eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.5هزار دنبال‌کننده
650 عکس
171 ویدیو
30 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای
مشاهده در ایتا
دانلود
📌مشکله‌ی اضطرار اندیشی 🔹یکی از موانع فکری مهم بر سر راه پیشرفت حقیقی، تعالی اجتماعی و قدرتمند شدن جامعه اسلامی، است که انسان را محصور در حیرتها و ظلمت‌ها تصور می‌کند و جهان امروز را و می نامد. عسرت در لغت به این معانی آمده است: افلاس، تعسر، تنگدستی، تنگی، تهیدستی، دشواری، سختی، ضراء، عسر، فقر، نداری. بنابراین ، عسر انقطاع و انسداد فیض و فتوحات ربانی است. عصر عسرت، عصر انحطاط، تنگدستی و بی‌پناهی انسان و گرفتاری او در کثرت دنیا و روابط پیچیده و معادلات کمّی سرپرستی اجتماع است که جز با توقف و ستیز و به انتظار آینده‌ی نامعلوم نشستن و کشیدن طرح‌های خیالی و اتوپیایی نمی‌توان مشارکت فعال و حرکت سازنده‌ای در تعالی انسان معاصر و تغییر زمانه داشت. 🔸گاه برخی از مروجان این اندیشه، اضطرار اندیشی خود را به آموزه‌ی سازنده و پویای مهدویت و آخر الزمان نسبت می‌دهند و عصر غیبت را عصر عسرت و عصر اضطرار و انحطاط، عصر انسداد و امتناع حکمت و فقاهت و پیشرفت حقیقی می‌خوانند و اگر حرکتی را هم در این عصر ممکن بدانند از باب دوران گذار و ناچاری است. در حالی که این با منطق اصیل انتظار و منطق پویایی و سازندگی آن در عصر غیبت ناسازگار است. 🔹اضطرار اندیشی از آغاز حرکت پرشتاب و سازنده انقلاب اسلامی مروجانی داشته است و در هر دوره‌ای صورت جدیدی به خود گرفته است و انسان انقلابی پرنشاط سازنده را نسبت به مسیر پیش رونده انقلاب اسلامی دلسرد کرده است و همواره او را از هیمنه‌ی دنیای مدرن ترسانده است و بر برجسته سازی نقاط ضعف و نواقص داخلی و ارائه طرح‌های خیالی و اتوپیایی اصرار داشته است. 🔸این جریان در دو دهه‌ی اخیر علیرغم ظاهرسازی انقلابی و تمدنی، بیش از آنکه انسان انقلابی را به و جبهه حقیقت خواهان عالم دعوت کند و آنان را پویایی و سازندگی علمی و اجتماعی ترغیب کند، آحاد جامعه را به و و تمرکز بر گسست های فرهنگی وادار می کند. بیش از آنکه طرحی کارآمد و راهبردی برای خروج از ضعف‌ها و نواقص اجتماعی ارائه دهد و بر فروبست‌های اجتماعی صحه می گذارد و با نفی میراث فلسفی، فقاهتی، علمی و تمدنی خود، از تأسیس فلسفه و فقه و روش های جایگزین و تغییر در منطق شناخت و حجیت سخن می‌گوید. 🔹در باب ریشه یابی اضطرار اندیشی بسیار می‌توان نوشت اما اجمالا می‌توان گفت اضطرار اندیشی نتیجه غفلت از فطرت انسان و همچنین تعطیلی عقل حقیقت یاب و نفی حسن و قبح ذاتی افعال و اعتقاد به انسداد باب علم است که نتیجه آن دوری از حقیقت و بی_پناه ساختن انسان و رها کردن او در نسبت‌ها و روابط پیچیده و بی حساب و کتاب مدرنیته است. 🔸اضطرار اندیشی محصول الهیات تنزیهی و عدم درک درست از ربوبیت الهی و فیض رسانی مستمر و مستدام ربوبی در همه زمانها و مکانهاست. 🔹 اضطرار اندیشی معلول تلقی ناصواب از غیبت امام معصوم(ع) و عقیده رهاشدگی انسان در جهان رهاشده و بی‌سرپناه است. 🔸اضطرار اندیشه محصول نوعی از فلسفه تاریخ است که سیر حرکت بشر را به گونه‌ای ترسیم می‌کنند که عقل خودبنیاد مدرنیته قدرت تام و تمام یافته و راه منطقی و عقلی هم برای خروج از سیطره و هیمنه‌ی آن نیست، لذا سیر جهان رو به انحطاط و قدرتمند شدن جبهه باطل است و از قدرت و توانایی جبهه حق و امکان پیشرفت واقعی و سازندگی اجتماعی آن مأیوس هستند و تنها راه خروج را در دوگانه‌ی ستیز و تضاد و یا کُرنش و پیروی تلقی می‌کنند. 🔹 تاریخ نشان داده است که اضطرار اندیشان با غرب‌ستیزی و تجددستیزی آتشین آغاز کرده‌اند و علم مبارزه‌ی تمام عیار با عقل مدرن و علم و نظم غربی برافراشته‌اند و در رسانه‌ها بر طبل آن کوبیده‌اند اما پس از گذشت چند دهه و به تدریج آتش آنها به سردی گراییده و در انحطاط فرورفته‌اند و با معرفی زمانه به زمانه حیرت و عصر عسرت، از عقب ماندگی و توسعه‌نیافتگی نالیده‌اند و براساس منطق اضطرار به أخذ تمدن غربی از باب اکل میته و ناچاری دوران و دوران گذار سخن رانده‌اند. ✍ سید مهدی موسوی ۲۴ آبان ۱۴۰۱ https://eitaa.com/hekmat121/954
📌 افشاگر چپ اسلامی 🔹در زمانه‌ای که جریانهای مدعی انقلابی‌گر به اندیشه‌های پناه برده و اندیشه را بر پایه منطق تضاد و دیالکتیک و فلسفه‌ شدن و اندیشه تضاد وتغییر در صورت‌های مختلف و متنوع و گاه متعارض تأسیس کردند تا بدین واسطه دورانی را که و و نامیده بودند تغییر دهند و جامعه‌ی متفاوتی را به وجود آورند؛ از معدود متفکرانی که از ابتدا خطرات این جریانات و افراد مشهور و محبوب آن را به خوبی شناخت و به نقد عمیق و فلسفی آنها و به افشاگری اجتماعی و فرهنگی آنها پرداخت فقیه فیلسوف آیت الله (رضوان الله تعالی علیه) بود. آنهم در زمانه‌ای که بسیاری از علمای حوزه، طلاب جوان انقلابی و حتی شخصیت‌های معروف انقلابی به دفاع از این جریانات پرداخته و برای جلب نظر امام خمینی به آنها نامه‌ها به نجف نوشتند و وساطت می‌کردند. 🔸در دهه ۵۰ جریانات و گروه‌های چپ اسلامی در طرح‌ها و رنگ‌های مختلف در تهران، مشهد، قم مشغول به فعالیت‌های مبارزاتی و فرهنگی بودند و با خطابه و رسانه‌های رنگارنگ و فعالیت‌های تشکیلاتی جذاب و حساب شده به جذب جوانان انقلابی و دغدغه‌مند می‌پرداختند و توانستند جمعیت زیادی را با افکار چپ‌گرایانه به انقلاب اسلامی جذب کنند. 🔹 اما استاد شهید مطهری از همان ابتدا نسبت به جریانات چپ اسلامی و قرائت آنها از حساس بود و به نقد جدی منطق تضاد و فلسفه‌ی شدن برآمده از پرداخت و حتی در چند سال اخیر که این جریانات در حوزه قم بسیار فعال شده بود به حوزه‌ی علمیه قم رفت و درس‌های نقد مارکسسیم و آشنایی با معارف اسلامی را برای طلاب برگزار می‌کرد تا جلوی نفوذ و پیش‌روی آن را در حوزه‌ها و در میان طلاب جوان و انقلابی بگیرد. استاد تلاش بسیاری کرد اما او و همفکرانش بسیار تنها بودند و هر روز آماج تهمت‌ها و در معرض تهدیدها بودند و در نهایت توسط یکی از جریانات تندروی چپ اسلامی به بهانه نقد مرحوم دکتر علی شریعتی (پدر فکری و معنوی چپ اسلامی) و همچنین به بهانه زندگی در منطقه مرفه قلهک به شهادت رسید. 🔸آنانکه که با اندیشه‌های چپ اسلامی به انقلاب گرویدند بعد از پیروزی انقلاب به دو دسته تقسیم شدند: برخی در سازمان مجاهدین خلق و گروه فرقان و مانند آن به دشمنی با انقلاب اسلامی پرداختند و به ترور و خیانت روی آوردند و به صدام و کشورهای غربی پناه بردند و هزاران نفر از مردم را به خاک و خون کشاندند. 🔹 اما دسته‌ی دوم بر انقلابی‌گری تأکید داشتند و در سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و بعدها در دفتر تحکیم وحدت و مجمع روحانیون سازماندهی شدند و در دولت دهه ۶۰ و مجلس سوم فعال شدند. اما با سقوط شوروی و تضعیف جریانات چپ بین‌الملل به تدریج به سمت غرب متمایل شدند و از جامعه‌ی مدنی و اصلاحات سخن گفتند. این جریان در فتنه ۸۸ علنا مسیر خود را از ملت و طریق اصیل انقلاب و امام جدا کردند و بخش زیادی از آنها در نقش مخالفان داخلی ظاهر شدند و برخی از آنها هم به دشمنان خارجی پیوستند. 🔸 دیری نپایید که تفکر در چهره‌های متنوع، متکثر و جدیدی در میان انقلابیون ظاهر شده است و به یارگیری از میان دانشگاهیان و حوزویان پرداخته و به تدریج بر مسند خطابه و رسانه‌ی جبهه انقلاب نشسته است و برای تضاد مطلق با تمدن غرب به تولید منطق و فلسفه نوین و تفسیر تضادگرایانه از انقلاب اسلامی و اندیشه‌های رهبران انقلاب اسلامی روی آورده است و در چهره‌های متنوع و متکثر «عصر عسرت», «عصر اضطرار» و «عصر حیرت» خود را باز تولید کرده است و توانسته در جبهه انقلاب اسلامی از اعتبار مادی و معنوی بسیاری برخوردار شود. در صورتهای جدید خود به مراتب پیچیده‌تر و فلسفی‌تر شده است و حتی به سطح دینی قوی‌تری مجهز شده است و از امثال مرحوم دکتر شریعتی‌ها گذشته است و پدران معنوی دیگری در میان دانشگاهیان و حوزویان مطرح شده‌اند و تفسیرهای جدیدتری از مفاهیم اسلامی و اجتماعی همچون عدالت، مردم، ولایت، غرب، تمدن، شیطان، دیالکتیک و تضاد، تغییر و تحول عرضه می‌کنند و در بین جوانان دغدغه‌مند انقلابی می‌گسترانند. 🔹 امروزه جای امثال شهید مطهری بسیار خالی است. هر چند کتابهای ارزشمند استاد در میان ما حضور دارد و به تاکیدات مکرر امام خمینی و رهبر معظم انقلاب می‌تواند راهنمای جبهه انقلاب اسلامی باشد اما متاسفانه عموم جریانات جدید چپ اسلامی چندان روی خوشی به آثار استاد شهید مطهری نشان نمی‌دهند و در خفا و علن از کنار گذاشتن آثار و اندیشه‌های ایشان سخن می‌گویند و به جایگزین شدن افراد دیگری حکم می‌دهند. البته در بسیاری از موارد هم به تحریف و تفسیر به رأی اندیشه‌های استاد می‌پردازند تا بتوانند به جلب نظر انقلابیون و علما و حوزویان بپردازند. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1788
📌 تکامل فلسفه به کدام روایت؟ ❇️ روایت فلاسفه یکی از مسائل مهم در دوران اخیر و بخصوص بعد از آشنایی ایرانیان با اندیشه‌های فلسفی غرب، مسئله تکامل فلسفه و امتداد اجتماعی آن است. مسئله‌ای که اول بار توسط فیلسوف بزرگ اسلام سید جمال الدین اسدآبادی (ره) مطرح شد و بعد از آن فیلسوفان بزرگی همچون امام خمینی، علامه طباطبایی، شهید مطهری و آیت الله العظمی خامنه‌ای برای آن یک بنیاد فلسفی و متعالی فراهم آوردند که به تولید آثار بسیار ارزشمندی منتهی شده است. بر این اساس و در این روایت، فلسفه اسلامی بواسطه بهره‌مندی از معارف قرآن و روایات معصومین (علیهم السلام) از غنای درونی و اساس منطقی صحیحی برخوردار است و بر پایه معارف عمیق اسلامی دارای یک سامان متعالی و وحیانی است که قابل مقایسه با فلسفه یونان نیست. https://eitaa.com/hekmat121/2019 لذا می‌بایست به طور عمیق و دقیق، عمق معارف آن را شناخت و با استفاده از همه ظرفیت‌های منطقی و محتوایی آن، الگوهای کلان معرفتی و نظامات اجتماعی را استنباط کرد. از اینرو هیچ نیازی به تغییر منطق فلسفه اسلامی و رنسانس مبنایی و محتوایی در آن نیست. هرگونه ادعای رنسانس فلسفی و تغییر منطق و روش در آن ناشی از عدم شناخت و تعلیم درست فلسفی است و موجب انحراف از مسیر تکاملی حکمت و فلسفه خواهد شد. آیت الله العظمی خامنه‌ای در این زمینه می‌فرماید: «ما به یا اساس فلسفه‌مان احتیاج نداریم. ... میتوان در مبانی موجود فلسفىِ ما را پیدا کرد که اگر گسترش داده شود و تعمیق گردد، جریانهای را در خارج از محیط ذهنیّت به‌وجود میآورد و تکلیف جامعه و حکومت و اقتصاد را معیّن میکند. دنبال اینها بگردید، این نقاط را مشخّص و رویشان کار کنید؛ آن‌گاه یک درست کنید. از ، از « »، از . (بیانات در دیدار جمعی از نخبگان حوزوی 29/10/1382) در این روایت، تکامل فلسفه به معنای «لبس بعد از لبس» براساس حرکت جوهری است که همان جوهره‌ی پیشین تکامل وجودی پیدا می‌کند و بر عمق و دقت آن افزوده می‌شود. 🛑 روایت دگر اندیشان فلسفی در مقابل رویکرد اول، یک روایت دیگری وجود دارد که معتقد به باز اندیشی در منطق فلسفه اسلامی و ناتوانی فلسفه موجود در نظام‌سازی اجتماعی است. در این رویکرد، طیف‌های مختلفی وجود دارد که از جمله آنها جریان احمد و سید و اتباع آنها است. بر اساس این اندیشه‌ها، فلسفه اسلامی یک پدیده‌ی تاریخی متاثر از فلسفه یونانی است که در تاریخ اسلام تغییرات قابل توجهی داشته است و در برخی مسائل جهت دینی پیدا کرده است اما جوهره یونانی آن حفظ شده است و به همین جهت فلسفه موجود در جامعه اسلامی باید بسط و تکامل پیدا کند و از حیث‌های مختلفی باید تغییر کند. برخی به منطق هرمنوتیک و روش پدیدارشناسی روی آورده‌اند و از این منظر به بازخوانی فلسفه اسلامی پرداخته‌اند و برخی براساس منطق دیالکتیک و فلسفه‌ی شدن، به تاسیس منطق و فلسفه جدید می‌اندیشند. البته این جریانات، ممکن است به تعریف و تمجید از فلسفه اسلامی هم بپردازند و آن را به عنوان یک امر تاریخی در محترم همضض بشمارند اما باید توجه کرد که این یا از باب اضطرار است و یا تفاهم و تقیه. و الا باید در بسیاری از بنیان‌های منطقی و اصول معرفت‌شناختی و هستی‌شناسی آن تجدیدنظر کرد. یکی از مروجان این روایت می‌گوید: «فلسفه موجود باید بسط و تکامل پیدا کند؛ هم از لحاظ "استناد منطقی به وحی" و هم از لحاظ "امتداد عینی پیدا کردن و معطوف شدن به عمل اجتماعی".» این اظهارات به خوبی نشان می‌دهد که مدعیان آن معتقدند که باید یک رنسانس فلسفی صورت پذیرد تا فلسفه جدیدی تأسیس شود و بنیان جدیدی برای عینیت و عمل اجتماعی فراهم شود. در این روایت، تکامل فلسفه به معنای «کون و فساد» در فلسفه مشایی و منطق دیالکتیک (تغییر و تغایر) است که باید جوهری نابود شود و جوهری دیگر متولد شد. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2020
📌 جریان‌های اضطرار اندیش در ایران بعد از انقلاب اسلامی 🛑 پرسش: سلام ممنون از مطالب مفید و راهگشای کانالتان چند بار از سه جریان یاد کردید که معتقد به و و هستند. لطف کنید این سه جریان را معرفی کنید و خطرات آنها را برای نظام و جامعه تبیین کنید. ❇️پاسخ: سلام و سپاس سه جریان یاد شده علی رغم تفاوتهای مبنایی اما یک نقطه اشتراک دارند و آن، اضطرار اندیشی است که در تضاد با مکتب حقیقت بنیان و عقلانیت انقلاب اسلامی است. هر کدام از این سه جریان، طیف‌های متنوع و متکثری دارند لذا تفصیل جریانات و افکار آنها مجال موسعی می‌طلبد اما اجمالا این سه جریان معرفی می‌شود تا در وقت مناسب، به تفصیل از افکار آنها و ظرفیت‌ها و محدودیت‌های فکری و عملی آنها بحث شود. ، تعبیری است که شاگردان آقای احمد فردید و رضا داوری اردکانی به کار می‌برند. جریانی که متأثر از افکار هگلی و هایدگری سعی در تفسیر پدیدارشناسی و هرمنوتیکی از وقایع دارد. تلقی جریان تفکیک و ضد حکمت مشهد از آخر الزمان است و توسط مهدی نصیری رواج یافته است. جریانی که ریشه در تاریخ ظاهرگرایی و اخباری‌گری دارد و هدف آن نفی حکمت و اجتهاد اصولی و بازگشت به روایات فضایل و کرامات است. تعبیری است که توسط محمد مهدی میرباقری و جریان دفتر فرهنگستان به کار گرفته می‌شود. جریانی که ریشه در چپ اسلامی و تفسیرهای دیالکتیکی و تضادگرایانه و ساختارگرایانه از هستی و حوادث دارد. این سه جریان ، با نفی حجیت عقل و منطق و تردید در واقع نمایی معرفت و اذعان به تقدم اراده بر معرفت، همه‌ی مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی را در فضای عسرت و‌ حیرت و اضطرار تفسیر می‌کنند. در این نگاه هر حکم و نظریه‌ای در باب سیاست و اقتصاد و عدالت، از باب اکل میته و ناچاری قابل پذیرش است نه از باب حقیقت و واقعیت، حتی دستگاه معرفت دینی و حکومت دینی. تعبیر محترمانه این سخن بسیار خطرناک است. چون هیچ اصالت و حقیقتی در این زمانه نیست و صرفا باید از آن گذر کرد. برای اطلاع بیشتر به این متن هم بنگرید (اینجا) •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2301
📌 بی تقوایی مرجفون بزرگترین بی تقوایی و مهمترین نشانه مرجفون بودن این است که بیایی در تلویزیون درباره موضوعی حرف بزنی که سواد تخصصی‌شو نداری و بعد همه مسئولان نظام اسلامی را به فساد متهم کنی و جامعه را نگران و ناامید کنی. و بعد به جهت اظهارات نسنجیده، غلط و فسادانگیز شما، کل روحانیت اصیل و جریان انقلابی فهیم متهم شود. چرا جلوی این افراد گرفته نمی‌شود یک بار با تهدید بشریت به جنگ و کشتار نیمی از جهان، جریان جبهه مقاومت را تضعیف می‌کنند امروز هم جبهه اقتصاد را هدف گرفته‌اند و ناامیدی را در جامعه منتشر می‌کنند. رهبر انقلاب: در موضوع امنیت، حفظ امنیت روانی جامعه بسیار مهم است. ایجاد اضطراب، ترس و تردید در دل‌های مردم،‌ مردود است و قرآن در این زمینه صراحت دارد. ۱۴۰۳/۸/۶ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2311