🔶عاقبت شوخی با #نامحرم 😰
یکی از علمای مشهد می فرمود :
روزی در محضر مرحوم حجت الاسلام سید یونس اردبیلی بودیم ، جوانی آمد و مسئله ای پرسید .
گفت مادرم را دو روز پیش دفن کردم هنگامی که وارد قبر شدم و جنازه مادرم را گرفته خواستم صورت او را روی خاک بگذارم کیف کوچکی که اسناد و مدارک و مقداری پول و چک هایی در آن بوده از جیبم میان قبر افتاده آیا اجازه می دهید نبش قبر کنیم تا مدارک را برداریم
و تقاضا کرد که نامه ای به مسئولین قبرستان بنویسند که آنها اجازه نبش قبر بدهند ، ایشان فرمود همان قسمت قبر را که می دانید مدارک درآنجاست بشکافید و مدارک را بردارید و نامه ای برای او نوشت .
بعد از چند روز آن جوان را دوباره در منزل آقای اردبیلی دیدم ، آقا از او پرسیدند آیا شما کارتان را انجام دادید و به نتیجه رسیدید ، او غمگین و مضطرب بود و جواب نداد .
بعد از آنکه دوباره اصرار کردند گفت : وقتی قبر را نبش کردم دیدم مار سیاه باریکی دور گردن مادرم حلقه زده و دهانش را در دهان مادرم فرو برده و مرتب او را نیش می زند ، چنان منظره وحشتناکی بود که من ترسیدم دوباره قبر را پوشاندم .
از او پرسیدم آیا کار زشتی از مادرت سر می زد ؟
گفت من چیزی بخاطر ندارم ولی همیشه پدرم او را نفرین می کرد زیرا او در ارتباط با نـــامحرم بی پروا بود و با سر و روی باز با مرد نامحرم روبرو می شد و بی پروا با او سخن می گفت و در پوشش و حجاب رعایت قوانین اسلامی را نمی کرد . با نامحرمان شوخی می کرد و می خندید و از این جهت مورد عتاب و سرزنش پدرم بود.
.
حضرت رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) :
یکی از گروهی که وارد جهنم می شوند زنان بدحجابی هستند که
برای فتنه و فریب مردان خود را آرایش و زینت می کنند .
📚( کنزالعمال ، ج 16 ، ص 383 )
@hemmat_channel
🔰اندکی #گفتگو🔰
رابطه ات را کات کردی،،✔️
برای دل کندن از گناه# گریه
کردی،،نذر کردی،،به هر دری
زدی که باز هم به آغوش👐👐 خدا برگردی...
🐾🐾🐾
اوائل خیلی سختت بود
دلتنگی آرامشت را طوف🌪ان میکرد...
ولی تو به جمله ی "ما #(میتوانیم")
ایمان آوردی...
✈️استارت برگشت را زدی...قدم اول
"چله زیارت عاشورا"
برای حال خوبت ...
کمی بعد با خودت عهد بستی
نمازهایت را اول وقت بخوانی...
🐾🐾🐾
کم کم حیا برایت معنا پیدا کرد
آرام آرام فهمیدی پاک زندگی کردن
چه# آرامشی دارد..
طعم "آغوش 🙏خدا" عجیب برایت
خواستنی شده بود...
حس و حال با خدا بودن را با هیچ
حال و هوای# شیطانی عوض نمیکردی..
گاهی گذشته ی تلخ را برای"تلنگر"
به خودت یادآوری میکردی...
و لبخند بر لبانت مینشست
که با ترک گناه دل #مهدی فاطمه💐💐💐
را شاد کردی
از وجود شیطان قبل از کات در
زندگیت چیزی نمیگویم...
ولی در ثانیه به ثانیه زندگی ات
بعد از انتخاب راه بندگی با
خواهش های شیطان👺👺 جنگیدی...
آن شب های دلتنگی را به یاد
داری..؟؟؟.چقدر دلت خواهش کرد
و چقدر استقامت کردی...
گاهی از شدت دلتنگی بدن درد
به سراغت می آمد ...
گاهی تمام صورتت خیس از گریه میشد😂😂😂...
ولی تو در این آزمون بندگی درخشیدی...🌝🌝
تو در لحظات دلتنگی شیطان را
ناامید کردی...💔💔
آن روزها که دلت صدایش را میخواست
و توکلام خدا را انتخاب کردی...
چرا که گوش اگر از صدای #نامحرم پر شود
دیگر چه توقعی است که ندای
"أنا بقیة الله" را بشنود...
پیشرفت هایت چیزی فراتر از عـــالــــی است ...
امـــــــــــــــــا!!!!؟
❌🚫❌
من احساس خطر میکنم:
اگر هر از گاهی به نیت کنجکاوی
شماره اش را سیو
و پروفایلش را چک میکنی
من احساس خطر میکنم:
اگر گاهی به اندازه ی یک دقیقه
دلتنگ آن روزها شوی...
روزهایی که مهدی فاطمه برای
بازگشتت با گریه دعا میکرد🌷🌷🌷
من احساس خطر میکنم:
اگر تا آن حد به خودت مطمئن شوی
که دانسته هایت به نیت تجربه برای# نامحرم بگویی،،
میدانم نیت تو صرفا "کمک" است اما
شیطان هنوز هم انتظار بازگشتت را میکشد ...
مگر میشود دشمن قسم
خورده یه لحظه بی خیال آدم شود؟؟
✔️من احساس خطر میکنم:
اگر کم کم عهد هایت را فراموش
کنی...
و من احساس خطر میکنم
اگر تو احساس خطر نکنی!!!!
التماس کمی #تفکر💐💐💐💐
@hemmat_channel
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#خاطرات_شهدا #از_شهدا_الگو_بگیریم 30 🔰روز هشتم بهمن ماه سال ۱۳۶۱ قرار بود که جمعی از فرماندهان با
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم 31
🔰وقتی #خواستگاری آمد با اینکه او را ندیده بودم، انگار سالها بود که او را میشناختم و یک دل نه صد دل عاشقش😍 شده بودم، ولی به خاطر #سن کمی که داشتم خانوادهام راضی نبود❌ یادم نیست🗯 چه چیزهایی از هم پرسیدیم و به هم گفتیم.
🔰هردوی ما خجالتی بودیم، ولی از من #قول گرفت که وقتی ازدواج💍 کردیم و به تهران آمدیم درسم را ادامه بدهم، ⚡️ولی بعد از ازدواج آنقدر گرم زندگی شدم که #نشد. من و آقا مرتضی 🗓سال 82 زیر یک سقف رفتیم.
🔰من آن زمان حدوداً 15 سال داشتم و آقا مرتضی #دامادی22ساله بود☺️. همان روز اولی که ایشان را دیدم #مهرش به دلم افتاد💓. انگار قبلاً میشناختمش، با او صحبت کرده بودم و باهم آشنا بودیم. نمیدانم. #حس عجیبی داشتم که قابل بیان کردن نیست.
🔰همان روز اول دلبستهاش💞 شدم. سن کمی داشتم که ازدواج کردم. من #آقامرتضی را ندیده بودم👀 فقط گفته بودند قرار است خواستگار بیاید، چیزهایی از ایشان شنیده بودم. با این وجود احساس میکردم #شناخت کاملی دارم. بعد از چندماه رفت و آمد و خواستگاری که بیشتر همدیگر را شناختیم #علاقه دو طرفه❣ شکل گرفت.
🔰دوست داشت من ادامه تحصیل بدهم📚 که متأسفانه نشد. میگفت دوست دارم همسرم #محجبه باشد. به اخلاقیات اهمیت میداد و اهل رفت و آمد بود. روی بحث نماز 📿و روزهام تأکید داشت. دوست نداشت خیلی با غریبه و #نامحرم همکلام شوم به برخوردهایی که بعضاً نیازی نبود هم خیلی اهمیت میداد👌 و تأکید داشت. البته تأکید اصلیش روی بحث #حجاب بود.
🔰من هم چون در خانواده مذهبی بزرگ شده بودم و از بچگی پدر و مادرم به ما مسائل دینی را یاد داده بودند کاملا این #مسائل را درک میکردیم و روی محرم و نامحرم⭕️ حساس بودیم. به خاطر همین همفکری💭 بود که زود به نتیجه رسیدیم و وقتی هم وارد زندگی ایشان شدم مشکلی نداشتم.
🔰چون ما در شهرستان ساکن بودیم خودشان در #تهران یک عروسی🎉 گرفتند و ما هم ظهر در شهر خودمان مراسم مختصری گرفتیم و بعدازظهر سوار ماشین🚘 شدیم و برای مراسم شب به تهران آمدیم. مراسم #سادهای بود و چون نه ما و خانواده آقا مرتضی اهل ساز و آواز نبودند عروسی در خانه مادرشوهرم🏡 برگزار شد.
🔰خود آقا مرتضی همیشه به من میگفت: #خانمی بچه بودی که آوردمت تهران. من هم دیگر عادت کردم. درست است اوایل اینکه از وارد یک فضای جدید شده بودم برایم سخت😥 بود. باید عادت میکردم و همان اول به خودم باوراندم که باید اینجا #زندگی_کنم و زندگیم اینجاست پس زودتر با شرایط کنار بیایم.
🔰حدود هفت هشت ماهی #نامزدیمان طول کشید. آقا مرتضی ابتدا در معاونت فرهنگی شهرداری تهران کار میکرد و بعد از دو سال که ازدواج کردیم💍 ایشان وارد #سپاه شد. تیپ حضرت زهرا(س) از سپاه محمدرسولالله(ص) تهران بزرگ، در آن مشغول به کارشد و تا زمان #شهادت🌷 در آنجا خدمت کرد .
#شهید_مرتضی_کریمی
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#خاطرات_شهدا #از_شهدا_الگو_بگیریم 0⃣4⃣ 💠میگفت میروم آلمان، اما از #سوریه سر درآورد 🔰مجید تصمی
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم 1⃣4⃣
🔰از بچگی یک خصوصیت اخلاقیای که داشت، #حجب و #حیا و #غیرت بود. وقتی هنوز مدرسه نمیرفت، او را در کلاس ژیمناستیک ثبتنام کردیم، روز اول که رفت، گفت «دیگر نمی روم،» گفتم«چرا مامان جان؟»که گفت «لباسهایشان بد است، من دوست ندارم.»
🔰حدود هفت سالگی او را در کلاس #فوتبال ثبتنام کردیم که آن را هم نرفت و گفت«لباسش کوتاه است و من دوست ندارم پاهایم بیرون باشد.» این حجب و حیا و غیرت در او ماند تا زمانی که #شهید شد.
🔰عباس 24 سالگی به شهادت رسید. در این 24 سالی که از خدا #عمر گرفت، چشمش به صورت #نامحرم نیفتاد و هر موقع میخواست با خانم نامحرمی صحبت کند، سرش پایین بود.
🔰عباس دانشگاه نرفت به خاطر اینکه دو سال #پیگیر کارهای رفتنش بود. اوایل ما نمیدانستیم که در حال انجام کارهایش برای اعزام به #سوریه است ولی بعد از مدتی مطلع شدیم. در مورد دانشگاه نرفتن میگفت «اگر بخواهم دانشگاه بروم، پیگیریام برای رفتن به سوریه، #کمرنگ میشود.»
🔰سبک زندگی و روش تربیتی روی بچه اثر میگذارد، باید لقمه و پولی که در خانه آورده میشود، #حلال باشد. پول حلال روی بچه تاثیر میگذارد. در زندگی ما هیچ وقت حتی یک قران پول حرام نیامد. خدا را شکر میکنم که پولی که در زندگی ما آمده، حلال بوده است. عقیده دارم که دوران بارداری نیز خیلی مهم بوده و شرط است. در آن دوران غذا یا خوراکی #هیچ کس را نخوردم و نماز، قرآن و ذکرها را میخواندم. زمان شیردهی هم به همین شکل بود.
🔰عباس طوری زندگی کرد که تا روز رفتن به من و پدرش #دروغ نگفت. در کل اهل دروغ گفتن نبود، یعنی همانطور که ظاهر بسیار زیبایی داشت، #زیبایی_باطنش هزار برابر بود و باطن بسیار خوبی داشت.
#شهید_مدافع_حرم_عباس_آبیاری
#راوی_مادر_شهید
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
#تلنگرانه 🥀
بیایین جـــــدی فڪر💭ڪنیم...
#شهــــــــــدا ڪجا و ما ڪجا...
ما ڪه دغدغه روز و شبمون...
شده اینستاگرام و تلگرام📱 و...
شهــــــــــدا🌷 بخاطر #من_و_تو رفتن...
اینهمه شهــــــــــید میاد از #سوریه...
ڪی به روی خودش میاره...
یڪم بیشتر حواسمون به #خودمون باشه...
بیشتر حواسمون به ڪارامون باشه...
ما #شیعه_ایم...
ما منتظر آقاییم....
بیاین کمتر گناه🔞 کنیم...
به #نامحرم نگاه نکنیم
تنها در حدضرورت با نامحرم صحبت کنیم تا بتوانیم از بروز هر فتنه و فسادی در زندگیمان جلوگیری کنیم🍂
مایی که ادعای مذهبی بودنمون میشه....
اگر عکس با #مزار_شهدا میگیریم
حداقل شهدایی هم عمل کنیم...✊
خودمون رو جای #شهدا تصور کنیم.....
بببینیم چه طوری رفتند که ما آزاده زندگی میکنیم.....
قدر داشته هامونو بدونیم👌
به خودمون بیایم.....!!!!!
حواسمون باشه چه کار میکنیم..
🛑 #عمل_کننده_باشیم🛑
♨️تقوا یعنی...
👈 تقوا یعنی اگر یک هفته مخفیانه
از همهی کارهای ما فیلم 📹 گرفتند و
گفتند اعمال هفتهی گذشتهات در
تلویزیون 📺 پخش شده،ناراحت نشویم🚫
『 ʝoiη↓✨
↳•❥| http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
❣﷽❣ 8⃣5⃣#سبک_زندگی_قرآنی✨ ✅ دستورالعملی برای #عاقبت_بخیر_شدن از زبان استاد و عارف کامل آیت الله #
❣﷽❣
9⃣5⃣#سبک_زندگی_قرآنی✨
#شهیدانه🙃
#تلنـگـــــر
حرفم اول با خودمه بعد بقیه👌
بیایین جـــــدی فڪر💭ڪنیم...
#شهــــــــــدا ڪجا و ما ڪجا...
ما ڪه دغدغه روز و شبمون...
شده اینستاگرام و تلگرام📱 و...
شهــــــــــدا🌷 بخاطر #من_وتو رفتن...
اینهمه شهــــــــــید میاد از #سوریه...
ڪی به روے خودش میاره...😔
یڪم بیشتر حواسمون به #خودمون باشه...
بیشتر حواسمون به ڪارامون باشه...
ما #شیعه_ایم...😔
ما منتظر آقاییم........
بیاین کمتر گناه🔞 کنیم...
به #نامحرم نگاه نکنیم🍂
مایی که ادعای مذهبی بودنمون میشه....
اگر عکس با #قبرشهدا میگیریم حداقل شهدایی هم عمل کنیم...✊
خودمون رو جای #شهدا تصور کنیم.....
بببینیم چه طوری رفتند که ما آزاده زندگی میکنیم.....
قدر داشته هامونو بدونیم👌
حرفم با کسایی هست که #صحبتی رو میکنند اما عمل نمیکنند📛
به خودت بیا.....!!!!!
حواست باشه چه کار میکنی...
#عمل_کننده_باشیم
♨️تقوا یعنی...
👈 تقوا یعنی اگر یک هفته مخفیانه
از همهی کارهای ما فیلم 📹 گرفتند و
گفتند اعمال هفتهی گذشتهات در
تلویزیون 📺 پخش شده،ناراحت نشویم🚫
#اندکی_تأمل
#ادامه_دارد....
🍃🌹🍃🌹
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 وقتی میگن خلوت با #نامحرم حرامه، فقط خلوتِ مغازه و خیابون نیست! خلوت مجازی و بقیه پیان رسان ها هم هست!
حتما نگاه کنید👌🏻👌🏻
🌸
#گناه #مجازی http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f