eitaa logo
حکمت
144 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
2.3هزار ویدیو
11 فایل
حکمت های قرآنی و حکایات و احادیث حکمت آمیز ائمه اطهار (علیهم السلام) و اطلاعات مفید روز
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿🍀🌿 💥 عدل و صلح: 🔸 ما وقتی می‌توانیم درباره صلح و عقل و عدل جهان سخن بگوییم كه خود را بشناسیم. زیرا انسان یك موجود جهانی است و هرگز از بین نمی‌ رود. اگر بعد از مرگ خبری نبود و مرگ پایان راه بود، انسان می ‌توانست ددمنشانه زندگی كند و برابر قدرت و زوری كه دارد بر دیگران بتازد ولی مرگ بین راه است، انسان با مُردن از پوست به در می ‌آید و برای ابد زنده است؛ اگر برای ابد زنده است، باید برای بعد از مرگ ره‌ توشه ‌ای تهیه كند. 🔸 ما برای اینكه نه بیراهه برویم و نه راه كسی را ببندیم, نه كسی جنگ را بر ما تحمیل كند و نه ما طبل جنگ بكوبیم، باید آن نزاهت روح, طهارت روح و قداست روح را فراهم كنیم تا بدانیم ما در برابر هر كاری مسئول هستیم و بعد از مرگ باید پاسخگوی آن باشیم. انبیا آمدند به ما بفهمانند انسان در رو در رویی با مرگ, انسان مرگ را می ‌میراند نه بمیرد! 🔸️ما یك دشمن داریم به نام مرگ و در مصاف با مرگ, ما پیروز هستیم نه مرگ! ما مرگ را از پا در می‌ آوریم و وارد صحنه ‌ای می‌ شویم كه دیگر مرگ نیست. 🔸 ما برای اینكه در درونمان، عدل و صلح سامان بپذیرد باید آن غرور، خودخواهی و جاه‌ طلبی را تعدیل كنیم؛ غرور و خودخواهی ما دشمنی است كه هرگز با ما كنار نمی ‌آید، ما باید آن را سركوب كنیم. شما در جهان می ‌بینید که مار دشمن انسان است، اما خیلی ‌ها با مار كنار می ‌آیند، با آن زندگی می ‌كنند؛ 🔸️ عقرب دشمن انسان است و خیلی‌ ها با عقرب كنار می ‌آیند و با او زندگی می ‌كنند؛ اما با غرور و خودخواهی و نفس ‌پرستی هرگز نمی ‌شود كنار آمد كه او با ما كاری نداشته باشد، او از هر مار و عقرب و گزنده ‌ای بدتر است. ما هیچ چاره نداریم مگر اینكه این خودخواهی و غرور را رام كنیم و عاقل و عادل بشویم آن‌ گاه دم از صلح بزنیم. ----------------------------- بیان از حضرت : آیت_الله_جوادی_آملی دام ظله تاریخ: 1393/01/18 🆔 @a_javadiamoli_doross 💐⚘💐
1111.mp3
47.43M
: مقایسه طب اسلامی با طب غربی ✅انسان نیازمندترین موجود عالم هست اما جاهل ترین موجود هم هست برای اینکه ... 👌برای هر کاری در زندگی انسان، دو نوع سبک زندگی وجود دارد: سبک زندگی انبیاء و معصومین، سبک زندگی غربی 👈تفاوت طب اسلامی با طب غربی ❌تفاوت در علت بیماری ها، راه پیشگیری از بیماری، ابزار تشخیص، مواد اولیه داروها و غذاها، روش درمان ❌❌اوج علم غربی در حشره خواری، پیوند مدفوع، استفاده از محصولات جنینی، الکل نجس و ژلاتین خوکی هست❌❌ 🗡درمان در پزشکی غربی یعنی حبس بیماری در بدن 💥هرچیزی که اهلبیت علیهم السلام فرموده اند در سبک زندگی غربی برعکس شده است به اسم علم!! @tadris14 💐⚘💐⚘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥دو دقیقه و چهل ثانیه طوفانی ‼️ شاه پهلوی چقدر خورد ❓ و چقدر برد ❗️ ✅ حتما برسانید به دست اندک مدافعین پهلوی منحوس. به بزرگترین کانال جهاد تبیین بپیوندیم ┏━━ °•🍃•°━━┓ @jahad_tabein ┗━━ °•🍃•°━━┛ ♨️🔥♨️🔥
🌿🍀🌿 🔸️فصل هشتم : صفحه سیزدهم : نماز ناتمام 💥خاطرات_رزمندۀ_جانباز، حجت‌الاسلام حسین شیراوند (ضرغام) .................... عکسی دارم که مانند جنگاوران قدیم، نوار تیربار را بر سینه حمایل کرده‌ام. مادرم این عکس را خیلی دوست داشت و در هیچ صورتی آن را از خود جدا نمی‌کرد. با چسب، قابی برای این عکس درست کرده بود و آن را به‌عنوان گردن‌بند به سینه می‌انداخت. 🔸️ این‌طور سیمای من همیشه جلوی دیدگانش بود. هروقت دلش برایم تنگ می‌شد به آن نگاه می‌کرد و آن را می‌بوسید. مثل همیشه پذیرای محبتش شدم و مجروحیت را بهانه‌ای برای خانه‌نشینی کردم، اما به‌نظرم این بار، محبتش جنس دیگری داشت و با رنگی از نگرانی همراه بود. ابتدا گمان کردم دغدغۀ دستم را دارد؛ برای همین دست‌آویز را کنار گذاشتم. جنب‌وجوشم را بیشتر کردم. شروع کردم به کمک کردن در کارهای خانه و در کل، نسبت به سلامتی‌ام اطمینان خاطر دادم، اما مادرم می‌گفت: «داغت‌و نبینم... داماد شی پسرم! ان‌شاءالله عروسی‌ت... ان‌شاءالله اون روز رو ببینم.» 🔸️سروسامان گرفتن فرزندان آرزوی هر پدر و مادری است و برای مادر من که مرا در جبهه و توأم با خطرات آن می‌دید، این آرزو بیشتر تبدیل به نگرانی شده بود. اصرارها از همان‌جا برای ازدواج شروع شد. ابتدا سنم را بهانه کردم، ولی وقتی شمار هم‌سن‌وسالان و دوستانم را که زن گرفته بودند و همان احادیثی را که همه شنیده‌ایم، از خانواده شنیدم متقاعد شدم. با تأیید من، خانواده برای پیدا کردن یک دختر خوب دست‌به‌کار شدند. من از دار دنیا فقط نوزده سال سن داشتم. دیگر نه آورده‌ای بود و نه پس‌اندازی، اما بااین‌حال ممانعتی نداشتم، چراکه اگر پول نبود، توقعی هم نبود و انتظار وسایل این‌چنینی و تالار آن‌چنانی نمی‌رفت. 🔸️برادرم احمد، در مدتی که در بیمارستان مجروح بود، یک خانواده را دیده و برایم پسندیده بود. پدرشان کارخانه‌دار بود و از خانواده‌های متمول نهاوند محسوب می‌شدند. احمد دوست داشت این وصلت برقرار شود. به احمد گفتم: «من فکر نمی‌کنم از لحاظ فرهنگی این خانواده مناسب ما باشه؛ ولی به‌هرحال یه شرط دارم.»«شرطت چیه؟» «من جبهه می‌رم و اگه شب عروسی مارش عملیات بزنن، من می‌رم. این رو بهشون بگو.» 🔸️احمد نزد مادر دختر رفته بود و قبل اینکه شرط مرا بگوید برایش شرط گذاشته بود که اولاً داماد ما نباید جبهه برود. به‌محض شنیدن این جمله گفتم: «محاله. پرونده از نظر من مختومه‌س.» گفت: «بذار بقیه‌ش رو بگم. ثانیاً شرط کرده دختر حتماً باید کنار ما باشه و نمی‌آد قم.» گفتم: «مثل اینکه من دارم شوهر می‌کنم. ملت عزیزانشون توی جبهه‌ها پرپر می‌شن، بعد من بیام توی خونه بشینم؟ اصلاً امکان نداره.» حتی بعد از این ماجرا، برای آشنایی بیشتر و دیدن من به خانه‌مان آمدند، اما من که جبهه را خط قرمز خود می‌دیدم تحمل ماندن نداشتم. با آمدن آن‌ها از خانه بیرون زدم و رفتم. از آن‌ها فقط ماشین آخرین سیستمشان را در کوچه دیدم و در انجمن اسلامی ‌خودم را سرگرم کردم. هرچه احمد پیغام فرستاد که «بیا، می‌خوان تو رو ببین. زشته.» گفتم: «می‌ترسم نمک‌گیر شم و اومدن من اصلاً به صلاح نیست.» این روایتی است عاقلانه از آنچه کتاب تاریخ زندگی‌ام به خود دیده است. اما اگر از دل بپرسید، شنوای درد دیگری خواهید بود که سزاست برای آن نه به انجمن، که سر به صحرا گذاشت. دلم پیش دختر حاج‌اسکندر بود و سر ناسازگاری داشت. حاج‌اسکندر را کامل می‌شناختم. خودش جبهه‌ای بود و می‌دانستم با جبهه مشکلی ندارد. فقط مانده بودم با شرم و حیای گفتن این مسئله چه کنم و اگر نگویم، سکوت را چگونه طاقت بیاورم. 🔸️در زمانۀ ما زشت بود پسر حرف از ازدواج بزند، چه رسد به نشان کردن این و آن. بااینکه خواستگاران زیادی به خانۀ حاج‌اسکندر می‌آمد هرچه با خودم کلنجار رفتم، جرئت نکردم از آن حرفی به زبان بیاورم. ادامه دارد....... ⚘بیاد_شهدا ⚘دفاع_مقدس 💔جنگ_تحمیلی @mahale114 💐⚘💐⚘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴🌸🏴 💥قالَ الإمامُ الهادى عليه السلام : 🔸️مَنْ هانَتْ عَلَيْهِ نَفسُهُ فـَلا تَأْمَنْ شَـرَّهُ 💥امام على النقى عليه السلام فرمود: 🔸️هر كس قدر خودش را نداند (ودر نظر خودش بى مقدار باشد) از شـرّش ايمـن مبـاش.۱ ------------------- ۱-از کتاب تحف العقول، ص 774. 💐⚘💐
🏴🌸🏴 (سوم رجب، شهادت امام هادی علیه السلام ) 💥امام علی بن محمد(ع)، معروف به هادي و نقی، از ذي قعده سال 220 قمري، كه پدر بزرگوارش حضرت امام محمد تقي(ع)، معروف به جوادالائمه(ع) به شهادت رسيد، بنا به وصيت آن حضرت، مقام منيع امامت را بر عهده گرفت. هنگامي كه امام هادي(ع) مقام امامت را بر عهده گرفت، از عمر شريفش بيش از هشت سال و پنج ماه نگذشته بود و وي به مانند پدر ارجمندش در سنين كودكي به اين مقام الهی نايل آمد. 💥امام علي النقي(ع) در ايام امامت خويش با خلافت شش تن از خلفاي بني عباس معاصر بود و آنان عبارت بودند از: معتصم، واثق، متوكل، منتصر، مستعين و معتز.(1) 🔸️امارفتار اين عده از خلفاي عباسي با امام علي النقي(ع) متفاوت بود. برخي رفتار خصمانه و برخي ديگر رفتار متعادل تري اعمال مي نمودند. ولي همه آنان، در غصب خلافت و ناديده گرفتن حقوق امامت، هم رأي و هم نظر بودند. 🔸️در ميان آن ها، متوكل عباسي (دهمين خليفه عباسيان) بيش از همه، نسبت به اهل بيت(ع) و خاندان امامت و علويان صاحب نام، دشمني مي ورزيد و از هر راه ممكن در صدد اذيت و آزار آنان بر مي آمد و حتي نسبت به درگذشتگاناهل بيت(ع) نيز عقده گشايي مي كرد و دستور مي داد كه قبور امامان معصوم(ع)، به ويژه قبر مطهر اباعبدالله الحسين(ع) و خانه هاي مجاور آن را خراب و زمين هاي كربلا را شخم و آب بسته و در آن زراعت نمايند.(2) 🔸️وي، در سال 243 قمري، امام علي النقي(ع) را از مدينه منوره به سامرا فراخواند و آن حضرت را براي هميشه از موطن اصلي وي و اجداد طاهرينش دور نمود.(3) 🔸️تنها منتصر عباسي (يازدهمين خليفه عباسيان) پس از ترور و هلاكت پدرش متوكل، در ايام كوتاه مدت خلافت خويش، نيكي هاي در خور توجهي به علويان و وابستگان به خاندان رسالت و امامت نمود، كه در برابر آزار و اذيت هاي بي حد و حساب ساير خلفاي عباسي، قابل جبران نمي باشد. 🔸️امام علي النقي(ع) به مدت يازده سال در سامرا (پايتخت عباسيان) و در محله عسكر (منطقه مسكوني نظاميان) به حالت تبعيد، زندگي نمود و در اين مدت، تحت مراقبت و نظارت دستگاه امنيتي خلافت قرار داشت و از تماس با دوستان و ياران خويش محروم بود. 🔸️سرانجام در سوم رجب و يا به روايتي در 25 جمادي الآخر سال 254 قمري، در ايام خلافت معتز عباسي، به وسيله معتمد عباسي، برادر خليفه وقت، مسموم و در آن غريبه سرا، به شهادت رسيد. 🔸️به هنگام شهادت آن امام همام، جز فرزندش امام حسن عسكري(ع)، كسي در بالينش حاضر نبود. امام حسن عسكري(ع) در ماتم پدر بزرگوارش، بسيار گريست و گريبان دريد و خود متوجه غسل، كفن و دفن آن حضرت گرديد. برخي از نادانان و يا متعصبان به امام حسن عسكري(ع) خرده گرفته كه چرا وي گريبانش را دريد. آن حضرت به آنان پاسخ داد: شما از احكام دين خدا چه مي دانيد ؟ حضرت موسي بن عمران(ع) در ماتم برادرش هارون(ع) گريبان چاك زد.(4) 💥از امام هادي(ع) تشييع جنازه با شكوهي به عمل آمد. دوستداران اهل بيت(ع)، فقها، قضات، دبيران، اميران و حتي بزرگان دربار خلافت در تشييع جنازه مطهر وي شركت و وي را پس از نماز در يكي از حجره هاي خانه اش دفن نمودند.(5) 🔸️هم اكنون قبر شريفش، به همراه قبر مطهر فرزندش امام حسن عسكري(ع) و قبر خواهرش حكيمه خاتون دختر امام جواد(ع) و قبر نرگس خاتون مادر امام زمان(ع) در يك ضريح مقدس قرار دارد و در شهر سامرا، مزار شيعيان و دوستداران اهل بيت(ع) مي باشد.۶ ------------💛💛💛----------- منابع: 1_ - تاج الموالید ، ص 55 ؛الارشاد، ص 649؛ منتهي الآمال ، ج2، ص 384. 2_ منتهي الآمال، ج2، ص 383. 3_ منتهي الآمال، ج2، ص 377 و الارشاد، ص 646. 4_ منتهي الآمال، ج2، ص 385. 5_ نك: الارشاد، ص 635؛ كشف الغمه، ج3، ص 229؛ منتهي الآمال، ج2، ص 361؛ المستجاد ، ص 216؛ الكافي ، ج1، ص 497. ۶- ✍بیان از استاد ومحقق ، حضرت آقا سید تقی واردی دام ظله⚘
4_5942975461842750542.mp3
7.09M
🏴🌸🏴 روضه          🔸️یا رب از زهر جفا سوخت ز پا تا به سرم 💥بیان ازحاج‌میثم مطیعی                    🌾🌾 
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🌸🏴 💛کلیپ تصویری: «سرچشمه آفتاب» 💥 معرفی امام هادی (ع) از ولادت تا شهادت 🆔 @balagh_ir 🌾🌾🌾
🌴🍂🌴 🏴سوگنامه امام هادی علیه السلام: 🕯🕯 ۱-یا علی النّقی ،جانها فدایت شیعیان ،چشم گریان در عزایت یا حجّت الله - آجر ک الله ۲-سامره، در غمش ،ماتم سرا شد غرق در زاری و شُور و نوا شد ‏ یا حجّت الله -آجرک الله ۳- ای دَهُم ،حجّت خدای منّان جان سپرد، بمانند غریبان ۴-یا علی النّقی ،ای نور یزدان جان سپردی ،براه، دین و قرآن یا حجّت الله آجرک الله ۵- جان فدای تو، ای امام مظلوم ای به زهرِ ستم ،گردیده مسموم یا حجّت الله آجرک الله ۶- یا علی النّقی ، امام هادی ای که از زهر کین، از پا، فُتادی ۷-چونکه معتز بکشتن تو، جِدّکرد این جنایت بدست مُعتَمد کرد ۸-مُعتَمِد نکرده ،شرمی ز داور کرده مسموم کین، سِبطِ پَیَمبَر یا حجّت الله آجرک الله ۹- این حقیقت ،نمی گردد فراموش نور حق را ،نشاید کرد، خاموش ۱۰- ای امام دَهُم، از ره احسان کن نظر،جانبِ ،این جان نثاران یا حجّت الله آجرک الله ۱ ---------------- ۱- اشعار سوگنامه ازجناب استاد واصل⚘ @hekmaat 💛🌾💛🌾
🌿🍀🌿 🔸️فصل هشتم : صفحه چهاردهم : نماز ناتمام 💥خاطرات_رزمندۀ_جانباز، حجت‌الاسلام حسین شیراوند (ضرغام) .................... عرصۀ برزول بر من تنگ شده بود و شاید جبهه کمی حال‌وهوایم را عوض می‌کرد. بدون اینکه اعزامی ‌در کار باشد، خودم بلیت گرفتم و به اندیمشک رفتم. از آنجا با ماشین، خودم را به دزفول رساندم و به اردوگاه شهید مدنی رفتم. 🔸️اردوگاه خالی بود و تک‌وتوک از نیروهای کادر آنجا بودند. نزد آقای دشتی، مسئول پرسنلی واحد اطلاعات رفتم. تا مرا دید گفت: «اینجا چه‌کار می‌کنی؟» گفتم: «برای ادامۀ کارم در واحد اطلاعات اومدم.» گفت: «هیچ‌کس اینجا نیست. همه برگشتن. شما هم به صلاح نیست با این وضع دستت و گرمای هوا اینجا باشی. برگۀ ترخیصت رو می‌دم برگرد.» 🔸️به توفیق اجباری، یادی از درس‌وبحث کردم و بااینکه درس‌ها تعطیل بود به قم رفتم. در مدرسۀ مهدی موعود جای هم‌حجره‌ای‌های شهیدم، شهید امین میربک، شهید طیب خرم‌آبادی و شهید علی‌پناه شیراوند خالی بود و از دوستان، افراد اندکی حاضر بودند. کفراشی هم‌مباحثه‌ای و خدری‌ هم‌حجره‌ای من بود. روزها درس می‌خواندیم و شب‌ها درحالی‌که تفریحی غیر از حرف زدن نداشتیم، ساعات فراغت را به گعده می‌گذراندیم. فرصت خوبی برای بحث و تبادل نظر بود و جالب اینکه حرف‌های حجره هم مانند خانه به ازدواج ختم می‌شد. 🔸️انگار همه‌چیز دست به دست هم داده بود تا این دغدغه در من تقویت شود. کفراشی می‌گفت: «این‌قدر سخت نیست که شما دارید سخت می‌گیرید. کجا گفته برای ازدواج باید پول‌دار و میلیونر بود؟ حرف قرآن اینه که اگر فقیر باشن خدا از فضلش اون‌ها رو بی‌نیاز می‌کنه؛ یعنی می‌شه فقیر بود و ازدواج کرد.» 🔸️خدری جواب می‌داد: «مگه می‌شه بدون اولیات و لوازم منزل ازدواج کرد؟ مثل اینکه قیمت‌ها دستت نیست. برای همین جهیزیه با یه مراسم آبرومند عروسی و پولِ پیش خونه نزدیک صدهزار تومن نیازه. بعد، شهریۀ ما چقدره؟ اگر ازدواج کنیم 1400 تومن. در و تخته باهم جور نیست، اخوی!» 🔸️کفراشی به‌عنوان موافق و خدری به‌عنوان مخالف، مفصل صحبت می‌کردند و من هم به‌عنوان کسی که مردد است، این بین به حرف‌هایشان گوش می‌دادم. واقعاً مانده بودم کدام درست می‌گوید. اگر به پول باشد که به این زودی‌ها نمی‌توانم ازدواج کنم و اگر به خدا باشد همین الان هم دیر است. 🔸️آخرسر کفراشی گفت: «من به شما نشون می‌دم. همین روزها می‌رم نهاوند و زن می‌گیرم تا شما متوجه بشید با دست خالی هم می‌شه ازدواج کرد.» کفراشی به نهاوند رفت و بعد از یک هفته، ده روز، برگشت. گفتیم: «چه خبر؟ چرا این‌قدر زود اومدی؟» گفت: «کارم تمام شد. عقد و عروسی را انجام دادم و حالا اومدم دنبال یه خونۀ مناسب توی قم بگردم.» دهانمان از تحیر باز مانده بود. گفتیم: «شوخی می‌کنی؟» گفت: «شوخی‌م کجا بود؟ من که به شما گفتم اگه آسون بگیری، آسونه.» 🔸️با دیدن او از لحاظ اعتقادی نیرو گرفتم و شک و تردیدهایم برطرف شد. وقتی دیدم کفراشی با دست خالی به همین سادگی ازدواج می‌کند، گفتم چرا من نتوانم؟ همان شب در حرم حضرت معصومه(س) بحث داشتم. بعد از مباحثه، صاف‌وساده رفتم جلوی ضریح نشستم و به‌قول خودمان، لری با حضرت صحبت کردم. گفتم: «بی‌بی‌جان، تو که ما رو می‌شناسی. یتیمی کشیدم. از خانواده‌ای فقیرم و الان که در محضر شما هستم پول خریدن حتی یک حلقه رو ندارم. دستم خالیِ خالیه، اما به کرم شما امید دارم. اگر ازدواج سنت رسول خداست و اگر شما اهل‌بیت با این سنت حسنه خوشحال می‌شید که قطعاً می‌دونم می‌شید، دست من‌و بگیرید و شیطان رو در به‌دست آوردن نیمی ‌از دینم نا‌امید کنید.» 🔸️آن‌قدر در حال رازونیاز بودم که نمی‌دانستم صدایم بالا رفته و دارم بلندبلند حرف می‌زنم. زائری روی شانه‌ام زد و گفت: «آقا، یواش‌تر، ملت دارن می‌شنون.» صدایم را پایین آوردم و گفتم: «من نمی‌دونم چه کسی به صلاح و مصلحتم هست. دختر حاج‌اسکندر باشه یا دیگری، مهم اینه که با شرایط من کنار بیاد. من می‌خوام برم جبهه و زندگی سادۀ طلبگی داشته باشم. هرچی صلاح می‌دونید برام مهیا کنید.» 🔸️پس از ساعتی دعا و توسل، به مدرسه برگشتم. هنوز چند دقیقه‌ای نگذشته بود که صدا زدند: «شیراوند، بیا تلفن کارت داره.» ادامه دارد....... ⚘بیاد_شهدا ⚘دفاع_مقدس 💔جنگ_تحمیلی @mahale114 💐⚘💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿🍀🌿 💥عَنِ الإمامِ أبى جَعْفَرٍ عليه السلام قالَ: ...🔸️فَإنَّما كانَ شيعَةُ عَلىٍّ عليه السلام يُعْرَفُونَ بِالْوَرَعِ وَالاِْجْتِهادِ 🔸️ وَ الْمُحافِظَةِ، 🔸️وَ مُجانِبَةِ الضَغايِنِ، 🔸️وَالْمَحَبَّةِ لِأوْلِياءِاللّه ِ. 💥امام باقر عليه السلام فرمود: 🔸️ به يقين، شيعه على، به ورع و سخت كوشى 🔸️و سرّ نگهدارى (مراقبه نفس و اعضا وجوارح) 🔸️و دور بودن از كينه ها 🔸️و محبت به دوستان خدا، شناخته مى شود. ----------------------- ۱- بحارالانوار 66: 493. ⚘💐⚘
🌿🍀🌿 💥فضیلت لیله الرغائب: مرحوم سید بن طاووس ره در اقبال مینوسد پیامبر اکرم (ص) در فضیلت ماه رجب فرمودند : از اولین شب جمعه ماه رجب غافل نشوید که فرشتگان آن را به عنوان لیله الرغائب نامگذاری کردند 🔸️فضیلت و اعمال لیله الرغائب اولین پنجشنبه ماه رجب  در این شب فرشتگان از آسمان به زمین خاکی سرازیر می شوند و در کنار کعبه و اطراف گردهم می آیند 💥 خدا به ملایک میفرماید از من چیزی بخواهید هرآنچه که بخواهید درخواست کنند ای پرودگارما حاجتمان أین است که روزه گیرندگان ماه رجب را ببخشای ندا میاید این خواسته شما عملی کردم 🔸️اعمال لیله الرغائب و ذکر و نماز اولین شب جمعه ماه رجب  رسول خدا (ص) اعمالی را برای آن شب به این کیفیت بیان فرموده اند: « روز پنج شنبه اول ماه رجب را در صورت امکان روزه می گیری . چون شب جمعه فرا رسید، میان نماز مغرب و عشاء 12 رکعت نماز می گزاری (هر دو رکعت به یک سلام) و در هر رکعت از آن، یک مرتبه سوره «حمد» و سه مرتبه «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ» و 12 مرتبه «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» را می خوانی. پس از اتمام نماز 70 مرتبه می گویی: أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد النَّبِیِّ الاُْمِّیِّ وَ عَلی آلِهِ  آنگاه به سجده می روی و 70 بار می گویی: «سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَ الرُّوحِ» سپس سر از سجده برمی داری و 70 بار می گویی: «رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ تَجاوَزْ عَمّا تَعْلَمُ، إِنَّکَ أنْتَ العَلِیُّ الاْعْظَمُ» بار دیگر نیز به سجده می روی و 70 مرتبه می گویی :«سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَ الرُّوحِ» آنگاه حاجت خود را می طلبی که ان شاءالله برآورده خواهد شد. 💥 رسول خدا(ص) در فضیلت این اعمال فرمود: «کسی که چنین نمازی را بخواند، خداوند همه گناهانش را بیامرزد... و در قیامت درباره هفتصد تن از خاندانش شفاعت می کند، و چون شب اوّل قبر فرا رسد، خداوند پاداش این نماز را به نیکوترین چهره، با رویی گشاده و درخشان و زبانی فصیح و گویا، به سوی قبر او می فرستد، آن چهره نیکو به وی گوید: «ای حبیب من! بر تو بشارت باد! که از هر شدّت و سختی نجات یافتی» او از آن چهره نورانی می پرسد: 🔸️«تو کیستی؟ من تاکنون چهره ای از تو زیباتر ندیده ام و بویی از بویت خوشتر به مشامم نرسیده؟!»  آن چهره نیکو پاسخ دهد: «ای حبیب من! من پاداش آن نمازی هستم که تو در فلان شهر، فلان ماه و در فلان سال به جا آورده ای؛ من امشب به نزد تو آمدم، تا حقّت را ادا کنم و مونس تنهایی تو باشم و وحشت را از تو مرتفع سازم 🔸️ (و همواره در کنارت بمانم) تا زمانی که همگی در روز رستاخیز برخیزند و در عرصه قیامت بر سرت سایه بیفکنم.هرگز از هیچ خیری از جانب مولایت محروم نشوی 🔸️معنای لیله الرغائب لیله به معنای شب است و کلمهٔ «رغائب» جمع «رغیبه» به معنای چیزی است که مورد رغبت و میل و نیز به معنای عطا و بخشش فراوان است. 🔸️بنابراین «لیلةالرغائب» هم می تواند به معنای شبی باشد که میل و توجه به آن بسیار است و هم می تواند به معنای شبی باشد که در آن عطا و بخشش خدا بسیار است. با توجه به روایاتی که در فضیلت این شب وجود دارد هر دو معنا درست است۱ ------------------- 💥۱-بیان از محقق ‌گرامی جناب آقا سیدکمال‌الدین عمادی ⚘💐⚘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 «به اندازه نیازت بردار...» 💥بیان از مرحوم آیةالله مصباح یزدی 🆔 @balagh_ir 💐⚘💐
💥بصیرتی از تاریخ انقلاب 🔸️اتحادیه اروپا: ✅ اگر به نسخه پذیرش بی‌قید CFT عمل کرده بودیم، امروز درگیر پرونده پیچیده بین‌المللی می‌شدیم. 🔹 پارلمان اروپا پنجشنبه هفته گذشته مصوبه‌ای را مبنی‌بر قرار گرفتن نام سپاه پاسداران در فهرست سازمان‌های تروریستی به تصویب رساند اما تروریستی اعلام شدن سپاه در واقع زنگ خطر CFT را دوباره به صدا درآورد. 🔸 کنوانسیون بین‌المللی مقابله با تامین مالی تروریسم که مخفف آن می‌شود CFT، قراردادی بین‌المللی است که ایران برای اینکه از لیست سیاه FATF (کارگروه اقدام مالی) خارج شود، باید در آن عضو شود. برخی معتقدند پس از توافق هسته‌ای و دوری چندین‌ساله بانک‌های کشور از سیستم بین‌المللی، برای بازگشت به این عرصه رعایت استاندارد‌های مدنظر FATF از جمله پیوستن به CFT جزء اصول اولیه است؛ اما برخی از افراد و جناح‌های سیاسی پیوستن به این سیستم را مطلوب توصیف نمی‌کنند با این توجیه که لایحه۹ CFT ایران را متعهد به مقابله با گروه‌ها و نهادهایی می‌کند که دولت‌های غربی عنوان تروریست روی آن نهاده‌اند. این استدلال زمانی موجه جلوه می‌کند که بدانیم آمریکا سپاه پاسداران یعنی نهاد حافظ امنیت کشورمان را نیز در ذیل گروه‌های تروریستی قرار داده و ترور شهید سلیمانی فرمانده سپاه قدس را نیز با استناد به این حکم ظالمانه توجیه می‌کند. ✅ حال تصور کنید اروپا نیز مصوبه پارلمان اروپا مبنی‌بر تروریستی بودن سپاه که هفته گذشته تصویب شد و صرفا کاربرد توصیه‌ای دارد این هفته در شورای اروپا نیز به تصویب برسد و سپاه از نگاه این قاره نیز تروریست محسوب شود. در آن صورت اگر ایران لایحه CFT را به تصویب رسانده بود یا باید به انبوهی از اتهامات کشورهای مختلف پاسخ می‌داد و مطابق میل آنها با نهاد امنیتی خود برخورد می‌کرد یا اینکه همچون آمریکا با آنها نیز وارد یک دعوای حقوقی بی‌انتها می‌شد. 🔹 حتی اگر این مساله را نادیده بگیریم مدافعان تصویب CFT باید به این سوال پاسخ دهند که آیا به موجب این تصویب مساله حل می‌شد و ایران نیز از لیست سیاه FATF خارج می‌شد یا اینکه ایران بدون هیچ دستاوردی متعهد به اجرای مجموعه‌ای از اقدامات حقوقی می‌شد. پاسخ این سوال را محمدجواد ظریف این‌گونه می‌دهد: «نمی‌توانیم تضمین بدهیم که با پیوستن به لایحه عدم حمایت مالی از تروریسم مشکلات ما حل خواهد شد.» علاوه‌بر پاسخ وزیر خارجه سابق ایران که یکی از مدافعان پیوستن به CFT است تجربه نیز نشان می‌دهد که مانع اصلی برای خروج ایران از لیست FATF بیش از آن که به تصویب کنوانسیون بین‌المللی مقابله با تامین مالی تروریسم مرتبط باشد وابسته به گرفتن امتیازات و تضمین‌های سیاسی از جانب قدرت‌های غربی اثر‌گذار بر FATF است. 🔸 حالا و برخلاف اظهارات ظریف که مدعی بود: «با نپیوستن به این لایحه، آمریکا بهانه مهمی را برای افزایش مشکلات ما پیدا خواهد کرد»، گذر زمان و احتمال تروریستی اعلام شدن سپاه، امروز اثبات می‌کند که شورای نگهبان چگونه 4 سال قبل مانع از افتادن ایران به یک چاله حقوقی گسترده شده است. 💢 مرور تجربه کوبا اثبات می‌کند که اصل اول برای خروج از ذیل لیست سیاه FATF مذاکرات سیاسی با قدرت‌های پشت صحنه برای گرفتن تضمین‌های کافی است در غیر این صورت اتکای صرف به تصویب لوایح پالرمو و CFT چیزی جز دردسر بیشتر برای کشور به همراه ندارد. ✍علی مزروعی ۰۰ آنتی_نفوذ/ https://eitaa.com/antinofooz 🔎🔎🔥🔥
موسیقی (جدید)_(47).mp3
5.17M
💥رهبرمعظم را رو خوب معرفی نکردیم... 🔸️فرمانده ارتش : رهبری از هفت جنگ قطعی مارو عبور داده👌 🔸️پوتین: رهبری هرچه تحلیل و پیش‌بینی می‌کنه همون میشه 👌 @yamahdiadrekni72 💐⚘💐
🌿🍀🌿 🔸️فصل هشتم : صفحه پانزدهم : نماز ناتمام 💥خاطرات_رزمندۀ_جانباز، حجت‌الاسلام حسین شیراوند (ضرغام) .................... مادرم پشت خط بود و برای مسئله‌ای مهم و فوری می‌خواست نظرم را بداند. ترسیدم. گفتم: «خیر باشه؛ مگه چی شده؟» «قطعاً خیره. می‌خوایم برات زن بگیریم.» «این‌دفعه کی‌و پیدا کردید؟» «این‌دفعه آشناست. از خودمونه. حقیقت مطلب من برای تو دختر حاج‌اسکندر رو زیر چشم کرده بودم و می‌خواستم هروقت اومدی بهت بگم، اما الان از کرمانشاه خواستگار پولداری براش اومده و چند دست طلا آورده. حاج‌اسکندر می‌گه اگر شما قصدتون جدیه ما اون‌ها رو رد کنیم.» 🔸️شنیده‌اید کسی از خوشحالی در آسمان سیر کند؟ من بدون بال روی ابرها قدم می‌زدم و خوشحالی‌ام حدوحصر نداشت. دیگر روی پا بند نبودم و دلم مثل سیروسرکه می‌جوشید. از یک طرف شاد بودم که به آنچه می‌خواستم رسیده‌ام و از یک طرف شرم می‌کردم و می‌گفتم: «خب هرطور صلاح می‌دونید. از جانب من مانعی نداره.» 💥حضرت معصومه(س) امان نداد آن شب به صبح برسد و یک‌شبه کار را تمام کرد. همان شب، مادرم انگشتری را به‌عنوان نشان به خانۀ حاج‌اسکندر برد و همسرم را برایم نامزد کرد. جریان انگشتر هم بسیار خاطره‌انگیز است. نه من، بلکه در خانواده پولی برای خرید انگشتر نداشتیم. وقتی جریان خواستگار کرمانشاهی پیش می‌آید و همه‌چیز یک‌شبه می‌بایست تعیین شود، زن‌داداشم سارا خانم، انگشتر خود را به مادرم می‌دهد و می‌گوید: «فعلاً با انگشتر من برید جلو، بعداً هروقت پولی دستتون اومد و انگشتری خریدید، نشان رو جابه‌جا می‌کنیم.» 🔸این انگشتر تا مدت‌ها در دست همسرم بود و جالب اینکه چون برایش خیلی بزرگ بود، با لطایف‌الحیلی چفت‌وبست شده بود تا نیفتد. نامزدی ما پنج روز قبل از عید قربان، بدون حضور من صورت گرفت و به‌فاصلۀ کمتر از دو هفته، در عید غدیر مراسم عقد و عروسی ساده‌ای برگزار شد. در روز اول شهریورماه1365 خواهرم زهرا خانم، عروس را به نهاوند برد تا لباسی خریداری کنند و من هم با همان پیراهن و شلوار شش‌جیب خاکی که داشتم، به خانۀ نعمت در نهاوند رفتم. احمد، حاج‌آقا مغیثی امام‌جمعۀ نهاوند را برای خواندن عقد دعوت کرده بود و شمار مهمانان از بیست نفر فراتر نمی‌رفت. فی‌المجلس همه‌چیز معین شد و حاج‌آقا شروع کرد به خواندن خطبۀ عقد. همۀ نگاه‌ها روی من و همسرم بود و ما از خجالت نمی‌توانستیم سرمان را بالا بیاوریم. چشمم از دیدن حاج‌اسکندر برحذر بود و زبانم برای وکالت دادن به‌سختی باز شد. جملات حاج‌آقا که تمام شد از صدای دست و شادی که خانه را پر کرد، فهمیدم عقد خوانده شده است. این بار نگاه دیگری به همسرم کردم و بیش از پیش پسندیدم 🔸به شیرینی و شربتی پذیرایی شدیم. ناهار را خوردیم و برای مراسم عروسی، به‌سمت خانۀ پدری در برزول راه افتادیم. بااینکه یک گروه زودتر رفته بودند، اما باز ماشین به‌تعداد همه نبود. همان لحظه رفتم بیرون و یک تاکسی نارنجی‌رنگ دیدم. اتفاقاً راننده‌اش را می‌شناختم. کمی احوالپرسی کردم و گفتم: «ما رو می‌بری برزول؟» «چند نفر هستید؟» «من و خانمم و شاید یه نفر دیگه.» با خوشحالی گفت: «اِ؟ مگه عروسی کردی؟» «بله عروسی‌مه.» «معلومه که می‌برم. این هم برای برکت زندگی من.» من و همسرم عقب نشستیم و زن‌داداشم جلو نشست و بدین ترتیب، ساده و بی‌پیرایه عروس‌کشان تا برزول رفتیم. محلۀ ما سه شهید داشت. محمود پسردایی‌ام، کنار آن‌ها خانوادۀ موسیوند با سه شهید و بالاتر، خانوادۀ ترکی داغدار شهادت سلطان‌مراد از خوبان زمانه بودند. به‌حرمت آن‌ها، عروسی‌مان بیشتر شبیه به یک مهمانی شبانه بود. اما همین هم مرا از خجالت آب می‌کرد و بی‌نهایت شرمنده بودم. مخصوصاً برای شهادت پسردایی‌ام محمود که در شرف ازدواج بود، نمی‌توانستم در چهرۀ زن‌دایی‌ام نگاه کنم. فقط می‌خواستم از تاکسی پیاده شوم و بپرم توی خانه. خاله نازنین، همسایۀ روبه‌رویی ما که دید داریم خیلی ساده وارد خانه می‌شویم، گفت: «تو رو خدا وایسید. همین‌جور خشک‌وخالی که نمی‌شه عروس آورد.» سریع رفت اسپندی دود کرد، بقیه را خبر کرد و با سلام و صلوات ما را به خانۀ بخت فرستاد. در خانۀ ما مادر و برادرم احمد زندگی می‌کردند. در کنار آنان یک اتاق نیز برای ما اختصاص داده شد و زندگی ما شروع شد. این اتاق با یک موکت دست‌دوم، فرش اهدایی پدرخانم و مقداری لحاف گوشۀ اتاق، تزئین شده بود. دیگر هیچ وسیله‌ای نداشتیم و منتظر چیزی هم نماندیم. اطرافیان برای روی پا ایستادن ما خیلی زحمت کشیدند. برادرهایم نعمت، احمد و خواهرهایم زری، گوهرتاج، زهرا و زن‌داداش‌هایم طاهره خانم و سارا خانم از هیچ لطفی دریغ نکردند و صبوری هرچه تمام‌تر همسرم و خانواده‌شان سبب شد تا این زندگی ساده آغاز شود. فداکاری‌های آنان حتی پس از گذران جوانی و گذشت سال‌های سال، ادامه دارد........ ⚘بیاد_شهدا ⚘دفاع_مقدس 💔جنگ_تحمیلی @mahale114 💐⚘💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿🍀🌿 💥قال الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : للقائمِ غَيبتانِ : 🔸️ إحْداهُما طويلةٌ ، والاُخرى قصيرةٌ ، 🔸️ فالاُولى يَعلَمُ بمكانِهِ فيها خاصّةٌ مِن شيعتِهِ، 🔸️والاُخرى لا يَعلمُ بمكانِهِ فيها (إلّا) خاصّةُ مواليهِ في دِينهِ . 💥 امام صادق عليه السلام فرمود : 💥 قائم را دو غيبت است: يكى طولانى و ديگرى كوتاه. در غيبت نخستين [كه كوتاه است]، جايگاه آن حضرت را شيعيان خاصّ او مى دانند 🔸️و در غيبت دوم [كه طولانى است] از جايگاه او كسى خبر ندارد بجز خواصّ از بستگان هم آيين او. ------------------- ۱- بحار الأنوار : 52 / 155 / 10 . 💐⚘💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 این وعده‌ی تضمین‌شده‌ی خداوند است: قطعا خورشید طلوع خواهد کرد @Farsna 💐⚘💐
💥آیت‌الله بهجت قدس‌سره: نمی‌توانیم اعمال خودمان را از خدا مخفی بکنیم؛ او قادر است، ناظر است، علیم است، حکیم است. تا با او نسازیم، کارمان درست نمی‌شود. حالا چه‌کار بکنیم؟ خودمان از خودمان بترسیم، فضلاً از دیگران... 🔸️بین خودمان و خدایمان در خلَوات، از تضرعات، از انابه و از توبه، و از طلب توبه، طلب توفیق به توبه، دست برنداریم. 📚 به‌سوی محبوب، ص١١١ 💐⚘💐⚘
برای ربط به امام زمان (عج) وسیله لازم است.mp3
2.63M
🔸️ ربط با خدا و ربط با امام زمان (عج) وسیله‌اش چیست؟ وسیله فقط یک نفر است، آن کسی است که همه‌ی دل‌ها به طرف او متوجه است؛ او کیست؟ 💥بیان از آیةالله وحیدخراسانی 🆔 @balagh_ir 💐⚘💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 معنای فرج: 💥 تعالی خانواده با خانواده آسمانی ---------------- 💥بیان از علامه_حسن_زاده_ آملی_رحمه_الله 🆔 @heatalallah 💐⚘💐
🌿🍀🌿 💥رُخ دلدار : 💥آفتاب رُخ دلدار عیان خواهد شد صفحه ارض همه اَمن واَمان خواهد شد 💥آب در جوی جهان باز روان خواهد شد نَفس باد صبا مُشک فَشان خواهد شد عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد چشم نرگس بشقایق نگران خواهد شد 💥می رسد روز خوش ودل شود از غم آزاد می کَند عدل خدا ریشه جور و بیداد 💥این خرابی که تو بینی همه گردد آباد ارغوان جام عقیقی بِسمَن خواهد داد۱ ------------------ 💥اثر: از مرحوم آیت الله ملا محمد جواد صافی ره 💐⚘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿🍀🌿 💥قال الإمامُ الكاظمُ عليه السلام : 🔸️ مَن طَلَبَ هذا الرِّزقَ مِن حِلِّهِ لِيَعودَ بهِ عَلى نفسِهِ وعِيالِهِ كانَ كالمُجاهِدِ في سبيلِ اللّه ِ عزّ وجلّ ، 🔸️ فإن غَلَبَ علَيهِ فَلْيَستَدِنْ عَلَى اللّه ِ وعَلى رسولِهِ صلى الله عليه و آله ما يَقوتُ بهِ عِيالَهُ . 💥 امام كاظم عليه السلام فرمود : 🔸️ هركه براى تأمين خود و خانواده اش در پى كسب اين روزى از راه حلال بر آيد مانند مجاهد در راه خداست . 🔸️ اما اگر نتوانست به دست آورد، به اميد خدا و رسول او به اندازه قوت خانواده اش وام بگيرد . ۱ ---------------- ۱-الكافي : 5/93/3 . 💐⚘💐
🌿🍀🌿 🔸تفاوت جوامع مؤمن و غیرمؤمن در قواعد گشایش در اقتصاد و معیشت 🔸️ اینکه قرآن می‌فرماید: «ٱسۡتَغۡفِرُواْ رَبَّكُمۡ ثُمَّ تُوبُوٓاْ إِلَيۡهِ يُرۡسِلِ ٱلسَّمَآءَ عَلَيۡكُم مِّدۡرَارٗا» [یکی از مصادیقش] احیای امر به معروف و نهی از منکر است. این احیاء به ما باران می‌دهد: «يُرۡسِلِ ٱلسَّمَآءَ عَلَيۡكُم مِّدۡرَارٗا». قرآن می‌گوید خدا بارانش را برای شما گرو گذاشته است. بله، آنهایی که اصلاً خدا را قبول ندارند باران برایشان می‌بارد، اما ما وقتی گفتیم «خدایا تو را قبول داریم»، همه چیزهایمان می‌افتد توی گرو! لذا خدا سند می‌گیرد نسبت به ادعای ما. اگر ما ادعایمان را پس بگیریم، او هم باران می‌دهد؛ اما چه دادنی؟ چه فایده ای دارد؟! 🔸️ قرآن می‌فرماید: «فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُكِّرُواْ بِهِۦ فَتَحۡنَا عَلَيۡهِمۡ أَبۡوَٰبَ كُلِّ شَيۡءٍ»: وقتی تذکرات ما را فراموش کردند خدا هم می‌گوید ما همۀ درها را به رویشان باز می‌کنیم: «فَتَحۡنَا عَلَيۡهِمۡ أَبۡوَٰبَ كُلِّ شَيۡءٍ». بعد می‌فرماید: «حَتَّىٰٓ إِذَا فَرِحُواْ بِمَآ أُوتُوٓاْ أَخَذۡنَٰهُم بَغۡتَةٗ». گیر آنها، در فردایشان است. اصل انسانیت آنها ضایع می‌شود و تبدیل به یک موجود دنیایی و غیراخروی می‌شوند. خدا هم مثل جانواران ولشان می‌کنند: «يَأۡكُلُواْ وَ يَتَمَتَّعُواْ وَ يُلۡهِهِمُ ٱلۡأَمَلُ فَسَوۡفَ يَعۡلَمُونَ». اما آن کسانی که خدا به حال خودشان واگذارشان نکرده است، بارانشان را گرو می‌کشد، گرو امر به معروف و نهی از منکر است. گرو زکات است، گرو اصلاح پول است.۱ ------------------- ۱- بیان از مرحوم حضرت آیت الله حائری شیرازی ره @haerishirazi 💐⚘💐
🔸️سرمایه 💥آیت الله سعادت پرور ره: اى عزيزان من! در جوانى عوض آن كه به فكر معيشت پيرى باشيد 🔸️به فكر خود باشيد، ملكات و سرمايه ‏هاى معنوى براى خود تهيه كنيد تا در پيرى از آن استفاده كنيد.۱ --------------- ۱-ازکتاب رسائل عرفانى، ص: 193 @yamahdiadrekni72 🌿🍀🌿