📌 تغییر و تغایر در گفتمان انقلاب
⏹ بخش ۳ از ۵۰
🔹 توجه به تحولات علمی و فناورانهی در غرب و آثار فکری، فرهنگی و سیاسی دو مکتب مهم #لیبرالیسم و #سوسیالیسم بر جوامع اسلامی از جمله موضوعاتی بود که در لابهلای آثار استاد مطهری، ذهنم را به خود مشغول میداشت و روز به روز این پرسش بیشتر مطرح میشد که چرا غرب در عین پیشرفتهای علمی و فناورانه، از خدا و دین، بیشتر فاصله گرفته و به مادیگری و الحاد متمایل شده است؟ آیا این الحاد و مادیگرایی محصول رشد عقل، علم، سرمایهداری و توسعهی فناوریهاست یا معلول ضعف در بنیانهای فکری و فلسفی آنها است؟
🔸 کتاب #علل_گرایش_به_مادیگری استاد مطهری بهترین متن برای پاسخ به این پرسشهای فلسفی بود. استاد مطهری در این کتاب براساس نظریه #فطرت به تحلیل فلسفی و اجتماعی تمدن غرب پرداختهاند و روشن ساختهاند که مجموعهای از علل فکری و فلسفی و عوامل اجتماعی و سیاسی دست به دست داد تا تمدن غرب به دام مادیگری بیافتد.
🔹 مقدمهی کتاب با عنوان «ماتریالیسم در ایران» برایم بسیار خواندنی و جذاب بود. چرا که به معرفی جریاناتی میپرداخت که سعی داشتند که تراث تمدنی و همچنین اسلامی را با مادیگرایی و پیشرفتهای مادی همسو نشان دهند. اما از این خطرناکتر، جریانی است که بر پایهی منطق دیالکتیک و ادبیات تند انقلابی به دنبال تفسیری از قرآن است تا فرهنگ اسلامی را فرهنگ انقلابی و تضادگرا معرفی کند. استاد از این جریانات با عنوان «ماتریالیسم منافق» یاد میکند که حقیقتا برایم بسیار انذار دهنده و نگران کننده بود. با مطالعهی این مقدمه بود که با ریشههای انحرافات مجاهدین خلق و گروهک فرقان بیشتر آشنا شدم. (گروهکی که در سال ۱۳۵۸ مغز متفکر انقلاب اسلامی، استاد مطهری را به جرم انتقاد از دکتر شریعتی ترور کردند.) جریانهایی که بعدها به #چپ_اسلامی مشهور شدند.
🔸 جریانات چپ که به تدریج بعد از مشروطه در ایران شکل گرفت نوعی واکنش علیه جریانهای لیبرال مسلک بود. جریانات چپ بدون آنکه ریشه در تاریخ و سنت اسلامی داشته باشند برآیند ترجمهی متون سوسیالیستهای غربی در قرن ۱۸ و ۱۹ است که بر مفاهیمی چون عدالت و برابری تاکید دارند و با نابرابریهای برآمده از نظامات طبقاتی و سرمایهداری سر ستیز دارند. منطق دیالکتیک هگل که بر #تغییر و #تغایر و #نسبت و #تناسب استوار است بهترین مستمسک فکری برای توجیه ستیز و تقابل با لیبرالیسم و سرمایهداری بود. چون بر مبنای این اندیشه «همه چیز از مبارزه به وجود میآید...» (نقدی بر مارکسیسم، م.آثار ج۱۳ص۸۳۵)
🔹 #چپ_اسلامی با تأکید بر منطق دیالکتیک و تفسیر تضادگرا از هستی و انسان، جامعه و تاریخ به دنبال تفسیری انقلابی و تقابلی از اسلام هستند و از طرح #اسلام_انقلابی در مقابل #انقلاب_اسلامی دفاع میکردند. در خاطرات مختلف از زندگی ایشان خواندم که استاد مطهری معتقد بوده که این جریانات چپ اسلامی، پای منبر برخی از روحانیون و ائمه جماعت تهران و درس تفسیر و نهجالبلاغه آنان به چنین اندیشههایی روی آوردهاند. روحانیونی که تحت تاثیر ادبیات برخی از روشنفکران سوسیال مسلک، بودند و قرآن و نهجالبلاغه را سوسیالیستی فهم میکردند و به خورد مخاطبین خود میدادند. منشورات سوسیالیستی با قرائت مارکسیستی آن، مثل نقل و نبات در فضاهای روشنفکری و اجتماعی آن زمان وجود داشت و از جذابیت بسیار زیادی برخوردار بود چون برای مقابله با لیبرالیسم و نظام سرمایهداری غرب تولید ادبیات کرده بود و به علم انقلاب بدل شده بود. از اینرو، این مسئله بسیار جذاب مینمود که چرا برخی از روحانیون و جوانان مسلمان برای مقابله با نظام سرمایهداری و اقامه عدالت به مکتب مارکسیسم و سوسیالیسم پناهنده شدند و درصد جمع میان مبانی منطقی و فلسفی سوسیالیسم با منابع و متون اسلامی افتادند؟
🔸همین پرسشها میل مطالعهی سایر آثار استاد شهید مطهری را بیشتر میکرد تا معلوم شود که جریانهای #چپ_اسلامی به کدام بخشهای مارکسیسم دل بستهاند و بر آن اساس، انسان، هستی، جامعه و اسلام را تعریف میکنند.
🔹 اینگونه احساس میکردم که از منظر استاد مطهری واژه #دیالکتیک و اصل تضاد به همراه مفهوم #فلسفه_شدن مهمترین مفاهیم دستگاه فلسفی هگل و مارکسیسم است که در تقابل با حکمت الهی و فلسفه اسلامی است و بنیان همهی تجدیدنظر طلبیها و انحرافات تمدن غرب است و باید وقت زیادی را جهت فهم آنها صرف کرد تا به روح و جوهر جریانات #چپ پی برده شود، بدین جهت وقت زیادی را برای فهم این مفاهیم صرف کردم اما همچنان نقاط مبهم و مجهول زیادی وجود داشت.
🛑 ادامه دارد ...
#نقد
#تغییر_و_تغایر
#فلسفه_شدن
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/1844
📌 میراث چپ اسلامی و دوقطبی سازی کاذب اجتماعی
❇️ بخش اول:
🔸انقلاب اسلامی ایران بر یک بنیان حکمی و فقاهتی عمیقی استوار است که توسط امام خمینی (ره) و شاگردان برجستهی ایشان صورتبندی عمیقی شده است و در تقابل و تضاد دو قطب کمونیسم و لیبرالیسم، یک مکتب فکری و قطب جدیدی را به وجود آورد. این مکتب و جریان جدید از ذیل #منطق_قدرت و ارادهگرایی به طور کامل خارج شد و با اعتماد بر قرآن و روایات، حکمت و فقاهت اسلامی، بنیاد جدیدی را برای اجتماع و سیاست با محوریت #منطق_هدایت و عقلانیت متعالی به وجود آورد.
◀️ در منطق قدرت و ارادهگرایی همه چیز بر پایه تقابل و تضاد معنا میشود و اساس حیات اجتماعی بر اکتساب قدرت سیاسی و سرپرستی و سلطه برای کنترل اهالی جامعه است.
◀️ اما در منطق هدایت و عقلانیت متعالی برآمده از معارف وحیانی و ریشهدار در علوم اسلامی، اساس این جهان بر «زوجیت» و «همنوایی» موجودات این عالم است و باید برای اصلاح انحرافات یک الگوی هدایت پایه و عقلمحور داشت. چرا که با برانگیختن عقلها و شکوفایی ارادهی همه انسانهای جامعه، امکان گسترش توحید و غلبه عدالت و آزادی واقعی بر جهان به وجود میآید. هدف سیاست و حاکمیت در مکتب انقلاب اسلامی، هدایت جامعه بشری از طریق برانگیختن (اثارهی) عقلها و شکوفاسازی ارادهها از هرگونه اسارت شهوانی، فرهنگی، تاریخی، اجتماعی و سیاسی است.
🔹جریان #چپ_اسلامی از جمله جریانهایی است که ذیل منطق قدرت و ارادهگرایی قرار دارد وبا تأکیدبر منطق تغییر و تغایر و تضادگرایی (دیالکتیک) درصدد تئوریسازی برای انقلاب ومقاومت بوده است. بر همین اساس یکی از معضلات انقلاب اسلامی از آغاز تا الان است و همیشه با موضع نسنجیده و تضاد گرایانه موجب پررویی جریانهای غربزده شده است و با برجسته کردن اظهارات غلط ومبانی تضادگرایانهی آنها، اصل انقلاب اسلامی ومفهوم متعالی مقاومت را نشانه میگیرند.
🔸جریان #چپ_اسلامی برخلاف عقلانیت جامع و عقلایی انقلاب اسلامی، با خوانش ارادهگرایانه و اقتدارطلبانه از نصوص دینی، به فهم تغییر و تغایری (دیالکتیکی) از هستی و انسان، پرداخته است و بر همین اساس همهی پدیدههای عالم را بر منطق اراده و قدرت، تضاد و تقابل فهم میکند و آن را به اسلام استناد میدهد. تفسیر آنها از انقلاب و استقلال و مقاومت هم کامل تضاد گرایانه و اقتدار گرایانه است و با تحریف منطق و بیانات امام و رهبری، و نفی متفکران اصیل انقلاب، سعی دارد خود را به عنوان تنها فیلسوف، نظریهپرداز و تئوریپرداز و تئوریسین انقلاب و مقاومت معرفی کند. متاسفانه عموم کنشکران اجتماعی نیز به جهت ضعف در مبانی فکری و نخواندن تاریخ در دام آنها گرفتار میشوند.
🔸 چپ اسلامی در دو مرحله پیشین خود همواره سعی کرد تا کنش انقلابی ملت ایران و اندیشهی امام خمینی (ره) را کاملا براساس تضاد و تغایر فهم کند.
✔️در مرحله اول از سال ۱۳۴۰ تا ۱۳۶۰ ، چپ اسلامی در چهره مجاهدین خلق، گروه فرقان، گروههای چریکی بچه مسلمانها آشکار شد. جریانهایی که انقلاب اسلامی را به #اسلام_انقلابی تغییر دادند و اصل در مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی را درگیری و جنگ دانستند و بر همین اساس، مبارزات چریکی و رادیکال را تنها نسخه انقلاب و مبارزه معرفی میکردند و هرگونه فعالیت و مبارزه فکری و فرهنگی علما و متفکران اصیل انقلاب اسلامی را تخطئه میکردند و حتی برای دفاع از نظریه اسلام انقلابی خود، به ترور متفکران و فقیهان بزرگی چون شهید مطهری، شهید بهشتی، سعید مفتح، شهید باهنر، آیت الله خامنهای و ... دست زدند چرا که درصدد ارایه «اسلام ناب محمدی» بودند. اسلامی که جمع سالم میان دنیا و اخرت، پیشرفت و عدالت، آزادی و معنویت، آرمانگرایی و واقعبینی، مبارزه و مقاومت، صبر و حرکت بود.
✔️ در مرحله دوم یعنی از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۸۸ جریان چپ اسلامی در چهره نیروهای موسوم به #خط_امام حلول کرد و با فهم تقابلی از انقلاب همواره بر مبارزه و درگیری در هر شرایطی اصرار داشتند از فعالیتهای محمد منتظری، مهدی هاشمی تا مجمع روحانیون مبارز و مواضع مجلس سوم و دفتر تحکیم وحدت و مانند آنها، تضاد و تغایر را اصل در هرگونه مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی میدانستند. به همین جهت بعد جنگ آمریکا و صدام، از ضرورت همراهی با صدام به عنوان خالدبن ولید در جنگ با آمریکا سخن گفتند و خواستند کشور را وارد یک جنگ همه جانبه جدید کنند که با هوشمندی مقام معظم رهبری جلوی این تقابل گرایی و جنگ طلبی گرفته شد و افق مقابله انقلاب اسلامی با آمریکا را در یک افق بالاتر و سطح تمدنی تبیین کردند و ساخت کشور را در راستای مبارزه با آمریکا و نظام سلطه ترسیم کردند.
🛑 ادامه دارد ...
✍سید مهدی موسوی
۲۷ مهر ۱۴۰۳
#منطق_قدرت
#چپ_اسلامی
#جنگ_طلبی
#تضاد_گرایی
#منطق_هدایت
#عقلانیت_انقلاب
#مقاومت
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2139