم اشتباهه یه پس گردنی بهم بزن که بفهمم تا این درخواستو کردم تو از پشت سر محکم به من زدی همیشه با خدا مشورت کن.درسته بهت پس گردنی میزنه ولی نمیذاره تصمیم اشتباه بگیری ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
📚حکایت ملا نصرالدین و رحمت خداوند روزی از روزهای بهاری باران به شدت در حال باریدین بود. خوب در این حالت هر کسی دوست دارد، زودتر خود را به جای برساند که کمتر خیس شود. ملا نصرالدین از پنجره به بیرون نگاه کرد و همسایه خودش را دید. او می دوید تا زودتر خودش را به خانه برساند. ملا نصرالدین پنجره را باز کرد و فریاد زد. های همسایه! چیکار می کنی؟ خجالت نمی کشی؟ از رحمت خدا فرار می کنی؟ مرد همسایه وقتی این حرف ملا را شنید، دست از دویدن کشید و آرام ارام به سمت خانه رفت. در حالی که کاملا موش آب کشیده شده بود. چند روز گذشت. این بار ملا نصرالدین خود در میانه باران گرفتار شد. به سرعت در حال دویدن به سوی خانه بود که همسایه سرش را از پنجره بیرون آورد و گفت: های ملا نصرالیدن! خجالت نمی کشی از رحمت خدا فرار می کنی! چند روز قبل را یادت هست؟ به من می گفتی چرا از رحمت خدا فرار می کنی؟ حال خودت همان کار را می کنی؟ ملا نصرالدین در حالی که سرعت خودش را زیادتر کرده بود، گفت: چرا یادم هست. به همین خاطر تندتر می دوم که زیادتر رحمت خدا را زیر پایم نکنم. سخن پایانی این داستان کنایه از افرادی که از زمین و زمان ایراد می گیرند، اما برای رفتارهای خودشان هزار و صد توجیح ذکر می کنند. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
نماز صبح مانع از سرطان می‌شود بر اساس تعدادی از پژوهش‌های علمی انجام شده در مركز پژوهش‌های ملی قاهره، خواندن نماز صبح در زمان مقرر خود، موجب فعال شدن كار سلول‌های بدن و جلوگیری از ابتلا به تومورهای سرطانی می‌شود. به گزارش ایسنا، دكتر سعید شلبی از اساتید این مركز گفت: پژوهش‌ها موید این مطلب است كه خواندن نماز صبح در زمان خود،به جلوگیری ازابتلا به بیماری‌های قلبی وهم‌چنین تنظیم كارهورمون‌های بدن وگردش خون كمك می‌كند. وی افزود: بر اساس این پژوهش در زمان ادای نماز صبح، تمامی اعضای بدن در اوج فعالیت‌هایشان قرار دارند به گونه‌ای كه ترشح هورمون‌ها به ویژه آدرنالین كه ترشح آن در ساعت 5 صبح شروع می‌شود، افزایش می‌یابد و به فعال شدن تمامی اعضای بدن و جلوگیری از تومورهای سرطانی كمك می‌كند. هم‌چنین هوای پاك صبحگاهی دارای مقادیر زیادی اكسیژن است كه موجب فعالیت قلب، كاهش انقباضات رگ‌های خونی، تنظیم كار هورمون‌ها و بهبود کار حافظه می‌شود. ‌ ‌ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
🔴 جعده به آرزویش نرسید امام حسن(ع) بسیار زیبا، دارای سخاوت و نسبت به خانواده مهربان بود. معاویه چندین بار علیه امام توطئه کرد ولی نتیجه نداشت.تصمیم گرفت به وسیله همسر امام حسن(ع)، جَعده (دختر اشعث)، ضربه اش را بزند. به او گفت: اگر به امام حسن زهر بدهی، صدهزار درهم به تو می دهم و تو را به عقد پسرم یزید در می آورم. روزی امام حسن(ع) روزه دار و آن روز بسیار گرم بود و تشنگی بر ایشان اثر کرده بود در وقت افطار، جعده شربت شیری برای حضرت آورد، که از قبل، آن را زهرآلود کرده بود. وقتی حضرت آشامید، احساس مسمومیت کرد و گفت: انالله و انا الیه راجعون، سپس رو به جعده کرد و فرمود: ای دشمن خدا، خدا تو را بکشد، به خدا سوگند بعد از من نصیبی نخواهی داشت، او تو را فریب داد، خدا تو و او را به عذاب خود خوار کند. به روایتی دو روز، زهر در وجود مبارک امام اثر کرد و حضرت در سن 48 سالگی به شهادت رسید. اما جعده به خاطر طمع به مال و زن یزید شدن آرزویش را به گور برد. معاویه گفت: وقتی به حسن بن علی(ع) وفا نکردی چطور به یزید وفا کنی؟! و به وعده هایی که به او داده بود عمل نکرد؛ و جَعده با خواری و ذلت از دنیا به درک واصل شد. (منتهی الامال، جلد1، ص231) ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
🌻‍ چند دقیقه با امام علی علیه السلام🌻‍ -برکت مال به زکات دادن است، -برکت عمر در کار نیک است، -ورود دستهای زیاد در سفره برکت است، -هوشیاری و زیرکی خود را در ترک گناه قرار ده، -فروتنی انسان به کرم اوست، -رخنۀ دین به مرگ علماء است، -جمال انسان به حلم است، -زیبایی سخن به کوتاهی و اختصار است، -همنشین نیک غنیمت است، -نقل حدیث موجب نسبت پیدا کردن با پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است، -عیب علم، خودپسندی است، -شفای قلب به قرآئت قرآن است، -صلاح دین به تقواست، و فسادش به طمع، -روشنی دل از خوردن حلال است، -اطاعت خدا غنیمت است، -افتخار به فضیلت به از فخر به نژاد است، -حرص، قاتل حریص است، -طراوت و خرمی چهره در راستگویی است، 📚‍ کتاب نصایح، مؤلف: حضرت آیت الله مشکینی اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
• 🌹داستان آموزنده🌹. در عصر پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در میان مشرکان، دو نفر با هم دوست بودند، نام این دو نفر عقبه و آُبی بود. عقبه آدم سخی و بلندنظر بود. هر زمان از مسافرت برمی‌گشت، سفره مفصلی ترتیب می‌داد و دوستان و بستگان را به میهمانی دعوت می‌کرد و در عین آن‌که در صف مشرکان بود، دوست می‌داشت که پیامبر اسلام را نیز مهمان خود کند. در مراجعت یکی از مسافرت‌ها، سفره‌ گسترده‌ای را ترتیب داد و جمعی از جمله پیامبر اکرم را دعوت کرد. دعوت‌شدگان به خانه او آمدند و کنار سفره غذا نشستند. پیامبر نیز وارد شد و کنار سفره نشست، ولی از غذا نخورد و به عقبه فرمود: «من از غذای تو نمی‌خورم، مگر این‌که به یکتایی خداوند و رسالت من گواهی دهی». . عقبه به یکتایی خدا و رسالت پیامبر گواهی داد و به این ترتیب قبول اسلام کرد. . این خبر به گوش دوست عقبه یعنی «اُبی» رسید، او نزد عقبه آمد و به وی اعتراض شدید کرد و حتی گفت: تو از جاده حق منحرف شده‌ای. . عقبه گفت: من منحرف نشدم، ولی مردی بر من وارد شد و حاضر نبود از غذایم بخورد، جز این‌که به یکتایی خدا و رسالت او گواهی بدهم. من از این شرم داشتم که او سر سفره من بنشیند، ولی غذانخورده برخیزد. . اُبی گفت من از تو خشنود نمی‌شوم، مگر این‌که در برابر محمد (ص) بایستی و به او توهین کنی ... . عقبه فریب دوست ناباب خود را خورد و از اسلام خارج شد و مرتد شد و در جنگ بدر در صف کافران شرکت کرد و در همان جنگ به هلاکت رسید. . دوست ناباب او «اُبی» نیز در سال بعد در جنگ احد در صف کافران بود و به دست رزم‌آوران اسلام کشته شد. . آیات 27 و 28 و 29 سوره فرقان در مورد این جریان نازل شد و وضع بد عقبه را در روز قیامت که بر اثر همنشینی با دوست بد، آن‌چنان منحرف شد، منعکس نمود و به همه مسلمانان هشدار داد که مراقب باشند و افراد منحرف را به دوستی نگیرند که در آیه 28 سوره فرقان، چنین آمده که در روز قیامت می‌گوید: «یا ویلتی لیتنی لم اتخذ فلانا خلیلا؛ یعنی: ای وای بر من! کاش فلان شخص گمراه را به دوستی خود انتخاب نکرده بودم.» (منبع:مجمع البیان، ج۷ص۱۶۶) 🌹 اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوندن تمام آیات و سوره های قرآن برکت و نور وارد زندگیمون میکنه ولی هر سوره اثر خاصی داره که در روایات بهش اشاره شده اما مهمه سند روایت صحیح باشه بهمین خاطر خیلی بامراعات و تحقیق شده براتون میگذارم خواص رو امیدوارم درکنار همت و تلاشمون برای رسیدن به خواسته ها این سوره ها گره های مسیر رشدمون رو باز کنه 😌✨ ما اینجا از قرآن میگیم و با قرآن زندگی میکنیم😍👇 اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
✳️ نکات مهم و کلیدی زندگی موفق در قرآن کریم (23) نکات کلیدی زندگی موفق در جزء سوم قرآن کریم ۱. سوره ی بقره ، آیه ۲۵۴ انفاق کنید پیش از آن که فرصت را از دست بدهید. ۲. سوره ی بقره ، آیه ۲۶۳ به کسانی که صدقه می دهید با لحن خوب سخن بگویید. ۳. سوره ی بقره ، آیه ۲۶۴ بخشش و انفاق خود را با منت و آزار باطل نکنید. ۴. سوره ی بقره ، آیه ۲۶۸ شیطان شما را از فقر می ترساند تا انفاق نکنید. ۵. سوره ی بقره ، آیه ۲۷۴ در آشکار و پنهان صدقه دهید. ۶. سوره ی آل عمران ، آیه ۱۷ در سحرها استغفار کنید. ۷. سوره ی بقره ، آیه ۲۸۶ خداوند از هرکس به اندازه ی توانایی اش تکلیف می خواهد. ۸. سوره ی بقره ، آیه ۲۸۲ هنگامی که به یکدیگر قرض می دهید، حتماً آن را بنویسید و مکتوب کنید. اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
📝داستان رشوه دادن به امام علی(ع) امیرالمومنین علی(ع)میفرمایند: و عجیب تر از این داستان آن شخص است که شبانگاه در خانه من را کوبید ودر دستش ظرف سر پوشیده پر از حلوا بود چنان از ان مشمئز شدم که گویی با اب دهان یا استفراغ ماری تهیه شده بود.به او گفتم ایا این انعام است.یا زکات یا صدقه که این ها بر ما اهل بیت حرام است گفت نه این است و نه ان بلکه هدیه است کفتم هلاک شوی از طریق دین خدا می خواهی مرا بفریبی ابله شده ای؟ یا دیوانه و یا هذیان میگویی؟سوگند به خدا که اگر هفت اقلیم را با ان چه در زیر اسمان ان هاست به من دهند تا با بیرون کشیدن یک پوست جو از دهان مورچه ای خدا را نافرمانی کنم هرگز نخواهم کرد. اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi