°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌼۰۰۰﷽۰۰۰🌼 🌴 #معاد_شناسی🌴0⃣2⃣ 💥 #گردنه_های_قیامت💥 ✍یکی از ابزار محکمه ی عدل الهی#میزان و#ترازوی
🌼۰۰۰﷽۰۰۰🌼
🌴 #معاد_شناسی🌴 1⃣2⃣
💥 #گردنه_های_قیامت💥
👈 میزان 👉
✍دنیا دارای صورت های طبیعی است که این صورت ها #باطن های خود را دارند که در #آخرت_آشکار می شوند۰
💬🖌 آن کسی که در دنیا در #صراط #میزان_قرآن و #پیامبران و #امامان گام نهد ،
دارای روح نورانی می شود
👈 و در آخر در پرتو همین نور گام بر می دارد و همین نور #میزان_نجات_آخرت است .
💬🖌و آن کس که بر خلاف میزان الهی در صراط #انحراف_وضلالت گام برمیدارد، دارای روح و باطن #ظلمانی و #تاریک می شود۰
و در آخرت در میان ظلمت قرار می گیرد۰
👈و همین #ظلمت_برای_اومیزان_محکومیت است۰
❎ در نتیجه #نورانیت و #ظلمت دو علامت از #میزان های_آخرت است.
چنانکه قرآن میفرماید:
🌹🍃یَومَ تَبیَضُّ وُجوهٌ وتَسوَدُّ
وُجوهٌ
در روز قیامت چهره هایی سفید و چهره های سیاه می گردد ۰
☑️❌ #شدت_وضعف #نور و #ظلمت بستگی به شدت و ضعف #کارهای_نیک_وبد دارد٠
و همه این #نور_وظلمت در دنیا #پشت_پرده است ولی در آخرت #آشکار میگردد۰
📚محمد ی اشتهاردی
🌴🌾ادامه دارد ۰۰۰۰
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌷 #طنز_جبهه 9⃣3⃣ مثلا آموزش #آبی خاکی می دیدیم. 🔸یکبار آمدیم بلایی را که دیگران سر ما آورده ب
🌷 #طنز_جبهه 0⃣4⃣
🔹 #شلمچه بودیم!
آتش #دشمن سنگین بود و همه جا #تاریک تاریک. بچه ها همه کُپ کرده بودند به سینه ی خاکریز.
🔸دور #شیخ_اکبر نشسته بودیم و می گفتیم و می خندیدیم که یکدفعه دو نفر اسلحه بدست از #خاکریز اومدند پایین و داد زدند: ( الایرانی! الایرانی!) و بعد هر چی #تیر داشتند ریختند تو آسمون.
🔹نگاشون می کردیم که اومدند نزدیک تر داد زدند: (القم! القم، بپر بالا.) صالح گفت: ( #ایرانیند! بازی درآوردند!) عراقی با #قنداق تفنگ زد به شانه اش و گفت: ( الخفه شو! الید بالا!) نفس تو #گلوهامون گیر کرد. شیخ اکبر گفت: نه مثل اینکه راستی راستی عراقی اند. #خلیلیان گفت: صداشون ایرانیه.
🔸یه نفرشون چندتا تیر شلیک کرد و گفت: (رُوح! رُوح!) دیگری گفت: (اقتلوا کلهم جمیعا.) خلیلیان گفت:بچه ها میخوان #شهیدمون کنن و بعد #شهادتین رو خوند.
🔹دستامون بالا بود که شروع کردند با قنداق تفنگ ما رو زدن و #هلمان دادن که ببرندمون طرف #عراقیا.
🔸همه #گیج و منگ بودیم و نمیدونستیم چیکار کنیم که یهو صدای حاجی اومد که داد زد: ( آقای شهسواری!حجتی! کدوم گوری رفتین؟!)
🔹هنوز حرفش تموم نشده بود که یکی از عراقیا #کلاشو برداشت. رو به حاجی کرد و داد زد: ( بله حاجی! بله! ما اینجاییم.) حاجی گفت: (اونجا چیکار میکنین؟) گفت: (چندتا عراقی #مزدور دستگیر کردیم.) زدن زیر #خنده و پا به #فرار گذاشتن!
#لبخند_بزن_بسیجی😁
🍃🌹🍃🌹
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f