°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#خاطرات_شهدا #از_شهدا_الگو_بگیریم 22 جشن تولد يكی از #دوستامون بود😃☝️ تصميم گرفتيم #با هم بريم و
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم 23
💠فرار از گناه💠
🍂سربازیش را باید داخل خانهی جناب سرهنگ میگذراند.
آن هم زمان شاه. وقتی وارد خانه شد و چشمش به زنِ نیمه عریانِ سرهنگ افتاد، بدون معطلی پا به فرار گذاشت و خودش را برای جریمهای که انتظارش را میکشید، آماده کرد. جریمهاش تمیز کردن تمام دستشوییهای پادگان بود. هیجده دستشویی که در هر نوبت، چهار نفر مأمور نظافتشان بودند! هفت روز از این جریمه سنگین می گذشت که سرهنگ برای بازرسی آمد و گفت: «بچه دهاتی! سر عقل اومدی؟» عبدالحسین که نمی خواست دست از اعتقادش بکشد گفت: «این هیجده توالت که سهله، اگه سطل بدی دستم و بگی همهی این کثافت ها رو خالی کن توی بشکه، بعد ببر بریز توی بیابون و تا آخر سربازی هم کارت همین باشه؛ با کمال میل قبول میکنم؛ ولی دیگه توی اون خونه پا نمی ذارم». بیست روزی این تنبیه ادامه داشت اما وقتی دیدند حریف اعتقاداتش نمی شوند، کوتاه آمدند و فرستادنش گروهان خدمات.🍂
#شهید_عبد_الحسین_برونسی
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🙏 #تمثیل های خدایی 🙏(20) 😊🤔✍مثل روزنامه باطله❗️ 🗞🗞📰🗞🗞📰 🎒👝کیف ها را در مغازه های کیف فروشی ببین که چق
🙏 #تمثیل های خدایی 🙏(21)
🤔✍مثل آیفون❗️
☎️🔊📱☎️🔊🕋
☎️📣وقتی تلفن روی آیفون باشد، حاضری هر چیزی بگویی؟
🔹عالَم روی آیفون است، هم صوتی و هم تصویری!
🔸یعنی خداوند هم صدای ما را می شنود و هم تصویر ما را می بیند.
📖« إِنَّ اللَّهَ بِعِبَادِهِ لَخَبِيرٌ بَصِيرٌ»آیه ۳۱ فاطر
🔸او به بندگان خود آگاه است، و بیناست.
💠پس کمی با احتیاط و با ملاحضه رفتار و زندگی کنیم.
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🙏 #تمثیل های خدایی 🙏(21) 🤔✍مثل آیفون❗️ ☎️🔊📱☎️🔊🕋 ☎️📣وقتی تلفن روی آیفون باشد، حاضری هر چیزی بگویی؟ 🔹ع
🙏 #تمثیل های خدایی 🙏 (22)
🤔🤔✍مثل گل و گیاه‼️
🌾🌿🌹🌷🌾🌿🕋
🌹🌾گل و گیاه را اول صبح آب می دهند، چون جذب بیشتری دارد.
👨👩👧👦ما آدم ها هم همین طور؛ یعنی اگر بخواهیم برکات بیشتری را جذب کنیم، باید صبح خیز و اهل سحر باشیم.
🔸صبح در دستگاه خداوند قیمت دارد.
🔹به همین خاطر خداوند به آن سوگند یاد می کند.
📖« وَالصُّبْحِ» آیه ۳۴ مدثّر - تکویر ۱۸
💠«عجب ملکی است، ملک صبحگاهی
در آن کشور بیابی هر چه خواهی»
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
#غرور
#همت در آزادسازی روستاها و ارتفاعات كردستان از لوث وجود ضدانقلاب، نقش به سزایی داشت👌 و همیشه از این كه مردم مظلوم این مناطق را از ظلم و بیداد گروهكها نجات داده بود، احساس رضایت میكرد🙂.
یك بار، خاطرهای برایم تعریف كرد كه هم برای خودش و هم برای ما ناراحتكننده بود. میگفت: «موقعی كه به نودشه رسیدیم، وارد خانه یكی از برادران بومی شدیم. در آنجا بچهای را دیدم كه سرش بیش از اندازه بزرگ بود و حالتی غیر طبیعی داشت🍃. از صاحبخانه پرسیدم كه چرا این بچه اینطور شده است. گفت زمانی كه گروهكهای ضدانقلاب اینجا را محاصره كرده بودند، اجازه نمیدادند كه كسی از این محل خارج یا به آن داخل شود😒. به همین دلیل، نتوانستم به موقع واكسن بچه را بزنم، در نتیجه او بیمار شد و به این روز افتاد. افراد ضدانقلاب به من پیشنهاد دادند كه اگر میخواهی بچهات سالم بماند، میتوانی او را به عراق ببری ولی من قبول نكردم و حاضر نشدم كه از ایران خارج شوم.»☝️
#همت وقتی این خاطره را تعریف میكرد، از او به عنوان یك مسلمان واقعی یاد میكرد☺️ و میگفت كه «او به رغم اینكه میدید سلامت بچهاش به خطر افتاده، حاضر نشد زیر بار زور برود و غرور خود را بشكند👌. او تا آخر مقاومت كرد تا به آنها بفهماند كه یك مسلمان واقعی، هرگز از اصولش تخطی نمیكند. این كار او نیرو و قدرت زیادی میخواهد، چون من دیدم كه فرزندش از دست رفته است.»😢😞
راوی : برادر شهید
#محمد_ابراهیم_همت❤️
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌷 #هر_روز_با_شهدا_٢٢ #بوى_پتو_يا_بوى_شيميايى! 🌷در عمليات خيبر يه روز شيميايى زدند. يكى از بچهها گ
🌷 #هر_روز_با_شهدا_٢٣
#قربانی_برای_عروس_خانم
🌷مرسوم است به میمنت ازدواج، جلوی پای عروس و داماد قربانی می کنند. این رسوم را کومله نیز اجرا می کرد، با این تفاوت که قربانی ها در آنجا جوانان اسیر ایرانی بودند.
🌷یک بار چند نفر از ما را برای دیدن عروسی دختر یکی از سر کردگان کومله بردند. پس از مراسم، آن عفریته گفت: "باید برام قربانی کنین تا به خونه شوهر برم". دستور داده شد قربانی ها را بیاورند. شش نفر از مقاوم ترین بچه های بسیج اصفهان که شاید حداکثر سن آنها ١٤ سال نمی شد را آوردند و تک تک از پشت، سر بریدند.
🌷شهدای نوجوان مانند مرغ سر بریده پر پر می زدند و آنها شادی و هلهله می کردند. اما این پایان ماجرا نبود. آن دختر دوباره تقاضای قربانی کرد و این بار شش نفر سپاهی، چهار نفر ارتشی و دو نفر روحانی را آوردند و این دوازده نفر را نیز سر بریدند.
🌷من و عده ى دیگری از برادران را که برای تماشا برده بودند، به حالت بی هوشی و اِغما افتاده بودیم و در این وضعیت، مجدداً ما را روانه ی زندان کردند.
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌷 #هر_روز_با_شهدا_٢٣ #قربانی_برای_عروس_خانم 🌷مرسوم است به میمنت ازدواج، جلوی پای عروس و داماد قربا
🌷 #هر_روز_با_شهدا_٢٤
#نمى_خواهم_عکسش_را_ببینم!
🌷چند روز پیش بچه دار شده بود. دم سنگر که دیدمش، لبه ی پاکت نامه از جیب کنار شلوارش زده بود بیرون. گفتم: "هان، آقا مهدی خبری رسیده؟" چشم هایش برق زد.
🌷گفت: "خبر که .... راستش عکسش رو فرستادن". خیلی دوست داشتم عکس بچه اش را ببینم. با عجله گفتم: "خب بده، ببینم". گفت: "خودم هنوز ندیدمش". خورد توی ذوقم.
🌷قیافه ام را که دید، گفت: "راستش می ترسم؛ می ترسم توی این بحبوحه ی عملیات، اگه عکسش رو ببینم، محبت پدر و فرزندی کار دستم بده و حواسم بره پیشش". نگاهش کردم. چه می توانستم بگویم؟ گفتم: "خیلی خب، پس باشه هر وقت خودت دیدی، من هم می بینم".
📚 خاطره ى شهید محمدرضا عسگری از كتاب
پرواز در قلاویزان، ص ١٣٢
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
ღ꧁ღ╭⊱ꕥٍ
ًٍ
ًٍدًٍلًٍگًٍیًٍرً ٍنًٍبًٍاًٍشًٍ!ًٍ
ًٍدًٍلًٍتً ٍکًٍهً ٍگًٍیًٍرً ٍبًٍاًٍشًٍدً ٍ،ً ٍرًٍهًٍاً ٍنًٍمًٍیًٍشًٍوًٍیًٍ
ًٍیًٍاًٍدًٍتً ٍبًٍاًٍشًٍدً ٍ
ًٍخًٍدًٍاً ٍبًٍنًٍدًٍهً ٍهًٍاًٍیًٍشً ٍرًٍاً ٍ
ًٍبًٍاً ٍآًٍنًٍچًٍهً ٍبًٍدًٍاًٍنً ٍدًٍلًًٍٍبًٍسًٍتًٍهًًٍٍاًٍنًٍدًٍ
ًٍآًٍزًٍمًٍاًٍیًٍشً ٍمًٍیًٍکًٍنًٍدً ٍ
ًٍ
ًٍ|ً ٍنًٍقًٍلً ٍبًٍهً ٍمًٍضًٍمًٍوًٍنًٍ
ًٍاًٍزً ٍشًٍهًٍیًٍدً ٍ#ًٍمًٍحًٍمًٍدًًٍٍاًٍبًٍرًٍاًٍهًٍیًٍمًًٍٍهًٍمًٍتً ٍ|ً ꕥ⊱╮ღ꧂ღ
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
سلام دوستان 😊
🌹روزتون شهدایی🌹
💐چله کلیمیه💐
🌸روز دوم چله زیارت آل یاسین🌸
التماس دعا👌
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
. 📝متن خاکریز خاطرات ۴۶ ✍ تقوا یعنی این... زیر سایۀ درخت مشغولِ بازی بودیم .یکی از بچه ها چشمش خور
.
👆 خاکریز خاطرات ۴۷
🌸روشِجالبِ شهیدصیادشیرازی برای تربیتِ فرزندش
#تربیت_فرزند #مشاوره #خانواده #شهیدصیادشیرازی
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
. 👆 خاکریز خاطرات ۴۷ 🌸روشِجالبِ شهیدصیادشیرازی برای تربیتِ فرزندش #تربیت_فرزند #مشاوره #خانواده #ش
.
👆 خاکریز خاطرات ۴۷
🌸روشِجالبِ شهیدصیادشیرازی برای تربیتِ فرزندش
#تربیت_فرزند #مشاوره #خانواده #شهیدصیادشیرازی
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
. 👆 خاکریز خاطرات ۴۷ 🌸روشِجالبِ شهیدصیادشیرازی برای تربیتِ فرزندش #تربیت_فرزند #مشاوره #خانواده #ش
.
📝متن خاکریز خاطرات ۴۷
✍️ روشِ جالبِ شهید صیادشیرازی برای تربیتِ فرزندش
#متن_خاطره
نسبت به تربیتِ بچه ها خیلی حساس بود.سعی می کرد به وسیلۀ مطالعه و مشورت با کارشناسان ، بهترین روشِ تربیتی رو انتخاب کنه . یه روز دیدم بعد از واکس زدنِ کفشای خودش ، شروع کرد به واکس زدنِ کفشهای پسر بزرگمون. وقتی علتِ این کارش رو پرسیدم ، گفت: پسرمون جوونه ، اگه مستقیم بهش بگم کفشت رو واکس بزن ، ممکنه جواب نده ؛ خودم کفشش رو واکس میزنم تا به طورِ عملی واکس زدن رو بهش یاد بدم...
🌷خاطره ای از زندگی امیرسپهبد شهید علی صیاد شیرازی
📚منبع: پایگاه اینترنتی مشرقنیوز ، به روایت همسر شهید
#تربیت_فرزند #مشاوره #خانواده #شهیدصیادشیرازی
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌷 #هر_روز_با_شهدا_٢٤ #نمى_خواهم_عکسش_را_ببینم! 🌷چند روز پیش بچه دار شده بود. دم سنگر که دیدمش، لبه
🌷 #هر_روز_با_شهدا_٢٥
#كاغذ_كمپوت
🌷نوبت به همرزم بسیجی ما رسید، خبرنگار میکروفن را گرفت جلو دهانش و گفت: «خودتان را معرفی کنید و اگر خاطره ای، پیامی، حرفی دارید بفرمایید.» او بدون مقدمه و بى معرفى صدایش را بلند کرد و گفت: «شما را به خدا بگویید این کاغذ دور کمپوتها را از قوطی جدا نکنند، اخر ما نباید بدانیم چه می خوریم؟ ....
🌷.... آلبالو می خواهیم رب گوجه فرنگی در می آید. رب گوجه فرنگی می خواهیم کمپوت گلابی است. آخر ما چه خاکی به سرمان بریزیم. به این امت شهید پرور بگویید شما که می فرستید، درست بفرستید. اینقدر ما را حرص و جوش ندهید.» خبرنگار همينطور هاج و واج فقط نگاه مى كرد.
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f