eitaa logo
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
986 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
491 ویدیو
55 فایل
•[ بـِـسْمِ رَبِّ الشُّهَدا ]• •{ڪانال شہید محمد ابراهیم همت}• 🌹|وَقتے عِشْق عاقل مےشود،عَقْل عاشق مے شود،آنگاہ شہید مےشوید|🌹 🌷شهید مصطفی چمران🌷 @deltange_hemmat68 @shahidhemmat68 انِتقاد،پیشْنَهاد،پروفایلِ سفارشی
مشاهده در ایتا
دانلود
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#خلوت_دونفره ۲۰ نوح وار ڪشتے ات ، در پِےِ در راه ماندگان است ... " سفینة النجاه " به هر درے میزنے
۲۱ ✍روح من کاسه ی کوچکی است؛ برای خواستن تــــ❤️ـــو... چیزهایی که نخواسته در دستانم گذاشته ای؛ نمک گیرم کرده؛ برای خواستن هایِ بیشتر... ✨کمی بزرگم میکنی امشب؟ http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
2_5242343000238981500.mp3
5.33M
❤️ بیست و دوم ✍اولین سحر بدون علی است. و قلب زمین، برای هضم نداشتَنَش، در انقباضی سخت، درگیر شده است... http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#سردار_شهید #محمد_ابراهیم_همت😘 #دوران_سربازی #ماه_مبارک_رمضان #مسئول_آشپزخانه #قسمت_چهارم 👇👇👇 هر
می‌گوید: «ننه، من مسئول آشپزخانه هستم. بچه‌های مردم می‌خواهند بگیرند و کسی نیست برایشان درست کند. درست است من اینجا تو راحتی و آسایش باشم، آن‌ها رنج و غذاب بکشند؟» ننه نصرت می‌گوید: «نه ننه، والله من راضی به ناراحتی کسی نیستم. برو، خدا به همراهت.» پاسی از شب گذشته، ، در گونی را باز می‌کند و برنج‌ها را داخل دیگ می‌ریزد. گروهبان و یونس با نگرانی او را تماشا می‌کنند. گروهبان می‌گوید: «مرخصی تو را رد کرده‌ام. چه استفاده کنی، چه استفاده نکنی، مرخصی حساب می‌شود.» ، شلنگ را داخل دیگ می‌گذارد و شیر آب را باز می‌کند و می‌گوید: «اشکالی ندارد. بگذار حساب بشود. من می‌خواهم مرخصی‌هایم را تو پادگان بگذرانم.» اما این اشکال دارد. تا وقتی مرخصی داری، نباید وارد پادگان بشوی. این مرخصی قبول نیست؛ چون شما مرا گول زدید. آیا من تقاضای مرخصی کردم؟ http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌳🌳🌳🌳🌳🌳 🌳🕊🕊🕊🌳 🌳 🎪 🌳 #تمثیل هاے خدایے8⃣7⃣1⃣ 📖 #قرآن_زندگی 🏡 🗡میگن چوب معلم گله🌹؛↘️ 🍂 گاهی
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 هاے خدایے9⃣7⃣1⃣ 🍃☝️امیدوار باشید: روزی لباس پیامبر یوسف علیه السلام سبب اندوه و ناراحتی پدرش شد. {وَجَاءُوا عَلَىٰ قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ...} «پیراهن او را آلوده به خون دروغین بیاوردند» (یوسف/18) 👈ولی در روزهای دیگر همین لباس سبب خوشحالی و شادی پدرش شد. {اذْهَبُوا بِقَمِيصِي هَٰذَا فَأَلْقُوهُ عَلَىٰ وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيرًا...} «این پیراهن مرا با خود ببرید و آن را بر چهره‌ی او بیندازید تا بینا گردد» (یوسف/93) »پس خوش بین باش و به خداوند متعال اعتماد داشته باش، شاید چیزی که امروز ناراحتت می کند، فردا موجب خوشحالی و شادی میشود 🔅🔅🔅🔅🔅🔅 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
‍ ‌ 🌸 ✍ سحر بیست و دوم... اولین سحر بدون علی است. و قلب زمین، برای هضم نداشتَنَش، در انقباضی سخت، درگیر شده است. ❄️دیروز...آئینه ی خدا روی زمین، ترک خورده است... و دیگر هیــچ کس نیست، که چهره کاملی از خدا را، برایمان رونمايي کند. ❄️زمیــن؛ بی علی، فقیرترین مخلوق خداست. بیچاره زمیـ🌎ــن! من مانده ام، دردهای عظیمی را که به خود دیده است...چگونه او را از گردش روزمره اش، باز نداشته است؟ ✨همه درد زمین یک سو... فــراقِ علــی... یک سو... و انتظار هزار ساله پسر علی، از سوی دیگر، سرگیجه به جانش انداخته است. و من... در این درد زمین، همیشه، با او شریک بوده ام. ❄️آخرین لیلةالقدر در پیش است. و من، برای تسکین همه دردهای اهل زمین، قنـــوت می گیرم. اما... عظیم ترین غصه اش، همان آینه ترک خورده ایست، که باید ترمیم شود. ❄️تا زمیــن، "پسر علی" را رو نکند. هیچ آينه ای، توان ترسیم چهره خدا را، نخواهد داشت. ❄️باید برای عظیم ترین درد اهل زمین، دعا کنیم. برای ثروتـی که داریــم، اما دستمان به او نمی رسد. ❄️باید تقدیرات زمین را، با دستان رو به آسمانمان عوض کنیم. زمین، با پسر علی، دیگر فقیرترین مخلوق خدا، نخواهد بود! 💠برای غربت پسر علی، دعا کنیم🤲 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
طولانــــیه ولے ارزش خوندن داره😭😭 ✅ *ماموریت ویژه ی* یکی از مدافعان حرم برای شناسایی پیکر مطهر *شهید‌_محسن‌حججی* 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 بعد از شهادت این شهید بزرگوار تا مدتها ، پیکر مطهرش توی دست داعشی ها بود. تا اینکه قرار شد حزب الله لبنان و داعش، تبادلی با هم انجام بدهند.😢 ■ بنا شد حزب‌الله تعدادی از اسرای داعش را آزاد کند و داعش هم پیکر محسن و دو شهید حزب الله را تحویل بدهد و یکی از اسرای حزب الله را هم آزاد کند.😞 به من گفتند: "می‌توانی بروی در مقر داعش و پیکر محسن را شناسایی کنی؟"😢😔😭 ● می دانستم می‌روم در دل خطر و امکان دارد داعشی‌ها اسیرم کنند و بلایی سرم بیاورند. اما آن موقع، محسن برایم از همه چیز و حتی از جانم مهمتر بود. 😢😭 قبول کردم خودم و یکی از بچه های سوری به نام حاج سعید از مقر حزب الله لبنان حرکت کردیم و رفتیم طرف مقرداعش.😭 ※※※※ توی دل دشمن بودیم. یک داعشی که دشداشه سفید و بلند پوشیده بود و صورتش را با چفیه قرمز پوشانده بود، با اسلحه اش ما را می پایید. ■ پیکری متلاشی شده و تکه تکه شده را نشانمان داد و گفت: "این همان جسدی است که دنبالش هستید!"👌😕 میخکوب شدم از درون آتش گرفتم. مثل مجسمه ها خشک شدم. 😱😭😩 رو کردم به حاج سعید و گفتم: "من چه جوری این بدن را شناسایی کنم؟! این بدن *اربا_اربا شده* . این بدن قطعه قطعه شده!"😭😭 ● بی اختیار رفتم طرف داعشی. عقب رفت و اسلحه اش را مسلح کرد و کشید طرفم. داد زدم: *پست فطرتا. مگه شما مسلمون نیستید؟!😰😨😱 مگه دین ندارید?! پس کو سر این جنازه؟! کو دست هاش*؟!"😡😭😬 حاج سعید حرف‌هایم را تند تند برای آن داعشی ترجمه می‌کرد.😰😱 داعشی برای آنکه خودش را تبرئه کند می گفت: "این کار ما نبوده.کار داعش عراق بوده."😡😠 دوباره فریاد زدم: "کجای شریعت_محمد آمده که اسیر تان را اینجور قطعه قطعه کنید؟!"😡 داعشی به زبان آمد. گفت: " *تقصیر خودش بود. از بس حرص مون رو درآورد. نه اطلاعاتی بهمون داد، نه گفت اشتباه کرده‌ام، و نه حتی کوچکترین التماسی بهمون کرد که از خونش بگذریم. فقط لبخند می زد!*"😥😭😭 هر چه می کردم، پیکر قابل شناسایی نبود.به داعشی گفتیم: "ما باید این پیکر را با خودمون ببریم برای شناسایی دقیق تر."😢 اجازه نداد. با صدای کلفت و خش دارش گفت: "فقط همینجا."😡😡 ادامـــہ دارد..... http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
4_5906660469678016520.mp3
2.35M
🌙 شب عاشقی ... ‌ 🎧 توسل و اشک شهداء در جبهه به روايت حاج حسين يكتا ⏱️ بمناسبت ۲۲رمضان،آخرین شب قدر... ‌http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
4_5953801730071201250.mp3
11.63M
فایل صوتی دهم دارالخلود، یعنی دنیایی که تَه ندارد ! دنیایی که تمام نمی شود! این رمضان، کوله ات را برای ورود به دارالخلود، تجهیز کن! http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f