بصیرت:
🌹🕊
🌹🕊🕊
🌹🕊🕊🕊
بهار سال 71 شام را خوردم و خوابیدم؛ ساعت 2 و نیم بامداد تلفن زنگ خورد، به اصطلاح خودمان گفتم نصفه شبی چه کسی با ما کار داشت؟
تلفن رابرداشتم،
گفت:آقای جهانی، گفتم بله، گفت من از سفارت فلان کشور در تهران با شما تماس می گیرم.
دولت آمریکا به ما ماموریت داده تا با رضایت شما، ترتیب انتقال شما و خانواده ات را به آمریکا بدهیم.
اول فکر کردم یکی از دوستان بی خواب شده و نصفه شبی شوخی اش گرفته ... گفتم دولت آمریکا چه نیازی به من دارد؟
گفت شما به عنوان کسی که هشت سال تجربه جنگی با سامانه پدافندی هاوک دارید، از طرف شرکت ری تیان دعوتنامه دارید تا با فلان مبلغ حقوق ماهیانه به همراه منزل و اتومبیل، به عنوان مشاور در این شرکت مشغول به کار شوید!
آن شب هر طور بود با جواب های سر بالا، وی را دست به سر کردم تا به اصطلاح، بی خیال ما شود؛ اما مدتی بعد دوباره در همان ساعات نیمه شب تماس گرفت و همان حرف ها را دوباره تکرار کرد.... این بار در جوابش گفتم:
من در ایران یک قطعه زمین دارم و اگر از ایران بروم، احتمال اینکه این قطعه زمین از دستم برود هست!
گفت مرد حسابی! من به تو می گم شرکت ری تیان ضمانت داده اگر پایت را داخل آمریکا بذاری، فلان مبلغ را به حساب بانکی خودت واریز کند.
با این پول می توانی کل محله تان را بخری! حالا ارزش این قطعه زمین در برابر این مقدار پول چقدر است؟!
گفتم: این قطعه زمین، یک قبر است در بهشت زهرا کنار آرامگاه پدر و مادرم و در مجاورت قطعه همرزمان شهیدم در پدافند زمین به هوای ارتش !
اگر دولت آمریکا می تواند چنین قطعه زمینی را در خاک آمریکا برایم کنار بگذارد، فردا صبح نه همین الان می آیم و خودم را به سفارت شما معرفی می کنم! گفت: الحق که دوستانت راست می گویند که کله ات بوی قورمه سبزی میدهد!
گفتم زمانی که ما وارد ارتش شدیم این شعر با گوشت و خونمان آمیخته شد:
اگر ایران جز ویران سرا نیست/ من این ویران سرا را دوست دارم
اگر آب و هوایش دلنشین نیست/ من این آب و هوا را دوست دارم
اگر آلوده دامانید اگر پاک/ من ای مردم ایران شما را دوست دارم
این شعر را خواندم، بدون خداحافظی گوشی را قطع کرد و دیگر تماس نگرفت!
👈خاطره ای که خواندید از سرهنگ دکتر خسرو جهانی فرمانده سابق پدافند هوایی خاتم الانبیاء و رکورددار جهان در انهدام هواپیما با 68 فروند جنگنده پیشرفته و انهدام دو فروند هواپیما با یک تیر موشک در دو مرحله(عملی بینظیر در دنیا) است.
🌷خداوند به این اسطوره بزرگ ارتش ایران عزیزمون طول عمر و سلامتی عطا کنه
🌹🕊
🌹🕊🕊
🌹🕊🕊🕊
بصیرت:
🌸🍃
💕 #پیامبر_اکرم (ص):
.
🌿هرکس مؤمنی را غمگین کند سپس همه دنیا را به او بدهد، این کار جبران آن نخواهد کرد و پاداشی برای این کارش داده نمی شود.🌱
.
📚بحار، ج۷۲، ص۱۵۰🍂
.🍁🌹🍁🌹🍁🌹🍁
بصیرت:
🌴⚘🌴⚘🌴⚘
🔵 حضرت امام علی علیه السلام
💎 وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی بَیْتِ رَبِّکُمْ لَا تُخَلُّوهُ مَا بَقِیتُمْ فَإِنَّهُ إِنْ تُرِکَ لَمْ تُنَاظَرُوا...
💎 خدا را! درباره خانه پروردگارتان در نظر داشته باشید تا هستید، آن را خالی نگذارید. زیرا اگر حج متروک شود نظر رحمت خدا از شما قطع خواهد شد.
📚 نهج البلاغة؛ ص422
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
بصیرت:
✨ ﷽ ✨
🌿هر روز که میگذرد ...
به مـــــرگ نزدیکتر میشویم ...
به خـــــدا چطور؟
🌾سوره مبارکه ق، آیه ۴۳
🌿إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي وَنُمِيتُ وَإِلَيْنَا الْمَصِير
🌾 ترجمه:
البته ما خلق را زنده ساخته و میمیرانیم و بازگشت همه به سوی ماست.
🌾🌿
🌾🌿
هدایت شده از قرارگاه اساتید وطلاب انقلابی حوزه علمیه قم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بشارت نزدیکی ظهور امام زمان علیه السلام توسط آیت الله قائم مقامی
https://eitaa.com/gharar_at
✅بعد از خوردن ماهی نخوابید!
✍هنگامی که ماهی خوردید نخوابید، مگر اینکه بعدش چند خرما یا عسل بخورید، وگرنه خطر ابتلا به ضعف اعصاب، شکم درد، سردرد و حتی فلج شدن وجود دارد
امام صادق(ع):
هرکس در حالی که ماهی خورده بخوابد، و بعد از آن، چند خرما یا عسل نخورده باشد، تا صبح عِرق فلج شدن بر او میزند.
📚الکافی ج۶ ص۳۲۳
☜【طب شیعه】
🍏 @tebshia20🌿
✍آیتالله بهجت (ره) :
چه خوب است که وقتی انسان فهمید فریب خورده و بیراهه رفته، از همانجا برگردد و جبران کند، نه اینکه بگوید: این همه راه آمدهایم، بقیه راه را هم برویم هر چه بادا باد، اگرچه بر خلاف شرع و رضای خدا باشد.
📚 در محضر بهجت، ج٣، ص٢٣۴
💠 @bahjat313_ir
🌷🌾🌷🌾🌷🌾
🔵 پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم
💎 اِنَّ اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَیُبغِضَ المُؤمِنَ الضَّعیفَ الّذَی لا دینَ لَهُ، فَقیلَ لَهُ: وَ ما المُؤمِنُ الّذی لادینَ لَهُ؟ قالَ الّذی لایَنهی عَنْ المُنکَرِ
💎 خدای عزیز از مؤمن ضعیفی که دین ندارد عصبانی است و از او نفرت دارد. عرض کردند چه مؤمنی است که دین ندارد؟ حضرت فرمود: کسی که نهی از منکر نمیکند.
📚 فروع کافی/ج5/ص59
🌺💜🌺🌺💜🌺
✨﷽✨
💢نه ثروت، تکریم است و نه فقر، اهانت!
✍آیت الله جوادی آملی:
هر چيزی که در دنيا ذات أقدس الهي مقرّر کرد، يک آزمون است؛ در سوره مبارکه «فجر» چند بار اين آيه مطرح شد، کساني که وضع ماليشان خوب است خيال ميکنند که خدا اينها را گرامي داشت، برخيها خيال ميکنند آنها که وضع ماليشان خوب نيست، خدا به اينها اهانت کرده است؛ در صورتی که نه آن درست است، نه اين درست است.
﴿فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ ٭ وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهانَنِ ٭ كَلاَّ﴾، هر دو ابتلاء است.
خداوند می فرماید آنها که مبتلا به ثروت هستند، ما آنها را آزموديم، آنها که مبتلا به فقر هستند، ما آنها را آزموديم. هر دو ابتلاء است. افرادي که سالم هستند در خانهها زندگي ميکنند، مبتلا به سلامت هستند. آنها که در بستر بيماري بيمارستان هستند، مبتلا به مرض هستند. نه آن تکريم است، نه اين اهانت. نه سرمايهدار مکرّم است، نه تهيدست تحقير شده. إکرام در قيامت روشن ميشود: «إنَّ الْغِنَی وَ الْفَقْرِ بَعْدَ الْعَرْضِ عَلَی اللهِ»
📚جلسه درس تفسیر۲۰ اسفند۹۷
🌷⚘🌷⚘🌷⚘🌷
💐معرفت مهدوی💐
💠امام زمان(عجّلاللّهفرجه) میآید تا هدف خدا ظهور پیدا کند و هدف خدا از خلقت، فقط منافع جزیی «من» نیست؛ بلکه کمال همۀ هستی است.
💠باید دنیا و آخرت و تمام هستیمان را برای امام زمان(عجّلاللّهفرجه) بخواهیم، نه اینکه او را برای خود و دنیا و آخرتمان!
💠پس اگر برپایی اهداف امام، به قیمت فدا شدن جان و مال و آبروی ما باشد، نباید لحظهای از بذل آنها دریغ کنیم.
💠فکر نکنیم ما فدا میشویم و لذت بهرهمندی از امام زمان(عجّلاللّهفرجه) برای دیگران میماند! وقتی او بیاید، ما اگرچه در ظاهر نباشیم، لذت و بهرهاش را میبریم؛ چون به هر حال، جزیی از این هستی هستیم و مرگ هم، نابودی نیست؛ حیاتی برتر است.
@mehdidaneshmand
🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹
حضرت فاطمه عليها السلام :
خِيارِكُم أليَنُكُم مَناكِبَهُ و أكرَمُهُم لِنِسائِهِم ؛
حضرت فاطمه عليها السلام :
بهترين شما كسانى اند كه با مردم نرم ترند و زنان خويش را بيشتر گرامى مى دارند .
دلائل الإمامه ، ص 76 .
🌲🍀🌲🍀🌲🍀🍀
بصیرت:
✍آیتالله بهجت (ره) :
نمیتوانیم اعمال خودمان را از خدا مخفی بکنیم؛ او قادر است، ناظر است، علیم است، حکیم است. تا با او نسازیم، کارمان درست نمیشود. حالا چهکار بکنیم؟ خودمان از خودمان بترسیم، فضلاً از دیگران... بین خودمان و خدایمان در خلَوات، از تضرعات، از انابه و از توبه، و از طلب توبه، طلب توفیق به توبه، دست برنداریم.
📚بهسوی محبوب، ص١١١
💜🍁💜🍁💜🍁
🌷🌷🌷🌷🌷
#حکایت....
🔴 یعقوب لیث صفاری
شبی هر چه کرد ؛ خوابش نبرد ،
غلامان را گفت : حتما به کسی ظلم شده ؛ او را بیابید.
پس از کمی جست و جو ؛ غلامان باز گشتند و گفتند : سلطان به سلامت باشد ، دادخواهی نیافتیم .
اما سلطان را دوباره خواب نیامد ؛ پس خود برخواست و با جامه مبدل ، از قصر بیرون شد ؛
در پشت قصر خود ؛ ناله ای شنید که میگفت خدایا :
یعقوب هم اینک به خوشی در قصر خویش نشسته و در نزدیک قصرش اینچنین ستم میشود ؛
سلطان گفت : چه میگویی؟
من یعقوبم و از پی تو آمده ام ؛ بگو ماجرا چیست؟
آن مرد گفت : یکی از خواص تو که نامش را نمیدانم ؛ شبها به خانه من می آید و به زور ، زن من را مورد آزار و اذیت و تجاوز قرار میدهد .
سلطان گفت : اکنون کجاست؟
مرد گفت: شاید رفته باشد .
شاه گفت : هرگاه آمد ، مرا خبر کن ؛ و آن مرد را به نگهبان قصر معرفی کرد و گفت :
هر زمان این مرد ، مرا خواست ؛ به من برسانیدش حتی اگر در نماز باشم .
شب بعد ؛
باز همان متجاوز به خانه آن مرد بینوا رفت ؛ مرد مظلوم به سرای سلطان شتافت .
یعقوب لیث سیستانی؛ با شمشیر برهنه به راه افتاد ، در نزدیکی خانه صدای عیش مرد را شنید ؛
دستور داد تا چراغها و آتشدانها را خاموش کنند آنگاه ظالم را با شمشیر کشت .
پس از آن دستور داد تا چراغ افروزند و در صورت کشته نگریست ؛
پس ؛ در دم سر به سجده نهاد ،
آنگاه صاحب خانه را گفت قدری نان بیاورید که بسیار گرسنه ام .
صاحبخانه گفت : پادشاهی چون تو ؛ چگونه به نان درویشی چون من قناعت توان کردن؟
شاه گفت: هر چه هست ؛ بیاور .
مرد پاره ای نان آورد و از شاه سبب خاموش و روشن کردن چراغ و سجده و نان خواستن سلطان را پرسید ؛
سلطان در جواب گفت:
آن شب که از ماجرای تو آگاه شدم ؛ با خود اندیشیدم در زمان سلطنت من ؛ کسی جرأت این کار را ندارد مگر یکی از " فرزندانم "
پس گفتم چراغ را خاموش کن تا " محبت پدری " مانع اجرای عدالت نشود ؛
چراغ که روشن شد ؛ دیدم بیگانه است ؛
پس سجده شکر گذاشتم .
اما غذا خواستنم از این رو بود که از آن لحظه که از چنین ظلمی در سرزمین خود آگاه شدم؛
با پروردگار خود پیمان بستم لب به آب و غذا نزنم تا داد تو را از آن ستمگر بستانم .
اکنون از آن ساعت تا به حال چیزی نخورده ام.
گر به دولت برسی ؛ مست نگردی ؛ مردی
گر به ذلت برسی ؛ پست نگردی ؛ مردی
اهل عالم همه بازیچه دست هوسند
گر تو بازیچه این دست نگردی ، مردی.
اگر یعقوب های این زمانه،چراغ خاموش کنند و در پی عدل و انصاف بیفتند،!
چندصد آقا و آقازاده به زمین می افتند....!!!!
حتما مصلحت نیست که چراغی خاموش شود.!!
دزدان دغل ، بغل بغل ميدزدند ...
از گله ي اشتران جمل ميدزدند ...
🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿
🌷🌾🌷🌾🌷🌾🌷
امام على عليه السلام :
مَن أجهَدَ نَفسَهُ فى إصلاحِها سَعِدَ، مَن أهمَلَ نَفسَهُ فى لَذّاتِها شَقِىَوَ بَعُدَ؛
امام على عليه السلام :
هر كس براى اصلاح خود، خويشتن را به زحمت بيندازد، خوشبخت مى شود هركس خود را در لذت ها رها كند، بدبخت مى گردد و بى بهره مى ماند.
غررالحكم، ح 8246 و ح 8247
🌹🌾🌹🌾🌹🌾🍁🌾
🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆
رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله :
مَن غَشَّ أخاهُ المُسلِمَ نَزَعَ اللّه ُعَنهُ بَرَكةَ رِزقِهِ، وأفسَدَ علَيهِ مَعيشَتَهُ، ووَكَلَهُ إلى نفسِهِ .
🍇🍇🍇🍇🍇🍇🍇🍇🍇🍇
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
هر كه به برادر مسلمان خودغش(فریب)ّ روا دارد، خداوند بركت را از روزى او بگيرد و زندگيش را بر وى تباه گرداند و او را به خودش واگذارد.
📚بحار الأنوار : 76/365/30.
💢غش در معامله💢
در كربلاى معلى عطارى بود شديدا مريض می شود، جميع اجناس دكان و اثاث البيت منزل خود را به جهت معالجه فروخت، خرج كرد، اثر نكرد،
روز به روز بدتر شد و اثر خوبى مشاهده نمیكرد، جميع اطباء اظهار يأس نمودند،
راوى گفت: يك روز من رفتم به عيادتش ديدم بسيار بد حال است و به پسرش میگويد: فلان ظرف را بردار، ببر بازار بفروش و پولش را بياور كه به مصرف خود صرف نمايم، شايد راحت بشوم به مردن يا خوب شدن،
گفتم: معنى اين حرف را نفهميدم و ندانستم چه چيز است، ديدم آهى كشيد، گفت: فلانى من سرمايه زيادى داشتم و جهت ترقى من اين بود كه در فلان سال مرضى در كربلا شايع شد كه اطبا علاج آن را منحصر كردند به آبليموى شيرازى از اين جهت آب ليمو خيلى گران شد و كمياب هم شد من قدرى آب ليمو داشتم، دوغ زيادى مخلوط كردم به او بوى آب ليمو از آن فهميده میشد و آن را به قيمت آب ليمو خالص میفروختم تا آن كه منحصر شد وجود آب ليمو به دكان من، من هم غش زيادى میزدم و میفروختم و سرمايه من زياد شد
و در ميان صنف خودم مشهور شدم به ابوالالوف، پدر ميليونها، تا اينكه مبتلا شدم به اين مرض و هر چه داشتم فروختم و از براى من چيزى باقى نماند بغير همين متاع، گفتم اين را هم بفروشند شايد خلاص شوم يا بميرم و يا خوب بشوم.
📚جامع الدرر ج 2 ص 68
💔💔💔💔💔
🌷🍁🌷🍁🌷🍁🌷🍁🌷
💠 فَلیَنظُرَ الاِنسانُ الی طَعامِهِ 💠
پس انسان باید در غذای خود بنگرد (عبس/۲۴)
🔷 اثر غذای مشکوک یا حرام :
🔹مرحوم آیت الله عارف بزرگوار ملا علی همدانی فرمونده اند : مرحوم آیت الله شیخ علی دامغانی فرمود من در دوران طلبگی در یکی از مدارس حوزه علمیه مشهد درس می خواندم ، در ماه مبارک رمضان نماز مغرب خود را در حرم امام رضا (ع) می خواندم و به حجره می آمدم و افطار می کردم و تا سحر به حرم می رفتم و برای سحری به حجره باز می گشتم تا اینکه شبی حاکم مشهد(دوره طاغوت) طلاب را به افطاری دعوت کرد، نمی خواستم بروم با استادم که مجتهد بود مشورت کردم ، فرمود عیبی ندارد ماذون هستید از غذا استفاده کنید . من رفتم شام حاکم را خوردم و به حجره برگشتم . می خواستم به حرم بروم احساس سنگینی کردم. گفتم مقداری رفع خستگی کنم بعد به حرم می روم. همان طور که تکیه کرده بودم یک وقت بیدار شدم دیدم آفتاب طلوع کرده به حرم نرفته و سحری نخورده ام نماز صبحم نیز قضا شده . به آن مجتهد مراجعه کردم گفتم مگر شما اجازه ندادید؟ پس چرا مبتلا شدم ؟ ایشان فرمود من حرمت تکلیفی را می توانم بردارم ولی اثر وضعی اش را که نمی توانم برطرف کنم. لذا حاج آقا مکرر سفارش می کردند به اینکه بر سر هر سفره ای ننشینید و غذای هرکسی را نخورید . (کتاب یاد فنا _ صفحه ۱۳۲)🔹
🌾🍀🌾🍀🌾🍀🌾🍀🌾
🍀🍀🍀🍀🍀
بلایی که لقمه حرام بر سر انسان می آورد
💠 متاسفانه در #جامعه ما لقمه های حرام، لقمه های شبهه ناک و #کسب و کارهایی که چهار ستون بدن می لرزد وجود دارد، نزول و #ربا وجود دارد.
💠 برای مثال فردی 10 میلیون به دیگری می دهد به #شرطی که چهارده میلیون برگرداند. لقمه های #حرام انسان را #بیچاره می کند، رشوه دادن، پول ظلم، گران فروشی، کم فروشی دیده می شود.
💠 حضرت امیر(ع) وقتی #حاکم جامعه اسلامی بود در بازار فریاد می زد که احکام فقه را یاد بگیرید و بعد #تجارت کنید.
💠 به #خاطر می آورم آن اوایل که #قم بودم، در حرم حضرت معصومه(ع) یک مقدار بعد از نماز صبح که می گذشت کسبه بازار قم با هم می نشستند و مثل #طلاب در مورد کتاب های فقهی در مورد تجارت درس می گرفتند و بحث می کردند و بعد کرکره مغازه را بالا می کشیدند، یعنی هم کار می کردند و هم به مسایل #شرعی مقید بودند.
💠بازاری های #تهران هم بسیار معتقد بودند و حواسشان بود که چه لقمه ای را #منزل می برند.
💠 گاهی #طرف می ترسد که با خدا #معامله کند، خدا وعده داده که از لقمه حرام دست بردار من رزق تو را همان طور که رزق گرگ و پلنگ بیابان را دادم، می دهم.
💠 روایت زیبایی وجود دارد که روزی #خداوند کِرمی که داخل یک سنگ زندگی می کرد به موسی(ع) نشان داد و ذکر او را نیز به موسی(ع) فهماند که می گفت: خدایا #شکرت که مرا #فراموش نکردی و در دل این سنگ، روزی مرا دادی. خدا روزی کرم را می دهد بعد آیا تو که #عبد خدایی را فراموش می کند؟
💠 روزی #جوانی آمد و گفت: در یک بوتیک کار می کنم و دائما در #گناه هستم چه کار کنم؟ به او پاسخ دادم که اگر در مغازه تان بخش دیگری هست جایت را #عوض کن، که جواب داد: نیست، به او گفتم پس #شغلت را تغییر بده که او پاسخ داد: اگر شغلم را عوض کنم کجا بروم؟ گفتم: پس همین جا باش. تو که می ترسی با خدا #معامله کنی همانجا باش منتهی جواب #قیامت ات را هم آماده کن.
💠پیامبر(ص) فرمود: «اگر کسی به #خاطر خدا، دست از لقمه های #حرام بردارد، علاوه بر آخرت خداوند در همین #دنیا پاداش کاری که انجام داده را به او نشان می دهد».
💠 بنابراین #بندگی کردن در سختی ها #هنر می خواهد، هنر معامله با #خداست که اهمیت دارد.
💠حضرت امیر(ع) وارد #نخلستان شد و به کارگرش گفت: چیزی برای خوردن داری؟ آن مرد پاسخ داد: چیزی که در شأن شما باشد، ندارم، اما #کدویی هست که می توانم با روغن شتر سرخ کنم، حضرت فرمود: همان را بیاور و حضرت(ع) #تناول کردند و بعد از آن دست مبارک را روی #شکم خود قرار داده و فرمودند: حیف است انسان به خاطر #شکمی که با چند لقمه سیر می شود خود را #جهنمی کند.
┄از استاد عالے💜🌸💜🌸💜
🌿🌲🌿🌲🌿🌲🌿🌲🌿
❇️ با این پول نمیشود غسل کرد
💠آیه: وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَلَكُم بَيْنَكُم بِٱلْبَطِلِ وَتُدْلُوا بِهَا إِلَى ٱلْحُكَّامِ بقره/188
و اموالتان را در میان خود به باطل و ناحق مخورید و آن را به عنوان رشوه به سوی حاکمان سرازیر نکنید
💠حکایت؛ یکى از مأموران شهربانى زمان شاه میگفت: شبى مأمور خیابان اِرَم قم بودم و برای انجام غسل نیاز به حمّام داشتم، البته پولی هم نداشتم ، حدود ساعت ۲ بود که اتوبوسى از اصفهان رسید و درب صحن توقّف کرد تا مسافر پیاده کند. من رفتم و گفتم: چرا اینجا توقف کردى؟ گواهینامهات را بده. راننده پنج تومان کف دست من نهاد، من هم او را جریمه نکردم و گفتم: پس زودتر برو! و با خود گفتم : پول حمّام هم جور شد.
منتظر صبح بودم که بروم غسل کنم و نماز بخوانم، هنوز درِب صحن باز نشده بود که دیدم آیتالله مرعشى نجفى مثل همیشه به طرف حرم میرود امّا آن شب راه را کج کرد و از آن سوى خیابان نزد من آمد، وقتى رسید سلام کرد و فرمود: بیا جلو! رفتم تا به ایشان رسیدم، پنج تومان به من داد و فرمود: با این پول برو غسل کن، با آن پول نمیشود غسل کرد.بسیار متعجب شدم و بدون معطلی گفتم: چشم! پس از آن به این فکر افتادم که برای اینکه دیگر در معرض این معصیت عظیم قرار نگیرم، از شهربانى استعفا دهم و کار آزاد برگزینم و چنین شد و اینک به حمداللّه وضع من خوب است و با مال حلال مکه هم رفتهام. 1
اختلاس و رشوه نوعی سرقت است
واقعاً در جامعه نوعی بدعت است 2
📚۱. با اقتباس و ویراست از کتاب کرامات مرعشیّه
۲. فخرالدین عطایی
#کلام_وحی
@moballeghanedin
🍂🍀🍂🍀🍂🍀🍂🍀🍂🍀
بصیرت:
شهادت امام محمد تقی(ع) در بغداد
🏴🏴🏴🏴🏴
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ الْبَرَّ التَّقِیَّ الْإِمَامَ الْوَفِیَّ
السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الرَّضِیُّ الزَّکِیُّ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَلِیَّ اللَّهِ
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا نَجِیَّ اللَّهِ. و رحمة الله و برکاته
آخرین روز ذی قعده مصادف با شهادت جانسوز امام نهم شیعیان حضرت محمد تقی فرزند امام رضا(ع) ، معروف به جواد الائمه (ع) است.
ضمن عرض تسلیت به پیشگاه مقدس نواده اش حضرت صاحب الزمان (ع) و علما و فقهای طایفه و سادات گرام و همه شیعیان و محبان اهل بیت (ع) ، توجه شما را به مختصری از زندگی و شهادت این امام همام جلب می نمایم . تا بانام و یاد ذراری رسول خدا (ص) و فاطمه زهرا(س) قلبمان را از محبت اهل بیت (ع) سرشار نماییم:
امام محمد تقی(ع)
امام محمد بن علی(ع)، معروف به "تقی" و "جوادالائمه" و مکنی به ابی جعفر ثانی، در نوزدهم ماه مبارک رمضان و به قولی در دهم رجب سال 195 قمری، در مدینه منوره دیده به جهان گشود. پدرش امام رضا(ع)، امام هشتم شیعیان و مادرش خیزران [سبیکه] از بانوان پاکیزه سرشت و پارسای عصر خود و از خاندان ماریه قبطیه [همسر رسول خدا-ص-] بود. (1) امام محمد تقی(ع)، پس از شهادت پدر گرامی اش امام رضا(ع) در سال 203 قمری در طوس خراسان به دست مأمون عباسی، امامت شیعیان را بر عهده گرفت. با این که وی، در آن أیام خردسال بود و بیش از هشت سال از عمر شریفش نگذشته بود، سکان کشتی امت را بر عهده گرفت و آن را به نیکی، امامت و هدایت نمود. نویسنده کتاب گرانسنگ "کشف الغمه" به نقل از کمال الدین محمد بن طلحه [از بزرگان شافعی مذهب اهل سنت] درباه امام جواد(ع) گفت: فهو و ان کان صغیر السّن، فهو کبیر القدر و رفیع الذّکر. (2) یعنی: او [امام جواد(ع)] گرچه کم سن و سال بود، ولیکن دارای شخصیت والا و بلند آوازه بود. امام محمد تقی(ع)، بنا به درخواست مأمون عباسی در محرم سال 215 قمری وارد بغداد شد و مأمون از نزدیک با دانش، معرفت و شخصیت بی همتای وی آشنا گردید و بنا به قولی که به پدرش امام رضا(ع) در خراسان داده بود، دختر خود "ام الفضل" را به عقد ازدواج امام محمد تقی(ع) در آورد و منزلت وی را در نزد تمامی نزدیکان و اقربای خویش، اعم از عباسیان و علویان، گرامی شمرد و برای وی احترام ویژه ای قائل گردید.(3) هنگامی که مأمون در برابر خرده گیری های عباسیان کینه توز، نسبت به ازدواج امام محمد تقی(ع) با دختر خویش روبرو گردید، در پاسخشان گفت: و أما ابوجعفر محمد بن علی(ع)، قد اخترته لتبریزه علی کافه أهل الفضل فی العلم و الفضل مع صغر سنه، و الأعجوبه فیه بذلک. (4) یعنی: اما از این که ابوجعفر محمد بن علی(ع) را به همسری دخترم برگزیدم، بدین جهت است که وی با کمی سن و سالش، سرآمد تمامی صاحبان فضل در دانش و دانایی است. او نابغه و شگفتی دوران است. به هر روی، امام محمد تقی(ع) پس از ازدواج با ام الفضل، مدتی در بغداد زندگی کرد ولی چون آن حضرت، تمایلی به معاشرت و هم نشینی با عباسیان غاصب را نداشت و روحیات او با تجملات و زندگی اشرافی سازگار نبود، به بهانه زیارت خانه خدا، از بغداد حرکت کرد و عازم مکه شد و پس از زیارت خانه خدا، به مدینه منوره رفت و در همان جا، مجدداً ساکن گردید. (5) اما بار دیگر، امام محمد تقی(ع) در عصر معتصم عباسی [هشتمین خلیفه عباسیان] به بغداد دعوت شد و با اکراه و اجبار خویش و اصرار همسرش ام الفضل، عازم عراق گردید و در محرم سال 220 قمری وارد بغداد شد و مورد استقبال معتصم و سایر درباریان و عباسیان قرار گرفت. ولیکن، معتصم و سایر بزرگان عباسی که با ازدواج آن حضرت با دختر مأمون از قبل ناراحت بودند و وجود وی را در جمع خویش نمی توانستند تحمل کنند، نقشه قتل وی را پی ریزی کردند. (6)
آنان، به واسطه جعفر بن مأمون، خواهرش ام الفضل را به قتل همسرش امام محمد تقی(ع) تحریک و تشویق نمودند و آن نادان و بی خرد، فریب اغوائات و وسوسه های شیطانی آن ها را خورد و آن حضرت را در آخرین روزهای ذی قعده سال 220 قمری مسموم نمود و بر اثر شدت زهر، آن حضرت در 25 سالگی، در آخرین روز ذی قعده همان سال، غریبانه و مظلومانه در بغداد به شهادت رسید. (7) بدن مطهر امام جواد(ع) در مقابر قریش بغداد، در کنار قبر مطهر جدش امام موسی کاظم(ع)، که هم اکنون معروف به کاظمین است، به خاک سپرده شد. (8) .
منابع:
1. الارشاد (شیخ مفید)، ص 614؛ کشف الغمه (علی بن عیسی اربلی)، ج3، ص 186؛ منتهی الآمال (شیخ عباس قمی)، ج2، ص 324
2. کشف الغمه، ج3، ص 186
3. الارشاد، ص 619
4. همان، ص 621
5. همان، ص 628
6. همان، ص 629؛ منتهی الآمال، ج2، ص 347
7. منتهی الآمال، ج2، ص 347
8. همان، ص 350 و بحارالانوار (علامه مجلسی)، ج5، ص 1 و ص 7
🌷⚘🌷⚘🌷⚘🌷
🌺🌿🌺🌿🌺🌿
وَ قالَ الْجَوادُ عليه السلام :
مَنْ عَمِلَ عَلى غَيْرِ عِلْمٍ ما يُفْسِدُ اَكْثَرَ مِمّا يُصْلِحْ.
امام جواد عليه السلام فرمود:
هـر كس بـدون آگاهى كـار كـند، بيش از آنكه درست كند، خراب مى كند.
بحار 78/346.
⚘🌷⚘🌷⚘🌷⚘🌷
همسایه ناخوانده
حضور ایالات متحده در کردستان از چند منظر قابل بررسی است:
با توجه به اهمیت منطقه خاورمیانه برای ایالات متحده ، این امر همواره واشنگتن را بر آن داشته است تا در سراسر این گستره جغرافیایی به دنبال بسط و گسترش نفوذ خویش به طرق مختلف باشد.
از جمله احداث پایگاه های نظامی در مناطق مختلف و همچنین تاثیر گذاری و کنترل بر دولت های منطقه به نوعی وجه مشترک برنامه های رؤسای جمهور ایالات متحده بوده است. اما آنچه عملکرد ترامپ بازگو کننده ی آن است ، حفظ نفوذ در عین کاستن از هزینه های نفوذ است که می توان در قالب دکترین احاله مسئولیت آن را مورد تحلیل قرار داد. به بیانی دیگر یعنی همان واگذاری مسئولیت ها به متحدین ایالات متحده در منطقه ، بر همین اساس حتی ترامپ خواستار خروج نیروهای آمریکایی از سوریه شد، چرا که حاضر به حفظ برگ امتیازی، در سوریه با پرداخت چنین هزینه ای نبود، اما کردستان عراق می تواند دارای مزایای بیشتر و هزینه به مراتب کمتری برای ایالات متحده باشد، چرا که موقعیت ژئوپلیتیک این منطقه و قرار گرفتن بین سه کشور ایران ، ترکیه و عراق می تواند کارت امتیازی مهمی برای آمریکا باشد. از جهتی نزدیکی با مرزهای ایران، و از سویی دیگر عاملی برای تحت فشار قرار دادن ترکیه و گرفتن امتیاز لازم در مواقع لزوم، و تعدیل سیاست های بغداد را می توان به عنوان نکات حائز اهمیت برای حضور آمریکا در منطقه برشمرد. البته از زوایای دیگری نیز می توان این مسئله را مورد تحلیل قرار داد. از جمله بحث اهمیت کردستان عراق برای اسرائیل و در همین راستا تلاش ایالات متحده برای نفوذ در این منطقه را می توان مورد بررسی قرار داد ، که به تفصیل در جای خود به آن خواهیم پرداخت.
هم چنین باید خاطر نشان کرد که اقلیم کردستان همواره به عنوان یک نیروی گریز از مرکز در عراق مطرح بوده است، با توجه به شرایط خاص این اقلیم و تلاش همیشگی کردستان برای استقلال از عراق که از بدو تاسیس این کشور مسئله ساز بوده است زمینه لازم برای حضور یک نیروی سوم خارجی قدرتمند را در آن تسهیل کرده است چرا که کردستان، حمایت یک قدرت خارجی را به عنوان عاملی به منظور نیل به هدف دیرینه ی خود می بیند. از اینرو ایالات متحده نیز با توجه به فراهم بودن بستر مناسب و همچنین پتانسیل موجود درون این اقلیم، اقدام به گسترش نفوذ در آن را در دستورکار قرار داده ، ایالات متحده سعی کرده است با استفاده از ترکیبی از فاکتورهای مختلف یعنی استفاده همزمان و توامان از قدرت نرم و سخت به گسترش نفوذ خود در این منطقه بپردازد به عبارتی دیگر در کنار حضور مادی اقدام به تبلیغات و تلاش جهت گسترش فرهنگ مد نظر خود نیز نموده است چرا که فرهنگ ها نقش تعیین کننده ای در جهت بخشی به اقدامات یک واحد سیاسی دارند از اینرو واحدهایی که دارای فرهنگ های یکسان و مشابهی هستند در عرصه سیاست نیز رفتارهای مشابهی از خود بروز می دهند. لذا شاهد هستیم ایالات متحده با تمرکز بر این مقوله در حال گسترش فرهنگ آمریکایی در آنجاست،تا بتواند با ایجاد تغییر فرهنگی،سبب تغییر رفتار سیاسی این واحد سیاسی، در جهت تامین منافع ایالات متحده شود.
اما در آخر باید گفت تاریخ نشان داده است که ایالات متحده به صورت مقطعی و در جهت نیل به اهداف خویش به حمایت از کردستان عراق پرداخته و پس از آن حمایت های خود را از این اقلیم متوقف کرده است که آخرین نمونه ی آن را می توان در همه پرسی 25 سپتامبر سال 2017 برای استقلال کردستان مشاهده کرد. ایالات متحده در آن مقطع نه تنها از این اقدام حمایت نکرد بلکه در جهت تقابل با آن موضع گیری کرد. از اینرو بعید به نظر می رسد که کردستان عراق بتواند با اتکاء بر آمریکایی ها به هدف خود یعنی استقلال دست یابد و آنچه محتمل به نظر می رسد اینکه ایالات متحده یکبار دیگر با استفاده از این کارت امتیازی امتیازات لازم خود را در منطقه کسب کند و در آخر کردستان را وجه المصالحه قرار دهد.
دکتر محمد یوسفی
تحلیلگر سیاسی و مسائل بین الملل
@DrYosofi
صلوات خاصه امام جواد علیه السلام
▪️بسم الله الرحمن الرحیم
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الزَّكِيِّ التَّقِيِّ وَ الْبَرِّ الْوَفِيِّ وَ الْمُهَذَّبِ النَّقِيِّ هَادِي الْأُمَّةِ وَ وَارِثِ الْأَئِمَّةِ وَ خَازِنِ
الرَّحْمَةِ وَ يَنْبُوعِ الْحِكْمَةِ وَ قَائِدِ الْبَرَكَةِ وَ عَدِيلِ الْقُرْآنِ فِي الطَّاعَةِ وَ وَاحِدِ الْأَوْصِيَاءِ فِي الْإِخْلاصِ وَ الْعِبَادَة
▪️ِوَ حُجَّتِكَ الْعُلْيَاوَ مَثَلِكَ الْأَعْلَى وَ كَلِمَتِكَ الْحُسْنَى الدَّاعِي إِلَيْكَ وَ الدَّالِّ عَلَيْكَ الَّذِي نَصَبْتَهُ عَلَما لِعِبَادِكَ وَ مُتَرْجِما لِكِتَابِكَ وَ صَادِعا بِأَمْرِكَ وَ نَاصِرا لِدِينِكَ وَ حُجَّةً عَلَى خَلْقِكَ وَ نُورا تَخْرُقُ بِهِ الظُّلَمَ وَ قُدْوَةً تُدْرَكُ بِهَا الْهِدَايَةُ وَ شَفِيعا تُنَالُ بِهِ الْجَنَّةُ.
🌺🍀🌺🍀🌺🍀
✳️داستان مناظره حضرت جوادالائمه علیه السلام
📝" عياشي در تفسير خود از ذرقان كه همنشين و دوست احمد بن ابي دؤاد بود ، نقل مي كند كه ذرقان گفت :
✨ روزي دوستش ( ابن ابي دؤاد ) از دربار معتصم عباسي برگشت و بسيار گرفته و پريشان حال به نظر رسيد .
🌟گفتم : چه شده است كه امروز اين چنين ناراحتي ؟
❄️گفت : در حضور خليفه و ابوجعفر فرزند علي بن موسي الرضا جرياني پيش آمد كه مايه شرمساري و خواري ما گرديد .
💥گفتم : چگونه ؟
⭐️گفت : سارقي را به حضور خليفه آورده بودند كه سرقتش آشكار و دزد اقرار به دزدي كرده بود .
🔱خليفه طريقه اجراي حد و قصاص را پرسيد . عده اي از فقها حاضر بودند ، خليفه دستور داد بقيه فقيهان را نيز حاضر كردند ، و محمد بن علي الرضا را هم خواست .
⚜خليفه از ما پرسيد : حد اسلامي چگونه بايد جاري شود ؟
💥من گفتم : از مچ دست بايد قطع گردد . خليفه گفت : به چه دليل ؟
گفتم : به دليل آنكه دست شامل انگشتان و كف دست تا مچ دست است ، و در قرآن كريم در آيه تيمم آمده است : فامسحوا بوجوهكم و ايديكم . بسياري از فقيهان حاضر در جلسه گفته مرا تصديق كردند .
يك دسته از علماء گفتند : بايد دست را از مرفق بريد .
⚜خليفه پرسيد : به چه دليل ؟
گفتند : به دليل آيه وضو كه در قرآن كريم آمده است : ... و ايديكم الي المرافق . و اين آيه نشان مي دهد كه دست دزد را بايد از مرفق بريد .
🔆دسته ديگر گفتند : دست را از شانه بايد بريد چون دست شامل تمام اين اجزاء مي شود . و چون بحث و اختلاف پيش آمد ، خليفه روي به حضرت ابوجعفر محمد بن علي كرد و گفت : يا اباجعفر ، شما در اين مسأله چه مي گوييد ؟
🌸آن حضرت فرمود : علماي شما در اين باره سخن گفتند ،من را از بيان مطلب معذور بدار .
🔱خليفه گفت : به خدا سوگند كه شما هم بايد نظر خود را بيان كنيد .
🌷حضرت جواد فرمود : اكنون كه من را سوگند مي دهي پاسخ آن را مي گويم .
اين مطالبي كه علماي اهل سنت درباره حد دزدي بيان كردند خطاست .
حد صحيح اسلامي آن است كه بايد انگشتان دست را غير از انگشت ابهام قطع كرد .
🔱خليفه پرسيد : چرا ؟
🌹امام (ع ) فرمود : زيرا رسول الله (ص ) فرموده است سجود بايد بر هفت عضو از بدن انجام شود : پيشاني ، دو كف دست ، دو سر زانو ، دو انگشت ابهام پا ، و اگر دست را از شانه يا مرفق يا مچ قطع كنند براي سجده حق تعالي محلي باقي نمي ماند ، و در قرآن كريم آمده است " و ان المساجد لله ... " سجده گاه ها از آن خداست ، پس كسي نبايد آنها را ببرد .
🔱معتصم از اين حكم الهي و منطقي بسيار مسرور شد ، و آن را تصديق كرد و امر نمود انگشتان دزد را برابر حكم حضرت جواد (ع ) قطع كردند .
💥ذرقان مي گويد : ابن ابي دؤاد سخت پريشان شده بود ، كه چرا نظر او در محضر خليفه رد شده است .
🌟سه روز پس از اين جريان نزد معتصم رفت و گفت : يا اميرالمؤمنين ، آمده ام تو را نصيحتي كنم و اين نصحيت را به شكرانه محبتي كه نسبت به ما داري مي گويم .
💥معتصم گفت : بگو .
ابن ابي دؤاد گفت : وقتي مجلسي از فقها و علما تشكيل مي دهي تا يك مسأله يا مسائلي را در آنجا مطرح كني ، همه بزرگان كشوري و لشكري حاضر هستند ، حتي خادمان و دربانان و پاسبانان شاهد آن مجلس و گفتگوهايي كه در حضور تو مي شود هستند ، و چون مي بينند كه رأي علماي بزرگ تو در برابر رأي محمد بن علي الجواد ارزشي ندارد ، كم كم مردم به آن حضرت توجه مي كنند و خلافت از خاندان تو به خانواده آل علي منتقل مي گردد ، و پايه هاي قدرت و شوكت تو متزلزل مي گردد .
⭐️اين بدگويي و اندرز غرض آلود در وجود معتصم كار كرد و از آن روز در صدد برآمد اين مشعل نوراني و اين سرچشمه دانش و فضيلت را خاموش سازد
💔🌿💔🌿💔🌿💔