eitaa logo
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
980 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
491 ویدیو
55 فایل
•[ بـِـسْمِ رَبِّ الشُّهَدا ]• •{ڪانال شہید محمد ابراهیم همت}• 🌹|وَقتے عِشْق عاقل مےشود،عَقْل عاشق مے شود،آنگاہ شہید مےشوید|🌹 🌷شهید مصطفی چمران🌷 @deltange_hemmat68 @shahidhemmat68 انِتقاد،پیشْنَهاد،پروفایلِ سفارشی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اولین سخنرانی🎤 شهید_عباس_کریمی پس از شهادت💔 همت به فرماندهی لشگر ۲۷محمد رسول الله(ص)منصوب شده بودند.🌹 پیشنهاد_دانلود👌👌 ۲۷_محمد_رسول_الله http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#از_شهدا_الگو_بگیریم6⃣6⃣ #زندگی_به_سبک_شهدا 🌸🍃 #جعبه_شیرینی ❣جعبه شیرینی رو جلوش گرفتم، یکی برداشت
💠﷽💠 ⃣6⃣ 🌸🍃 :  💠 تواضع و عباس باور نکردنی بود. همیشه عادت داشت، وقتی من وارد اتاق می‌شدم، بلند می‌شد و به قامت می‌ایستاد. یک روز وقتی وارد شدم روی ایستاد. ترسیدم، گفتم: عباس چیزی شده، پاهایت چطورند؟ خندید و گفت:«نه شما بد عادت شده‌اید؟ من همیشه جلوی تو بلند می‌شوم. امروز خسته‌ام.به زانو ایستادم». می‌دانستم اگر سالم بود بلند می‌شد و می‌ایستاد.👌 اصرارکردم که بگوید چه ناراحتی دارد. بعد از اصرار زیاد من گفت: چند روزی بود که پاهایم را از در نیاورده بودم. انگشتان پاهایم پوسیده است. نمیتوانم روی پاهایم بایستم. همسر سردار 📕 کتاب همسرداری سرداران شهید، مؤسسه فرهنگی و هنری قدر ولایت http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
نگاههایتان ...❤️❤️😍 تسبیح ذکرخداوند بود...✨ که اینگونه دلنشین مانده است😍 http://eitaa.com/joincha
ای از از زبان همرزمان : صبح روز بعد از ، عباس کریمی بلند شد رفت قرارگاه موقع برگشتن آمد پیش من ساکت بود گفتم چرا ساکتی؟گفت نمیتوانم بغضم را بترکانم نگذار بقیه هم بفهمند من بدتر از او بودم نگذاشتیم کسی بفهمد یکی از فرمانده گردان ها آمد گفت میگویند حاجی شده شما هم شنیدید؟گفتم نه کی گفته؟شایعه است هر دومان اصرار داشتیم که دروغ میگوید که اصلا نباید حرف بزند یا به این دروغ دامن بزند تا اینکه رادیو اعلام کرد دیگر نمیشد گفت دروغ یا شایعه یا هر چی دیگر لازم نبود بغضمان را نگه داریم نه من نه عباس نه هیچ کس دیکر هر کس رفت گوشه ای لای نی ها و گوشه کنارها جایی پیدا کرد نشست به گریه کردن مجنون آن روز خیلی گریه کرد میتوانید بروید از هر کس که دلتان میخواهد بپرسید "راوی سعید مهتدی" شاید باورتان نشود ولی بعد از شدن همت،آتش عراقی ها سبک شد به قول عباس کریمی "انگار آن آتش سنگین فقط برای این بود که بیاید ابراهیم را از ما بگیرد ببرد" "راوی محسن پرویز" 🌷🌷🌷🌷🌷 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f