فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
سـ❤️ـلام دوست عزیزم
✨ امروزت پر از شادی و سلامتی و ثروت ....
ازت میخوام به مدت یک هفته:
•جنگ با خودتو تموم کنی و از سرزنش کردن خودت دست برداری.
•به دنبال سؤالهای که چرا رفت؟ چرا فلانی اون کار رو کرد؟ یا چرا فلان اتفاق افتاد نباشی!
•همهی حسرتها و کمبودهات رو فراموش کنی.
•خودت رو با دیگران مقایسه نکنی.
•منتظر آینده بهتر نباشی و سعی کنی از الانت لذت ببری.
•تو این یه هفته نه حسرت گذشته رو بخور نه به آینده فکر کن، تنها چیزی که باید برات وجود داشته باشه زمان حاله.
•و تو باید از تک تک نفسهات و تمام کار هایی که میکنی لذت ببری.
این چالش یه هفتهای رو امتحان کن.
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✅ داستان #معجزه حضرت علی علیه سلام
ثروتمند شدن #طلبه فقیر
این داستان رو فاضل بزرگوار سيد جعفر مزارعى روايت كرده است که یک روز يكى از طلبههاى حوزه علمیه نجف از نظر معيشت در تنگنا شدید و دشوارى غير قابل تحملى بود که روزى از روى شكايت و فشار روحى زیاد كنار ضريح مطهر حضرت علی علیهالسلام رفت و به حضرت گفت : شما اين لوسترهاى قيمتى و قنديل هاى بیبديل را به چه سبب در حرم خود گذاشته ايد ، در حالی كه من براى اداره امور معيشتم در تنگناى شديدى هستم ؟!
شب اميرالمؤمنين عليهالسلام را در خواب می بیند كه آن حضرت به او میفرمايد : اگر میخواهى در نجف مجاور من باشى ، اينجا همين نان و ماست و فيجيل و فرش طلبگى است و اگر زندگى مادى قابل توجهى میخواهى بايد به هندوستان در شهر حيدر آباد به خانه فلان كس مراجعه كنى. چون در زدى و صاحب خانه در را باز كرد به او بگو : « به آسمان رود و كار آفتاب كند »
پس از اين خواب دوباره به حرم مطهر مشرف میشود و به حضرت عرضه میدارد : زندگى من اينجا پريشان و نابسامان است ، شما مرا به هندوستان حواله میدهيد ؟!
بار ديگر حضرت را خواب میبيند كه میفرمايد : سخن همان است كه گفتم اگر در جوار ما با اين اوضاع میتوانى استقامت ورزى ؛ اقامت كن ، اگر نمیتوانى بايد به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگيرى و به او بگويى :
« به آسمان رود و كار آفتاب كند »
پس از بيدار شدن و شب را به صبح رساندن طلبه كتابها و لوازم مختصرى كه داشت را به فروش میرساند و اهل خير هم با او مساعدت میكنند تا خود را به هندوستان میرساند و در شهر حيدر آباد سراغ خانه آن راجه را میگيرد مردم از اينكه طلبهاى فقير با چنان مردى ثروتمند و متمكن قصد ملاقات دارد ، تعجب میكنند !!!وقتى به در خانه آن راجه میرسد در میزند چون در را باز میكنند میبيند شخصى از پلههاى عمارت در حال پایین آمدن است ، طلبه وقتى با او روبرو میشود میگويد : « به آسمان رود و كار آفتاب كند »
ناگهان راجه فوراً پيش خدمتهایش را صدا میزند و میگوید : اين طلبه را به داخل عمارت راهنمايى كنيد و پس از پذيرايى از او تا رفع خستگیاش وى را به حمام ببريد و او را با لباسهاى فاخر و گران قيمت بپوشانيد. سپس مراسمی به صورتى نيكو انجام میگيرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذيرايى میشود .فردا که شد طلبه ديد محترمين شهر از طبقات مختلف چون اعيان و تجار و علما وارد شدند و هر كدام در آن سالن پر از زينت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند .طلبه از شخصى كه كنار دستش بود با تعجب پرسيد : چه خبر است ؟! فردی که کنارش بود گفت : مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است ... طلبه پيش خودش گفت : عجب پس من وقتى به اين خانواده وارد شدم كه وسايل عيش و شادی را آماده کرده اند .هنگامى كه مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد و همگان به احترامش از جاى برخاستند ، راجه نيز پس از احترام به مهمانان در جاى ويژه خود نشست
سپس رو به اهل مجلس كرد و گفت : آقايان من نصف ثروت خود را كه بالغ بر فلان مبلغ میشود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثيه به اين طلبه كه تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه كردم و همه میدانيد كه اولاد من منحصر به دو دختر است ، لذا يكى از آنها را هم كه هر یک از ديگری زيباتر است براى او عقد میبندم و شما اى عالمان دين هم اكنون صيغه عقد را پس از انتخابش جارى كنيد ...چون صيغه جارى شد طلبه كه در دريايى از شگفتى و حيرت فرو رفته بود از راجه پرسيد : شرح اين داستان چيست ؟!
راجه گفت : من چند سال قبل قصد كردم در مدح اميرالمؤمنين عليهالسلام شعرى بگويم که یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع ديگر را بگويم ، به شعراى فارسى زبان در هندوستان مراجعه كردم ، مصراع های گفته شده آنها چندان مطلوب نبود و به شعراى ايران نیز مراجعه كردم ، مصراع های آنان هم چندان چنگى به دل نمیزد ؛ پيش خود گفتم حتماً شعر من منظور نظر كيميا اثر اميرالمؤمنين علیهالسلام قرار نگرفته است
لذا نذر كردم اگر كسى پيدا شود و مصراع دوم اين شعر را به صورتى مطلوب بگويد ، نصف دارايى ام را به او ببخشم و دختر زيباتر خود را به عقد او درآورم که پس از مدتی شما آمديد و مصراع دوم را گفتيد . ديدم از هر جهت اين مصراع شما درست و كامل است و با مصراع من هماهنگ است . طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟!
راجه گفت : من گفته بودم :
« به ذرّه گر نظر لطف بوتراب كند »
طلبه در حالی که بغض در گلو داشت گفت : مصراع دوم از من نيست بلكه لطف خود حضرت اميرالمؤمنين عليهالسلام است .
راجه سجده شكر كرد و خواند👇
« به ذره گر نظر لطف بوتراب كند
به آسمان رود و كار آفتاب كند »
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🌹داستان آموزنده🌹
روزی روزگاری یک هیزم شکن خیلی قوی برای کار سراغ یک تاجر الوار رفت؛ تاجر او را استخدام کرد و دستمزد خوبی برایش تعیین کرد. همچنین شرایط کاری بسیار خوب بود، بنابراین هیزم شکن تصمیم گرفت کارش را به نحو احسن انجام دهد، تا محبت صاحب کار خود را جلب کند.
رئیس جدید به او یک تبر داد و محل کارش را نشان داد. روز اول هیزم شکن ۱۸ درخت را قطع کرد. رئیسش به او تبریک گفت و از او خواست به همین روش به کار خود ادامه دهد.
تاجر بسیار هیجان زده بود تا ببیند روز بعد هیزم شکن چند درخت قطع می کند. اما روز بعد او توانست فقط ۱۵ درخت را بیندازد. روز بعد هیزم شکن تلاش خود را بیشتر کرد، ولی فقط ۱۰ درخت قطع کرد… هر روزی که میگذشت، هیزم شکن با تمام تلاشی که میکرد تعداد کمتری میتوانست قطع کند.
هیزم شکن با خود فکر کرد من باید قدرت خود را از دست داده باشم. بنابراین پیش رئیس خود رفت و از او معذرت خواهی کرد و گفت نمیدانم چه اتفاقی افتاده است که هر روز توانایی من در قطع درختان کمتر میشود.
تاجر در جواب پاسخ داد: « آخرین باری که تبر خود را تیز کردی کی بود؟ » هیزم شکن پاسخ داد: تیز کردن؟ من وقتی برای تیز کردن تبر نداشتم چون خیلی مشغول…
در این لحظه هیزم شکن به فکر فرو رفت و در کمال شرمندگی به اشتباه خود پی برد.
.
آیا شما نیز تبر زندگی خود را با استفاده از تجربيات و عبرت گرفتن از گذر ايام تیز میکنید؟
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دزدی فقط بالا رفتن از دیوار مردم نیست.
وقتی تعمیرکار ماشین با دست های چرب و چیلی و در حالیکه عرق پیشانی اش را پاک می کند، برای تعویض یک پیچ که حق العمل اش پنج هزار تومان است از شما دویست هزارتومان می گیرد؛ این دزدی است.
وقتی کارمند مملکت به جای کار کردن وقت اش را صرف دیدن فیلم و دانلود موسیقی می کند؛ این دزدی است...
وقتی راننده تاکسی، مسافر شهرستانی ناآشنا را در شهر دور خودش می چرخاند و دو برابر کرایه می گیرد؛ این دزدی است.
وقتی پزشکی برای خیر رساندن به همکار و رفیق رادیولوژیست اش، بیمار بی خبر از همه جا را به او حواله می کند؛ این دزدی است...
وقتی استاد دانشگاه بدون مطالعه سرکلاس حاضر می شود و برای پر کردن وقت کلاس از دانشجوها می خواهد یکی یکی بیایند و کنفرانس بدهند؛ این دزدی است.
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
#پروفایل | #profile | #استوری
•
•
حسن بن الجَهم از اصحاب امام رضا علیه السلام از امام علیه السلام سوال کرد:
- دلم میخواهد بفهمد من در دل شما چه مقامی دارم؟ من در دل شما چگونه هستم؟♥️🌙°
.
امام جواب دادند به دل خودت نگاه کن ببین من در دل تو چگونه هستم هر طوری که من در دل تو هستم تو هم در دل من همانطور هستی.🌱•💚••
.
اخلاق اسلامی/صفحه۱۰۱
#امام_زمان
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده #معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نیایش شبانگاهی🔥☕
پروردگارا با ایمان و شهامت
راههای زندگی را در می نوردم
و آگاهم که پیوسته با منی و هر جا
که هستم محافظم تویی...
به راستی وقتی که تو اینقدر نزدیکی
از چه بیم دارم؟
چگونه احساس تنهایی کنم...
و چگونه راه را گم کنم...بینایم گردان تا
وجودم به درک حضورت نایل آید.الهی آمین
شبتون آرام و در پناه خـــــداوند مهربان⭐🌙
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌺دنیـا را همیشه
از دریچه ای نو بنگر....
عزیز دل
خوب بیاندیش...
روزت رابساز که خالقِ لـحظات زیبای زندگـیت
"خودت" هستی...
امروز با خودت تکرار کن ، من خالق لحظات زندگی خودم میباشم ، هر آنچه در زندگی تجربه میکنم ،نتیجه افکار خودم میباشد ، خوب می اندیشم و آینده را خوب میسازم ..
خداوندا سپاسگزارم 🙏
امروز رو قبلا هرگز نديده بودى!
از هر ثانيه اش لذت ببر...
سلام بر دوستان عزیزم 🍃🌺
امروزتون متفاوت
روزتون عالی در پناه خداوند مهربان💚
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
#یک_داستان_یک_پند
🔸️گویند: لیلی برای رسیدن به مجنون نذر کرده بود و شبی همهٔ مردم فقیر را طعام میداد. مجنون از لیلی پرسید: نذرت برای چیست؟ لیلی گفت: برای رسیدن به تو! مجنون گفت: ما که به هم نرسیدهایم. لیلی خشمگین شد و گفت: مگر همین که تو برای غذا آمدهای و من تو را میبینم، رسیدن به تو نیست؟ برو در صف بایست!
🔸مجنون در صف ایستاد که از دست لیلی غذا بگیرد و لیلی یک چشمش به مجنون بود. هنگامی که نوبتِ دادن غذا به مجنون شد؛ لیلی به بهانهای ظرف مجنون از دست خود انداخت و شکست.
🔸پنج بار این کار را تکرار کرد تا مجنون برود و ظرف دیگری بیاورد و در آخر صف بایستد تا او را بیشتر ببیند. چون ظرف مجنون را لیلی میشکست به مجنون گفتند: برو! او تمایلی برای غذادادن به تو ندارد، میبینی ظرف تو را میشکند که بروی ولی تو حیاء نداری و هر بار برمیگردی.
💞مجنون سخنی به راز گفت:
#اگربادیگرانشبودمیلیچراجاممرابشکستلیلی
🌺 ️عاشقان خدا نیز چنیناند، اگر خدا زمان درخواست، دعای آنها را سریع اجابت نمیکند، دوست دارد صدای آنان را بیشتر بشنود و بیشتر در حال عبادتشان ببیند.
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✍جوانی با شیخ پیری به سفر رفت. جوان در کنار برکهای بود که ماری به سمت شیخ آمد ولی شیخ فرار کرد. پیر گفت: خدایا! مرا ببخش، صبح که از خواب بیدار شدم به همسایه گمان بدی بردم. جوان گفت: مطمئنی این ماری که به سمت تو آمد به خاطر این گناهت بود؟! پیر گفت: بلی! جوان گفت: از کجا مطمئنی؟! پیر گفت: من هر روز مواظب هستم گناه نکنم و چون دقت زیادی دارم، گناهانم را که از دستم رها میشوند زود میفهمم و بلافاصله توبه میکنم و اگر توبه نکنم، مانند امروز دچار بلا میشوم.
🔥ای جوان! تو هم بدان اگر اعمال خود را محاسبه کرده و دقت کنی که مرتکب گناه نشوی، تعداد گناهانت کم میشود و زودتر میتوانی در صورت رسیدن بلایی، علت گناه و ریشۀ آن بلا را بشناسی. بدان پسرم! بقالی که تمام حساب و کتاب خود را در آن لحظه مینویسد، اگر در شب جایی کم و کسری بیاورد، زود متوجه میشود، اما اگر این حساب و کتاب را ننویسد و مراقب نباشد، جداکردن حساب سخت است. پسرم! اگر دقت کنی تا معصیت تو کمتر شود بدان که به راحتی، ریشۀ مصیبت خود را میدانی که از کدام گناه تو بوده است....
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گاهی وقتا باید یه نقطه بذاری باز شروع کنی،
باز بخندی، باز بجنگی
باز بیفتی و محکمتر پاشی
گاهی باید یه لبخند خوشگل
به همه تلخیا بزنی و بگی
مرسی که یادم دادین
به خودم تکیه کنم❗️
#شب_بخیر 💚
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🙏 #شکر_گزاری
" روزی خارق العاده داشته باش "😍
✅ صبح برنامه ی خودت را برای روز و شب خودت تا موقع خواب به طور ذهنی مرور کن.
✅ برای هر برنامه بگو خدایا شکرت که به بهترین وجه ممکن انجام شد.
✅ مجسم کن که در پایان روز ،خدایا شکرت را میگویی و بی نهایت خدا را شاکر هستی.
🙏 #خدایا_شکرت
🙏 #خدایا_شکرت
🙏 #خدایا_شکرت
🍃🌺 برای داشتن روزی معجزه آسا، لازم است احساس و حال و هوایی خوب داشته باشی.
🍃🌺 تنها شکر گزاری میتواند حال و هوای تو را خوب کند.
🍃🌺 وقتی تو پیشاپیش برای داشتن روزی معجزه آسا شکرگزاری کنی، هر نوع دردسر و مشکلات قبل از رویداد را محو میکنی.
خدایا #شکرت بابت این روز زیبا .....
🦋 روزتون عالی
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
#یک_داستان_یک_پند
✍️پادشاهی بر نقاش دربار دستور داد چهره او نقاشی کند تا بر بالای سر تختاش آن را نصب کند. نقاش چند بار تمثال شاه کشید ولی سلطان آن را پسند نکرد و امر کرد برخی خال و چروک از رخسارش بردارد و ابرو و پلک شاه ترمیم کند تا قدری زیباترش سازد. شاه آن اندازه بر نقاش خشم و ایراد گرفت تا این که نقاشی جمال سلطان تمام شد و سلطان آن را پسند کرد.
🌒روزی یکی از سفرای کشورهای همسایه به دربار سلطان تشرّف جست. به ناگاه چشماش به عکس شاه که بسیار زیباتر از او بود چون افتاد، سؤال کرد: آیا این عکس شماست یا پدر بزرگوارتان؟
🍁سلطان برخاست و گفت: کدام زیباتر است؟ یعنی عکس من یا خودم؟! و با این جمله به نوعی خواست در گفتن پاسخ سفیر تواضع کرده باشد.
‼️سفیر گفت: خودتان زیباتر از عکستان هستید. سلطان را خشم آمد و نقاش را احضار و چوب زد. گفت: مردک من گفتم تمثال مرا بکش، اما تو تصویری کشیدهای که من از آن زیباترم؟!!!
نقاش گفت: سلطان من! آن سفیر نظر خودش را گفته، باور کنید اگر بیش از این زیبایتان کنم، شباهتاش مطلق به شما از دست میدهد و دیگر کسی نمیداند شما هستید... پادشاه را سخن نقاش در گوش نرفت و نقاش تمثال را عوض و زیباتر از قبل کشید... طوری که اصلا شبیه شاه نشد.
🌐پسر سلطان که بسیار تیزتر از پدر بود این اتفاقات را شاهد بود. سلطان در جوانی بیمار شد و از دنیا رفت و تخت به فرزندش رسید. سلطان جدید ،نقاش را احضار کرد تا تمثال او تصویر کند. در ابتدا امر کرد تمثال من، از من زشتتر تصویر کن.
❓نقاش علت را سؤال کرد. شاه جوان گفت: من مانند پدرم فکر نمیکنم، مرا طوری تصویر کن که اگر کسی تصویر مرا دید خودم را نشان دهد و بگوید خودش از تصویرش بهتر است. برعکس پدرم که چنان مغرور بود که میخواست تصویرش از خودش بهتر باشد.
❇️این داستان برای آن ذکر کردم که بدانیم جلوت و ظاهر خود را که مردم میبینند اگر بهتر از درون و باطنمان بر آنان نشان دهیم زمان دیدن خودمان، دیگر دنبال خود ما نخواهند گشت و دنبال آن جلوتی خواهند بود که دیدهاند و ما نبودهایم؛ پس دیدن ما لطفی از ما بر آنان نخواهد داشت.
📌مثال، اگر کسی عالمی را ببیند که گرسنهای را طعام میدهد چنان متحیر نشده و جذب او نمیشود که قمارباز شهر را ببیند به گرسنهای نان میدهد. چون عکس قمارباز زشتتر از خود او در چشم مردم تصویر شده است. پس همیشه سعی کنیم جلوت و ظاهرمان چند گام عقب تر از خلوت و درون مان در بین مردم نمود پیدا کند. برای همین طبق حدیث اولیاء الله از شهره شدن در هراس هستند و چون شهره شدند از آن محل دور می شوند.
✨📖✨فلَا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ ۖ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَىٰ (32 - نجم)
⚡️پس خودستايی نكنيد چرا كه او پرهيزگاران را بهتر میشناسد.
داستانها و پندهای اخلاقی
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
خواهرا حتما بخونید:
فرشتگان در حال خواندن اسامی جهنمیان بودند...
که ناگهان نامش خوانده شد...
"چگونه می توانند مرا به جهنم ببرند؟
دو فرشته او را گرفتند و به سوی جهنم بردند...
او تمام اعمال خوبی که انجام داده بود،را فریاد می زد...
نیکی به پدرش و مادرش،روزه هایش،نمازهایش،خواندن قرآنش و...
التماس میکرد ولی بی فایده بود.
او را به درون آتش انداختند.
ناگهان دستی بازویش را گرفت و به عقب کشید.
پیرمردی را دید و پرسید:
"کیستی؟"
پیرمرد گفت:
"من نمازهای توام".
مرد گفت:
"چرا اینقدر دیر آمدی؟
چرا در آخرین لحظه مرا نجات دادی؟
پیرمرد گفت:
چون تو همیشه نمازت را در آخرین لحظه میخواندی!
آیا فراموش کرده ای؟
در این لحظه از خواب پرید.
تا صدای اذان را شنید وضو گرفت و به نماز ایستاد.
*نمازت را سر وقت، چنان بخوان كه گویا آخرین نمازی است که میخوانی.
خدا ميفرماید:
من تعهدى نسبت به بنده ام دارم كه اگر نماز را در وقتش بپا دارد او را عذاب نكنم و او را به بهشت ببرم.
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
#یک_داستان_یک_پند
✍عارفی را گفتند: بدن ما به چه مانَد؟ گفت: باید بدن ما شبیه یک بیل باشد که تا چهل سالگی دنیای خود و فرزندان خود میسازد و بعد از آن (چهل سالگی) دنیای خود در سرای دیگر را (با کار نیک) میسازد.
🌒گفتند: آیا از مرگ نمیهراسی؟ گفت: اگر بنای خود را در سرای دیگر ساخته باشم دیگر بیل (بدنم) مرا چه کاری آید؟! چون هیچ کس بعد از ساختن خانهاش بیل را داخل اتاق نمیگذارد و نیازی به بیل ندارد.
💎اگر خانۀ خود در سرای دیگر با بیل وجودم در دنیا ساخته باشم از این که این بیل (تن) را کجا بیندازند (خاک سپارند) مرا ملالی نیست.
داستان ها و پندهای اخلاقی
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
باید کسانی را که دوست داریم آزاد بگذاریم تا از راه خودشان موهبتشان را بیابند .
نباید احساس کنیم که عشق به ما اجازه میدهد که سلطه جویانه آنها را به تملک خود در آوریم و یا از آنها انتقاد کنیم.
عشق راستین رها میکند.
عشق راستین به بند نمی کشاند.
با رها کردن چیزی را از دست نمی دهیم. بلعکس با عمل رها کردن عشقی را به سوی خود میکشانیم که حق الهی ماست.
#شب_بخیر💚
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
سـ❤️ـلام دوستان عزیزم
✨ امروزتون پر از شادی و سلامتی و ثروت ....
فقط خودت میتونی
دلیل بخیر شدن
همه ی صبح هات باشی...
روزتون پر از عشق♥️
۵ یادآوری روزانه به خود:
- من فوق العادهام💪
- میتونم هر کاری رو انجام بدم👊
- قوی هستم 🤞
- تسلیم نمیشم ❌
- موفق و پیروز هستم ✌️
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🌿✍ #حکایت
مردی ثروتمند وجود داشت که همیشه پر از اضطراب و دلواپسی بود. با اینکه از همه ثروتهای دنیا بهره مند بود، هیچ گاه شاد نبود. او خدمتکاری داشت که ایمان درونش موج می زد. روزی خدمتکار وقتی دید مرد تا حد مرگ نگران است به او گفت:
ارباب، آیا حقیقت دارد که خداوند پیش از بدنیا آمدن شما جهان را اداره می کرد؟
او پاسخ داد : بله
خدمتکار پرسید :
آیا درست است که خداوند پس از آنکه شما دنیا را ترک کردید آنرا همچنان اداره می کند؟
ارباب دوباره پاسخ داد: بله
خدمتکار گفت :
پس چطور است به خدا اجازه بدهید وقتی شما در این دنیا هستید او آنرا اداره کند؟
به او اعتماد کن ، وقتی تردیدهای تیره به تو هجوم می آورند
به او اعتماد کن ، وقتی که نیرویت کم است
به او اعتماد کن ، زیرا وقتی به سادگی به او اعتماد کنی، اعتمادت سخت ترین چیزها خواهد بود...
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
💎 #حکایت
زنی زیبا که صاحب فرزند نمی شد پیش پیامبر زمانش میرود و میگوید از خدا فرزندی صالح برایم بخواه.
پیامبر وقتی دعا میکند و وحی میرسد او را بدون فرزند خلق کردم.
زن میگوید خدا رحیم است و میرود.
سال بعد باز تکرار میشود و باز وحی می آید که بدون فرزند است.زن اینبار نیز به آسمان نگاه میکند و میرود.
سال سوم پیامبر وقت زن را با کودکی در آغوش می بیند.
با تعجب از خدا می پرسد :بارالها،چگونه کودکی دارد او که بدون فرزندخلق شده بود!!!؟
وحی میرسد:هر بار گفتم فرزندی نخواهدداشت ،او باور نکرد و مرا رحیم خواند. رحمتم بر سرنوشتش پیشی گرفت.
با دعا سرنوشت تغییر میکند...
از رحمت الهی ناامید نشوید اینقدر به درگاهی الهی بزنید تا در باز شود...
اين نوشته رو خيلی دوست دارم
ميان آرزوی تو و معجزه خداوند، ديواري است به نام اعتماد.
پس اگر دوست داري به آرزويت برسي با تمام وجود به او اعتماد کن.
هيچ کودکی نگران وعده بعدی غذايش نيست
زيرا به مهربانی مادرش ايمان دارد.
ايکاش ايمانی از جنس کودکانه داشته باشيم به خدا...
رحمت خدا ممکن است کمی تاخیر داشته باشد اما حتمی است.
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا حالا شده از خودت بپرسی
قیمت یک روز زندگی چقدره ...؟
تو که قیمت همه چیز و با پول
می سنجی تا حالا شده از خدا بپرسی :
قیمت یه دست سالم چنده؟
یه چشم بی عیب چقدر می ارزه؟
چقدر باید بابت اشرف مخلوقات
بودنم پرداخت کنم؟!
قیمت یه سلامتی فابریک چقدره؟
قیمت یک لیتر بارون
قیمت یک ساعت روشنایی خورشید ...
اینا چنده ..؟
بیا به جای غر زدن، خدا رو به خاطر
تمام نعمت هایی که بی منت
به ما ارزونی داده
فقط کافیه بگی خدایا شکرت..🌺🍂
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✍امیرالمؤمنین عليه السلام:
ناملايمات را تحمّل كن كه تحمّل، پوشش عيبهاست، انسان خردمند نيمش بردبارى است و نيم ديگرش چشم پوشى...
📚غررالحكم حدیث 2378
اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یاد دارم که در ایام کودکی، اهل عبادت بودم و شب ها بر می خاستم و نماز می گزاردم و به زهد و تقوا، رغبت بسیار داشتم.
شبی در خدمت پدر رحمة الله علیه نشسته بودم و تمام شب چشم بر هم نگذاشتم و قرآن گرامی را بر کنار گرفته، می خواندم.
در آن حال دیدم که همه آنان
که گرد ما هستند، خوابیده اند.
پدر را گفتم: از اینان کسی سر بر نمی دارد که نمازی بخواند. خواب غفلت، چنان اینان را برده است که گویی نخفته اند، بلکه مرده اند.
پدر گفت: تو نیز اگر می خفتی، بهتر از آن بود که در پوستین خلق افتی و عیب آنان گویی و بر خود ببالی!
#شب_بخیر💚
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
سـ❤️ـلام دوستان عزیزم
✨ امروزتون پر از شادی و سلامتی و ثروت ....
✨امروزتون رو با بخشش آغاز کنید✨
دیگران را ببخشید…بی عقلی ، تهمت ها، خیانت و بی ادبی ، نشانه عدم بلوغ روحی انسان هاست...ناراحت نباشید از کنار این ها رد شوید …اگر هوای دلتان ابری شد و چشمهایتان باریدند . بگذارید این اشک ها باران رحمت و بخشش باشند برای آنها که نمی دانند و زمین دلشان خشک شده است...اینجاست که دل بخشنده شما چشمه جوشانی می شود که به منبع عظیم لطف خدا متصل شده است.
امروز با خودت #تکرار کن 👇
امروز روز عفو و بخشش است ،برای آرامش روح و جسمم ،دیگران را میبخشم و از هر کینه و نفرت رها میشوم...
روزتون عالی💚
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi