eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.4هزار دنبال‌کننده
560 عکس
153 ویدیو
27 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای
مشاهده در ایتا
دانلود
📌کار خطرناک بعداز شهادت سید مظلوم شهید آیت الله رئیسی یک خط رسانه‌ای قدرتمندی در فضای مجازی شکل گرفت وخطیب رسانه‌ای آقای سید محمدمهدی رابه عنوان گزینه‌ی ریاست جمهوری معرفی می‌کرد. این اولین بار نبود، این خط رسانه‌ای بعداز وفات فیلسوف انقلاب اسلامی آیت الله مصباح یزدی هم تلاش داشت تا جناب میرباقری را به عنوان تنها گزینه‌ی جایگزین آیت الله مصباح درجبهه‌ی انقلاب اسلامی معرفی کند. پیشتر هم این خط رسانه‌ای یک بار از شبکه‌ی المانتیور در اول ژوئن 2018 (11 خرداد 1396) در ایام تبلیغات انتخاباتی ریاست جمهوری، راهبری و هدایت شد و در فضای رسانه‌ای داخلی به آن دامن زده شد و اخیر نیز توسط سایت اصلاح طلب انتخاب دوباره مطرح شد و درصدد القای میرباقری به عنوان مهمترین متفکر انقلاب بود. این‌بار نیز جریانی که مشخص نیست از کجا هدایت و راهبری می‌شود دوباره به میدان آمد و فردی را که هیچ سابقه‌ی اجرایی و مدیریتی حتی کوچک در نظام اسلامی نداشته و هیچ ارتباطی با زندگی مردم را ندارد بلکه اندیشه او در تقابل با پیشرفت و رفاه جامعه است را به عنوان گزینه رئیس جمهور معرفی می‌کند و ضریب رسانه‌ای گسترده‌ای هم به آن می‌دهد و ذهن‌های جبهه انقلاب را به این سو جهت می‌دهند. در حالی که خوب می‌دانند که وی شرط اصلی ریاست جمهوری که رجل سیاسی و مدیریت و تجربه است را ندارد، بنابراین دور از ذهن نیست که اهداف دیگری پشت این خط رسانه‌ای است که از هر موقعیت و فقدانی استفاده می‌کند تا جناب میرباقری را از حاشیه به متن بیاورد و برای او وجاهت فکری و انقلابی به وجود آورند. جالب توجه این است که چند روز بعد از هر موج رسانه‌ای از سوی اعضای وابسته به جریان دفتر فرهنگستان تکذیبیه‌ای صادر می‌شود و ایشان رابه عنوان کسی که مشغول فکر و تولید علم برای انقلاب اسلامی است معرفی می‌کند. اینبار خود آقای میرباقری به میدان آمد و بیانیه صادر کرد وبه «رسالت علمی و تبیینی خود» در جبهه انقلاب اشاره کرد. به نظر می‌رسد که این جریان رسانه‌ای بعد از این هم ساکت نخواهند ماند و موج‌های دیگری رابه وجود می‌آورد ازاینرو لازم است به درستی و دقت جریان دفتر فرهنگستان قم و افکار جناب آقای میرباقری مورد بازخوانی و بازشناسی قرار گیرد و فرصت‌ها و تهدیدهای آن برای مکتب انقلاب اسلامی تبیین شود. جریان دفتر فرهنگستان که به واسطه‌ی منبرهای میرباقری و برنامه «به سمت خدا» شبکه‌ی سوم سیما تدریج از حاشیه‌ی شهر قم به متن جامعه اسلامی وارد شده است و ده‌ها عضو وابسته به این جریان به مراکز علمی وابسته به مجموعه‌های نظامی و نهادهای انقلابی و مجامع فرهنگی وارد شده‌اند و برپایه‌ی راهبرد تقیه و تفاهم توانسته‌اند روایتی نوین و روبنایی از دغدغه‌ها و رؤیاهای خود ارائه بدهند که این تلقی دراذهان شکل بگیرد که فقط آنها هستند که حرف نوئی برای آینده دارند ودیگران از چنین ظرفیتی برخوردار نیستند. جریان دفتر فرهنگستان و آقای میرباقری درحال گسترش و نفوذ در مراکز تصمیم‌گیری و محاسباتی نظام جمهوری اسلامی است در حالی که کمتر کسی از بنیان‌های فکری و تجدیدنظر طلبی های آنها نسبت به علوم اسلامی و انقلاب اسلامی مطلع است و صرفا به برخی از حرف‌های منبری، روبنایی وشعاری آنها استناد داده می‌شود. همه‌ی مبانی و بنیان‌های فکری جریان فرهنگستان از منطق و فلسفه، کلام و اخلاق تا فقه و اصول، کاملا در تضاد با بنیان‌های فکری انقلاب اسلامی و متفکران اصیل انقلاب اسلامی است وبا با رد منطق و فلسفه در سودای تاسیس یک منطق و فلسفه دیگری است که عموم بنیان‌های آن برگرفته از جریانهای فکری چپ دنیای غرب است و در زمینه اخلاق و علوم انسانی به نفی مطلق حسن و قبح ذاتی ارزشها و افعال انسانی و ناتوانی عقل در کشف حقایق می‌پردازند. بر همین اساس عقل و یافته‌های آن را برساخته‌ی تعلقات نفسانی و تقویمات اجتماعی می‌دانند و بر تقدم اراده بر معرفت نظر می‌دهند و بدین جهت به تغییر منطق حجیت اجتهاد و به تاسیس اصول و اجتهاد دیگری نظر دوخته‌اند. با توجه به این تجدیدنظر طلبی ها و تلاش گسترده برای تغییر مبانی و بنیان‌های فکری و اجتهادی انقلاب اسلامی می‌توان این جریان رایک جریان محوری و اساسی در جبهه‌ی انقلاب اسلامی دانست و راهبری فکر واندیشه انقلاب را به امثال آقای میرباقری سپرد؟ بدون تردید فضای جامعه اسلامی باید به گونه‌ای باشد که هر جریان و فرقه‌ی فکری و سیاسی بتواند فعالیت علمی و عملی صادقانه داشته باشد و حرف واقعی خودرا در کرسی‌های آزاداندیشی و نظریه‌پردازی بزند تا محققان و صاحب نظران به نقد و بررسی ایده‌ها و پیشنهادات آنها بپردازند اما مسئله در اینجا، مسئله هدایت و راهبری مکتب حکمی و فقاهتی انقلاب اسلامی است مکتبی که ریشه درحکمت وفقاهت اسلامی دارد و توسط حکما و فقهای بزرگی چون امام خمینی، امام خامنه‌ای و شهیدمطهریها و شهیدبهشتی‌ها نظام معرفتی یافته است.
📌 توانمندی اصلاح طلبان در دوقطبی سازی کاذب و بهره‌برداری سیاسی و اجتماعی از آن بارها گفته شد حملات اصلاح طلبان به آقای سید محمد مهدی میرباقری یک خدعه و دارای یک قصد پنهان است و آن کشاندن جامعه انقلابی به دوقطبی‌های کاذب است همچنان که در ماجرای آقای جلیلی و انتخابات ۱۴۰۳ کاملا موفق شدند. این دو قطبی کاذب بسیار خطرناک است. می‌خواهند جبهه انقلاب را نسبت به میرباقری غیرتی کنند و او را به عنوان چهره موجه انقلابیون مطرح کنند تا با برجسته سازی اشکالات تفکرات او، از آب گل آلود ماهی بگیرند. دوباره از اصلاح طلبان بازی نخوریم و همسوی با آنها، مکتب انقلاب اسلامی را با افکار عقل ستیزانه و غرب‌ستیزانه‌ی امثال آقای میرباقری بیشتر از این تخریب نکنیم. باز گردیم به تفکر ناب و حکیمانه حضرت امام و حضرت آقا: ✔️جمع سالم میان فقاهت، حکمت و عرفان. ✔️جمع سالم میان عقل و دین ✔️جمع سالم میان دنیا و آخرت ✔️جمع سالم میان عقلانیت، معنویت، عدالت و پیشرفت. https://eitaa.com/hekmat121/2005
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
📌 توانمندی اصلاح طلبان در دوقطبی سازی کاذب و بهره‌برداری سیاسی و اجتماعی از آن بارها گفته شد حملات
📌 تغییر منطق اجتهاد خطر است مشکل اندیشه‌ی آقای سید محمد مهدی میرباقری و جریانهای وابسته به ایشان، فقط دشمنی ایشان با فلسفه و عرفان نیست که این خیلی جدید نیست و ریشه در تاریخ اندیشه‌های اسلامی از اشعری‌گری تا اخباریان دارد، بلکه مشکل اصلی آنها عدم اعتقاد به منطق اجتهاد و دستگاه اصولی فقها و دانشمندان بزرگ اسلامی است که بدین جهت درصدد علم اصول و روش‌شناسی اجتهاد است. تغییری که بر پایه «نفی مطلق حجیت عقل و اعتبار عقلا» و «اتکای مطلق بر اراده و قدرت» استوار است. تغییر خطرناکی که حداقل دو بار موجب تذکر جدی مقام معظم رهبری شده است و سایر بزرگان حوزه علمیه نیز بارها نگرانی خود را اعلام داشته‌اند. حضرت آقا سال ۱۳۸۹ در جلسه‌ای بر خطرناک بودن این اندیشه تذکر داده‌اند: https://eitaa.com/hekmat121/1505 و بار دیگر در نمایشگاه دستاوردهای حوزوی مورخه آبان ۱۳۸۹ که در شبستان نجمه خاتون حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) برگزار شد تذکرات جدی دادند که از رسانه‌های مختلف هم منتشر شد. که موجب واکنش سریع دفتر فرهنگستان شد و تلاش کردند تذکرهای جدی حضرت آقا را توجیه و تفسیر به رأی کنند. (اینجا) و این کمترین طلاب با اذعان به بضاعت علمی و از سر دلسوزی و دغدغه‌مندی نسبت به آینده‌ی انقلاب اسلامی، بیش از یک دهه است که به مطالعه مفصل و نقد منطقی و علمی این جریان فکری و سیاسی پرداخته‌ام قبل از آنکه برخی از دغلکاران مدعی اصلاحطلبی با سوءنیت به این فکر بیافتند و با گل‌آلود کردن فضا درصدد ماهی گرفتن در بلند مدت و نسخه پیچی برای جریانهای انقلابی باشند. اشکال اصلی جریان دفتر فرهنگستان، نه به حسن فاعلی ایشان بلکه به حسن فعلی آنها و تلاش در جهت تغییر مبانی و بنیان‌های فکری، اصولی و فقاهتی انقلاب اسلامی و عدم باور واقعی و منطقی به میراث هزار ساله‌ی فقاهت و اجتهاد عالمان بزرگ حوزوی و ادعای تاسیس یک بنیان جدید منطقی و فلسفی برای روش اجتهاد با استفاده از منطق دیالکتیک هگلیان و جریان‌های نومارکسیسم و پست‌مدرن است. هنگامی که آقای میرباقری به صراحت اندیشه‌ی همه متفکران انقلاب اسلامی را نفی می‌کند و با صدای بلند اعلام می‌دارد که تنها فیلسوف انقلاب اسلامی جناب سید منیرالدین شیرازی است و هیچ کس دیگری را سراغ ندارد که برای انقلاب اسلامی فکر کرده باشد و فلسفه تولید کرده باشد (اینجا) این تفکر خطرناک جلوه می‌کند چرا که بوی یک کودتای عجیب به مشام می‌رسد، هرچند تقیه‌وار و به طور گزینشی، برخی از روبناهای اندیشه حضرت امام و حضرت آقا را به عنوان مؤید سخنان خود ذکر می‌کنند و حتی مبانی روشن و بیّن اندیشه‌های اصولی و فقهی امام و رهبری را آشکارا تحریف می‌کنند و تفسیری کاملا مخالف با ظاهر متن و مدعای ایشان ارائه می‌دهند. https://eitaa.com/hekmat121/2006
📌 عبرت از تقابل سازی دهه شصت و ماهی گیری دهه هفتاد 🔹در دهه شصت توسط عبدالکریم سروش و رضا داوری اردکانی یک تقابل عاریتی در جبهه انقلاب شکل گرفت که دود آن به چشم جبهه انقلاب رفت. سروش با بهره‌گیری از قدرت ادبیات و رسانه به برجسته کردن چهره غرب‌ستیزانه ی رضا داوری اردکانی پرداخت و با نقد آرا و اندیشه‌های غرب‌ستیزانه وی توانست از سویی جمعی از بدنه انقلابی و اجتماعی را با خود همراه کند و از سوی دیگر توانست، بدنه‌ای از انقلابیون را ذیل رضا داوری اردکانی و سوره‌ی مهر، هویت دهد چرا که آنان با دفاع از رضا داوری احساس می‌کردند که از اندیشه و جریان اصیل انقلابی و استکبار ستیزی دفاع می‌کنند غافل از این که عبدالکریم سروش و پیروان او در کیهان فرهنگی و کیان چنین وانمود کند که عموم حزب‌اللهی‌ها ضد علم، ضد غرب و ضد پیشرفت هستند و عامل مشکلات و عقب‌ماندگی‌های جامعه این طیف فکری است. 🔸گرداب دهه شصت، در دهه هفتاد موجب شد که جریانی به اسم «جامعه مدنی»، «اصلاحات»، «تنش‌زدایی» در مخالفت با جبهه‌ی انقلاب شکل بگیرد و انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۷۶ را پیروز شود و انحرافاتی را در روند رو به جلوی جمهوری اسلامی به وجود آورد که از نتایج آن فتنه ۷۸ و فتنه ۸۸ و همچنین فتنه ۱۴۰۱ بود. 🔹انتخابات ۱۴۰۳ کم شباهت به آن ایام ندارد. با این تفاوت که رضا داوری اردکانی، امروز در همان طرفی ایستاده که شاگردان عبدالکریم سروش ایستاده‌اند و همان سخنانی را تکرار می‌کند که آنها ساخته و پرداخته‌اند. 🔸طیف اصلاحات و اعتدال و حوالت‌خواه توانستند با دوقطبی سازی جلیلی - ظریف، پیروز انتخابات شوند و بعد از آن هم تلاش دارند تا با تکمیل پروژه دوقطبی سازی خود، این بار آقای میرباقری را به عنوان متفکر انقلابی برجسته کنند و با هویت بخشی جعلی به جبهه انقلاب، انقلابیون را ضد علم، ضد غرب، ضد پیشرفت، ضد مولوی، ضد حافظ، ضد فلسفه و عرفان و ... خرافی معرفی کنند تا در ادامه‌ی حرکت خزنده و خطرناک خود، جبهه اصیل انقلاب اسلامی را از میدان فکر و اندیشه، عقلانیت و حکمت، راهبری و مدیریت کشور به در کنند و افراد دیگری را در سطوح بالای تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی نظام اسلامی به جامعه تحمیل کنند. 🔹اظهارات اخیر محمد جواد ظریف، محسن رنانی، عباس عبدی و ترکیب شورای راهبری دولت پزشکیان، خبر از یک سلسله اتفاقات خطرناک در آینده می‌دهد. بخشی از این پروژه خطرناک را این دوقطبی‌های کاذب و این متفکرسازی‌ها و هویت بخش‌های جعلی به انقلابیون تشکیل می‌دهد که باید هوشمندانه از این جنگ زرگری و نقشه خطرناک اصلاح‌طلبان کنار کشید و پازل آنها را با جانبداری‌های غلط و احساسی کامل نکرد بلکه لازم است تا مسیر اصیل و و انقلاب اسلامی را با استفاده از آثار امام خمینی، آیت الله العظمی خامنه‌ای و شهید علامه مطهری و شهید آیت الله بهشتی به عموم افراد جامعه و بخصوص انقلابیون و نسل جوان و دغدغه‌مند معرفی کرد و فقیهان و حکیمان واقعی و اصیل را در رسانه‌ها و نهادهای تصمیم‌ساز برجسته کرد. فاعتبروا یا اولی الابصار ساعت ۱ بامداد ۳۱ تیر ۱۴۰۳ https://eitaa.com/hekmat121/2011
📌نفی کاشفیت علم و نفی اسلامیت فلسفه در کلام آقای سید محمد مهدی میرباقری 📍بدون هرگونه تحلیل و حاشیه 🔹«اگر ماهيت علم را انکشاف بدانيم و اکتشاف را نيز تطابقی تعريف کنيم (نظريه رايج روزگاران قديم و اکنون حتی در ميان فيلسوفان اسلامی) سخن گفتن از علم دينی بی پايه خواهد بود. اگر علم، کشف واقع باشد و در حوزه علوم تجربی روش تجربی و در حوزه علوم فلسفی روش برهانی، ثابت و برقرار باشد سخن گفتن از اتصاف علم به وصف دينی و غير دينی سخنی نابجا است» 🖌منبع: علم دینی، دیدگاه ها و تحلیل ها، ص297. 🔸«ما وجود تطابق محض در رئاليست را به شدت رد می کنيم. کسی نمی تواند تطابق را برهانی کند. به بيانی ديگر تطابق محض مطلقا معقول نيست. اگر ذهن من و خارج دو چيز هستند تطابق اين دو يا برابری محض اين دو ممکن نيست. اگر فهم واقعيت را به برابری و تطابق با واقعيت تعريف کرديم اولا نه تنها قابل اثبات نيست بلکه حتما باطل است؛ و ثانيا قيد دينی و غير دينی آن از ميان می رود زيرا فهم يا برابر با واقعيت هست يا نيست. تفاوتی نمی کند که پيش فرض های آن را از دين بگيريد يا نه. بنابراين اگر بگوييم علم يعنی کشف واقعيت به معنای برابری با واقعيت، علم در ذات خود قابليت دينی و غير دينی شدن را از دست می دهد. راه حل ما اين است که فهم را به تناسب برگردانيم و اختيار را نيز در کيفيت فهم موثر بدانيم و بگوييم فهم خنثی نيست يا مومنانه است يا کافرانه» 🖌منبع: مناظره هایی در باب علم دینی، ص220 و 223. 🔹«عده ای می گويند علم پيش فرض فلسفی دارد، بايد فلسفه علم تغيير پيدا کند، فلسفه های مضاف غرب غير دينی است، پس در مقابل بايد فلسفه های مضاف دينی ساخته شود و به اين ترتيب دانش ها بر اساس فلسفه های دينی شکل می گيرند و در نتيجه علوم دينی می شوند. حاصل اين ديدگاه حاکميت فلسفه بر تمدن است نه دين. بنا بود دين حاکم شود نه فلسفه؛ بر اساس اين ديدگاه فيلسوفان مسلمان حاکم بر عقلانيت تخصصی بشر می شوند. البته حاصلش بهتر از علم کنونی برای زندگی است ولی دين حاکم نشد» 🖌منبع: مناظره هایی در باب علم دینی، ص199. 🔸«انکار نمی کنیم که فلسفه از معصوم (ع) تاثیراتی گرفته است ولی آیا اثر پذیرفتن به معنای امضا و تایید است؟ تاثیر پذیرفتن به معنای استناد منطقی به وجود نورانی ائمه (ع) نیست. ما باید ابتدا منطق استناد به اسلام را تمام کنیم تا بتوانیم این علوم را اسلامی نماییم. عرفان ما نیز به همین مشکل مبتلا است. همین طور کلام و حتی تفسیر که خویشاوندی نزدیکی با متن اسلام دارد و اساسا از متن اسلام سر برآورده است. آیا این اختلافاتی که میان مفسران است همه ناشی از اسلام است؟ آیا اسلام در باره یک موضوع نظریات مختلف و متعددی دارد؟ مگر این که یک منطق معرف شناسی خاصی را تولید و بر تحلیل خودمان حاکم کنیم و گرنه استناد آرای مختلف به اسلام کار مشکلی است. این علوم را نمی توان از طریق منطقی به اسلام استناد دارد، باید راهی برای ایجاد یک نظام منطقی باز کنیم که بتواند معارف بشری را به منبع لایزال وحی استناد دهد» 🖌منبع: علم دینی، دیدگاه ها و تحلیل ها، ص193، ط: مجمع عالی حکمت. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2021
🔴 همه علوم در تمدن اسلامی و حتی معارف شیعی ذیل دستگاه شیطان شکل گرفته است سید محمد مهدی میرباقری رئيس فرهنگستان علوم اسلامي قم در جمع نخبگان استان البرز به تاريخ 20 اسفندماه 95 در دوره تبيين مباني گفتمان «تمدن نوين اسلامي» ، بيان مي کنند: آن چه من تاکنون محضرتان تقديم کردم براساس يک نکته اساسي بود. و آن اين که ما توحيد را در بستر ولايت فهم کنيم. يعني ما همه جا و هر وقت بحث مي کرديم به شدت بحث از ولايت الله و ولايت اولياء الهي پر رنگ بود. و اين يک نگاه قرآني و به نظر من معارفي است و بر همين اساس آرا و تکوين و تشريع را بايد توضيح بدهيم؛ دين و عرصه هاي حيات انساني، جامعه و تاريخ اجتماعي و تکامل تاريخ اجتماعي و يک سلسله معاني ديگري که معاني اساسي هستند؛ مثل مفهوم حق و باطل و مفهوم اخلاق و حسن و قبح اخلاقي و مفهوم عدالت را تماماً ما تلاش کرديم براساس ولايت تعريف کنيم. کاري که بعد از وجود مقدس نبي اکرم حجاب آن شده، به طوري که الان شما ببينيد در معارف شيعي هم، با اين که ما وقتي بحث از امام مي آيد، امام را قطب عالم تعريف مي کنيم، در مان مي گوييم انسان کامل، و در مان هم به گونه ديگري است؛ ولي مفاهيم را مستقل از امام تعريف مي کنيم. فهم و صحت بطلانش را مستقل از امام تعريف مي کنيم؛ يعني در حوزه معرفت شناسي نمي گوييم فهم صحيح به تبعيت از امام بر مي گردد. در حوزه نمي گوييم اخلاق به تبعيت از امام تعريف مي شود. در حوزه ، حق را بر محور امام تعريف نمي کنيم. حوزه و را بر محور امام تعريف نمي کنيم. جايگاه امام در انديشه توحيدي ما مغفول است.  •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2022
📌 ریاضیات و فلسفه شیطانی سید محمد مهدی میرباقری: فلسفه، رياضيات، طبيعيات مي توانند ظلماني باشد؛ چه کسي گفته اينها صدق و حقند و معيار صحت شان هم به درون خودشان برمي گردد؟ ضرورت تجربي و رياضي و... از کجا آمده است؟ چنانکه انسان در حوزه فردي و اجتماعي، در حالات روحي اش، مي تواند طغيان يا بندگي کند، در رفتارش مي تواند طغيان يا بندگي کند، صفاتش مي تواند رذيله يا حميده باشد، أعمالش حلال يا حرام باشد، در فکر و دانش اندوزي و تفکر و توليد دانشش هم همين طور است و مي تواند شيطنت يا بندگي باشد؛ انسان حتي در حوزه فکر کردن و دانش ورزي و توليد دانش و تفکر هم بايد تحت ولايت الله قرار بگيرد؛ اينگونه نيست که شروع از بديهيات و رفتن به سمت نظريات، مامون از صحت بوده و حق باشد، اصلا اين حرفها نيست، بلکه چه بسا انسان از بديهيات شروع مي کند فکر کردن، و همين که وارد فکر مي شود، شيطان مي آيد و يک دستگاه فلسفي شيطاني توليد مي شود. 21 ارديبهشت سال 95 سخنرانی در مدرسه علميه حضرت آمنه سلام الله عليها •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2023
📌 توانمندی اصلاح طلبان در دوقطبی سازی کاذب و بهره‌برداری سیاسی و اجتماعی از آن بارها گفته شد حملات اصلاح طلبان به آقای سید محمد مهدی میرباقری یک خدعه و دارای یک قصد پنهان است و آن کشاندن جامعه انقلابی به دوقطبی‌های کاذب است همچنان که در ماجرای آقای جلیلی و انتخابات ۱۴۰۳ کاملا موفق شدند. این دو قطبی کاذب بسیار خطرناک است. می‌خواهند جبهه انقلاب را نسبت به میرباقری غیرتی کنند و او را به عنوان چهره موجه انقلابیون مطرح کنند تا با برجسته سازی اشکالات تفکرات او، از آب گل آلود ماهی بگیرند. دوباره از اصلاح طلبان بازی نخوریم و همسوی با آنها، مکتب انقلاب اسلامی را با افکار عقل ستیزانه و غرب‌ستیزانه‌ی امثال آقای میرباقری بیشتر از این تخریب نکنیم. باز گردیم به تفکر ناب و حکیمانه حضرت امام و حضرت آقا: ✔️جمع سالم میان فقاهت، حکمت و عرفان. ✔️جمع سالم میان عقل و دین ✔️جمع سالم میان دنیا و آخرت ✔️جمع سالم میان عقلانیت، معنویت، عدالت و پیشرفت. https://eitaa.com/hekmat121/2005
📌 آدرس اشتباهی اصلاح‌طلبان برای گمراه کردن جبهه انقلاب اسلامی 🔹بارها گفته شد که یکی از ترفندهای مؤثر جریانهای سیاسی برای پیروزی بر رقیبان خود، آدرس اشتباهی دادن و برجسته سازی برخی از افراد مسئله‌دار در جبهه مقابل است چرا که از این طریق می‌توانند جبهه مقابل را نزد مردم بدنام و به برخی از ویژگی‌های غلط مثل جنگ‌طلبی، علم‌ستیزی، تمدن‌گریزی و امثال آن متهم کنند و آنها را از صحنه رقابت و کنش‌گری فعّال خارج کنند. 🔸جریان اصلاحات از دهه ۷۰ به بعد، بارها تلاش کرد که با برچسب‌زدن‌های اینگونه‌ای جبهه انقلاب اسلامی را تضعیف کند چرا با وجود متفکران برجسته و عالمان بزرگی همچون حضرات آیات مصباح‌بزدی، جوادی آملی، مهدوی کنی، مشکینی، هاشمی شاهرودی ، احمد جنتی، عزیزالله خوشوقت، مجتبی تهرانی، و مانند این بزرگان، نتوانستند جریان اصیل انقلاب را به انحراف ببرند و هرگونه برچسب زنی آنها نیز به جریان اصیل انقلاب اسلامی هم نتیجه معکوس می‌داد. 🔹اما بعد از وفات بسیاری از این عالمان بزرگ، جریانهای اصلاحات، صحنه را خالی دیدند و به متفکر سازی برای جریان اصولگرا پرداختند و با برجسته سازی افرادی نظیر آقایان حسن عباسی و رائفی‌پور مرحله‌ی جدیدی از برچسب زنی را آغاز کردند و اخیرا بر منبری معروف جناب آقای میرباقری کلید کرده‌اند و تلاش دارند تا با برجسته سازی وی و اندیشه‌های غرب‌ستیزانه و علم‌گریزانه‌ی وی، جبهه انقلاب اسلامی را دچار خطای در محاسبه کنند تا نوعی کنند و انقلاب و اسلام را در چارچوب تفکرات پر اشکال این جریان باز تعریف کنند. 🔸 روشن است که این کار خطرناک جریانات اصلاح‌طلبی در برجسته سازی امثال آقای میرباقری و نسبت دادن تفکرات آنها به مکتب مرتقی انقلاب اسلامی، جز یک اشتباه بزرگ و بداخلاقی سیاسی و بی‌تقوایی نیست. چرا که انقلاب اسلامی بر پایه‌های محکم برآمده از فقه جواهری و حکمت اسلامی بر محور همه‌ی آثار و اندیشه‌های حضرت امام خمینی و شاگردان برجسته‌ی ایشان همچون آیت الله العظمی خامنه‌ای، شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید باهنر، شهید مفتح، و ده‌ها متفکر دیگر شکل گرفته است. اندیشه و تفکری که به همه میراث اسلامی اعم از دانش اصول و فقه جواهری ، حکمت متعالیه، کلام مبتنی بر عقلانیت باور واقعی دارد و بر همین پایه به دنبال جمع سالم و اجتهادی میان شریعت و سیاست، پیشرفت و معنویت، سنت و تجدد، علم قدیم و علم جدید است و هدف نهایی آن اقامه توحید و عدالت، صلح و آزادی جهانی برای همه بشریت است. عملکرد جبهه بر همین اساس سامان یافته است و کاملا ریشه در عقلانیت انقلاب اسلامی دارد و به هیچ وجه، با اندیشه‌های تضاد‌گرایانه چپ اسلامی و رویکردهای غرب‌ستیزانه و تمدن‌گریزانه نسبتی ندارد. 🔹 با وجود شخصیت‌های بزرگ فقهی و حکمی همچون حضرات آیات موحد کرمانی، محمد مهدی شب‌زنده‌دار، محسن اراکی، غلامرضا فیاضی، محمود رجبی، علیرضا اعرافی، حمید پارسانیا، محمدرضا مدرسی یزدی، احمد مبلغی، محمدرضا عابدینی، احمد عابدی، علی‌اکبر رشاد، سید احمد خاتمی، محمدباقر تحریری و امثال اینها که ریشه در فقه جواهری و حکمت قرآنی دارند و به مبانی و بنیان‌های اصولی و حکمی انقلاب اسلامی وفادار هستند هیچ جایی برای مراجعه به امثال آقای میرباقری و تفکرات شاذ و متفاوت ایشان و تفسیرهای اراده‌محورانه و تضادگرایانه ایشان از اسلام و انقلاب نیست تا موجبات سوء استفاده برخی اصلاح‌طلبان و خارج نشینان را فراهم کند و زمینه‌ی تجدیدنظر طلبی در مکتب انقلاب اسلامی را ایجاد کند. 🔸 البته هر جریان فکری و سیاسی حق دارد که در فضا و محیط علمی اندیشه‌های خود را صریح و شفاف بیان کند و تمایزهای خود را با دیگران آشکار کند. و در فضای علمی و نظری از ظرفیت‌های همه‌ی جریانهای دگراندیش برای اعتلای مکتب فقاهتی و حکمی انقلاب اسلامی بهره گرفت. اما به معنای آن نیست که هدایت جریان اصیل انقلاب اسلامی که خود دارای یک بنیان‌های قوی فقاهتی و فلسفی است و ریشه در سنت و تمدن اسلامی و علوم موجود حوزه‌های علمیه دارد به کسانی واگذار شود که اصل این مبانی و بنیان‌های فقاهتی و فلسفی را قبول ندارند و به دنبال یک طرح دیگر و تأسیس در فقاهت و تغییر در منطق اجتهاد و حکمتی است که منبع و مرجع مکتب انقلاب اسلامی بوده است. ✍سید مهدی موسوی ۲۶ مهر ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2138