📘#داستانهایبحارالانوار
فریاد رس مظلومان
🔹روزی امیرمؤمنان علی علیه السلام از بازار خرما فروشان میگذشت، دید کنیزی گریه میکند. فرمود: چرا گریه میکنی؟
گفت: صاحب من یک درهم به من داد، خرما خریدم.
هنگامی که آن را پیش او بردم نپذیرفت و گفت: خرمای خوبی نیست و اکنون آوردهام پس بدهم ولی خرما فروش قبول نمی کند.
🔹حضرت به خرما فروش فرمود:
«ای بنده خدا! این یک کنیز است از خود اختیاری ندارد، تو خرما را بگیر و پولش را بده.»
خرما فروش با ناراحتی از جا برخاست و بر سینه امیرالمومنین (علیه السلام) کوبید و او را عقب زد.
حاضران گفتند: ای مرد! این امیر مؤمنان است. خرما فروش از شنیدن آن، نفسش بند آمد و رنگ رخسارش پرید و فورا پول را پس داد و خرما را گرفت و گفت:
یا امیر مؤمنان! از من راضی باش، اشتباه کردم.
حضرت فرمود: «اگر کارت را اصلاح کنی و حق مردم را ادا کنی از تو راضی خواهم شد.»
📚بحارالانوار ج ۴۱، ص ۴۸
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
📘#داستانهایبحارالانوار
عبادت زهرای مرضیه سلام الله علیها در بستر شهادت
🔹حضرت زهرا در لحظات آخر عمر که بستری بود، به اسماء بنت عمیس فرمودند:
«عطر من و لباس مخصوص نمازم را بیاور، میخواهم نماز بخوانم.»
🔹اسماء میگوید: من عطر و لباس نمازشان را حاضر کردم، آن حضرت وضو گرفتند پس از وضو حالشان منقلب شد، سرشان را به بالش نهادند و فرمودند:
«اسماء! وقت نماز که رسید، مرا بیدار کن تا نمازم را بخوانم، اگر بیدار شدم که هیچ و اگر بیدار نشدم کسی را نزد علی (عیله السلام) بفرست تا خبر وفات مرا به او بدهد.»
🔹اسماء میگوید:
هنگامی که وقت نماز رسید، صدا زدم:
الصلاة یا بنت رسول الله! دختر پیامبر خدا، وقت نماز است. جوابی نشنیدم، فهمیدم که حضرت زهرا از دنیا رفته است.
📚بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۸۳
📌آری #حضرت_زهرا (علیها السلام) به عبادت و دعا آنچنان جدی و کوشا بودند که همه دستورات واجب، وحتی مستحبات را رعایت میکردند، استعمال عطر و پوشیدن لباس پاکیزه در نماز مستحب است که آن بانوی بزرگ اسلام در لحظههای سخت آخر عمر مبارک فراموش نکرده است».
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
#داستانهایبحارالانوار
عاقبت قرآن خوانِ بی تقوا!
در یکی از شبها امیرالمؤمنین علیه السلام از مسجد کوفه به سوی منزل خود حرکت کرد.
کمیل بن زیاد که از یاران خوب آن حضرت بود امام را همراهی مینمود. گذرشان از کنار خانه مردی افتاد که صدای قرآن خواندنش بلند بود و آیه ۹ سوره زمر را با صدای دلنشین و زیبا میخواند.
کمیل از حال معنوی این مرد بسیار لذت برد و در دل بر او آفرین گفت. بدون آنکه سخنی در زبان بگوید.
حضرت به حال کمیل متوجه شد و رو به او کرد و فرمود:
«ای کمیل! صدای قرآن خواندن او تو را گول نزد زیرا او اهل دوزخ است (چه بسا قرآن خوانی هست که قرآن بر او لعنت میکند) و بزودی آنچه را که گفتم به تو آشکار خواهم کرد!»
کمیل از این مسئله متحیر ماند، نخست اینکه امام علیه السلام به زودی از فکر و نیت او آگاه گشت، دیگر اینکه فرمود: این مرد با آن حال روحانیش اهل دوزخ است.
مدتی گذشت. حادثه گروه خوارج پیش آمد و کارشان به آنجا رسید که در مقابل امیرالمؤمنین ایستادند و علی علیه السلام با آنان جنگید در حالی که حافظ قرآن بودند.
پس از پایان جنگ که سرهای آن طغیان گران کافر بر زمین ریخته بود، امیرالمؤمنین علیه السلام به یکی از سرها اشاره کرد و فرمود:
«ای کمیل! این همان شخصی است که در آن شب قرآن میخواند و از حال او در تعجب فرو رفتی.» آنگاه کمیل حضرت را بوسید و استغفار کرد.
📚بحارالانوار ج ۳۳، ص ۳۹۹.
ོ
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
📘#داستانهایبحارالانوار
🔹حضرت موسی علیه السلام در مناجات خود با خداوند عرض کرد:
🔘 خدایا! من خواهان قرب تو هستم.
خداوند فرمود:
قرب من از آن کسانی است که #شب_قدر بیدار باشند.
🔘 خدایا! رحمتت را خواهانم.
رحمت من شامل کسانی است که در شب قدر به مساکین و فقرا رحم کند.
🔘 خدایا! من جواز عبور از صراط را خواهانم.
این جواز برای کسانی صادر میشود که در شب قدر صدقه بدهند.
🔘 خدایا! من خواهان درختان و میوههای بهشت هستم.
این نعمت برای کسانی است که در شب به تسبیح مشغولند.
🔘 خدایا! من نجات از آتش را خواهانم.
نجات من برای کسانی است که در شب قدر به استغفار مشغولند.
🔘خدایا! من رضای تو را خواهانم.
رضای من برای کسی است که در شب قدر دو رکعت نماز بخواند.
📚بحارالانوار، ج ۹۸، ص ۱۴۵.
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
📘#داستانهایبحارالانوار
بهترین و بدترین کارها در اسلام؛
🔹مردی محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله شرف یاب شده و عرض کرد:
یارسول الله لطفا بفرمایید بهترین کارها در اسلام چیست؟ ما افضل الاسلام؟
🔹پیامبر فرمودند: «ایمان به خدا»
مرد گفت: بعد از آن چیست؟
حضرت فرمودند: «صله رحم (پیوند خویشاوندی)»
مرد گفت: پس از آن چیست؟
حضرت فرمودند: «امر به معروف و نهی از منکر»
🔹سپس پرسید: کدام عمل از همه ی کارها بیشتر مورد غضب الهی است؟
پیامبر فرمودند: «شرک به خدا»
مرد پرسید: پس از آن چیست؟
حضرت فرمودند: «قطع رحم»
مرد گفت : بعد از آن چیست؟
حضرت فرمودند: «امرکردن به کار زشت و باز داشتن از کار نیک»
📚بحار: ج ۷۶، ص ۹۷.
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
📘#داستانهایبحارالانوار
معجزه ای از امام باقر علیه السلام
🔹ابوبصیر یکی از ارادتمندان خاص امام باقر علیه السلام که از هر دو چشم نابینا بود میگوید:
🔹به امام باقر علیه السلام عرض کردم:
شما فرزندان پیامبر خدا هستید؟
امام فرمودند:«آری.»
آیا پیامبر خدا وارث همه انبیا بود. آیا هر چه آنها میدانستند پیغمبر هم میدانست؟
امام فرمودند:«آری.»
آیا شما میتوانید مرده را زنده کنید و کور و بیمار مبتلا به پیسی را شفا دهید و از آنچه مردم میخورند و در خانه هایشان ذخیره میکنند خبر دهید؟
امام فرمودند:«آری،با اجازه خداوند.»
🔹در این موقع حضرت به من فرمودند:«نزدیک بیا!»
نزدیک رفتم،به محض این که دست مبارکشان را بر صورت و چشمم کشیدند، بیابان،کوه،آسمان و زمین را به خوبی دیدم.
🔹سپس فرمودند:
آیا دوست داری همین گونه بینا باشی تا نظیرسایر مردم در قیامت به حساب و کتاب الهی کشیده شوی و یامانند اول کور باشی و به طور آسان وارد بهشت گردی؟
🔹عرض کردم:
مایلم به حال اول برگردم.
آنگاه امام علیه السلام دست مبارکشان را بر چشمم کشیدند،دوباره نابینا شدم.
📚بحار،ج ۴۶،ص۲۳۷ وص۲۴۹ بااندکی تفاوت.
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
📘#داستانهایبحارالانوار
💠 سید حمیری و محبت امیرالمومنینعلی علیه السلام
🔹 حسین بن عون میگوید: روزی به عیادت سید اسماعیل حمیر مرد بزرگوار از مداحین و شاعران اهل بیت علیهم السلام که به دلیل بیماری در بستر افتاده بود رفتم.
دیدم در حال احتضار است، جمعی از همسایگانش که عثمانی مذهب بودند در کنار او نشسته بودند.
🔹سید بسیار خوش سیما وگشاده پیشانی بود. هنگامی که نشستم دیدم نقطه ی سیاهی در چهره اش نمایان گشت. کم کم زیاد شد تا تمام سیمایش را فراگرفت و صورت زیبای وی سیاه گردید.
🔹شیعیانی که حاضر بودند از این پیش آمد سخت غمگین شدند و مخالفان شادمان گشته و شروع به سرزنش کردند و میگفتند:
مدتها مدح علی علیه السلام گفتی آخر نتیجه اش چنین شد!!
ولی طولی نکشید که از همان نقطه ی سیاه، نور سفیدی ظاهر گردید.
تدریج زیاد شد و تمام صورت سید نورانی گشت.
سید به هوش آمد و تبسم کرد و این چند بند شعر را درهمان حال سرود:
✨دروغ گفتند کسانی که گمان میکنند علی علیه السلام دوستانش را از گرفتاریها نجات نمی دهد.
✨سوگند به خدا داخل بهشت شدم و بخشید خداوند گناهان مرا.
✨اینک ای دوستان علی! شاد باشید و آن حضرت را تا دم مرگ دوست بدارید.
✨پس از او فرزندانش را با صفاتی که برایشان بیان شد تشخیص داده و نسبت به تک تک آن بزرگواران نیز محبت نمایید.
📚بحار،ج۶ ص۱۹۲
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
📘#داستانهایبحارالانوار
درجات دهگانه ایمان
🔹عبدالعزیز قراطیسی میگوید:
امام صادق علیه السلام به من فرمود:
«ای عبدالعزیز! ایمان ده درجه دارد، مانند نردبان که ده پله دارد و همانند نردبان باید پله پله از آن بالا رفت.
کسی که در درجه دوم است، نباید از کسی که در درجه اول میباشد، انتقاد کند و بگوید: تو ایمان نداری.
و آدمی که در درجه اول ایمان است، باید به روش خود ادامه دهد تا برسد به آن کس که در درجه دهم است.
ای عبدالعزیز! کسی که ایمانش در مرتبه پایین تر از توست او را بی ایمان ندان! تا کسی که ایمانش بالاتر از توست، تو را بی ایمان نداند.
وقتی که دیدی کسی پایین تر از توست او را با مهر و محبت به درجه خود برسان و چیزی را که تاب و تحمل آن را ندارد، بر او تحمیل مکن! تا او را بشکنی و این کار خوب نیست. زیرا هر کس دل مؤمنی را بشکند بر او واجب است شکستگی دل او را جبران کند.»
🔹آنگاه فرمود:
«مقداد در درجه هشتم و ابوذر در درجه نهم و سلمان در درجه دهم ایمان (که بالاترین درجات ایمان است) قرار داشت.»
📚 بحارالانوار ج ۲۲، ص ۲۵۰.
#امام_زمان
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
📘#داستانهایبحارالانوار
حق الناس در قیامت
امیر مؤمنان علی علیه السلام در مسجد رسول خدا برای مردم سخنرانی میکردند از فراز منبر فرمودند:
روز قیامت مردم در دادگاه عدل الهی حاضر میشوند، خداوند میفرماید:
"امروز من در میان شما با عدالت حکم میکنم و به هیچ کس در دادگاه من ظلم نمی شود.
امروز حق ضعیف را از قوی میگیرم.
امروز به نفع مظلوم از ظالم دادخواهی میکنم (یا از طریق گرفتن کارهای نیک ظالم و قرار دادن آن در پرونده مظلوم و یا با اضافه نمودن گناهان مظلوم به گناهان ظالم) تنها آن دسته از ظالمان امروز نجات مییابند که مظلوم از حق خود بگذرد."
📚بحار ج ۷ ص. ۲۶۸
📌بنابراین پیش از فرا رسیدن آن روز در فکر نجات خودمان باشیم حق کسی در ذمه ی ما نباشد.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
📘#داستانهایبحارالانوار
کلید روزی
امام صادق علیه السلام به فرزندشان فرمودند:
➖"فرزندم! از مخارج چقدر اضافه آمده است؟"
عرض کرد: چهل دینار!
➖فرمودند: "برو آن مبلغ را صدقه بده."
عرض کرد: در این صورت چیزی برای ما نخواهد ماند، پول ما همین مقدار است؟
➖فرمودند: "برو صدقه بده قطعا خداوند عوض خواهد داد. آیا نمی دانی هر چیزی کلیدی دارد، کلید روزی صدقه است!"
بیش از ده روز نگذشت که از محلی مبلغ چهار هزار دینار به محضر آن حضرت آوردند.
امام فرمودند:
➖"فرزندم! چهل دینار را در راه خدا دادیم، خداوند چهار هزار دینار عوض آن را داد."
📚 بحار: ج ۴۷، و همان ج ۹۶، ص ۱۳۴.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
📘#داستانهایبحارالانوار
اطاعت از شوهر
مردی از انصار قصد مسافرت داشت؛ به همسرش گفت: تا من ازمسافرت بر نگشتهام تو نباید از خانه بیرون بروی.
پس از مسافرت شوهر، زن شنید پدرش بیمار است.
کسی را نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرستاد و پیغام داد که شوهرم مسافرت رفته و به من گفته است تا برنگشته، از منزل خارج نشوم. اکنون شنیدهام پدرم سخت بیمار است، اجازه فرمایید من به عیادتش بروم.
پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمودند:
"در خانه ات بنشین و از شوهرت اطاعت کن!"
چند روزی گذشت. زن شنید که مرض پدرش شدت یافته. بار دوم خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله پیغامی فرستاد که یا رسول الله! اجازه میفرمایید به عیادت پدر بروم؟
حضرت فرمودند:
- "نه! در خانه ات بنشین و از شوهرت اطاعت نما!"
پس از مدتی شنید پدرش فوت کرد. بار سوم کسی را فرستاد و پیغام داد که پدرم از دنیا رفته، اجازه فرمایید بروم در مراسم
عزاداریش شرکت کنم، برایش نماز بخوانم؟
پیامبر صلی الله علیه و آله این دفعه هم اجازه ندادند و فرمودند:
- "در خانه ات بنشین و از همسرت اطاعت کن!"
پدرش را دفن کردند. پس از آن پیغمبر صلی الله علیه و آله کسی را به سوی آن زن فرستادند و فرمودند:
"به او بگویید به خاطر اطاعت تو از همسرت، خداوند گناهان تو و پدرت را بخشید."
📚 بحار: ج ۲۲، ص ۱۴۵.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
📘#داستانهایبحارالانوار
حدود همسایه
🔹مردی از انصار خدمت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد:
من خانه ای در فلان محل خریدهام و نزدیکترین همسایهام آدمی است که امید خیری از او ندارم و از شرش نیز خاطر جمع نیستم.
🔹رسول خدا صلی الله علیه و آله به حضرت علی علیه السلام، سلمان، اباذر و (راوی میگوید: چهارمی شاید مقداد باشد) دستور فرمود که با صدای بلند در مسجد فریاد زنند که هرکس همسایه اش از آزار او آسوده نباشد، #ایمان ندارد، آنان نیز در مسجد سه بار فرمایش حضرت را با صدای بلند به مردم اعلان کردند.
🔹سپس حضرت با دست اشاره کرد و فرمود:
«چهل خانه از چپ و راست و جلو و عقب همسایه محسوب میشود.»
📚بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۱۵۲.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi