eitaa logo
حکمت و حکومت
253 دنبال‌کننده
416 عکس
160 ویدیو
9 فایل
محور پیامهای این کانال حکمت، حکومت و خصوصا حکمتهایی که در حکومت به کار آید(تفسیر الهیاتی سیاست) ادمین: @sjfadak (طلبه درس خارج شهر مقدس قم و دانشجوی دکتری فقه سیاسی)
مشاهده در ایتا
دانلود
1.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فکر میکنم این سخن مهم آیت الله بهجت را میشود برای خیلی از انتخاباتها و راهپیمایی ها قائل شد خصوصا این انتخابات فقط یک دست خاص عنایت الهی است که میتواند نیمی از مردم را برای مشارکت با این همه موانع حاضر کند. آنجایی که ناامیدی به حد «انا لمدرکون» میرسد، ولیّ الهی با صحبت هایش، معنای «کلا ان معی ربی سیهدین» را به جامعه القاء می کند و در برابر طوفانها و تلاطمها به جامعه طمأنینه و آرامش می بخشد. و در نهایت انگار یک‌ دستی رودخانه مهیب موانع را باز میکند. مسیری باز میشود که مردم را از تهدیدات نجات میدهد و دشمن را در آن غرق می کند. ببینیم این معجزه و شگفتی را و حمد و تسبیح خدا را بگوییم و حواسمان باشد که سامری ها با گوساله های زیور داده شده غربیشان ما را فریب ندهند و این داشته ها را دوباره از ما نگیرند. سامریها نمیگذارند روح توحید و باور به خدا و وعده های او در جامعه تثبیت شود و در تلاشند خدایان دیگری برایمان بتراشند. @hekmatvahokumat
🔸نتایج بزرگ پیروزی ملت ایران اگر شما ملت عزیز ما، شما جوانهاى خوش‌روحیه و پرتوان و عازم، در این راهى که دارید میروید، ایستادگى کنید، شک نکنید که در زمان خود، در زمان متناسب، تمام آمال و آرزوها و داعیه‌ها و شعارهاى ملت ایران نه فقط نسبت به خود این کشور، بلکه نسبت به دنیاى اسلام و امت اسلامى و جامعه‌ى بشرى تحقق پیدا خواهد کرد. هر کارى دوره‌اى دارد، زمانى دارد؛ در زمان متناسب خود، این آرزوها تحقق پیدا خواهد کرد. ملت ایران به آن نقطه‌اى که مورد نظر اوست، به دنبال آن حرکت کرده است، اهتمام ورزیده است، خواهد رسید؛ راهش مقاومت کردن است. آن وقت چه اتفاقى مى‌افتد؟ مسیر تاریخ دنیا تغییر پیدا خواهد کرد؛ مسیر تاریخ عوض خواهد شد. امروز مسیر تاریخ، مسیر ظلم است؛ مسیر سلطه‌گرى و سلطه‌پذیرى است؛ یک عده در دنیا سلطه‌گرند، یک عده در دنیا سلطه‌پذیرند. اگر حرف شما ملت ایران پیش رفت، اگر شما توانستید پیروز شوید، به آن نقطه‌ى موعود برسید، آن وقت مسیر تاریخ عوض خواهد شد؛ زمینه‌ى ظهور ولىّ‌امر و ولىّ‌عصر (ارواحنا له الفداه) آماده خواهد شد؛ دنیا وارد یک مرحله‌ى جدیدى خواهد شد. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با مردم قم ۱۹ دی ۹۱ پ.ن: نمیتوانم جلوی امیدی که در راستای این انتخابات در دلم ایجاد شده، سدی بگذارم! درست است که اقای احمدی نژاد با برخی از اقدامات نسنجیده اش سخن از آماده سازی برای ظهور را پرهزینه کرد و سخن در این وادی رمی به بهاریسم میشود😉 اما اصل این مطلب، بند به او نیست. رهبری انقلاب چنین خطی را، چنین امیدی را برای ما زنده کرده است. اوست که شعور و عقلانیت را با شور رسیدن به افقهای بلند، درآمیخته و جهش تاریخ را به ما نوید میدهد. غبارهای راه افق دیدمان را کوتاه نکند‌. ما مدعی ظهور و تعیین زمان در دولت این و آن نیستیم. اما امیدواریم که این دولت قدمهای بزرگی بتواند بردارد. به امید خدا @hekmatvahokumat
🔸انقلاب اسلامی پرده ای از ظهور استادعابدینی: 💎 آیت الله احمدی میانجی می‌گفت: 🌸«انقلاب اسلامیِ ما یک پرده ای از ظهور است»🇮🇷 نسبت پرده ی نمایش با واقعیت چقدر است؟! اینکه بعضی ایراد می‌گیرند چرا همه احکام اسلام اجرا نمی‌شود؟ ایشان می‌گفت یک پرده‌ای از احکام اسلام است، یک پرده‌ای از اسلام است که امام (رحمة الله علیه) آغاز کرده است به سوی ظهور؛ این پرده ایست تا فقط عکسی از واقعیت را نشان بدهد. لذا فتنه ها و ریزش های انقلاب هم یک پرده و رقیقه ای از فتنه های عظیم ایام ظهور است. دیدیم که در این فتنه‌هایی هم که مرتبط با این پرده است، خیلی‌ها ریختند، و ممکن است در قلب ما هم تزلزل شده باشد، اگر این فتنه هر چقدر سنگین‌تر ‌شود تزلزل‌ها هم سنگین‌تر می‌شود. ان شاء الله، خداوند تبارک و تعالی همه ما را حفظ بکند، نجات به این سادگی‌ها نیست. یک عمل سنگین و یک بصیرت نافذ و یک تبعیت صحیح و یقینی را می‌طلبد که امام سجاد (علیه السلام) فرمود: «فَلَا يَثْبُتُ عَلَيْهِ إِلَّا مَنْ قَوِيَ يَقِينُهُ، وَ صَحَّتْ مَعْرِفَتُهُ، وَ لَمْ يَجِدْ فِي نَفْسِهِ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْنَا ، وَ سَلَّمَ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ» «کسی نجات می یابد که از آن چیزی که ما حکم می‌کنیم حرج در دل خودش نبیند و تسلیم ما باشد» و این تابعیت محض هم خیلی سنگین است. و در روایت دیگری برای نجات میفرماید: «محبتتان را با مومنین و اهل حبّ ما محکم‌تر بکنید، و بغضتان را نسبت به کسانی که با ما دشمنی دارند شدّت ببخشید، که این ارتباط حبی می‌تواند نجات‌دهنده شما باشد» 🔶 جلسه نهم مهدویت استاد عابدینی(کانال تخصصی مهدویت) @hekmatvahokumat
🔸سلام آقای نماز! نماز فعل ماست اما خواهیم دید و خواهیم یافت که نماز موجودی است که با او مواجه خواهیم شد. یه گفتگوی با نماز داشته باشیم که بیشتر باور کنیم که زنده است! در این متن ب مخفف بنده است و ن مخفف نماز. ▪️ب: اقای نماز سلام علیکم. ببخشید شما با کسانی که شما رو میخونن چه رابطه ای برقرار میکنید؟ ▫️اقای نماز: علیکم السلام و رحمت الله. بستگی داره. ▪️ب: به چی بستگی داره؟ ▫️ن: بستگی داره چقدر براش مهم باشم. اگه منو کوچیک بشماره، یه جور بام تا کنه که اصلا اثری ندارم به دردی نمیخورم منم باش مثل خودش رفتار میکنم! اما اگه به من اهمیت بده. قدر دوستیمون رو بدونه و زیاد بم سر بزنه من رفیقی نیستم که کم بذارم. ▪️ب: بله بله شنیدم اونایی که شما رو استخفاف کنن چقدر چیز از دست میدن. ▫️ن: اون که بله. بالاتر از محرومیت اینه که من ازشون شکایت میکنم پیش خدا. اون موقع میفهمن که من چقدر پیش خدا آبرو دارم. ▪️ب: حالا یه کم در مورد معرفت گذاشتنهات بگو. اونایی که با شما خوب رفاقت میکنن چی گیرشون میاد از این رفاقت؟ ▫️ن: خیلی کارا میکنم براشون. رفقای من با بقیه متفاوت میشن مریضیا و ضعفاشون رو خودم درمان میکنم. همه آدما هلوع(حریص) و جزوع(بی تاب) و منوع(بخیل) هستند اما من رفقام رو از زشتیها جدا میکنم.(الا المصلین) تا بخوان کار زشت انجام بدن تو گوششون میخونم نکن این کار رو! این چه کاریه آخه! حیف تو نیست؟(تنهی عن الفحشا و المنکر) تو رفقای خوب من جهنمی پیدا نمی کنی همه جهنمیا از قماش کسایی که یا من رو ترک کردن یا منو خفیف کردن(لم نکن من المصلین) از همه مهمتر یه چیز فوق العاده بشون میدم که آدما فقط برا همون آفریده شدن. ▪️ب: اون چیه؟ خیلی مهمتر شد. ▫️ن: اونا رو به خدا نزدیک میکنم، آشتی میدم، عزیز خدا میکنم. من بین خالق و مخلوق ملاقات برقرار میکنم و رفیقم رو آماده میکنم برای ملاقات اصلی برای لقاء الله(الصلاة قربان کلی تقی) ▪️ب: بابا کار شما خیلی درسته. ببخشید که قدر شما رو خوب نمی دونیم. ▫️ن: از طرف من به دوستانت بگو من فقط رفیق ابدیت و آخرت شما نیستم من تو همین دنیا هم هوای رفقام رو دارم. من و دوستم «صبر» هر مسیر بسته ای رو باز میکنیم.(استعینوا بالصبر و الصلاة) این گفتگوی ما گذشت. من که چهره ش رو ندیدم ولی میگن نماز خیلی زیبا و تو دل بروهه. آدم باش دم خور بشه نمیتونه یه لحظه ترکش کنه(فی صلاتهم دائمون) یه وقت نیاد اون روزی که با این موجود دوست داشتنی مواجه بشیم و اون ازمون شاکی باشه. خیلی غصه میخوریم اون روز. خیلی! @hekmatvahokumat
🔸خطرهای دوران شبه عثمانی و پسا عثمانی! از جهاتی ماجرای 8 ساله اخیر را مشابه دوران عثمان می یابم آنجا که مدیریتی بر سر کار می آید که در آن، بی کفایتی و بی عدالتی اوج می‌گیرد. روابط بر ضوابط غلبه یافته و تضاد طبقاتی اشتداد می یابد. در این ظرف، اکثریتی به شدت آسیب دیده و اقلیتی به شدت متنعم و برخوردار میشود و طبقه ای سرمایه دار و با نفوذ شکل میگیرد. این عوامل است که خشمها و شورشهایی را بر می انگیزاند که میتواند همچون سیل، همه چیز را با خود ببرد خوب و بد را. در این وضعیت است که تفکیک میان بنیانهای درست و عملکردهای نادرست سخت و دشوار می شود. عیب اسلام و عیب مسلمانی خلط میشود. عیب یابی غالبا کار تخصصی و سختی است. همه راحت می فهمند که ماشین خراب شده است و راه نمی رود ولی فقط تعمیرکار ماهر عیب را به دقت می یابد. تعمیرکار و متخصص بسیار از قسمتها را تبرئه میکند و فقط یک یا چند قسمت را محکوم میکند اما غیر متخصص همه سیستم را مقصر می پندارد. این سالها کشور ما هم بی نصیب از آسیبهای مدیریت عثمان گونه نبود. حرکتهایی بروز یافت که مدیریت کذایی را با روشهای تند و سیلاب گونه مانند روش کنار زدن عثمان، کنار بزند و با بیشترین هزینه ها آن را حذف کند. در چنین وضعیت غبارآلودی حکمت علوی می طلبد که بتواند سیل را در مسیل قرار دهد تا به همه جا خسارت نرساند. در چنین شرایطی است که امیرمومنان می فرماید: وَ اللَّهِ لَقَدْ دَفَعْتُ عَنْهُ حَتَّى خَشِیتُ أَنْ أَكُونَ آثِماً ؛ به خدا قسم به اندازه‏اى از او دفاع كردم كه ترسيدم گناه‌كار بشوم درست است که جامعه ما از آن شیوه مخرب سیل آسا در ظاهر سیاست عبور کرد اما در دلها و افکار مردم آن نارضایتی ها و تخریب اعتماد عمومی باقی می ماند و درمان آن دشوار است. اما آنچه امروز جای دقت بیشتری دارد، خطرهایی است که در دوره پسا عثمانی محتمل است. امیرمومنان در دوره پسا عثمانی می فرماید: فَاِنّا مُسْتَقْبِلُونَ اَمْراً لَهُ وُجُوهٌ وَ اَلْوانٌ، لاتَقُومُ لَهُ الْقُلُوبُ، وَلاتَثْبُتُ عَلَيْهِ الْعُقُولُ. وَ اِنَّ الاْفاقَ قَدْ اَغامَتْ، وَ الْمَحَجَّةَ قَدْ تَنَكَّرَتْ. ما با حادثه ای‌ روبرو هستیم که آن را چهره ها و رنگهاست، حادثه ای‌ که دلها بر آن استوار، و عقلها بر آن پایدار نمی‌ ماند. آفاق حقیقت را ابر سیاه گرفته، و راه مستقیم دگرگون و ناشناخته شده است. این مدیریت اشرافی و ویژه خوارانه، فرهنگ سیاه و غبارآلود اشرافیت و تبعیض را بر جامعه مستولی می کند و فرهنگ به مثابه هوای تنفس، غبارآلود می گردد. دیدها کوتاه می شود و نفسها سخت. علاوه بر فرهنگ آلوده، سیاسیون و اشراف ذی نفوذی پدید می آیند که کنار زدن آنها کار سختی است. فتنه های جمل و صفین هزینه مبارزه با این طبقات ثروت و قدرت است و فتنه نهروان هزینه جنگ روایتها. آنجایی که اصحاب ثروت و قدرت حق و باطل را به هم می آمیزند و بخشی از بدنه حق را هم جدا میکند و معارض می سازد. غرض نگارنده تطابق دادن شرایط نیست. معلوم است که در زمان حضور معصوم حق و باطل اشتداد یافته و محض می شود برخلاف شرایط ما. اما از شرایط تقابلهای محض میتوان برای شرایط رقیقتر درس و عبرت گرفت. چالشهای عدالت گستری بعد از یک مدیریت عثمان گونه، میتواند چالشهای مشابه و مشترکی باشد. ما به مطالعه و تدبر در تاریخ پسا عثمان، نیازی دوباره پیدا کرده ایم اگر بنای عدالت گستری داریم. @hekmatvahokumat
عشق صاحب الزمان_mixdown.mp3
زمان: حجم: 12.17M
سخنان استاد رحیقی در باب عاشقی امام زمان (عج) استاد رحیقی استاد مبرز فلسفه و عرفان حوزه علمیه قم بودند که روز گذشته مطلع شدیم به رحمت خدا رفتند. برای شادی روحشان، فاتحه ای اهدا بفرمایید. @hekmatvahokumat
🔸حکمت یابی تعالیم و فرامین اسلام یکی از مهمترین علتهای مجذوب شدن انسان ها به یک شخص یا یک مکتب، ادراک و برداشت حکیمانه بودن و عمق داشتن آن شخصیت یا مکتب است. آن مکتبی که بیشتر برخوردار از تقریر حکیمانه از تعالمیش باشد، بیشتر می تواند در ذهن ها و قلب ها جا باز کند. حال سوال اینجاست که به لحاظ دانش های مرسوم دینی کدام حوزه دانشی متکفل چنین نیاز و ضرورتی است؟ فقه موجود رسالت خود را در بیان تجویزی و بایدها و نبایدهای دین تعریف میکند. دانش اخلاق به رذایل و فضائل اخلاقی و شیوه های ایجاد آن می پردازد. دانش فلسفه و کلام عمدتا به حوزه اعتقادات پرداخته است و کمتر به حکمت یابی فرامین و تعالیم اسلام می پردازد. بخشی هایی از دانش تفسیر و حدیث وقتی از نگاه جزیی نگرانه و ترتیبی فاصله می گیرند به نوعی وارد این حیطه می شوند اما این پرداختها پراکنده بوده و در معظمی از آن ها وجه تعبدی و نقلی آن پررنگ تر است. گاهی اتفاق می افتد که اندیشمند یا خطیبی مانند شهید مطهری، آیت الله حائری شیرازی و... نکاتی عمیق و حکیمانه از دین بیان می کنند که دقیقا نمی توان گفت که در کدام حیطه دانشهای اصیل اسلامی به آن پرداخته میشود و کدام بخش متکفل آن است؟ اینجاست که فکر میکنم دانش کلام اسلامی در تعامل با فلسفه های مضاف بایستی ابوابی مستقل برای این دغدغه ایجاد کند و حکمتهای تعالیم و فرامین اسلامی را به صورت تخصصی و متمرکز استخراج کند. هم چنان که شهید مطهری کلام را اینگونه تعریف میکرد از نگاه ایشان موضوع کلام، صرف اعتقادات نیست بلکه کل دین موضوع دانش کلام است. حکمت یابی تعالیم دین، کارکردهای متعددی در حوزه های درون دینی و برون دینی خواهد داشت. با عقل گراتر شدن بشر، گرایش ها به دین افزایش می یابد. امکان صدور برنامه های اسلامی بیشتر فراهم می شود. دانش مهم فقاهت هم می تواند از این نتایج بهره مند شود و احکام دین را بهتر بشناسد و به سمت نظامات فقهی و فقه نظامات نزدیکتر شود. البته حکمت یابی تعالیم دین چالشهایی داشته و دارد و مساله حجیت و غیربرهانی بودن برخی از نتایج آن، دغدغه همیشگی فقها بوده است. اما پرداخت دقیق روش شناسانه و میزان حجیت و اعتبار آنها، میتوان آن را ضابطه مندتر کرد به گونه ای که خطرات و آسیبهای راه، ما را از سیر در این مسیر پرثمر به کلی باز ندارد. @hekmatvahokumat
🔸انتظار ما از مجلس ابی عبدالله چه باید باشد؟ از امشب وارد محرم میشویم. فرصتی استثنایی که اولیاء خدا این فرصت را دارای بیشترین ظرفیت برای تحول و تکامل میشمارند. ما باید عوض شویم. فرصت نیست. کاروان عمر دارد میگذرد و معلوم نیست با سنگ غسالخانه چند نفر دیگر فاصله داریم شمارنده غسالخانه سرعت گرفته است و با شتاب آشنا و ناآشنا را به سوی خود دعوت میکند. خب باید تغییر کرد. چه نوع تغییری؟ از مجلس ابی عبدالله چه انتظاری باید داشت؟ حرف آخر را همان اول بزنم. مجلس ابی عبدالله را باید به مانند میقات موسوی نگاه کرد. به مانند غار حرا! محلی برای دریافت رسالت و مأموریت. یعنی میعادگاهی برای دریافت رسالتهای سنگین، رسالت مبارزه با مستکبران، فرعون ها. رسالت اقامه دین. اولین مستکبر و فرعون هم در درون خودماست که باید به جنگ او برویم و هم چنین فرعونها و مستکبران بیرونی. پس باید در مجلس روضه، دلهایمان سبک شود اما شانه هایمان سنگین. اگر اولی باشد ولی دومی نباشد اقامه عزا نکرده ایم! فقط گریه کرده ایم! (اما من ثقلت موازینه فهو فی عیشة راضیة) مجلس امام حسین(ع) اگر حاصلش از سنخ ماجرای امام حسین(ع) نباشد اقامه نیست. پاک شدن، هدف مجلس عزا نیست مقدمه است. همانطور که فرق است میان نماز خواندن و اقامه نماز. فرق است بین گریه کردن و اقامه عزا. اقامه یک عمل نشانه اش آن است که آثار آن عمل را به همراه داشته باشد. اقامه نماز آثار نماز را و اقامه عزا آثار عزا را. انتظار از مجلس امام حسین ع را خود حضرت در کربلا توضیح داده اند: هل من ناصر ینصرنی. مجلس امام حسین(ع) مرکز تربیت انصار الله است. امام حسین ع به مانند عیسی بن مریم (ع) میفرماید: «من انصاری الی الله؟» و عزادار واقعی به مانند حواریون می گوید: «نحن انصار الله»(سوره صف آیه14) نصرتی که امام منصور(عج) را از پرده غیبت بیرون آورد و قیامش را با شعار "یا لثارات الحسین" محقق سازد. (با استفاده از نکات استاد عابدینی حفظه الله تعالی) @hekmatvahokumat
🔸ظرفیت یک دهه محرم حاج آقا جاودان حفظه الله: قدر این نعمت(عزاداری دهه اول محرم) را آن کسی می­داند که از این دنیا رفته است. او می فهمد که با یک محرم یا یک دهه از محرم انسان می­تواند به همه چیز برسد. درجه پایینش این است که انسان آمرزیده می­شود. که این درجه پایین از آسمان و زمین بیشتر و مهم­تر است. @hekmatvahokumat
سیدالشهدا چگونه انسان را پرواز میدهد؟ انسان هدفی جز پرواز ندارد. اینجا نیامده است که بماند و به زمین بچسبد همه چیزِ او حکایت از رفتنی بودن و مسافر بودنش دارد اگر دقت کند. اما مانع بزرگی وجود دارد. جاذبه ای قوی به سوی پایین که نمی گذارد انسان صعود کند و اوج بگیرد. جاذبه ی محبت دنیا. شک نکنیم که مبتلاییم. آنقدر انواع و اقسام دارد که نگو. این جاذبه قوی جلوی پرواز ما را گرفته است. حب جاه، حب مال، حب جمال، حب شهوت، حب راحت، حب فرزند و... اینها شاخه هایی در درون ما دارد که ناپیدا و عمیق است. درخت ممنوعه شاخ و برگهای همین محبت است که آدم (ع) را هبوط داد و ما را هم هبوط داده است. امام حسین (ع) با من چه میکند؟ امام حسین (ع) چگونه مرا سریعتر و آسانتر از بقیه اوج میدهد؟ کلنا سفن النجاة و لکن سفینة الحسین اسرع و اوسع امام حسین (ع) دو کمک بزرگ به ما میکند. هم ما را سبک میکند و هم جذب میکند. هر دو کار نتیجه اش صعود است. سبک میکند. یعنی انواع و اقسام محبتهای ما به دنیا را کم میکند. در مرکز واقعه کربلا خورشیدی، پدیدار شده است. خورشیدی که در هسته مرکزیش انفجارهای بزرگی رخ داده است و تا ابد میتابد. در هسته این خورشید بزرگترین مبارزه با محبتهای دنیا رخ داده است. محبت به خود، به فرزند، برادر، خواهر، اهل و عیال، دوست، آبرو و اعتبار و... ما نمیدانیم در متن این بلای عظیم چه مقدار تعلقات شکسته شده. واقعا نمیدانیم. اما می یابیم که با شکسته شدن هسته های اتم های محبت دنیا، انرژی بزرگی آزاد شده است که هر کس به این خورشید نزدیک میشود تشعشعی از جنس هسته این خورشید به او میتابد. نور این خورشید محبتهای به دنیا را می کاهد. هر کس که به کربلا نزدیک میشود بیشتر و راحتتر می بخشد. حتی جان خودش را. از هر چه بخواهی بگذری نمونه سخت ترش و سنگین ترش در ویترین کربلا وجود دارد. با مشاهده تابلو کربلا گذشتن آسان میشود. ما باید به این دارو، به این اکسیر توجه کنیم. اگر مرضمان را بشناسیم و قدرت این دارو را، خیلی بیشتر از آن بهره خواهیم برد. کاهش علاقه به دنیا محک و میزانی است که بسنجیم چقدر در مجالس او و روضه او، از این نور بهره مند شده ایم. هر چقدر از محبت دنیایت کم شد بدان بیشتر چشیده ای. نزدیک تر شده ای. و اگر کم نشد. بدانیم که اشکمان نورش کم بود ناخالصی زیاد داشته است که این دارو را از تاثیر انداخته است و الا این دارو کاری ترین داروهاست برای کاستن تعلقات. از چگونگی سبک شدن گفتم اما جاذبه های کربلا و تأثیر آن در پرواز مجالی دیگر میطلبد. @hekmatvahokumat
🔸حسن خلق آسانگیری است توضیح روایت اخلاقی توسط رهبر معظم انقلاب: فی الكافی، عن الصادق(عليهالسلام): حُسن الخلق يسرٌ. قال(عليهالسلام:) بينا رسول الله (صلی الله عليه و آله) ذات يومٍ جالسٌ فی المسجد إذ جائت جاريةٌ لبعض الأنصار و هو قائم. فأخذت لطرف ثوبه، فقام لها النّبی. فلم تقل شيئاً. و لم يقل لها النّبی حتّی فعلت ذلك ثلاث مرّاتٍ. لاتقول له شيئاً و لايقول لها شيئاً. فقام لها النّبی(صلی الله عليه و آله) فی الرّابعة و هی خلفه. فأخذت هدبة من ثوبه ثمّ رجعت. فقال لها النّاس: فعل الله بكِ و فعل، حبست رسول الله(صلی الله عليه و آله) ثلاث مرّات لاتقولين له شيئاً و لاهو يقول لكِ شيئاً فما حاجتكِ إليه؟ فقالت: إنّ لنا مريضاً فأرسلنی أهلی لآخذ هدبة من ثوبه يستشفی بها. فلمّا أردت أن آخذها رآنی. فاستحييتُ أن آخذها و هو يرانی. و أکره أن استأمره فی أخذها، فأخذتها حُسنِ خلق، سهلگيری و آسانگيری است. صرف بشاشتِ وجه نيست. بلكه انسان در برخورد با ديگران آسانگير باشد. سختگير و خشن و کج خلق نباشد. حضرت صادق(ع) فرمود: حضرت در مسجد مدينه نشسته بودند، کنيزی يا دختر بچه يكی از انصار آمد. خود آن انصاری هم در ميان جمعيّت بود. اين دختر بچه به طرف پيغمبر آمد و يك گوشه ای از لباس حضرت را گرفت. حضرت از جا بلند شدند ببينند چه کار دارد. اين دخترك چيزی نگفت. همينطور ساکت ماند، حضرت نشستند و به او چيزی نفرمودند. سه بار اين کار را تكرار کرد. حضرت نشستند. باز گوشه لباس حضرت را گرفت. حضرت بلند شدند ببينند چه کار دارد. دفعه سوم گوشة لباس حضرت را گرفت. حضرت باز بلند شدند. باز چيزی نگفت. حضرت هم چيزی نگفتند. امثال ماها اگر باشيم، دفعة دوم که شد، میگوييم حرفت را بزن! چرا ساکتی؟ يك تشری به او میزنيم. حضرت هيچ چيز نفرمودند. نه او به حضرت چيزی عرض کرد، نه حضرت به او چيزی فرمودند. دفعة چهارم بلند شدند اين دخترك پشت سر حضرت قرار گرفته بود. اين دختر يك نخی، هدبه يعنی نخ، ريشهای که کنار لنگ و قطيفه ريشه ريشه است، آن را هدبه میگويند. يك هدبهای، يك نخی از اين قطيفة روی دوش حضرت کَند و رفت. مردمی که نشسته بودند اوقاتشان تلخ شد، عصبانی شدند. فعل الله بكِ و فعل! عبارت «فعل الله بكِ و فعل» مثل اين است که در فارسی ما بگوييم خدا چه کارت کند دختر، چرا چنين کردی؟ سه بار حضرت را بلند کردی. نه تو حرف میزنی و نه حضرت حرف میزند. کارت چيست؟ بعد که اين دخترك را ملامت کردند، گفت: ما در منزل مريضی داريم، خانوادۀ مرا فرستادند که نخی از لباس آن بزرگوار را بگيرم که با آن مريض ما استشفاء بشود. (اين روايت جوابی است برای سلفیها که تبرّك به اين امور را کفر میدانند، از اين قبيل روايات زياد است.) آن دفعه اوّل که لباسش را گرفتم، میخواستم نخ را بكَنم، حضرت من را ديدند و بلند شدند. خجالت کشيدم در حالی که حضرت به من دارند نگاه میکنند، اين نخ را از لباسشان بكَنم. خجالت هم می کشيدم اجازه بگيرم که آقا اجازه میدهيد يك نخ از لباستان بكَنم؟ - دختر بچه است خجالت کشيده، چيزی نگفته- علت سكوت من اين بود. حضرت صادق(عليه السلام) میفرمايند: حُسنِ خلق اين است. يسر، آسانگيری، سخت نگرفتن و نپيچيدن به پر و پای معاشرين است. درس خارج رهبری - جلسه 255 - 87/9/26 پ.ن: منشأ بسیاری از اختلافات و تیرگی در روابط در سخت گیری و نکته سنجی کردن در رفتار و گفتار دیگران است. «و لکم فی رسول الله اسوة حسنة». ای کاش تأسی میکردیم به آن حضرت تا طلاق ها و قهر و کینه ها در جامعه کاهش پیدا میکرد. @hekmatvahokumat
🔸نشانه وراثت مستضعفین اگر بعد از رحلت رسول الله ظهر حکومت اسلام به غروب خونین شهادت حسین بن علی و «شب بی قمر غیبت» انجامید، این بار امام(ره) فرصت یافت تا وثیقه حکومت را به معتمدین خویش بسپارد و این خود نشانه ای است بر این بشارت که این بار خداوند اراده کرده است تا حزب الله و مستضعفین را به امامت و وراثت زمین برساند. شهید آوینی- مقاله داغ بی تسلی @hekmatvahokumat