💐💐
حکیم الهی مرحوم آیت الله یحیی انصاری ره فرموده:
(در روایت آمده )
💥من عَمِلَ بِما عَلِم َوَرَّثَهُ الله
عَلِمَ ما لَم یَعلَم ۱
هر کس آنچه را می داند به کار ببندد خداوند دانش آنچه را نمی داند به او ارزانی می دارد .
🔸️(و لذا )عمل به دستورات الهی سبب افاضه علم میشود.
علم و عمل همانند دو بال یک پرنده هستند ،و لذا پرواز طالب علم و سالک الی الله به آسمان علوم و معارف اهل بیت ع ،باید با دو بال علم و عمل تحقق یابد.
اگر طالب علم به این دوبال مجهز باشد و وقتی چیزی می آموزد ،طبق آن عمل کند ،مطابق روایت فوق، خداوند متعال؟ علومی که نمی داند را نیز به چنین شخصی افاضه می کند.
💥علامه طباطبایی می فرمودند:
این روایت معجزه قولی مذهب تشیع است. علت اینکه خدای متعال ،علومی که طالب علم نیاموخته رابه او افاضه می کند، این است که عمل به دستورات قرآن و روایات ،سبب سعه وجودی انسان و باز شدن ظرفیت او می شود
🔸️ و در نتیجه،: دل و جان شخص عالمِ در معرض ذات الهی قرار می گیرد.اما اینکه چرا به مجرد باز شدن و ایجاد ظرفیت، شخص حتما در معرض افاضات الهی قرار می گیرد،
به این سبب است که خداوند در بخشش و اعطای علم بخل ندارد
🔸️و در نتیجه :اگر کسی توفیقی در دستیابی به نورانیت و توفیقات الهی ندارد،
باید نقص را در قابلیت وجودی خود ببیند ،نه در بخشش و کرم الهی ۲-
---------------------------
۱-بحار ج۶۵ باب۲۷ وج۸۹ ص۱۷۲
۲- بیان از✍کتاب حکمت ناب ص۳۵-۳۶
از مرحوم حکیم الهی آیت الله
انصاری شیرازی ره
💐⚘💐
@hekmaat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥بیان از مرحوم آیةالله مصباح یزدی
👈 مسئولیت ما نسبت به #شبهات_جوانان چیست؟
🆔 @balagh_ir
💐⚘💐⚘
👇🏽اتحاد شیاطین:
آقای جینگ پین! درباره حاکمیت چین
بر تایوان چه نظری دارید؟!
🔹این بیانیه در پایان سفر سه روزه «شین جینگ پین» رئيسجمهور چین به عربستان صادر شده و در بند دوازدهم آن آمده است « رهبران ( چین و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس ) از تمامی تلاشهای مسالمتآمیز برای رسیدن به راهکار صلحآمیز برای حل مسئله سه جزیره تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی، از راه مذاکرات ۲جانبه بر مبنای قوانین بینالمللی حمایت میکنند.
🔹پیش از این در یکی از یادداشتهای کیهان با عنوان «آواز کوچه باغی» به اسنادی اشاره کرده بودیم که از مالکیت قطعی و بلا منازع ایران بر جزایر سه گانه حکایت دارد.
دو نمونه از این یادداشتها:
🔸در حقوق بین الملل حاکمیت یک کشور بر یک منطقه از چند راه به اثبات می رسد. از جمله «مالکیت تاریخی»، حاکمیت موثر- یعنی افراشته بودن پرچم، نصب حکام، حضور نیروی نظامی و…- که تمامی این ملاک ها و معیارهای حقوقی از حاکمیت قطعی ایران بر جزایر سه گانه حکایت دارند.
🔸در سال ۱۸۸۶ دایره اطلاعات دولت انگلیس نقشه ایران را با رنگ یکسان جزایر و خاک ایران تهیه کرده و در ۱۲ ژوئن همان سال این نقشه از سوی وزیر مختار انگلیس در تهران به ناصرالدین شاه تحویل میشود.
🔹 اصلی ترین- و تنهاترین- سندی که امارات برای اثبات ادعای خود ارائه میکند نامهای است که شیخ یوسف فرماندار ایرانی بندرلنگه در سال ۱۸۸۲ به شیخ حمید القاسمی حاکم رأس الخیمه مینویسد و در آن به عنوان تعارف و ابراز ادب- که آن هنگام بسیار متداول بوده و در بسیاری از نامه های مشابه دیده می شود- نوشته بود؛ ابوموسی از آن شماست (در خدمت شما هستیم!)
🔹کاش وزیر خارجه کشورمان در واکنش به این بیانیه روی دو نکته نیز تاکید میکردند:
🔸 اول آن که به دولت بحرین به عنوان یکی از امضاء کنندگان بیانیه گوشزد کند که بحرین بخش جدائي ناپذیری از خاک ایران است و رژیم آمریکائي پهلوی حق واگذاری آن را به آل خلیفه که در بیابان های نجد به راهزنی مشغول بوده اند، نداشته است.
🔸دوم آن که از رئيسجمهور چین بپرسد: شما با کشورهای هم پیمان آمریکا در تردید نسبت به حاکمیت مسلم و قطعی ایران بر جزایر سه گانه همصدا شده اید!
آیا این همصدائي به مفهوم و معنای آن نیست که به آمریکا نیز حق میدهید حاکمیت چین بر تایوان را مورد تردید قرار داده و قابل مذاکره بداند؟!
🔸️ آقای جینگ پین! مطالعات شما در جغرافیای سیاسی ضعیف است و یا مشاوران غیر قابل اعتمادی دارید؟!۱
--------------------
۱-✍بیان ازشریعتمداری- کیهان
@Farsna
🔎🔎🔎
37.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️شبکه پیچیده شیاطین داعش
🔹روایتی از ضربه به شبکه داعش در ایران و اعترافات عوامل حادثه شاهچراغ(ع) برای اولین بار
@Farsna
💐⚘💐
🌿🍀🌿
🔸️فصل ششم : صفحه پنجم :
نماز ناتمام
💥خاطرات_رزمندۀ_جانباز،
حجتالاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
....................
خواندن احادیث کوتاه و سادۀ ائمۀ معصومین به دل بچهها مینشست و در کنار آن، داستانها و مطالب کمتر شنیدهشده، کلاس را جذاب میکرد.
🔸️ابتدا کلاس برای پسربچهها بود، بعد دختربچهها هم آمدند و استقبال کردند. مادران روزهای اول، دست فرزندانشان
را میگرفتند به کلاس میآوردند و خودشان در انتهای مسجد به صحبت مینشستند.
اما وقتی مطالب را شنیدند رفتهرفته پچپچها کم شد و مادران بهعنوان عضوی جدید به کلاس پیوستند.
🔸️ درنهایت کار به جایی رسید که بهلطف خدا، از مادران و بچهها، مسجد بهطور کامل پر میشد.
اگر در انجمن اسلامی برنامهای نداشتیم، در روستاهای اطراف به دیدار دوستان رزمنده میرفتیم و دیداری تازه میکردیم.
بعضی وقتها ساعت 2 شب به خانه برمیگشتم.
برای خانواده، آمدنم به برزول با
نیامدنم فرق چندانی نداشت.
همیشه بیرون بودم. مادرم برای اینکه
مرا در خانه بند کند برای دوستانم غذا میپخت و میگفت همۀ دوستانت را دعوت کن.
🔸️من هم هر شب عدهای از بچههای روستا و روستاهای اطراف را دعوت میکردم و در خانه به گفتگو و معاشرت مینشستیم.
اکنون از آن دعوتها عکسهای بسیاری از شهدا بهجا مانده که در خانۀ ما دعوت بودهاند و بعد بهشهادت رسیدند.
روزهای پایانی بهار در حالی سپری میشد که گردان 152 عملیاتی شده بود و نیاز به نیرو داشت.
نظریهای که در طول جنگ همیشه مطرح بود این بود که نیروهای بسیج در اختیار ارتش قرار بگیرند تا بهعنوان ارتش منظم در برابر دشمن خودنمایی کنند.
🔸️امامخمینی(ره) نیز دستور دادند برای امتحان، گردانهای نمونۀ سپاه را در اختیار لشکرهای ارتش قرار دهند و زیر نظر ارتش عملیاتی انجام بگیرد.
گردان 152 نهاوند بهعنوان گردانی نمونه برای این همراهی انتخاب شد. من، حسین خویشوند، شیخ علی مصباح و شیخ محمدرضا ملکی در این مرحله از اعزام حاضر بودیم و از نهاوند راهی مقر تیپ انصارالحسین(ع) در چهارزبر شدیم.
🔸️نام عملیات پیشِرو «قادر» بود و قرار بود در شمالغربی کشور در منطقهای در مرز عراق، ترکیه و ایران انجام شود.
ازاینرو به شهر «اشنویه» در استان آذربایجانغربی رفتیم.
آنجا لشکر 23 مخصوص ارتش برای ادغام با ما مستقر بود و آمادگی داشت. کلاهسبزهای ارتش با هیکلهای ورزیده و تکاوری در برابر بدن نحیف ما حکایت فیل و فنجان را تداعی میکرد.
آنها نیروهای آموزشدیده بودند و آمادگی آنان این باور را حتی در خود ما ایجاد کرده بود که ما به کاری نمیآییم.
🔸️ ولی بههرحال این تجربهای لازم برای نیروهای نظامی بود که باید محقق میشد.
نیروهای بسیجی ذیل سه گروهان در اختیار ارتش قرار گرفت. آقامحسن امیدی که خودش در تراز فرمانده گردان بود، فرماندهی یکی از گروهانها را عهدهدار شد.
من بیسیمچی او و بیشتر کنار او بودم. در مقر فرماندهی کل، حاجرضا زرگری در کنار فرمانده ارتش حضور داشت و حاجمهدی ظفری هم که قبلاً فرمانده گروهان بود، حالا با وجود آقامحسن بهعنوان پشتیبانی نیروها عمل میکرد.
🔸️فرماندهان ما از زمان دقیق عملیات خبر نداشتند. برای همین، در یکی از شبها برنامۀ مانور مفصلی را برای نیروها اجرا کردند، غافل از اینکه فردا قرار است عملیات آغاز شود.
مانور ما بعد از اذان مغرب با تمرینات و پیادهروی تاکتیکی شروع شد و تا اذان صبح ادامه پیدا کرد.
در برگشت از مانور، درحالیکه بچهها خسته بودند و نیاز به استراحت داشتند، بیسیم زدند و به آقامحسن گفتند نیروها را آماده کنید، صبح زود برای عملیات حرکت خواهیم کرد.
🔸️آقامحسن خیلی ناراحت شد. پشت بیسیم گفت: «برادر من، حداقل میگفتید ما این نیروها رو خسته نکنیم.»
راه دیگری نبود. بههرحال حرکت بهسمت منطقۀ عملیاتی آغاز شد. مسیر نیمههمواری برای ستونکشی انتخاب شده بود که ماشینرو نبود و باید تمام آن را بهصورت پیاده طی میکردیم. مهمتر از همه اینکه طی کردن این مسیر کار یکی-دو ساعت نبود و بسیار طولانی بود. حداقل دو شبانهروز برای رسیدن به نقطۀ درگیری باید در راه میبودیم.
باتوجهبه طولانی بودن مسیر، آذوقه و تدارکات، حداقلی بود و صرفاً جیرههایی داده بودند که سدّجوع میکرد.
ادامه دارد.....
⚘بیاد_شهدا
⚘دفاع_مقدس
💔جنگ_تحمیلی
@mahale114
💐⚘💐
🌿🍀🌿
💥قال الصادق عليه السلام
🔸️ مَكتوبٌ على بابِ الجَنَّةِ ;
الصَّدَقةُ بعَشرَةٍ و القَرضُ بثَمانِيَةَ عَشرَ ،
🔸️و إنّما صارَ القَرضُ أفضَلَ مِن الصَّدَقةِ
🔸️ لأنَّ المُستَقرِضَ لا يَستَقرِضُ إلاّ مِن حاجَةٍ ،
🔸️و قد يَطلُبُ الصَّدَقةَ مَن لا يَحتاجُ إلَيها .
💥امام صادق عليه السلام فرمود:
🔸️ بر در بهشت نوشته است;
[ثواب ]صدقه، ده برابر است و وام، هيجده برابر
🔸️و علّت اين كه وام برتر از صدقه آمده، اين است
🔸️كه وام خواه جز از روى نياز تقاضاى وام نمى كند،
🔸️ اما صدقه را گاه كسى كه نيازى به
آن ندارد، مطالبه مى كند۱
(البتّه با درنظر گرفتن شروطی
که در بر گرداندن قرض لازم است)
------------------
۱-بحار الأنوار : 103/139/9.
💐⚘💐
🌾🌸🌾
⚘ خُلق عظیم:
🔸 امام باقر (سلام الله علیه) مكارم اخلاق را از قرآن استنباط كرد، فرمود خدای سبحان مكارم_اخلاق را در سه جمله قرآنی تبیین كرد[1] که
💥﴿خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلینَ﴾.[2]
معنای عفو آن است كه انسان طوری از تبهكار بگذرد كه او شرمنده نشود؛ گرچه انسان در برابر بیگانگان جزء
﴿أَشِدّاءُ عَلَی الْكُفّارِ﴾[3] خواهد بود،
﴿وَ لْیجِدُوا فیكُمْ غِلْظَةً﴾[4]
نسبت به كفار و منافقین است. به همین رسول خدا كه
﴿وَ إِنَّكَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیمٍ﴾[5]
است خدای سبحان فرمود
﴿وَ اغْلُظْ عَلَیهِمْ﴾،[6]
اما نسبت به دیگران برادران اهل ایمان انسان باید اهل_گذشت باشد.
معنای گذشت آن نیست كه به رخ متّهم بكشد و او را شرمنده كند؛ بلكه عفو كند و بالاتر از عفو «صفح جمیل»[7]
كند؛
یعنی طوری از او بگذرد كه او به خاطر نیاورد و به رخش نكشد تا او شرمنده بشود.
( مثل برادران خطاکار حضرت یوسف ع)
🔸 بدی را با نیكی دفع كردن كار انسانی است كه از اخلاق_عظیم برخوردار است كه
﴿ادْفَعْ بِالَّتی هِی أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذی بَینَكَ وَ بَینَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِی حَمیمٌ ٭
وَ ما یلَقّاها إِلاَّ الَّذینَ صَبَرُوا وَ ما یلَقّاها إِلاّ ذُو حَظِّ عَظیمٍ﴾.[8]
انسان اگر بخواهد از تباهی یك تبهكار عفو كند، طوری بگذرد كه به صورت «صفح جمیل» باشد.
🔸️صَفح بالاتر از عفو است، یك وقت انسان از اشتباه كسی می گذرد،
یك وقت صفحه خاطرات را آنچنان ورق می زند كه اصلاً در ذهنش نیست كه كسی نسبت به او این بدی را كرده است، این می شود
«صفح جمیل»؛ البته عفو به آن معنا مقدور انسان نیست. انسان ممكن نیست از تبهكار طوری عفو كند كه در خاطره تبهكار هم نباشد، ممكن است انسان از یاد خود ببرد؛ ولی آن توان را ندارد كه اشتباه را از ذهن تبهكار بیرون بیاورد بیان از حضرت هرچه احسان نسبت به تبهكار بكند آن خود آن تبهكار مورد عفو شرمنده است،
وقتی این كریم را می بیند خود احساس انفعال می كند كه من چرا نسبت به این كریم بدرفتاری كردم.
ممكن است انسان به رخ متهم نكشد، ممكن است از خاطر خود هم بزداید و در ذهنش نیاورد كه كسی نسبت به او بد كرد؛ اما این توان را ندارد كه از ذهن طرف برطرف كند و او همواره به یاد این خاطره است و رنج می برد.
اما آن قدرتی كه می تواند از انسان تبهكار بگذرد نه تنها به رخش نكشد، بلكه از یاد مجرم هم ببرد كه او هم متهم است، آن قدرت خدا است؛
🔸️لذا وقتی توبه توابین را خدای سبحان قبول كرد و آنها را به بهشت سعادت برد، بهشت عالمی است كه هیچ شرم و غم و انفعال در آنجا نیست؛
لذا افراد مجرم یادشان نیست كه گناه كردند تا شرمنده بشوند، این نعمت فقط مقدور خدای سبحان است.
🔸 ما هر چه بخواهیم نسبت به دیگران كه تباهی را مرتكب شدند عفو و صَفح كنیم، مقدورمان نیست كه از یادشان ببریم كه اشتباه كردند،
هر چه بیشتر به آنها احسان كنیم آنها شرمنده ترند؛ زیرا به یادشان هست كه قبلاً دست به یك جرمی زدند.
هرچه ما عفو و صَفح كنیم باز آنها وقتی به یاد آن گذشته می افتند منفعل اند و اما خدای سبحان وقتی توبه یك عده را می پذیرد از یاد آنها می برد كه اینها بد كردند،
قهراً وقتی توابین وارد بهشت سعادت می شوند مانند دیگر افراد اهل تقوا از لذت محض برخوردارند،
هرگز گرفتار انفعال و شرم نیستند؛ زیرا یادشان نیست كه معصیت كردند تا از این راه منفعل بشوند،
🔸️اینگونه عفو مخصوص خدای سبحان است چون مقلّب قلوب است و توان تصرف در دل ها در اختیار او است.
🔸️ از این مرحله كه گذشتیم، اولیای الهی قدرت «صفح جمیل» دارند و این كار جزء اخلاق عظیمه است كه امام باقر (سلام الله علیه) فرمود مكارم اخلاقی كه پیامبر (علیه آلاف التحیة و الثناء) بدان مبعوث شد در این جمله های قرآنی خلاصه می شود
﴿خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلینَ﴾
و آنگاه انسان كریم كه از اخلاق عظیم برخوردار است، وقتی خیر و احسانی نسبت به كسی كرده است، آن طرف احسان را می گوید :
او وسیله سعادت من شد، او را با چشم تكریم و احترام می نگرد نه با دیده ترحّم! خلق_عظیم آن است كه انسان وقتی نسبت به كسی احسان رواداشت از او قدردانی كند كه تو مرا كمك كردی در احسان و اگر تو نبودی یا احسانم را قبول نمی كردی من به این فضیلت نمی رسیدم.
-----------------------------
[1] . تفسیر القمی، ج1، ص253.
[2] . سوره اعراف، آیه199.
[3] . سوره فتح، آیه29.
[4] . سوره توبه، آیه123.
[5] . سوره فلم، آیه4.
[6] . سوره توبه، آیه73.
[7] . سوره حجر، آیه85؛ ﴿وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَینَهُما إِلاَّ بِالْحَقِ وَ إِنَ السَّاعَةَ لَآتِیةٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمیلَ﴾.
[8] . سوره فصلت، آیه34 و 35.
بیان از حضرت :
آیت_الله_جوادی_آملی
🆔 @a_javadiamoli_doross
💐⚘🍂⚘💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥دعوت پادشاه سعودی از رهبر معظّم
انقلاب دام ظله
برای حضور در مسجد الحرام
💥 و پاسخ متفاوت ایشان... میام به شرط اینکه....
💐⚘💐⚘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥جهاد در بیان حقائق
🔥تحریف وحربه دشمن
💥بیان از حجت الاسلام دکتر رفیعی
🇮🇷🇮🇷 https://eitaa.com/tabligh_oghaf
💐⚘💐⚘
🌿🍀🌿
🔸️فصل ششم : صفحه ششم :
نماز ناتمام
💥خاطرات_رزمندۀ_جانباز،
حجتالاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
....................
صبحانۀ مختصری را همان ابتدا، در حال حرکت خوردیم.
این مسیر قبلاً توسط هواپیماهای دشمن بمباران شده بود و چهرۀ کریهی داشت. علفهای سوخته زمین را به سیاهی میزد و درختهای قطعشده خشک و عور بود.
🔸️ ارتشیها برای رعایت مسائل امنیتی، پشت بیسیم از رموز خاصی استفاده میکردند.
من هم چنین برنامهای داشتم، اما راهکارم برای جلوگیری از شنود دشمن، لری حرف زدن بود. با لهجۀ غلیظِ لری، مثل پیرمرد-پیرزنهای قدیمی حرف میزدم تا دشمن متوجه نشود.
🔸️از صبح تا شب راهپیمایی کردیم. با فرارسیدن شب، خستگیِ بچهها نگرانکننده شد. بهمحض اینکه پنج دقیقه برای استراحت مینشستیم، صدای خروپف از ستون بلند میشد. آقامحسن گفت: «شیخ، حواست باشه کسی از بچهها جا نمونه.»
نفربهنفر آنها را صدا میزدم و از خواب بلند میکردم. اما مگر خواب از سرمان میپرید؟ آن شب برای دومین شب متوالی نخوابیدیم و به پیادهروی ادامه دادیم.
🔸️ روز دوم علاوهبر خواب، گرسنگی نیز به ما فشار آورد. جیرۀ غذایی محدودی از شکلات و نخود و کشمش باقی مانده بود که انرژی ازدسترفته را به ما برنمیگرداند.
به هر سختی و رنجی بود تا پایان روز دوم به پیادهروی ادامه دادیم و شب به جایی که میبایست رسیدیم.
شب جمعه بود. با تمام خستگی، دعای کمیل برگزار کردیم و از خدا برای لطف و عنایتش در عملیات فردا استمداد طلبیدیم.
🔸️قبل از طلوع آفتاب، حرکت بهسمت مقر دشمن آغاز شد. قبل از حرکت، آقامحسن به فرماندهان گفت:
«نیروی شناسایی رو بفرستید جلو تا بچهها پشتسرش حرکت کنن.»
گفتند: «شناسایی تا همینجا انجام شده و نیروی شناسایی نداریم.»
گفت: «لااقل بذارید با نیروهام برم جلو.»
گفتند: «چنین چیزی طبق قواعد نظامی ممکن نیست.»
🔸️بنابراین آقامحسن همانجا ماند و فرماندهی به برادران ارتشی واگذار شد. وقتی آقامحسن نیامد دیگر بیسیمچی هم نیازی نبود. بیسیم را گذاشتم و بهعنوان نیروی ساده همراه شدم.
🔸️از آنجا سروان محمودی فرمانده ما شد. او شخصی بسیار دوستداشتنی و متواضع بود.
وقتی به او جناب سروان میگفتیم، میگفت: «من هم یکی از شما هستم، به من بگید برادر.»
برنامۀ عملیات این بود که ما دشمن را دور بزنیم و از پشت آنها را غافلگیر کنیم.
همزمان یگانی دیگر از ارتش بههمراه نیروهای لشکر 17 علیبنابیطالب قم میبایست از جلو حمله میکردند. تا وقتی به پشت دشمن برسیم آفتاب طلوع کرده بود.
بعثیها که از تحرکات ما باخبر شده بودند بالگردهایشان را فرستادند. لحظات پراضطرابی بود. اگر لو میرفتیم، کارمان تمام بود.
لباس ما مثل ارتشیها پلنگی بود و با یک بازوبند «یازهرا» از آنان متمایز میشدیم.
🔸️ سروان محمودی گفت: «سریع بازوبندها رو دربیارید.»
بازوبندها را درآوردیم، اما باز در معرض شناسایی خلبان بالگرد بودیم. وقتی بالگرد بالای سر ما رسید، حسین خویشوند با اشارۀ دست به آنها فهماند بروند سمت تپه و تپه را بزنند. خلبان گمان کرد ما نیروهای عراقی هستیم که عقبنشینی کردهایم و نیروهای ایرانی روی تپه هستند. بالگرد بهسمت تپه یورش برد و ما در سایۀ آتش تأمین او به تپه حملهور شدیم. جالب بود. بالگرد بعثی برای ما راه باز میکرد و ما در پناه آن راحت بالا میرفتیم. در سینۀ تپه، بالگرد متوجه اشتباهش شد و بهسمت ما برگشت، اما دیگر دیر شده بود.
🔸️آنجا چشمم به افرادی افتاد که اورکت کرهای پوشیده بودند. یک لحظه فکر کردم نیروهای قم هستند، شروع کردم با یکی از آنها حرف زدن. او هم به فارسی گفت: «بیا بیا.»
به حسین گفتم: «نگاه کن، نیروهای قم زودتر از ما رسیدن. حسین دستش را بهحالت پیروزی بالا آورد و بهسمت او حرکت کرد؛ اما ناگهان آن شخص سلاحش را بالا آورد و ما را به رگبار گرفت. حسین سریع روی زمین خیز رفت و خداراشکر، گلولهای به او اصابت نکرد. آنجا فهمیدیم از نیروهای قم خبری نیست و هرچه هست دشمن است.
ادامه دارد.....
⚘بیاد_شهدا
⚘دفاع_مقدس
💔جنگ_تحمیلی
@mahale114
💐⚘💐⚘
🌿🍀🌿
💥قال الصادق عليه السلام :
🔸️اِنَّ النّاسَ يَستَغْنونَ اِذا عُدِلَ بَيْنَهُمْ
🔸️ وَ تُنْزِلُ السَّماءُ رِزْقَها
🔸️وَ تُخْرِجُ الاَْرْضُ بَرَكَتَها بِاِذْنِ اللّه ِ تَعالى ؛
💥امام صادق عليه السلام فرمود :
🔸️اگر در ميان مردم عدالت برقرار شود، همه بى نياز مى شوند
🔸️و به اذن خداوند متعال آسمان روزى خود را فرو مى فرستد
🔸️و زمين بركت خويش را بيرون مى ريزد.۱
---------------------
۱-كافى، ج 3، ص 568، ح 6
💐⚘💐
🌴🍂🌴
⚘فرق اسلام با ایمان:
🔸️قَالتِ الأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لمْ تُؤْمِنُوا ولكِن قُولوا أَسْلمْنَا ولمَّا يَدْخُل الإِيمَانُ فِي قُلوبِكُمْ... (۱۴)»
[(برخی از) باديه نشينان گفتند: ايمان آورديم. بگو: ايمان نياورده ايد،ليكن بگوييد:
اسلام آورديم و هنوز در دلهای شما ايمان داخل نشده است...]۱
🔸️) شخصی از امام صادق علیه السلام در باره تفاوت ایمان و اسلام سئوال كرد. آن حضرت به او پاسخی نداد.
آن شخص سئوال خود را تكرار كرد. امام باز هم به او پاسخ نداد. زمانی كه شخص میخواست از آن جا برود، در راه آن حضرت را دید. امام به او فرمود:
گویی زمان سفرت فرا رسیده است! آن شخص پاسخ داد: آری! امام فرمود:
پس به خانه ما بیا. آن شخص به خانه امام رفت و از آن حضرت در باره تفاوت میان ایمان و اسلام سئوال كرد. امام فرمود:
اسلام آوردن همان امور ظاهری در میان مردم است. از قبیل شهادتین، نماز خواندن، زكات دادن، حج گزاردن و روزه گرفتن. این اسلام است.
💥اما ایمان، شناخت امر ولایت به همراه اعمال فوق است. چنان چه فردی اعمال فوق را انجام دهد اما به ولایت اعتقادی نداشته باشد، مسلمانی گمراه خواهد بود.«۲»
🔸️) امام محمد باقر علیه السلام فرمود: ایمان چیزی است كه در قلب استقرار مییابد و به خداوند میرسد و عمل بر اساس اطاعت پروردگار وتسلیم شدن در برابر اوامر الهی آن را تصدیق میكند.
💥اما اسلام به معنای افعال و اقوال ظاهری است كه عامه مردم از همه فرقهها بر آن هستند و به وسیله آن جانشان حفظ و موضوع ارث و نكاح آن صحت مییابد و شامل نماز، روزه، حج و زكات میشود.
آنها به وسیله این اعمال از كفر خارج ووارد ایمان میشوند. اسلام آوردن فرد لزوماً به معنای ایمان آوردن او نیست.
💥اما ایمان آوردن شخص، اسلام آوردن او را نیز در بر میگیرد. آن دو در قول و عمل با یكدیگر اشتراك دارند؛
همچنان كه كعبه در مسجد است ولی مسجد در كعبه نیست؛ ایمان، اسلام آوردن فرد را در بر میگیرد. اما اسلام آوردن فرد لزوماً به معنای ایمان آوردن او نخواهد بود. خداوند فرموده است:
«قَالتِ الأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لمْ تُؤْمِنُوا ولكِن قُولوا أَسْلمْنَا ولمَّا یَدْخُل الإِیمَانُ فِی قُلوبِكُمْ» فرموده خداوند، راستترین گفتار است. راوی می گوید: عرض كردم:
آیا فرد مؤمن در فضایل، احكام، حدود و... بر فرد مسلمان برتری دارد؟
امام فرمود:
خیر! آنها در این زمینه كاملاً با یكدیگر یكسان هستند.
اما فرد مؤمن در اعمالش كه به وسیله آنها به خداوند تقرب میجوید بر مسلمانان برتری دارد.
عرض كردم: مگر نه این كه خداوند فرموده است:
«مَن جَاء بِالحَسَنَةِ فَلهُ عَشْرُ أَمْثَالهَا»«۳»
[هر كس كار نیكی بیاورد ده برابر آن (پاداش) خواهد داشت] و شما فرمودید كه فرد مسلمان با مؤمن در نماز، روزه، حج و زكات مشترك هستند؟
امام فرمود: مگر نشنیدهای كه خداوند فرموده است:
«فَیُضَاعِفَهُ لهُ أَضْعَافًا كَثِیرَةً»«۴»
[آن را برای او چند برابر بیفزاید]؟ بنابراین مؤمنان همان كسانی هستند كه خداوند در مقابل اعمال نیكشان به آنها هفتاد برابر پاداش میدهد.
این از فضایل مؤمنان است. خداوند به اندازه میزان صحت ایمان فرد به او پاداش بیشتری خواهد داد. خداوند هر اندازه كه اراده فرماید، نسبت به مؤمنان، نیكی خواهد كرد.
💥 از آن حضرت سئوال كردم. به نظر شما آیا كسی كه اسلام میآورد، جزو مؤمنان به شمار نمیآید؟
امام فرمود: خیر! بلكه به ایمان اضافه و از كفر خارج شده است. برایت مثالی میزنم تا این مسئله را به خوبی درك كنی. آیا اگر شخصی را در مسجد الحرام ببینی میتوانی ادعا كنی او را در كعبه دیدهای؟ پاسخ داد:
خیر! امام فرمود: ولی آیا اگر اورا در كعبه ببینی میتوانی ادعا كنی او را در مسجد الحرام دیدهای؟ عرض كردم:
آری! امام فرمود: چگونه چنین امری ممكن است؟ عرض كردم: او نمیتواند وارد كعبه شود، مگر آن كه وارد مسجد الحرام شود.
امام فرمود: راست گفتی! نسبت ایمان و اسلام نیز چنین است.«۵»
_____________________________________________
۱- سوره حجرات آیه ۱۴
۲- كافی، ج ۲، ص ۲۰، ح ۴.
۳- انعام/ ۱۶.
۴- بقره/ ۲۴۵
۵- كافی، ج ۲، ص ۲۲، ح ۵.
بیان✍ از تفسیر البرهان
@hekmaat
🌾🍀🌾🍀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 نماهنگ | گنجینه سحر
💥بیان از رهبر معظم حضرت آیةالله خامنهای دام ظله
🆔 @balagh_ir
💐⚘💐⚘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔥ماجرای غصب فدک چه بود؟
🔸 خیلی از ما کم و زیاد درباره فدک در روضههای فاطمیه شنیدیم، در این بخش قراره این ماجرای تاریخی رو بررسی کنیم.
🏴ایّام فاطمیه: مظلومیّت صدیقه اطهر
سلام الله علیها
🆔 @balagh_ir
💐⚘💐
🔎🔎
🔥 اسیر شیطان:👇🏽
💥حضرت موسی (علیهالسلام) در جایی نشسته بود، ناگاه ابلیس که کلاهی رنگارنگ بر سر داشت نزد موسی آمد. وقتی که نزدیک شد، کلاه خود را برداشت و مؤدبانه نزد موسی (علیهالسلام) ایستاد.
💥موسی (علیهالسلام) گفت: تو کیستی؟
ابلیس گفت: من ابلیس هستم!
💥موسی (علیهالسلام) گفت: آیا تو ابلیس هستی؟ خدا تو را از ما و دیگران دور گرداند!
ابلیس گفت: من آمدهام به خاطر مقامی که در پیشگاه خدا داری، بر تو سلام کنم!
💥موسی (علیهالسلام) گفت: این کلاه چیست که بر سر داری؟
ابلیس گفت: با رنگها و زرق و برقهای این کلاه، دل انسانها را میربایم.
💥موسی (علیهالسلام) گفت: به من از گناهی خبر ده که اگر انسان آن را انجام دهد، تو بر او چیره میشوی و هر جا که بخواهی، او را میکشی.
ابلیس گفت: اذا اعجبته نفسه و استکثر عمله، و استصغر فی عیبه ذنبه؛
🔥سه گناه است که اگر انسان گرفتار آن بشود، من بر او چیره میگردم:
1- هنگامیکه او، خودبین شود و از خودش خوشش آید؛
2- هنگامیکه او عمل خود را بسیار بشمارد؛
3- هنگامیکه گناهش در نظرش کوچک گردد.۱
----------------
۱- اصول کافی، ج 2، ص 262
🌾🌾🌾
🌿🍀🌿
🔸️فصل ششم : صفحه هفتم :
نماز ناتمام
💥خاطرات_رزمندۀ_جانباز،
حجتالاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
....................
تیراندازیها شدت گرفت. مادامیکه سروان محمودی فرماندهی را بهعهده داشت، کارها خوب پیش میرفت.
🔸️ نیروهای نظامی با دستورات او بسیج میشدند و ما بسیجیها با اوامر او نظام میگرفتیم.
سروان همینطور که میدان را مدیریت میکرد، لحظهای برای دیدن نوک تپه روی درخت رفت. در حال رصد بود که تیری به چشمش اصابت کرد و از درخت به زمین افتاد. بعد از شهادت او کار گره خورد.
🔸️نمیدانستیم چه باید کنیم. دیدم اینطور فایده ندارد. با حسین پیش یکی از ارتشیها رفتیم.
گفتم: «چرا از این خمپارهانداز استفاده نمیکنید؟»
گفت: «ما از تو دستور نمیگیریم.»
گفتم: «دستوری نیست. خدا و پیغمبر میگه هر کاری از دستتون برمیآد انجام بدید.»
🔸️گفت: «خب خودت ببر بزن.»
نگاهی از سر استیصال به حسین کردم، گفتم: «بلدی بزنی؟»
گفت: «بیار، درستش میکنیم.»
گلولههای خمپاره را نفربهنفر از ارتشیها جمع کردیم و در یک مکان مناسب مستقر شدیم.
حسین پای خمپاره ایستاد و من روی صخره، دیدهبانش شدم. گفتم: «خب، بسم الله! اول سر لوله رو کج کن خودمون رو نزنی.» بعد هم گفتم: «یهکم به راست، یهکم به چپ، خوبه؛ همینو بزن.»
🔸️در شیب تپه، جا برای محکم کردن پایۀ خمپارهانداز مناسب نبود. حسین با قدرت بدنیاش پایش را روی پایۀ خمپارهانداز گذاشت و خمپاره را در آن رها کرد.
خمپاره رفت و در نقطهای نامعلوم، روی تپه اصابت کرد. گفت: «خوب بود؟»
گردن کشیدم و گفتم:
«خوب ندیدم. یکی دیگه بزن.»
از دامنه، دید خوبی به نوک تپه نداشتم و فقط از دود و گردوخاک ناشی از خمپاره میفهمیدم اصابت موفقی بوده یا نه. دومی را که زد، گفتم: «خوبه. یهکم بیا به راست.»
🔸️با همین روش، همۀ گلولهها را زدیم. این کارمان کمی جلوی تاختوتاز دشمن را گرفت.
بعد که بالاتر رفتیم، دیدیم اتفاقاً خیلی از سنگرهای آنان با همین خمپارهها هدف قرار گرفته است و تلفات زیادی دادهاند.
🔸️با تمام شدن خمپارهها، دوباره تفنگ دست گرفتیم و ساعاتی را به تیراندازی و گرفتن تلفات از دشمن مشغول شدیم. اینطور جنگیدن فایده نداشت و دشمن تنها از یک جهت آسیبپذیر نبود. بههمراه حسین به نتیجۀ خوبی رسیدیم. باید جای خالی نیروهای قم را پر میکردیم و از دو طرف به آنان یورش میبردیم تا محاصره و سپس تسلیم شوند. آن ارتشی را پیدا کردم و پیشنهاد را با او در میان گذاشتم:
«اگر دو گروه بشیم و از دو طرف محاصرهشون کنیم مقاومتشون یهساعته در هم میشکنه.»
🔸️«چرا به ما دستور میدی؟»
«دستور نبود. اجازه میدی ما بریم از پشت حمله کنیم؟»
«برید.»
حدود ده-پانزده بسیجی بودیم. خستگی، گرسنگی و تشنگی توانی برایمان نگذاشته بود، اما باید کاری میکردیم. حسین جلودار شد تا تپه را دور بزنیم. در همین حین که مشغول حرکت بودیم، تانکی از نوک تپه ما را دید. روی شیب، خم شد و گلولهای بهسمتمان شلیک کرد. گلوله قبل از رسیدن به ما در سینۀ تپه فرو نشست، ولی موجش به ما رسید و همۀ ما را گرفت.
از بین ما حال حسین خویشوند و حیدر سلگی از همه بدتر بود. دیدیم با این حالوروز نمیشود به جنگ دشمن رفت. تصمیم گرفتیم قبل از اینکه با این وضع اسیر شویم، به عقب برگردیم.
🔸️حسین خودش را بهزحمت جمعوجور کرد، اما حیدر که ضعف و گرسنگی شدیدی هم داشت با لکنت زبان همیشگیاش گفت: «ممن نمممیتونم بی بی بیام.» و غش کرد و افتاد.
حیدر پسرِ دخترعمویم بود. اگر میماند جواب مادرش را چه میدادم؟
نورمحمد کیانی عزیز و دوستداشتنی آنجا بود. اسلحهام را به او دادم و حیدر را کول کردم.
حسین حالوروز خوبی نداشت. گهگاهی بیهوش میافتاد یا به خواب میرفت. باید چند دقیقه معطلش میشدیم و دوباره او را بلند میکردیم.
🔸️مقداری که از تپه دور شدیم، به جایی رسیدیم که لابهلای سنگها، مقداری آب جمع شده بود. آبی متعفن، بدبو و پر از جلبک. آنقدر تشنه بودیم که خم شدیم و با ولع، مشتمشت از آن آب خوردیم. من که از گرسنگی داشتم تلف میشدم، ابایی نداشتم که از جلبکها نیز بخورم. یک لحظه دیدم در کف دستم، چند بچهقورباغه، مثل کرم شنا میکنند. گفتم شاید این قورباغهها گرسنگی مرا فروبنشاند. چشمانم را بستم و آنان را با آب قورت دادم.
کمی اثرگذار بود و مثل اینکه ته دلم را گرفت. به همراهان گفتم:
«بچهها، از این قورباغهها بخورید؛ جلوی ضعفتون رو میگیره.» و خودم مشت پروپیمانی از آنها برداشتم و خوردم.
ادامه دارد.....
⚘بیاد_شهدا
⚘دفاع_مقدس
💔جنگ_تحمیلی
@mahale114
💐⚘💐
🌿🍀🌿
💥قال الإمامُ الصّادقُ عليه السلام
🔸️ أربَعةٌ مِن أخلاقِ الأنبياءِ :
البِرُّ ، و السَّخاءُ ،
🔸️ و الصَّبرُ علَى النائبَةِ ،
🔸️و القِيامُ بحَقِّ المؤمنِ .
💥امام صادق عليه السلام فرمود:
🔸️چهار خصلت از اخلاق پيامبران
است :
🔸️نيكى كردن، بخشندگى،
شكيبايى در برابر سختى ها،
🔸️و گزاردن حق مؤمن.۱
------------------------
۱-تحف العقول : 375 .
💐⚘💐
🌿🍀🌿
💥از آدم می ترسند
💥امام خمینی اعلی الله مقامه در کتاب ولایت فقیه میفرمایند:
🔸️آنها میخواهند که ما آدم نباشیم، از آدم می ترسند، یک نفر آدم اگر پیدا شد از او میترسند، برای اینکه ممکن است تولید مثل کنند.
و لذا هر وقت آدمی پیدا شد، یا کشتند یا از بینش بردند و یا لکهدارش کردند که سیاسی است!
این آخوند سیاسی است!!!
در صورتی که پیغمبر هم سیاسی بود.
این تبلیغ سوئی است که آنها کردند تا شما را از سیاست کنار بگذارند از دخالت در امور دولتی کنار بگذارند، و خودشان هر کاری که میخواهند بکنند، هر غلطی میخواهند بکنند، عمالشان هر غلطی میخواهند بکنند و کسی نباشد که جلوی آنها را بگیرد.
دیروز طاغوت_اعظم نگران تحقق انقلاب اسلامی و استقرار نظام اسلامی بود؛
امروز با پیشروی و سرعت دستیابی به آرمانهای انقلاب اسلامی دشمنی دارد.
🔶چرا که سطح توقعات جامعه جهانی و جامعه اسلامی از اصل تحقق و استقرار نظام اسلامی فراتر رفته و خواهان دولت و جامعه اسلامی است؛
لذا جلوی پیشرفت آن را میخواهند بگیرند و این با متوقف کردن و یا حداقل کاستن از سرعت و شتاب نظام اسلامی میسر است.
🔶شکی نیست که بدنه مردمی همیشه در صحنه سهم بسزایی در اقتدار نظام اسلامی دارد؛ لکن دوست و دشمن خوب میدانند جادهبازکن و خطشکن ، نیروهای مبارز انقلابی پیشقراول هستند که در همه عرصهها حضور ایشان راهگشای امور میباشد.
🔸️امروز همان دشمن سربازان بیجیره و مواجب تربیت یافتگان مدهوش غرب را تقریبا از دست داده، لذا عمده توان خود را با شبکه محافظهکاران ظاهرالصلاح موسوم به اصولگرایان پیش میبرد.
🔸️تنها_حربه این قبیله برای تخریب و ترور شخصیت معدود نیروهای مبارز انقلابی، ایراد اتهام و انگ تندروی است؛ که البته خوشخدمتی بعضی نفوذی ها در بعضی نهادهای نظام...
🔸️لذا #امام_خامنهای_روحی_فداه میفرماید
این قدر جوانان انقلابی را با نام تندروی نکوبید، این ادبیات دشمن است. تندرو یعنی پایبند به انقلاب.
@yamahdiadrekni72
🌾🌺🌾🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥رزمندگانی که برای دفاع از اسلام
واستقلال کشور
🔸 تو برف و کولاک ،چجوری جون دادن ؟
چکار کردیم براشون ؟
🔎🔎🌾🌾
@shohadayeslam
🔥انحراف وشقاوت
⭕️شهادت مظلومانه آیت الله دستغیب هست.
🔹 این خانم ۲۱ساله به اسم «گوهر ادب آواز» به خودش بمب میبنده و به عنوان یک زن باردار وانمود میکنه که باید مسئلهی مهمی رو با شهید دستغیب درمیون بذاره و اینجوری از حلقه محافظان شهید عبور میکنه. وقتی نزدیک شده با کشیدن ضامن خودشو هلاک و آیتالله دستغیب و ۱۲ نفر دیگه رو به شهادت میرسونه.
🔹 بله دوستان شستشوی مغزی باعث میشه یک نفر تو سن کم تبدیل به جنایتکار بشه، پس بیخود از سن کم یک نفر به عنوان دلیل برای بیگناهیش استفاده نکنید.
🔥🔥🔥
ــــــــــــــــــــــ
🌿🍀🌿
🔸️فصل ششم : صفحه هشتم :
نماز ناتمام
💥خاطرات_رزمندۀ_جانباز،
حجتالاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
....................
هرچه گشتم شاید بچهماهی آنجا باشد، نبود و سهم ما همان قورباغهها شد.
دوباره حیدر را کول کردم و راه افتادیم. پس از چند ساعت پیادهروی، به حاجمهدی ظفری رسیدیم. حاجمهدی در میانۀ مسیر منتظر ما بود. با دیدن حال نزارمان سریع به امدادگرها گفت: «سرم وصل کنید.»
یک قاطر هم آورده بود که حیدر را روی آن گذاشتیم و مسیر بازگشت را ادامه دادیم. در ادامۀ راه، مسیرمان به رودخانۀ پرآبی افتاد که جادهای مالرو از کنار آن میگذشت. گاهی مسیر باریک میشد و گاهی از پهنا وسعت میگرفت. قاطرِ کاربلد راهش را میرفت و بدون لغزشی بار خود را میبرد. حیدر که هنوز گیج و منگ بود، یک لحظه شاخۀ درختی را جلوی راهش دید. رفیقِ موجی ما بهجای اینکه سرش را خم کند، شاخه را بغل کرد و قاطر از زیر پایش رفت. کمی پادرهوا ماند و بعد افتاد توی آب.
همه خندهمان گرفت. داد زد: «اینجا کجاس منو آوردید؟ این چه کاریه میکنید؟»
گفتم: «حیدر جان، ما ماشین آخرین سیستم بهت دادیم. چه کنیم خودت نتونستی سوار شی؟»
آقای ظفری سریع پرید توی آب و او را با سرمی که توی دستش بود نجات داد. در مسیرِ رفت با رعایت اختفا، از دورترین مسیر، تپه را دور زدیم. اما در مسیر برگشت، مستقیم با یک شب پیادهروی به مقر خودمان رسیدیم. نماز صبح چشممان به جمال دوستان روشن شد. بچهها ضعف را در چهرۀ ما دیدند و اول یک صبحانۀ حسابی برایمان آوردند. صبحانه را خوردم، اما هنوز احساس ضعف داشتم. یکی از دوستان وقتی حالم را دید مرا با ماشین به بیمارستان اشنویه برد.
این تمام چیزی است که از حال بدم به خاطر دارم. اما حاجمهدی تعریف میکند در آنجا اتفاق دیگری هم رخ داده است. من که در اثر گلولۀ تانک، دوباره موجی شده بودم، حاجمهدی را با بعثیها اشتباه میگیرم، با چوبدستی به جانش میافتم و بهقصد کشت او را میزنم. بهقدری عصبی بودهام که هیچکس جلودار من نبوده است و حاجی کتک زیادی از من میخورد. بیچاره حاجمهدی پایش سیاه و کبود میشود و تا مدتی این آثار را بهیادگار داشته است. از دید من، شاید حق مطلب ادا نشود، خودتان را جای حاجمهدی بگذارید و تصور کنید همرزم شما هر لحظه امکان دارد به رویتان اسلحه بکشد یا اگر از روی اقبال، سلاح دستش نباشد با چوب به جان شما بیفتد. کابوسی از این بالاتر هست؟ ما این کابوس را ناخواسته و نادانسته برای دوستانمان رقم میزدیم.
در بیمارستان اشنویه، دکتر مرا معاینه کرد و همانجا چند آمپول تقویتی و سرم برایم نوشت. پرستاری سرم را وصل کرد و دوست همراهم تا سرم تمام شود پی کاری بیرون رفت. من روی تخت دراز کشیده بودم و حالم داشت بهتر میشد. در همین لحظه پرستار دیگری آمد و گفت: «دمر شو. یه آمپول دیگه داری.»
من هم از همهجا بیخبر، به حرفش گوش کردم. نمیدانم این چه آمپولی بود. همینکه زد، از درون احساس سوختن کردم. حالم خیلی بد شد. تا آمدم به پرستار بگویم حالم بد است پرستار غیبش زد و من تنها شدم. چشمم از حرارت داشت آتش میگرفت. تلاش کردم از روی تخت بلند شوم اما همینکه بلند شدم افتادم. مرگم را به چشم دیدم. عرق مرگ به پیشانیام نشسته بود که یک پاسدار در چارچوب در ظاهر شد. خواستم صدایش کنم اما صدایم درنیامد. فقط با دست اشارهای کردم و دیگر نفهمیدم چه شد.
وقتی چشم باز کردم، دوروبرم تکاپو بود. تیم پزشکی آمده بود و اورژانسی به مداوا میپرداخت. بعد از کلی دواودرمان، رفتهرفته اثرات آن آمپول رفت و حالم بهتر شد. چه بلایی سرم آمده بود و چرا با آن آمپول به این روز افتادم؟ از آن پاسدار سؤال کردم و ماجرای پرستار و آمپول زدنش را گفتم.
پاسدار گفت: «شانس آوردی. گروهی از منافقین در قالب پرستار، توی این شهر ظاهر شدن و با آمپول افراد رو میکُشن. تا حالا دستوپای تعداد زیادی از مجروحان رو قطع کردن، درحالیکه نیازی به قطع کردن نبود. خیلیها رو با داروی اشتباه به شهادت رسوندن. اون پرستار هم قصد جون شما را داشت که سریع خبردار شدیم و درمان رو شروع کردیم. خیلی وقت بود دنبال این عامل نفوذی بودیم و خوشبختانه امروز تونستیم شناسایی و دستگیرش کنیم.»
این ماجرای پرفرازونشیب عملیات قادر بود. برادران ارتشیِ همراهمان 130 شهید و اسیر دادند و از گروهان ما دو نفر شهید و تقریباً همگی مجروح شدیم. بعد از عملیات، فرماندهان ارتش که رشادت نیروهای بسیجی را دیده بودند به آقای زرگری گفتند یک گروهان یا حتی یک دسته نیرو در اختیار ما بگذارید، اما ایشان قبول نکرده بود. دستآخر به دو نفر راضی شدند و گفتند برای شناسایی دو نفر نیروی اطلاعاتی بدهید. اما آقای زرگری سفتوسخت مخالفت کرد و وضعیت سازماندهی گردان ما به حالت قبل برگشت.در بازگشت از عملیات!....
ادامه دارد..
⚘بیاد_شهدا
⚘دفاع_مقدس
💔جنگ_تحمیلی
@mahale114
💐⚘💐⚘
🌿🍀🌿
💥قال الصادق عليه السلام
🔸️يا أبا بَصيرٍ ، طُوبى لِشِيعَةِ قائمِنا المُنتَظِرِينَ لِظُهورِهِ في غَيبَتِهِ ،
🔸️و المُطيعينَ لَهُ في ظُهورِهِ ،
🔸️اُولئكَ أولِياءُ اللّه ِ الّذينَ لا خَوفٌ علَيهِم و لا هُم يَحزَنونَ .
💥امام صادق عليه السلام فرمود:
🔸️ اى ابو بصير! خوشا به حال شيعيان قائم ما كه در زمان غيبت او منتظر ظهورش هستند
🔸️ و در زمان ظهورش فرمانبردار اويند.
🔸️ اينان دوستان خدايند كه بر آنان نه بيمى است و نه اندوهگين مى شوند.۱
---------------------
۱-كمال الدين : 357/54 .
💐⚘💐⚘
🌿🍀🌿
💥وظایف_فردی_منتظران
🔸️ما یکی از وظایف مهم و بسیار بسیار مهم منتظر را تجدید عهد با حضرت ولی عصر علیه السلام
و وفای به آن عهد دانستیم که این وظیفه یک وظیفه ای است که نسبت به همهی اهل بیت شیعیان دارند
همهی شیعیان نسبت به امامشان عهدی دارند که به هر حال با آن عهد باید ثابت قدم و پابرجا باشند
«وَأَلَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَی الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَیْنَاهُم مَّاء غَدَقًا» (جن/16)
💥خدای متعال در سورهی جن میفرماید اگر کسی بر آن صراط و طریق مستقیم استقامت داشته باشد آب فراوانی را به او میچشانیم
آن آب فراوان هم میتواند آب ظاهری باشد و نعمتها باشد و هم میتواند علوم اهل بیت باشد در روایات است
که به آنها داده میشود .
🔸️نعمتها و برکات فراوان منتها به شرط استقامت بر آن راه و صراط .
🔸️بعضیها ممکن است خوب راه بیفتند اما خوب ادامه نمیدهند در ادامهی راه کم میآورند حافظ گفت که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها داستان سیمرغ عطار که برای رسیدن به قلهی قاف تعداد زیادی بودند ولی وقتی رسیدند تعداد اندکی ماندند یک واقعیتی است که این مسیر مشکلات و سختیهایی دارد که ماندن اش خیلی هنر است و استقامت بر آن عهدی که با اهل بیت داشتیم .
🔸️ما عهد با اماممان داریم با ائمه داریم با امام زمان داریم خوش به حال آن کسانی که بر این عهد ثابت قدماند این یکی از وظایفی بود که گفتیم و مصادیقی را بیان کردیم مثلا عهد با حضرت یک مصداق اش زیارت اهل بیت و زیارت امام زمان یکی از مصادیق وفای به عهد است.۱
-----------------------
💥۱-بیان ✍از جناب استاد :عالے
🆔 @ostad_aali110
💐⚘💐⚘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐💐
💥(اگر یک عمل صالح در طول عمرمان بتوانیم انجام بدیم و قدمی برای ظهور برداریم و مورد قبول خداوند قرار بگیره، شاید همین کلیپ چند دقیقه ای باشه....)
💥(خواهشا دوستان مذهبی و انقلابی این چند دقیقه را مشاهده بفرمائید)
💥(وظیفه مادر قبال ظهور منجی ع
چیست؟)
@shohadayeslam
💐⚘💐⚘