eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.4هزار دنبال‌کننده
564 عکس
153 ویدیو
28 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای
مشاهده در ایتا
دانلود
📌امتداد حکمت در نقش رویارویی نظری با اشعری گری و اخباری گری بخش اول: 🔹 یکی از بزرگترین موانع پیشرفت و توسعه جامعه اسلامی تفکرات اشعری گری و تلقی های اخباری گری است که به سکون جامعه و سکوت در برابر امر جدید و ستیز با نظم جدید دعوت می کند که نتیجه خارجی آن ناامیدی و هضم در دنیای جدید بر اساس قاعده جواز خوردن مردار در دوران گذار و شرایط اضطرار است. 🔸 به طور قطع و یقین هیچ خطری برای جامعه و سیاست بالاتر از سیطره اشعری گری و اخباری گری نیست. این خطر وقتی بیشتر می شود که از یک سو برای آن فلسفه ای دست و پا شود و صورت شبه منطقی و شبه علمی به خود بگیرد و از دیگر سو، با نفاق خود را چهره ای معقول و اهل تفاهم نشان دهد و مکنونات قلبی و تحجر درونی را پنهان کند و قیافه حکمت و فقاهت به خود بگیرد. در این صورت، مسئله بسیار پیچیده می شود و عموم اهل جامعه و حتی اهل علم و عمل را اقناع می کند. و از این هم خطرناکتر وقتی است که با قدرت و اهل سیاست همنشین شود و در آنها نفوذ کند و با قدرت رسانه ای سنتی و مدرن، سعی در انتشار تدریجی تلقی های خود به افکار عمومی باشد که در این صورت با درورزدن نهاد علم قدرت و پشتوانه مردمی برای خود ایجاد کند. قدرتی که می تواند در آینده منشأ تحولات بزرگی باشد. 🔹خطر اصلی اشعری گری و اخباری گری، تخریب بنیانهای حکمی و فقاهتی جامعه و تضعیف زیرساخت های فرهنگ، ادب، شعر و هنر است. چرا که هرجامعه پویا و پایداری بر نوع خاصی از حکمت و عقلانیت و همچنین دستگاهی از منطق فقاهت(اصول فقه) و ساخت فقهی، حقوقی و هنجاری استوار است که در جان مردم رسوخ یافته و فرهنگ و هنر متناسب با خود را ساخته است و به تبع آن، نظم سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را پدید آورده است. بر این اساس قوام هر جامعه ای به فرهنگ، حکمت و فقاهت آن جامعه است. هر جامعه ای بواسطه و تاریخی که از طریق دانش، هنر و ادب دارای هویت و شخصیت مستقل است و از سایر جوامع متمایز می شود و همین اتصال فرهنگی و تاریخی برآمده از علوم، هنر و ادب، بزرگترین حصن و دژ اجتماعی دربرابر تهاجم نرم و سخت دشمن خارجی است. 🔸اشعری گری و اخباری گری با تعطیل کردن عقل و تقلیل گرایی معرفتی و اصرار بر ایمان گرایی شخصی و نقلی، راه را بر تأملات عقلی و نظری فقاهت و اجتهاد می بندد و با نفی حجیت میراث فقهی و منطق اصولی، از ساخت فقه و اصول دیگری سخن به میان می آورد سخنی که هیچ گاه به عمل صحیح نمی انجامد بلکه التقاطی از مکاتب شرقی و غربی را در پوششی از دغدغه خلوص و ادعای تکامل در پی دارد. در واقع اشهری گری و اخباری گری بر طبل وتاریخی می کوبد و به بهانه های مختلف و تعصبات متنوع به تحریم و حذف عناصر هویتی و فرهنگی جامعه اسلامی می پردازند. یک روز فلسفه و منطق را، روز دیگر شعر و ادب را، برخی سعدی، حافظ و مولانا را، گروهی علم اصول فقه و منطق فقاهت را. گاه قرآن را دایره فهم خارج می کنند و خواب را جایگزین آن می کنند، گاه روایات و احادیث صحیح را با اسرائلیات و غلویات در می آمیزند و به رؤیاپردازی و تاریخ سازی و قهرمان سازی از خود می پردازند و گاه تکنولوژی غربی را آرمان بشر قلمداد می کنند و از ساخت فلسفه و فقهی جدید برای دست یابی به تکنولوژی و ابزارِ سرپرستی احتماع سخن می گویند. 🔹براساس این تحلیل آینده پژوهانه، یکی از بزرگترین اقدامات لازم برای حفاظت از فرهنگ جامعه و بخصوص "جامعه مبتنی بر اندیشه حکمت و فقاهت"، این است که باید در برابر این خطر بزرگ ایستد و ازبنیانهای حکمی و فقاهتی فرهنگ و ادب، هنر و شعر و سنتهای اجتماعی پاسبانی کرد. و به افشای بنیان های فکری غلط و آثار مخرب بلند مدت اشعری گری و اخباری گری پرداخت. سکوت و انفعال در برابر این جریان به هر بهانه ای همچون وحدت جبهه ای شاید در کوتاه مدت ثمرات مقطعی داشته باشد اما در بلندمدت چنین نخواهد بود بلکه به بی بنیان کردن جامعه و فروریختن سقف ساختمان فرهنگ، اجتماع، اقتصاد و سیاست می انجامد. 🔸آن دانشی که می تواند در برابر این موج تخریبی ویران گر، بایستد و از حریم منطق فقاهت، دانش فقه و بنیانهای فرهنگ و جامعه پاسداری و دفاع کند حکمت و عقلانیت است. حکمت و عقلانیت برآمده از همه معارف دینی (قرآن و سنت) و برآمده از تأملات، دقت نظرها و تجربه های صحیح متکلمان، فقیهان، محدثان، حکیمان، عارفان، مفسران و مورخان مسلمان. عقلانیتی که توسط امام خمینی (ره) و متفکران اصیل انقلاب اسلامی صورت بندی به روز و جدیدی یافته است و در آثار این متفکران به طور مبسوط تبیین شده است. ادامه دارد .... https://eitaa.com/hekmat121/303
📌امتداد حکمت در نقش رویارویی نظری با اشعری گری و اخباری گری بخش دوم: 🔹 یکی از اقدامات بسیار مهم متفکران معاصر مسلمان همچون امام خمینی، امام خامنه ای، علامه طباطبایی، شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید مفتح،آیت الله مصباح یزدی، آیت الله جوادی آملی و علامه جعفری، مقابله با جریان اخباری گری و اشعری گری بوده است. این مقابله و مبارزه عمیق و طولانی مدت با تفکرات اخباری و اشعری و همچنین ترسیم صحیح عقلانیت اسلامی و دفاع از زیرساخت های فقاهت و فرهنگ اسلامی و ایرانی، نقش بسیار مهمی در اققبال عمومی همه اقشار اجتماع و همراهی مردم با امام خمینی و نقش آفرینی در انقلاب اسلامی و ساخت نظام جمهوری اسلامی ایران بود. 🔸از آنجا که علت بقای هر انقلابی، همان علت حدوث و ایجاد است؛ ضروری است که از بنیانهای حکمت، فقاهت و فرهنگ حفاظت وپاسداری شود و مانع تحریف و تخریب آن و نفوذ تفکرات اشعری گری و اخباری گری در برنامه ریزی و سیاستگذاری جامعه اسلامی شد. نفوذ اشعری گری و اخباری گری در لباس انقلابی گری و تکامل حکمت و فقاهت، خطر بزرگی برای جامعه و نظام اسلامی است. البته این به معنای حذف آنها و برخورد فیزیکی و امنیتی با آنها نیست چرا که با اندیشه و تفکر نمی توان پلیسی و امنیتی مواجه شد بلکه باید هوشیار بود و خطرات آن را به درستی شناخت و برای مواجهه و استفاده هوشمندانه از آنها برنامه داشت. برنامه ای که بتواند آنها را کنترل و مدیریت کند و در عین حال از برخی نقطه نظرات مثبت و آسیب شناسی های برآمده از فکر و اندیشه استقبال کرد و براساس آن تمهیداتی برای اصلاح فراهم کرد. 🔹سخن آخر اینکه، در این صحنه و میدان جدال علمی و نظری که امتداد اجتماعی و سیاسی دارد، حکمت و فلسفه الهی و عقلانیت انقلابی برآمده از آثار متفکران انقلاب اسلامی، رسالتی بزرگ و مهم دارد و در ادامه همان حرکت رو به جلوی متفکران و رهبران انقلاب اسلامی، باید اقدامات مهمی را انجام دارد که بر ازمهمترین آنها این قرار است: 📌رسالت حکمت در مقابله با اشعری گری و اخباری گری 📎1. حکمت و عقلانیت می بایست با ترسیم صحیح مبادی و مبانی معرفت شناسی، خلأها و خطاهای معرفت شناسی اشعری گری و اخباری گری را نشان دهد و از مغالطات آنها پرده بردارد. 📎2. پاسخ به شبهات اشعریان و اخباریان در باب ماهیت حکمت و فقاهت و آشکار سازی سوء برداشت ها و سطحی نگری های آنها که نوعا محصول عدم تحصیل صحیح علوم و معارف و عجله در نوآوری و علاقه به تأسیس علم و موسس بودن است. 📎3. یکی از دغدغه اشعریان و اخباریان، دغدغه خلوص و استناد به روایات و احادیث نقلی است. از این رو، بر جریان حکمت و فقاهت فرض است تا به مستندات روایی و نقلی اصول و پایه های خود اهتمام بیشتری داشته باشند و آثاری را با مرکزیت روایات و احادیث تدوین کنند که به صراحت نشان دهد که بنیانهای حکمت و اصول فقه (به مثابه منطق فقاهت) در قرآن و حدیث است و از این آبشخور فیاض الهی سیراب شده و می شود. 📎 4. مهمترین دلیل گرایش مردم و اهل جامعه به جریان اشعری گری و اخباری گری، شعارهای جذاب و وسوسه انگیز ناظر به زندگی، ایمان و سعادت است. این جریانها اینچنین به جامعه القا می کنند که حکمت و فقاهت اموری خارج از دایره حجیت و محصول عقل انتزاعی اندیش و غیر ناظر به زندگی، ایمان و سعادت مردم است. از این رو با سوء استفاده از اصطلاح خود را جریان ناظر به عینیت و زندگی معرفی می کنند و تمام جریان حکمت و فقاهت را منقطع از عینیت و زندگی اجتماعی و سرپرستی جامعه معرفی می کنند. به این جهت لازم است تا اهل حکمت و فقاهت به مقوله امتداد اجتماعی توجه بیشتری داشته باشند و الگوهای سیاستگذاری و مدیریتی جامعه را به زبان قوم و اهل علم و دانش عرضه کنند. "عملیاتی سازی مفاهیم اسلامی" بزرگترین رسالتی است که امروز بر دوش حکیمان و فقیهان انقلاب اسلامی است که فقط بر اساس بنیانهای همین حکمت و فقاهت اسلامی موجود قابل تحقق است. 📎 5. فهم عمیق فرهنگ و جامعه امروز و مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی حاکم بر جهان و تلاش برای ارائه توصیف و روایت حکمی و فقاهتی از آن (غربشناسی/ تجددشناسی) از دیگر عرصه ها و میدان های حضور حکمت و فقاهت و کنار زدن اشعری گری و اخباری گری است. 📎 حضور سازنده در اجتماع و برقراری ارتباط وثیق و صمیمی با عموم مردم و بخصوص اهل علم و هنر و هیئات مذهبی، از دیگر رسالت های مهم حکیمان و فقیهان انقلاب اسلامی است. غفلت از مردم از یک سو موجب دوری از مسائل اصیل و جاری در میدان و زندگی می شود و قدرت گفتگو را پایین می آورد از سوی دیگر مروجان اشعریگری و اخباری گری از طریق منبر و رسانه، افکار عمومی را مدیریت می کنند و با سطحی سازی مردم و بدبین کردن آنها نسبت به حکمت و فقاهت، اندیشه ها و تفکرات خود را جایگزین می کنند. https://eitaa.com/hekmat121/304
📌 تغییر و تغایر در گفتمان انقلاب ⏹ بخش ۲۰ از ۵۰ ❇️ تأثیر فرق اسلامی در یکدیگر در بیان استاد مطهری: 🔹فرق مختلف و دسته‌ها هر چند در چهارچوب شعارها از یکدیگر دورند، اما گاهی روح یک مذهب در یک فرقه دیگر حلول می‌کند و آن فرقه در عین اینکه با آن مذهب مخالف است روح و معنای آن را پذیرفته است. طبیعت آدمی دزد است. گاهی اشخاصی پیدا می‌شوند که مثلًا سنی هستند اما روحاً و معناً شیعی هستند و گاهی به عکس. گاهی شخصی طبیعتاً متشرع و ظاهری است و روحاً متصوف، و گاهی بر عکس. همچنین بعضی انتحالًا و شعاراً ممکن است شیعی باشند اما روحاً و عملًا خارجی. این، هم در مورد افراد صادق است و هم درباره امتها و ملتها. 🔸و هنگامی که نحله‌ها با هم معاشر باشند هرچند شعارها محفوظ است اما عقاید و سلیقه‌ها به یکدیگر سرایت می‌کند، همان طوری که مثلاً قمه زنی و بلند کردن طبل و شیپور از ارتدوکسهای قفقاز به ایران سرایت کرد و چون روحیه مردم برای پذیرفتن آنها آمادگی داشت، همچون برق در همه جا دوید. 🔹بنابراین باید به روح فرقه‌های مختلف پی برد. گاهی فرقه‌ای مولود حسن ظن و «ضَعْ فِعْلَ اخیک عَلی‌ احْسَنِه» هستند مثل سنیها که مولود حسن ظن به شخصیتها هستند، و فرقه‌ای مولود یک نوع بینش مخصوص و اهمیت دادن به اصول اسلامی نه به افراد و اشخاص و قهراً مردمی منتقد خواهند بود مثل شیعه صدر اول، فرقه‌ای مولود اهمیت دادن به باطن [و] روح و باطن مثل و فرقه‌ای مولود و هستند مثل خوارج. 🔸وقتی که روح فرقه‌ها و حوادث تاریخی اول آنها را شناختیم بهتر می‌توانیم قضاوت کنیم که در قرون بعد چه عقایدی از فرقه‌ای به فرقه دیگر رسیده و در عین حفظ شعارها و چهارچوب نامها، روح آنها را پذیرفته‌اند. از این جهت عقاید و افکار نظیر لغتها هستند که بدون آنکه تعمّدی در کار باشد لغتهای قومی در قوم دیگر سرایت می‌کند. مثل اینکه بعد از فتح ایران به وسیله مسلمین، کلمات عربی وارد لغت فارسی شد و بر عکس کلمات فارسی هم چند هزار در لغت عرب وارد شد. همچنین تأثیر ترکی در زبان عربی و فارسی، مثل ترکی زمان متوکل و ترکی سلاجقه و مغولی، و همچنین است سایر زبانهای دنیا و همچنین است ذوقها و سلیقه‌ها. 🔹طرز تفکر خوارج و روح اندیشه آنان ( و ) در طول تاریخ اسلام به صورتهای گوناگونی در داخل جامعه اسلامی رخنه کرده است. هرچند سایر فرق خود را مخالف با آنان می‌پندارند اما باز روح خارجی‌گری را در طرز اندیشه آنان می‌یابیم و این نیست جز در اثر آنچه که گفتیم: طبیعت آدمی دزد است و معاشرتها این دزدی را آسان کرده است. همواره عده‌ای خارجی مسلک بوده و هستند که شعارشان مبارزه با هر شئ جدید است. 🔸حتی وسایل زندگی را- که گفتیم هیچ وسیله مادی و شکل ظاهری در اسلام رنگ تقدس ندارد- رنگ تقدس می‌دهند و استفاده از هر وسیله نو را کفر و زندقه می‌پندارند. 🔹در بین مکتبهای اعتقادی و علمی اسلامی و همچنین فقهی نیز مکتبهایی را می‌بینیم که‌ مولود روح تفکیک تعقل از تدین است و درست مکتبشان جلوه گاه اندیشه خارجیگری است؛ عقل در راه کشف حقیقت و یا استخراج قانون فرعی به‌طور کلی طرد شده است، پیروی از آن را بدعت و بی‌دینی خوانده‌اند و حال اینکه قرآن در آیاتی بسیار بشر را به سوی عقل خوانده و بصیرت انسانی را پشتوانه دعوت الهی قرار داده است. 🔸معتزله که در اوایل قرن دوم هجری به وجود آمده‌اند- و پیدایششان در اثر بحث و کاوش در تفسیر معنای کفر و ایمان بود که آیا ارتکاب کبیره موجب کفر است یا نیست و قهراً پیدایش آنان با خوارج پیوند می‌خورد- مردمی بودند که تا اندازه‌ای می‌خواستند آزاد فکر کنند و یک حیات عقلی به وجود آورند. هرچند از مبادی و مبانی علمی بی بهره بودند اما مسائل اسلامی را تا حدی آزادانه مورد بررسی و تدبر قرار می‌دادند، احادیث را تا حدودی نقّادی می‌کردند، تنها آراء و نظریاتی را که به عقیده خود تحقیق و اجتهاد کرده بودند متّبَع می‌شناختند. 😁این مردم از اول با مخالفتها و مقاومتهای اهل حدیث و ظاهرگرایان روبرو بودند، آنهایی که تنها ظواهر حدیث را حجت می‌دانستند و به روح و معنی قرآن و حدیث کاری نداشتند، برای حکم صریح عقل ارزشی قائل نبودند. هرچه معتزله برای اندیشه قیمت قائل بودند، آنان قیمت را تنها برای ظواهر می‌پنداشتند. 🛑 ادامه دارد ... •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1882
📌 تغییر و تغایر در گفتمان انقلاب ⏹ بخش ۲۱ از ۵۰ ادامه کلام استاد مطهری: 🔹معتزله که در اوایل قرن دوم هجری به وجود آمده‌اند- و پیدایششان در اثر بحث و کاوش در تفسیر معنای کفر و ایمان بود که آیا ارتکاب کبیره موجب کفر است یا نیست و قهراً پیدایش آنان با خوارج پیوند می‌خورد- مردمی بودند که تا اندازه‌ای می‌خواستند آزاد فکر کنند و یک حیات عقلی به وجود آورند. هرچند از مبادی و مبانی علمی بی بهره بودند اما مسائل اسلامی را تا حدی آزادانه مورد بررسی و تدبر قرار می‌دادند، احادیث را تا حدودی امام احمد حنبل که از ائمه چهارگانه اهل سنت است، سخت با طرز تفکر اعتزالی مخالفت می‌کرد آنچنان که به زندان افتاد و در زیر ضربات شلاق واقع گشت و باز به مخالفت خویش ادامه می‌داد. 🔸بالاخره اشعریان پیروز شدند و بساط تفکر عقلی را برچیدند و این پیروزی ضربه بزرگی بر حیات عقلی عالم اسلام وارد آورد. اشاعره، معتزله را اصحاب بدعت می‌شمردند. یکی از شعرای اشعری پس از پیروزی مذهبشان می‌گوید: ذَهَبَتْ دَوْلَةُ اصحابِ الْبِدَع‌ وَ وَهی‌ حَبْلُهُمْ ثُمَّ انْقَطَع‌ وَ تَداعی‌ بِانْصِرافِ جَمْعِهِمْ‌ حِزْبُ ابْلیسَ الَّذی کانَ جَمَع‌ هَلْ لَهُمْ یا قَوْمُ فی بِدْعَتِهِمْ‌ مِنْ فَقیهٍ اوْ امامٍ یتَّبَع‌ دوران قدرت صاحبان بدعت از میان رفت و ریسمانشان سست شد و سپس منقطع گشت. و حزبی که شیطان جمعشان کرده بود همدگر را خواندند تا جمعشان را متفرق کنند. هم مسلکان! آیا آنان در بدعتهایشان فقیه یا امام قابل اتّباعی داشتند؟ 🔹مکتب اخباری‌گری نیز- که یک مکتب فقهی شیعی است و در قرنهای یازدهم و دوازدهم هجری به اوج قدرت خود رسید و با مکتب ظاهریون و اهل حدیث در اهل سنت بسیار نزدیک است و از نظر سلوک فقهی هر دو مکتب سلوک واحدی دارند و تنها اختلافشان در احادیثی است که باید پیروی کرد- یک نوع انفکاک تعقل از تدین است. 🔸اخباریها کار عقل را به کلی تعطیل کردند و در مقام استخراج احکام اسلامی از متون آن، درک عقل را از ارزش و حجیت انداختند و پیروی از آن را حرام دانستند و در تألیفات خویش بر اصولیین (طرفداران مکتب دیگر فقهی شیعی) سخت تاختند و می‌گفتند فقط کتاب و سنت حجتند. البته حجیت کتاب را نیز از راه تفسیر سنت و حدیث می‌گفتند و در حقیقت قرآن را نیز از حجیت انداختند و فقط ظاهر حدیث را قابل پیروی می‌دانستند. 🔹ما اکنون در صدد نیستیم که طرزهای مختلف تفکر اسلامی را دنبال کنیم و مکتبهای پیرو را که همان روح خارجی‌گری است بحث کنیم- این بحثی است که دامنه‌ای بسیار وسیع دارد- بلکه تنها غرض اشاره‌ای به تأثیر فرق در یکدیگر بود و اینکه مذهب خارجی‌گری با اینکه دیری نپایید اما روحش در تمام قرون و اعصار اسلامی جلوه‌گر بوده است تا اکنون که عده‌ای از نویسندگان معاصر و روشنفکر دنیای اسلام نیز طرز تفکر آنان را به صورت مدرن و امروزی درآورده‌اند و با فلسفه حسی پیوند داده‌اند. (جاذبه و دافعه علی علیه‌السلام، ص۱۵۴-۱۵۷) 🔸در ادامه این فصل به معرفی برخی از مهمترین شخصیت‌ها و جریان‌هایی که از دهه ۳۰ تا سال ۱۳۸۴ در تبیین و ترویج چپ اسلامی مؤثر بودند پرداخت می‌شود که مهمترین انها عبارتند از: ✔️سید محمود طالقانی ✔️مهدی بازرگان ✔️محمد نخشب و خداپرستان سوسیالیست؛ ✔️جلال الدین فارسی؛ ✔️کاظم سامی و حزب جاما؛ ✔️علی شریعتی و حسینیه ارشاد؛ ✔️حنیف نژاد و مجاهدین خلق؛ ✔️اکبر گودرزی و گروهک فرقان؛ ✔️محمد موسوی خویینی‌ها؛ ✔️حمید حمید و الهیات دیالکتیکی شیخی؛ ✔️حبیب الله پیمان؛ ✔️حبیب الله آشوری؛ ✔️علی تهرانی؛ ✔️ ابوالحسن بنی صدر؛ ✔️محمد منتظری؛ ✔️مهدی هاشمی؛ ✔️احمد فردید و سوره مهر؛ ✔️گروه‌های هفتگانه و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی؛ ✔️میرحسین موسوی و دولت دهه شصت؛ ✔️مجمع روحانیون مبارز؛ ✔️دفتر تحکیم وحدت. 🔸 ان‌شاءالله در ادامه به معرفی خیلی اجمالی هر یک از افراد و جریان‌ها پرداخته می‌شود تا پیشنه و زمینه بحث برای جریانهای بعدی فراهم شود. 🔹نکته مهم این اینکه همه‌ی این جریان‌ها در زمان خود از وجاهت و اعتبار اجتماعی و مذهبی برخوردار بودند وعموم مذهبی‌ها و روحانیون مطرح به آنها اعتماد داشتند واز آثار آنها استفاده می‌کردند وآنها را درجبهه انقلاب واسلام تعریف می‌کردند واگر هم نقدی به آنها داشتند نقد درون جبهه‌ای و درون خانگی محسوب می‌شد. بنابراین نباید اینگونه احساس شود که التقاط ویا انحراف برخی از این جریان‌ها از همان اول آشکار بود و نیروهای مذهبی و حوزوی با آنها مرزگذاری فکری داشتند بلکه کاملا خلاف این است حتی بسیاری از علما و روحانیون پیش از انقلاب از خطرناکترین آنها که مجاهدین خلق بود دفاع می‌کردند وتأیید امام خمینی از آنها را هم مطالبه می‌کردند. 🛑 ادامه دارد ... •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1883