جریان شناسی 5 جریان مخالف حکمت و فلسفه اسلامی
🔆بخش اول:
🔸از آغاز تاریخ حکمت و عقلانیت همواره جریانهای #مخالف فلسفه و حکمت گریزی وجودداشته است که نسبت به نقش و جایگاه #عقل در کسب معرفت و سنجش اندیشه ها تردید داشته اند و آن را از رسالت اصلی اش معاف دانسته اند و در حاشیه ابزار معرفتی و منابع دیگر نشانده و به بازتعریف آن پرداخته اند. این دیدگاه طیف وسیعی از نظریات و جریانها را در بر می گیرد.
🔹در جهان اسلام نیز از صدر اسلام تا امروز، مقوله #عقلانیت و #اجتهاد_عقلی یکی از مهمترین محورهای گسست جریانها و تقابلها بوده است از خوارج تا اهل حدیث، اشعری گری تا اخباریگری، از شهودگرایی صوفیانه تا تجربه¬گرایی متجددانه از مهمترین جریانهای مخالف عقلانیت مابعدالطبیعی و فلسفی بوده¬اند و هر یک به فراخور دغدغه و بنیانهای معرفتی خود به نفی و طرد حکمت و فلسفه پرداخته اند.
🔹البته ماجرای این جریانها و افراد که مخالف اصل حکمت و فلسفه و درصدد طرد و نفی آن هستند با برخی حکیمان و فیلسوفان و همچنین طیف وسیعی از عالمان و فقیهان و متفکران که درون گفتمانی به برخی از مسائل و پاسخ های فیلسوفان دیگر نقد دارند متفاوت است. اینان، اصل حکمت و فلسفه را تأیید می کنند و خود در این زمینه یا دارای آثار علمی و فلسفی و کلامی هستند و یا در علومی مثل اصول فقه، کلام، تفسیر و اخلاق از آن بهره وافر گرفته اند اما مانند هر علم و دانش دیگری در درون حکمت و فلسفه، مکاتب و مدرسه های مختلف علمی و نظری وجود دارد که از طریق بحث و گفتگوهای مدرسه ای و نقد و انتقاد علمی موجبات تطور و رشد دانش را فراهم کرده اند.
❇️1️⃣جریان صوفیه
گروهی با اذعان به مرجعیت شهودات ذوقی و تجربه دینی، پای عقل را سست و چوبین دانسته و آن را از معرفت حقایق متعالی و ظرائف عالم وجود معذور دانسته اند. اینان تنها طریق معرفت اصیل و تعالی بخش را راه دل و سلوک صوفیانه پنداشته¬اند. محمد #غزالی و بسیاری از #صوفیان تا عصر جدید مهمترین سردرمداران این جریان هستند.
❇️2️⃣جریان «کتاب بسنده»
گروهی دیگر با تکیه بر مرجعیت مطلق کتاب مقدس قرآن کریم، عقل را به حاشیه کتاب رانده و آن را از درک فراتر از کتاب و یا درک مستقل آن عاجز دانسته اند. این جریان عقلانیت فلسفی را متهم به خروج از دایره کتاب و استقلال از کتاب کرده اند و بر این اساس آن را محکوم کرده و به کناری افکنده¬اند. در دوره معاصر، جریان «قرآن بسنده» فعالیت گسترده داشتند. در دهه بیست #شریعت_سنگلچی محور این حرکت بود و بسیاری از متدینان و طلاب از این فضا تأثیر پذیرفتند و سپس توسط دکتر #صادقی_تهرانی احیا و بازسازی شد.
❇️3️⃣جریان ظاهر گرایی و اخباریگری
جمعی دیگر که از لحاظ کمی و کیفی بیشتر از سایر گروه هاست بر پایه مینای «ظاهرگرایی» و «حدیث گرایی» به ضدیت تام و تمام با عقلانیت فلسفی پرداخته اند و آن را رقیب جدی حدیث و برآمده از فرهنگ یونانی معرفی می کنند. این جریان با نفی حسن و قبح عقلی و با تمسک به برخی اخبار ضعیف و تحلیل سطحی از تاریخ فلسفه و همچنین تأویل روایات متواتر و صحیح السند پیرامون عقل و حکمت، به ستیز جدی و همه جانبه علیه حکمت و فلسفه پرداخته اند و همه وجوه فلسفه ورزی را نفی می کنند و تمسک به روایات و احادیث حتی احادیث ضعیف را مسیر کسب معرفت صحیح و معتبر می دانند. #احمد_حنبل، #ابن_تیمیه، #ابن_جوزی در جهان اهل سنت، و #ملامحمد_امین_استرآبادی، #شیخ_احمد_احسائی و #میرزا_مهدی_اصفهانی، #انجمن_حجتیه و مدرسه معارفی مشهد در تشیع از این طیف فکری محسوب می شوند.
❇️4️⃣جریان «خوف از انحراف مومنان»
جریان چهارم، دغدغه مندان دیانت و شریعت هستند که با توجه به سنگینی و صعوبت مباحث فلسفی و اطراف خطرناک آن، معتقد به احتیاط در تعلیم و تعلم فلسفه هستند تا دین عموم افراد و طلاب به خطر نیفتد از این رو تعلیم و تعلم فلسفه و حکمت الا بخش از مباحث موثر در علم کلام را برای عموم جایز نداسته اند و فقط برخی از خواص برای دفع شبهات اعتقادی مجاز به تعلیم و تعلم آن هستند. این جریان بیشتر منتقد جنبه های عرفانی و وحدت وجودی حکمت متعالیه هستند و نه اصل عقلانیت فلسفی و تأملات فلسفی همچون آثار ابن سینا، خواجه نصیرالدین طوسی و علامه حلی و مباحث فسفی جاری در علم اصول فقه. آیت الله العظمی گلپایگانی و برخی از فقها از جمله معتقدان به این نظر هستند.
ادامه دارد ....
#جریان_شناسی
#مخالفان_فلسفه_و_حکمت
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/38
جریان شناسی 5 جریان مخالف حکمت و فلسفه اسلامی
🔆بخش دوم:
❇️5️⃣جریان تجددمحور و دغدغه مند #کارآمدی
علاوه بر چهار گروه ذکر شده، پس ورود تجدد و مدرنیته به جهان اسلام، جریان دیگری در جامعه اسلامی سر برآورده است که اگرچه به لحاظ مبنایی ریشه در ذیل یکی از جریانها فوق دارد اما به دلیل دیگری نیز تمسک می جویند و آن #کارآمدی در عصر تجدد است. این جریان که نوعا تحصیل کرده علوم جدید غرب و یا اهل مطالعه آثار فکری، سیاسی، اجتماعی و ادبی دنیای جدید هستند در برابر میزان نفوذ و گسترش عرضی مباحث فلسفه غرب در عرصه زندگی اجتماعی و سیاسی دچار حیرت شده اند و از ناتوانی فلسفه اسلامی سرخورده شده اند از این رو معتقدند که فلسفه و حکمت اسلامی توان ورود به عرصه های عینی و اجتماعی را ندارد و می بایست با استفاده از تلاش¬های غربیان و الگوهای آنان به ترجمه فلسفه های غربی و یا بومی سازی و اسلامی سازی آنها پرداخت و در این جریان دست به تأسیس فلسفه جدید زد. نوع این جریانها به #رنسانس_فلسفی معتقدند و دراین زمینه به یکی از فلسفه های غربی اقتدا کرده و از تجربیات آن بهره جسته اند هرچند ممکن است برخی از این جریان ها از نام بردن نسخه های غربی إبا داشته باشند و حتی #منکر آن باشند و به #غرب_ستیزی منجر شود.
❎طیف های خود باخته و غرب زده
طبیعی است که بسیاری از تحصیل کردگان علم و فلسفه غربی و کسانی که گمشده خود را در تحولات جهان غرب و عالَم تجدد می یافتند از همه میراث علمی و فلسفی موجود در جهان اسلام دل بریده و با نفی مطلق و طرد کامل آن به ترجمه فلسفه غربی روی آورند و آن را نسخه درمان دردهای جامعه بپندارند. برخی از این افراد به تفکرات و فلسفه لیبرالیستی پناه برند و برخی به فلسفه های سوسیالیستی؛ اما همه بر نفی خود و اعتماد به میراث فلسفی غرب مشترک بودند. جریان غرب زده از ملکم خان، طالبوف، آخوندزاده تا محمدعلی فروغی، حسن تقی زاده، تقی ارانی، کیانوری، طبری، آریان پور، و ... از جمله این افراد محسوب می شدند.
❎طیف های خودباور
اما در این بین جمعی از دین-مداران و دغدغه مندان فرهنگ و سنت اسلامی علی رغم دغدغه تجدد و کارآمدی، درمان را در طرد و نفی مطلق میراث اسلامی ندیدند بلکه معتقد بودند با کنار گذاشتن مابعدالطبیعه و عقلانیت فلسفی می توانند خوانش جدید از قرآن و فرهنگ اسلامی داشت. که مهمترین آنها از این قرار است:
1. طیف علم محور
دغدغه اصلی این جریان «علوم تجربی» است و همسو نشان دادن آموزه های دینی با پیشرفت های علوم تجربی جدید بود؛ علومی که با روش شناسی تجربی و اثباتی، سعی در تقلیل حقایق به امور مادی و روابط علّی تجربی و نفی نقش عوامل ماورایی در پیدایش حوادث و وقایع این جهانی بود. از این رو، حکمت و فلسفه اسلامی با تأکید بر عناصر غیبی و اعتقادبه وجود روح و نفس مانع بزرگی بر سر این راه محسوب می شد.
اعضای وابسته به نهضت آزادی بخصوص مهندس #مهدی_بازرگان، دکتر #یدالله_سحابی با تمسک به علوم تجربی فیزیک و زیست شناسی و اعتماد به منطق تجربی، تلاشهای زیادی در زمینه بازخوانی علمی معارف اسلامی و رد آراء و نظرات فیلسوفان اسلامی انجام دادند.
2. طیف اجتماع محور
این طیف فکری بیشتر دغدغه جامعه و تغییرات اجتماعی داشته و دارند و معتقد به تغییرات اساسی در وضعیت جامعه و روابط قدرت و حاکمیت هستند تا امکان توسعه مادی و سرپرستی جامعه براساس آموزه های اسلامی فراهم شود. این طیف نیز بر مانعیت فلسفه و حکمت اسلامی بر سر راه توسعه و تجدد جامعه اسلامی اصرار دارند و گذار از آن را یکی از شرایط ماتقدم توسعه می دانند.
دکتر #علی_شریعتی و جریان چپ اسلامی با استفاده از آراء و اندیشه های سوسیالیستی و اگزیستانسیالیستی به نقد حکمت و فلسفه اسلامی نشستند و به تولید ادبیات شورانگیز مبارزاتی و رهایی بخش پرداختند تا از طریق ادبیات و تفسیر مبارزاتی و شور افکنانه از آموزه های دینی و بحرانهای اجتماعی جامعه، جوشش و خیزشی را در نسل جوان ایجاد کنند.
از جمله نسخه های جدیدتر این طرز فکر، سید #منیرالدین_حسینی طلبه حوزه بود که علی رغم بی اطلاعی از منطق و فلسفه، به مطالعه آثار ترجمه ای و تألیفی جریان چپ داخلی پرداخت و از این رهگذر با برخی از نگاه های سوسیالیستی آشنا شد و علی رغم نگرش های تکنولوژی محور پیشین، دغدغه های اجتماعی پیدا کرد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عرصه مطالعات اقتصادی روی آورد اما با ناکامی های مکرر در عرصه اقتصاد و خروج اجباری از جامعه مدرسین در اواسط دهه شصت تلاش کرد تا با آشنایی و استفاده از «فلسفه شدن» هگل و تقریرهای سوسیالیستی، طرحی برای بومی سازی آن با عنوان #فلسفه_چگونگی برپایه #اصالت_ربط ارائه دهد و برای این منظور آکادمی علوم اسلامی را تأسیس کرد.
#جریان_شناسی
#مخالفان_فلسفه_و_حکمت
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/39
📌سازندگی در تخریب
📌امتداد در تشکیک
🔆بررسی نقش جریانهای #مخالف_فلسفه در #شکوفایی_حکمت و #امتداد_فلسفه_الهی🔆
❇️خلاصه کلام این است که رشد علم همواره در بحران¬ها، تردیدها و تشکیک هاست و در این تردیدها و تشکیک ها می توان افق های نو را کشف و پاسخ جدید را عرضه کرد.
🔹از این رو، اهل حکمت و فلسفه از تخریب، تشکیک و تردید، خوفی به خود راه نمی دهند و از پرسش ها و تشکیک ها اگر براساس رعایت #اخلاق و در موضعِ خود باشد استقبال می کنند. اما اگر #منافقانه متاعی عرضه شود که با شعار تکامل و امتداد حکمت و فلسفه به میدان آید اما تخریب و تشکیک شالوده شکنانه را قصد کرده باشد حتما باید با آن مخالفت و مقابله شدید علمی و تبلیغی کرد و منصفانه اهداف آنان را بر ملا کرد و در این جای هیچ #اغماض، گذشت و توجیه گری نیست.
🔸جریان های مخالف با حکمت و فلسفه هر چند در #کوتاه_مدت ماتعی برای بسط و امتداد حکمت محسوب می شوند و زحماتی را برای اهل حکمت و فلسفه ایجاد می کنند و دست مردم رااز معارف عقلانی و حکمی کوتاه می کنند (که در جای خود نیازمند تحلیل و بررسی است) اما از جهاتی به طور #ناخودآگاه و در #بلند_مدت موجب تکمیل و رشد حکمت و فلسفه بوده اند و باعث تعمیق کیفی حکمت و توسعه کمی فلسفه در عرصه های مختلف شده اند.
❇️مهمترین آثار و تأثیرات مخالفان فلسفه در شکوفایی حکمت و امتداد فلسفه از این قراراست:
❇️1️⃣ احتیاط و رعایت جوانب حساسیت برانگیز
جریان مخالف فلسفه، با تردیدها و تخریب ها و تشکیک های خود، موجب می شود که اهل حکمت و عقلانیت تعدیل شوند و در ارائه محصول تأملات و تفکرات خود احتیاط کنند و هر فرضیه و حدسی را که مستند به دلیل محکم و مستند نیست مطرح نکنند و همچنین در رسیدن حکمت به اهلش و ممناعت از رسیدن به غیر اهل آن، با احتیاط و حکیمانه رفتار کنند.
❇️2️⃣تفصیل و بسط معرفتی مباحث حکمی
از آنجا که بسیاری از تخریب ها و تشکیک ها ریشه در بدفهمی حکمت و فلسفه و اجمال و ابهام مفاهیم گزاره های آن دارد، بسیاری از حکیمان و فیلسوفان به تفصیل و توضیح بیشنر مباحث حکمی و مفاهیم و قوانین فلسفی پرداخته اند و از طریق بسیاریاز ابهامات و اجمالها برطرف شده است. همین امر موجب گسترش مکتوبات فلسفی با ادبیات مختلف و سلیقه ها و قالب های متنوعی همچون نظم و نثر، عربی و فارسی، حکایت و ضرب المثل و ... شده است.
❇️3️⃣تعمیق و تکثیر ادله
برخی از تشکیکات و تخریب های مخالفان نه در اصل مسئله بلکه بر استدلال ها و براهین حکمت و فلسفه وارد شده است و آنها را کافی و وافی نداسته اند. از این رو حکما و فلاسفه، به تعمیق براهین و تکثیر استدلالها و شواهد معتبر پرداخته اند تا مخالفان بتواند از جوانب مختلف با اصل مدعا و دلایل آن ارتباط برقرار کنند.
❇️4️⃣ ظهور برخی حیثیت های جدیدِ مسائل موجود در فلسفه
از آنجا که نوعا مخالفان حکمت و فلسفه، در علوم دیگر دارای مطالعه و احیانا دارای تبحر و تخصص هستند نوع اشکالات و تردیدهای آنها ریشه در نظام دانایی آنها دارد و از منظر علمی و عملی خود به مسائل می نگرند و از آن منظر و حیثیت به نقد مسائل و ادله فلسفی می پردازند. این امر موجب می شود که حیثیت های جدید مسائل موجود در فلسفه آشکار شود و فیلسوف بتواند از آن منظرها و حیثیت ها به مسئله فلسفی بنگرد.
❇️5️⃣طرح مسائل جدید
برخی از تردیدها و تشکیک ها یا ناظر به مسائل جدیدی است که در فلسفه و حکمت مسبوق به سابقه نیست و یا اینکه فیلسوفان به آن وقعی ننهاده و از کنار آن به سادگی گذشته اند. تخریب ها و تشکیک ها می تواند موجب طرح مسائل جدید و برجسته شدن مسائل و مباحث مغفول شود و فیلسوفان را به تأمل و تفکر در اطراف آن وادارد.
🌺نکته پایانی:
ینابراین در عرصه #امتداد_حکمت_و_فلسفه حتما می بایست به جریانهای مخالف حکمت و فلسفه توجه جدی شود و اشکالات و پرسش های آنان به دقت مطمع نظر قرار گیرد تا از این طریق، برخی از حیثیت ها و زوایای اجتماعی و عینی مسائل فلسفی کشف شود و یا برخی دغدغه های عینی و پرسش های جدید #اجتماعی و کاربردی مطرح گردد و فیلسوفان و حکیمان را به تفکر و تعقل متناسب وا داشت.
💐 همانگونه که استاد شهید مطهری به نقش تشکیکات غزالی و فخر رازی اشاره میکند و خود از مباحث جدید و شبهات فلاسفه غربی و روشنفکری استقبال می کرد.
درمطلب بعد برخی از مطالب استاد شهید مطهری بارگذاری می شود.
#جریان_شناسی
#مخالفان_فلسفه_و_حکمت
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/40