#استعاره مفهومی و مسلمانان
گاهی در نقد نظریه استعاره مفهومی گفته میشود که این دیدگاه در میان مسلمانان مطرح بود ة، بحث جدیدی نیست و مثلاً، عبدالقاهر جرجانی به آن پرداخته است. این ادعا از عدم آشنایی با استعاره مفهومی ناشی میشود. این قبیل دیدگاهها بر پایة نوعی «مغالطة کهنهپرستی» استوار شده اند؛ بدین معنا که هر اندیشة جدید را به گذشته بر میگردانند و برای آن وقعی نمینهند. این مغالطه به شدت در اذهان برخی از اساتید حوزوی فلسفه و علوم قرآن ریشه دوانده و چنین گمان میبرند که عصر جدید هیچ معرفت جدیدی را به بار نیاورده و هر چه هست در گذشته است. این مغالطه در برابر سبک تفکر دستهای دیگر از اساتید دانشگاهی قرار میگیردکه گمان میبرند هر چه هست در عصر جدید هست و معارف سنتی ارزش معرفتی ندارند. این نوع تفکر هم در دام «مغالطة نوپرستی» میغلطد. هر عصری برای خود میوهها و ثمراتی دارد که باید در جای خود سنجیده شوند. معرفت حقیقی هم از برخورد گذشته و حال به دست میآید.
ادبا و بلغای عرب مباحث زیادی در باب استعاره مطرح کردهاند که هر یک از آنها در خور ستایش و تقدیر است. اما استعاره مفهومی با آنها تفاوت دارد. (بخشی از مقاله منتشر نشده «کاربست زبانشناسی شناختی در فهم قرآن و دستاوردهای آن»)
https://eitaa.com/hekmatebalge