°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#خاطرات_شهدا #از_شهدا_الگو_بگیریم 3⃣7⃣ به روایتی از همسر شهید : خیلی کم وقت می کرد به
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم4⃣7⃣
وقتی هدایاےمردمے را باز مےکردیم ،در میان انبوه کمپوت ها چشمم به یک نایلون افتاد که به نظرم خیلے سبک بود ، وقتی اون رو برداشتم دیدم واقعا سبکه مثل اینه که قوطے خالے باشه . در نایلون رو یازکردم دیدم که واقعا یک قوطی خالیه کمپوته که داخلش یک نامه است .
نامه رو که بازکردم دیدم دست خط یه دانش آموز دبستانیه ، دختر بچه دبستانے که یک قوطی خالیه کمپوت رو براے ما فرستاده بود به جبهه .
تو نامه نوشته بود : " برادر رزمنده سلام ، من یک دانش آموز دبستانی هستم . خانم معلم گفته بود که براے کمک به رزمندگان جبهه های حق علیه باطل نفری یک کمپوت هدیه بفرستیم . با مادرم رفتم از مغازه بقالی کمپوت بخرم . قیمت هر کدام از کمپوت ها رو پرسیدم ، اما قیمت آنها خیلی گران بود ، حتی کمپوت گلابے که قیمتش 25 تومان بود و از همه ارزان تر بود را نمی توانستم بخرم . آخر پول ما به اندازه سیر کردن شکم خانواده هم نیست . در راه برگشت کنار خیابان این قوطے خالے کمپوت را دیدم برداشتم و چند بار با دقت ان را شستم تا تمیز تمیز شد . حالا یک خواهش از شما برادر رزمنده دارم ، هر وقت که تشنه شدید با این قوطی آب بخورید تا من هم خوشحال بشوم و فکر کنم که توانستم به جبهه ها کمکے کنم."
بچه ها تو سنگر براش خوردن آب توے این قوطی نوبت می گرفتند ... آب خوردنے که همراهش ریختن چند قطره اشک بود ...
🍃
🍃🍃 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#خاطرات_شهدا #از_شهدا_الگو_بگیریم4⃣7⃣ وقتی هدایاےمردمے را باز مےکردیم ،در میان انبوه کمپوت ها چشمم ب
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم5⃣7⃣
ريخته بودند دور و برش و
سر و صورت و بازوهاش رو
میبوسيدند
هر كار میكردی،
نمیتونستی حاجی رو از دستشون
خلاص كنی
انگار دخيل بسته باشند، ول كن
نبودند.
بارها شده بود حاجی، توی هجوم
محبت بچهها صدمه ديده بود؛
زير چشمش كبود شده بود، حتی
يكبار انگشتش شكسته بود
سوار ماشين كه میشد، لپهاش
سرخ شده بود؛ اينقدر كه بچهها
لپهاش رو برداشته بودند برای
تبرك!
بايد با فوت و فن برای سخنرانی
میآورديم و ميیبرديمش.
- خب، حالا قِصر در رفت!
يواشكی آوردنش! وقتی
خواست بره چی؟
بين بچهها نشسته بودم و
میشنيدم چی پچپچ می کنند.
داشتند خط و نشون میكشيدند !
حاجي رو يواشكی آورده بوديم
و توی چادر قايمش كرده بوديم.
بعد كه همه جمع شدند، حاجی
برای سخنرانی اومد.
بچهها خيلی دلخور شده بودند.
سريع سوار ماشين كرديمش
تا چند صد متر، ده بيست نفری
به ماشين آويزون بودند...
آخر مجبور شديم بايستيم و
حاجی بياد پايين. ☺️✌️
#حاج_ابراهیم_همت
#از_شهدا_الگو_بگیریم
🍃
🍃🍃 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
2462330129.mp3
14.09M
°•|☃ |•° #فایل_صوتی ❣
#مقام_عرشی_حضرت_زهرا "س" ۸
✨ بعد از نبیاکرم "ص"، جریان وحی قطع نمیشود، بلکه حضرت جبرئیل علیهالسلام، بر حضرت زهرا "س" وارد شده، و تمام برنامهی امامتیِ اهل بیت را تا ظهور امام زمان "عج" ، بر ایشان نازل فرموده است!
✦ بفرمودهی امام صادق ؛
تمام این اخبار آینده، که توسط جبرئیل نازل و توسط حضرت زهرا "س" املاء، و توسط امیرالمومنین"ع"؛ انشاء شده است، در کتاب "مصحف" فاطمه "س" آمده، که اکنون در نزد امام زمان علیهالسلام است!
#استاد_شجاعی 🎤
❁➻➻❁➻➻❁➻➻❁
❄️ #ڪپےباذڪرصلوات ❄️
☃http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
زندگینامه سردار خیبر شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌹🥀🌺🌸🌼🌻🌹🥀🌺🌸🌼🌹 این قسمت دشت هاے سوخته فصل هشتم قسمت 6
زندگینامه سردار خیبر شهید حاج محمد ابراهیم همت
🌼🌺🌸🌹🌺🌼🌸🌹🌺🌼🌸🌹
این قسمت دشت هاے سوخته
فصل هشتم
قسمت 7⃣4⃣1⃣
همواره ترس نیروهای دشمن از پاسداران انقلاب را به عنوان یک معجزه الهی مطرح میکنند 👌
سلاح را به دست صالحین بدهید تا به حال دشمن حسرت گرفتن یک اسلحه کمری از پاسداران را به دل داشته و خواهد داشت😉
ما شهدای زنده فراوان داریم ما برپادارندگان کربلای ۳۰ روزه ی خونین شهریم👌
ما بهشت را زیر سایه شمشیر ها میبینیم👌 شهدای ۲۵ روزه ما هنوز دفن نشده اند به داد ما برسید😰😭
ما نیاز به اسلحه و امکانات داریم😢
ما در راه خدا جان داریم که بدهیم👌
امکانات دادن جان را نداریم 😢
به خود بیایید و حالا این هایی که داشتند بر می گشتند به سمت خرمشهر به خود آمده بودند👌
نه این ها از اول هم به خود آمده بودند اما دست هایشان خالی بود و کسی فریادشان را نمی شنید 😢
فریادی که حالا اما شنیده شده بود و دست هایی که دیگر خالی از اسلحه نبود و دل هایی که پر از خشم علیه دشمن متجاوز بود😡😡
و پر از عشق به آزادی خانه خویش آزادی شهر خویش آزادی خرمشهر حرکت کردند👍👌
نیمه شب بود که بی هیچ گونه هیاهویی در سکوت و تاریکی و احتیاط کامل راه افتادند👌 ساعت نه و نیم شب دهم اردیبهشت ۱۳۶۱ بود و بیابان دارخوین کامیون ها و خودروهای نظامی با چراغ خاموش در دل تاریکی حرکت کردند🌼
نیروهای سپاهی ارتشی و بسیجی دوش به دوش هم اسلحه به دست و کوله بر پشت سوار ماشین ها بودند😌
وهر یکی گرچه با دیگری حرف میزد و شوخی میکردو التماس دعا داشت 😢
غرق در عالم خود بود به فردایی که در پیش داشت می اندیشید و به خاطراتی که بی آن که بخواهد در ذهنش قد میکشید و دور می زد دور می زد و او را با خود به این سوی و آن سوی زندگی گذشته پرت می کرد😢
به کودکی اش به نوجوانی اش به زن و فرزندش اگر داشت به پدر و مادرش و به سوی همه چیزهایی که خوش یا ناخوش با او بود و او را چون موج بر صخره های خاطراتش می کوبید 😢😰
صدا ها از دور و نزدیک می آمدند صداها را می شنید و با آنها همراه می شد😢😢👌
ادامه دارد....😢
ادامه این داستان ان شاالله فردا در کانال تخصصے شهید همت👌🌹
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌴 #معاد_شناسی 🌴2⃣ 💥#گردنه_های_قیامت💥 👈صراط قیامت ، پل روی دوزخ است که راه بهشت برای بهشتیان
🌴#معاد_شناسی🌴3⃣
💥#گردنه_های_قیامت 💥
👈نفخه ی صور
طبق روایتی از امام صادق علیه السلام نقل شده :
پس از مرگ خلائق
چند فرشته ی مقرب، باقی می مانند، پس ازمدتی طولانی میکائیل می میرد
وپس از گذشتن مدتی طولانی جبرئیل می میرد وپس از گذشتن مدتی طولانی اسرافیل می میرد وپس از مدتی طولانی عزرائیل می میرد
🌴🌟آنگاه خداوند ندا می زند:
لِمَنِ المُلکُ الیَومَ
امروز ملک وحکومت ازآن کیست؟
سپس به سوال خود چنین
پاسخ می دهد :
🍃🔅ِلِله الواحِدِ القَهّار🔅🍃
از آن خداوند یکتای قهار است
📚روایت از : بحار الانوار ج۶ص۳۲۶ وتفسیر نوراالثقلین ج۴ص۵۱۴و۵۱۵
🌴💥نفخه ی صور فقط دومرتبه رخ می دهد؛
1⃣ که اولی صور مرگ است .
2⃣ ودومی صور زنده شدن ۰
چنانکه در آیه ی ۶۸ زمر می خوانیم:
🌴📚وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَصَعِقَ مَن
فِی السَّمواتِ وَمَن فِی الاَرضِ
اِلاّ مَن شاءَ اللهُ
ثُمَّ نُفِخَ فِیه اُخری فَاِذا هُم یَنظُروُن
🌴🌾 در صور دمیده می شود
وتمام کسانی که در زمین
وآسمانها هستند می میرند
مگر کسانی که خدا بخواهد
سپس بار دیگر در
صور دمیده می شود
ناگهان همگی به پا می خیزند و
در انتظار حساب وجزا هستند
🌴📚در فرازی از گفتار علی علیه السلام
می خوانیم :
ودر صور دمیده می شود وبه دنبال آن قلب ها از کار می افتد ، زبان ها بند می آید کوه های بلند وسنگ های
محکم متلاشی ونرم می گردند۰۰
⭕️وجای آنها به گونه ای صاف
می شود که گویی هرگز
کوهی در آنجا نبوده
🌴📗خطبه ی ۱۹۵ نهج البلاغه
🌴🌴⬅️برای سفر آخرت خودمان را آماده سازیم ۰۰۰۰۰۰
دقت کنیم ۰۰۰۰
که با خودمان چه می بریم
چه اخلاقی ؟
چه اعمالی ؟
چه افکاری ؟
🙂⭕️التماس تفکر ⭕️🙂
#گردنه_های_قیامت
#قسمت_سوم
استاد محمدی اشتهاردی
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
✨✨✨✨✨✨✨
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#خاطرات_شهدا #از_شهدا_الگو_بگیریم5⃣7⃣ ريخته بودند دور و برش و سر و صورت و بازوهاش رو
#خاطرات_شهدا
🌸 بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین 🌸
#از_شهدا_الگو_بگیریم 6⃣7⃣
رفته بودیم خرمشهر
بیشتر ماموریتا دو هفته طول
می کشید
روز سینزدهم بود.لباسای
شخصیم رو شستم و پهن کردم
تا بعد از ظهر اتو کنم و
آماده برگشتن به خونه بشم.
وقتی از سر کار برگشتم دیدم
محسن تموم لباسارو اتو زده و
مرتب گوشه اتاق گذاشته.
به شوخی بهش گفتم : شما از
خانمم هم بهتر اتو کشیدی
دستت درد نکنه.با این خط اتو
می شه سر برید فرمانده!
محسن فرمانده گروه بود و من
نیروی محسن
ولی اونقدر مخلص و بی ریا
بود که هر کاری می تونست
برای بچه ها انجام می داد
وقتی هم فرمانده خطابش می
کردیم ناراحت می شد
هیچوقت ندیدم به کسی دستور
بده. هر وقت میخواست کاری
انجام بده می گفت : اگه دوستان
صلاح بدونن این کار رو انجام
بدیم.
ماهم برای اینکه سر به سرش
بزاریم، می گفتیم : تا دستور
ندید انجام نمی دیم
ولی باز همون جمله رو تکرار
می کرد و لحنش دستوری
نمی شد 😍✌️
#شهید_محسن_فانوسی
#شهید_مدافع_حرم
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#خاطرات_شهدا 🌸 بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین 🌸 #از_شهدا_الگو_بگیریم 6⃣7⃣ رفته بودی
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم7⃣7⃣
دکتر یه موبایلی داشت که خیلی
قدیمی بود ☹️
بهش می گفتم : این چه موبایلی
که شما داری ؟
می گفت : داره کار می کنه،
برای چی عوض کنم؟ 😐
عینک دکتر هم سنگین بود ،
می گفتم : دکتر اینو عوضش کن
و یه سبک ترش رو بگیر
می گفت : به این خوبی داره
کار می کنه چرا باید عوضش
کنم؟ 😶
شاید بگید لابد دکتر بخیل
بوده! 😏
اما واقعیت اینه که دکتر خیلی
هم دست و دلباز بود ؛
رقم های زرگ به مردم قرض
یا وام می داد و بعضا می
بخشید
خیلی هاشو من خبر دارم ✌️
بعضی وقتا از ما می خواست
تا اگه خونواده مستمندی رو
می شناسیم، معرفی کنیم.
می گفت که گروهی هستند و
به خونواده های مستمند و فقیر
کمک می کنند
بعد از شهادتش فهمیدیم که خود
دکتر مسئولیت این کار رو بر
عهده داشت 😞✋
خیلی ها نمی دونستند که دکتر
استاد دانشگاه فیزیک هسته ایه
بعد از شهادتش وقتی عکسش
رو می دیدند با تعجب
می گفتند :
فلانی استاد فیزیک هسته ای
بود!!!! 😳
#شهید_عِلم
#شهید_مجید_شهریاری
🍃
🍃🍃http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
2471255587.mp3
13.23M
°•|☃ |•° #فایل_صوتی❣
#مقام_عرشی_حضرت_زهرا "س" ۹
✨ ـ چرا حضرت زهرا سلاماللهعلیها ، بعد از شهادت حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله، آنهمــــه بیتابی و بیقراری میکردند؟
ـ مگر ایشان، تجلّی اسم "صبور" خداوند نیستند؟
✦ ـ اینهمه گریه، چه پیامی میتوانست داشته باشد؟
#استاد_شجاعی 🎤
❁➻➻❁➻➻❁➻➻❁
❄️ #ڪپےباذڪرصلوات ❄️
☃ http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#حاج_همت *|•💍•| همیشه سر این که اصرار داشت حلقه ازدواج |•😉•| حتماً دستش باشد، اذیتش میکردم. می
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
بسم الله الرحمن الرحیم
.
همسر شهید همت:
گفتم: «به خاطر این چشمها هم که شده، تو بالاخره یک روز شهید میشوی!»
چشمهایش درخشید، پرسید: «چرا؟»
یک دفعه از حرفی که زده بودم، پشیمان شدم. خواستم بگویم «ولش کن! حرف دیگری بزنیم!»، اما نگاهش یک جوری بود که نتوانستم این را بگویم. بعد خواستم بگویم «در همه نمازهایم دعا میکنم که تو بمانی و شهید نشوی!» اما باز نشد. چیزی قلنبه شده بود و راه گلویم را گرفته بود. آهی کشیدم و گفتم: «چون خدا به این چشمها هم جمال داده هم کمال. چون این چشمها در راه خدا بیداری زیاد کشیدهاند و اشکهای زیادی ریختهاند.»
گوینده:علی ریحان پور🎤🎤
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
زندگینامه سردار خیبر شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌼🌺🌸🌹🌺🌼🌸🌹🌺🌼🌸🌹 این قسمت دشت هاے سوخته فصل هشتم قسمت 7
زندگینامه سردار خیبر شهید حاج محمد ابراهیم همت
🥀🌹🌼🌺🌸🌹🌼🥀🌺🌸🌹🌼
این قسمت دشت هاے سوخته
فصل هشتم
قسمت8⃣4⃣1⃣
بی آنکه بداند چه می گوید گاهی و چه می شنود .👌
ماشین ها اردوگاه دارخوین را ترک کردند و پس از اندکی آنها را ،نیروها، را به سمت پل آزادی که به تازگی توسط نیروهای جهاد سازندگی بر رود کارون بسته شده بود بردند👌 پیش تر و پیش تر نیروها را در چند متری رود کارون از ماشینها پیاده کردند. باد مرطوب و خنک از فراز رود بر سر و صورتشان می خورد و سنگینی خواب را از سر آنها می پراند🌼 مدتی پشت پل در انتظار و در صف عبور از رودخانه ماندند آرام و محکم قدم روی پل شناور گذاشتند و عبور کردند .🌹
قرار بود نیروهای تیپ حضرت رسول (ص)پس از عبور از رودخانه در دو محور عملیاتی تحت فرماندهی محمود شهبازی و محسن وزوایی به طرف جاده اهواز-خرمشهر حرکت کنند.👌
و پس از انهدام سنگرها و ادوات نظامی دشمن موقعیت تصرف سرپل را تثبیت کند و منتظر دستور برای مرحله بعدی عملیات بمانند .👌
گردان انصارالرسول به فرماندهی اسماعیل قهرمانی اولین گردان تیپ ۲۷ محمد رسول الله بود که از روی پل عبور کرد.😌
دومین گردانی که از پل عبور کرد گردان حمزه به فرماندهی رضا چراغی بود👌
سومین گردان گردان سلمان بود که حسین قجه ای آن را فرماندهی می کرد .☺️
پس از آن سایر گردانهای تیپ حضرت رسول از پل عبور کردند تا خود را به سوی جاده اهواز-خرمشهر برسانند.🚶♂
در عملیات بیت المقدس از ارتش لشکرهای ۱۶ و ۹۲ زرهی و لشکر ۲۱ پیاده و تیپ های ۵۵ هوابرد ،۵۸ ذوالفقار ،۳۷ زرهی و تیپ پیاده از لشکر ۷۷ ،شرکت داشتند .😌
سپاه هم تیپ های بیت المقدس ۲۷ محمد رسول الله ،۸ نجف اشرف، ۳۰ زرهی، ۷ ولی عصر ،۳۱ عاشورا، ۱۴ امام حسین، ۳۷ نور ،۴۱ ثارالله ،۲۵ کربلا ،۴۶ فجر و تیپ ۲۱ امام رضا و تیپ ۲۲ بدر شرکت داشتند👌
عبور از رودخانه کارون و بسیار دشوار بود که به کمک نیروهای ارتش سپاه و جهاد سازندگی ممکن شد .👌😌
مجموعه ی این نیروها پس از چند شبانه روز تلاش سرانجام توانستند پل های لازم را...🤔
ادامه دارد....🥀
ادامه این داستان ان شاالله فردا در کانال تخصصے شهید همت
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f