📌مشکلهی اضطرار اندیشی
🔹یکی از موانع فکری مهم بر سر راه پیشرفت حقیقی، تعالی اجتماعی و قدرتمند شدن جامعه اسلامی، #اضطرار_اندیشی است که انسان را محصور در حیرتها و ظلمتها تصور میکند و جهان امروز را #عصر_حیرت و #عصر_عسرت می نامد. عسرت در لغت به این معانی آمده است: افلاس، تعسر، تنگدستی، تنگی، تهیدستی، دشواری، سختی، ضراء، عسر، فقر، نداری. بنابراین #عصر_عسرت، عسر انقطاع و انسداد فیض و فتوحات ربانی است. عصر عسرت، عصر انحطاط، تنگدستی و بیپناهی انسان و گرفتاری او در کثرت دنیا و روابط پیچیده و معادلات کمّی سرپرستی اجتماع است که جز با توقف و ستیز و به انتظار آیندهی نامعلوم نشستن و کشیدن طرحهای خیالی و اتوپیایی نمیتوان مشارکت فعال و حرکت سازندهای در تعالی انسان معاصر و تغییر زمانه داشت.
🔸گاه برخی از مروجان این اندیشه، اضطرار اندیشی خود را به آموزهی سازنده و پویای مهدویت و آخر الزمان نسبت میدهند و عصر غیبت را عصر عسرت و عصر اضطرار و انحطاط، عصر انسداد و امتناع حکمت و فقاهت و پیشرفت حقیقی میخوانند و اگر حرکتی را هم در این عصر ممکن بدانند از باب دوران گذار و ناچاری است. در حالی که این با منطق اصیل انتظار و منطق پویایی و سازندگی آن در عصر غیبت ناسازگار است.
🔹اضطرار اندیشی از آغاز حرکت پرشتاب و سازنده انقلاب اسلامی مروجانی داشته است و در هر دورهای صورت جدیدی به خود گرفته است و انسان انقلابی پرنشاط سازنده را نسبت به مسیر پیش رونده انقلاب اسلامی دلسرد کرده است و همواره او را از هیمنهی دنیای مدرن ترسانده است و بر برجسته سازی نقاط ضعف و نواقص داخلی و ارائه طرحهای خیالی و اتوپیایی اصرار داشته است.
🔸این جریان در دو دههی اخیر علیرغم ظاهرسازی انقلابی و تمدنی، بیش از آنکه انسان انقلابی را به #تعالی_اندیشی و #اتصال_تمدنی جبهه حقیقت خواهان عالم دعوت کند و آنان را پویایی و سازندگی علمی و اجتماعی ترغیب کند، آحاد جامعه را به #انحطاط_اندیشی و #انقطاع_تمدنی و تمرکز بر گسست های فرهنگی وادار می کند. بیش از آنکه طرحی کارآمد و راهبردی برای خروج از ضعفها و نواقص اجتماعی ارائه دهد و بر فروبستهای اجتماعی صحه می گذارد و با نفی میراث فلسفی، فقاهتی، علمی و تمدنی خود، از تأسیس فلسفه و فقه و روش های جایگزین و تغییر در منطق شناخت و حجیت سخن میگوید.
🔹در باب ریشه یابی اضطرار اندیشی بسیار میتوان نوشت اما اجمالا میتوان گفت اضطرار اندیشی نتیجه غفلت از فطرت انسان و همچنین تعطیلی عقل حقیقت یاب و نفی حسن و قبح ذاتی افعال و اعتقاد به انسداد باب علم است که نتیجه آن دوری از حقیقت و بی_پناه ساختن انسان و رها کردن او در نسبتها و روابط پیچیده و بی حساب و کتاب مدرنیته است.
🔸اضطرار اندیشی محصول الهیات تنزیهی و عدم درک درست از ربوبیت الهی و فیض رسانی مستمر و مستدام ربوبی در همه زمانها و مکانهاست.
🔹 اضطرار اندیشی معلول تلقی ناصواب از غیبت امام معصوم(ع) و عقیده رهاشدگی انسان در جهان رهاشده و بیسرپناه است.
🔸اضطرار اندیشه محصول نوعی از فلسفه تاریخ است که سیر حرکت بشر را به گونهای ترسیم میکنند که عقل خودبنیاد مدرنیته قدرت تام و تمام یافته و راه منطقی و عقلی هم برای خروج از سیطره و هیمنهی آن نیست، لذا سیر جهان رو به انحطاط و قدرتمند شدن جبهه باطل است و از قدرت و توانایی جبهه حق و امکان پیشرفت واقعی و سازندگی اجتماعی آن مأیوس هستند و تنها راه خروج را در دوگانهی ستیز و تضاد و یا کُرنش و پیروی تلقی میکنند.
🔹 تاریخ نشان داده است که اضطرار اندیشان با غربستیزی و تجددستیزی آتشین آغاز کردهاند و علم مبارزهی تمام عیار با عقل مدرن و علم و نظم غربی برافراشتهاند و در رسانهها بر طبل آن کوبیدهاند اما پس از گذشت چند دهه و به تدریج آتش آنها به سردی گراییده و در انحطاط فرورفتهاند و با معرفی زمانه به زمانه حیرت و عصر عسرت، از عقب ماندگی و توسعهنیافتگی نالیدهاند و براساس منطق اضطرار به أخذ تمدن غربی از باب اکل میته و ناچاری دوران و دوران گذار سخن راندهاند.
✍ سید مهدی موسوی
۲۴ آبان ۱۴۰۱
#اضطرار_اندیشی
#انحطاط_اندیشی
#انقطاع_تمدنی
#عصر_عسرت
#عصر_حیرت
#عصر_اضطرار
#دوران_گذار
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/954