°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
. 📝 متن خاکریز خاطرات ۷۷ ✍ روشِ جالبِ شهید بابایی برای مبارزه با اسراییل #متن_خاطره عباس وقتی آمری
#طرح_مربع
👆خاکریز خاطرات ۷۸
🌸 یک عمل جراحی با رمز یا زهرا (س)
#حضرت_زهرا #عنایت_اهل_بیت #توسل #شهیداسلامی_نسب
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#طرح_مربع 👆خاکریز خاطرات ۷۸ 🌸 یک عمل جراحی با رمز یا زهرا (س) #حضرت_زهرا #عنایت_اهل_بیت #توسل #
#طرح_مستطیل
👆خاکریز خاطرات ۷۸
🌸 یک عمل جراحی با رمز یا زهرا (س)
#حضرت_زهرا #عنایت_اهل_بیت #توسل #شهیداسلامی_نسب
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#طرح_مستطیل 👆خاکریز خاطرات ۷۸ 🌸 یک عمل جراحی با رمز یا زهرا (س) #حضرت_زهرا #عنایت_اهل_بیت #توسل
.
📝 متن خاکریز خاطرات ۷۸
✍ یک عمل جراحی با رمز یا زهرا (س)
#متن_خاطره
چشمش آسیب دیده بود. دکترها گفتند: محمد بیناییاش رو از دست داده ، دیگه نمیشه کاریکرد و جراحی هم بیفایده است. اما محمد اصرار میکرد که شما عمل کنید وکاری به نتیجهاش نداشته باشید ، محمد این رو هم به دکترها گفت که فقط با ذکر یا زهرا(س) عمل رو شروع کنند. بعد از عمل دکترها از نتیجهی جراحی حیرت زده شدند. عملِ جراحی موفقیتآمیز بود با رمز یا زهرا(س)
📌خاطرهای از زندگی سردار شهید محمد اسلامینسب
📚منبع:کتاب رواقخونیسنگر، صفحه 66
#حضرت_زهرا #عنایت_اهل_بیت #توسل #شهیداسلامی_نسب
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
. 📝 متن خاکریز خاطرات ۷۸ ✍ یک عمل جراحی با رمز یا زهرا (س) #متن_خاطره چشمش آسیب دیده بود. دکترها
#طرح_مربع
👆خاکریز خاطرات ۷۹
🌸 استدلالِ بینظیرِ شهید برای جلب رضایت پدرش جهت رفتن به جبهه
#تکلیف_گرای #احترام_به_والدین #جهاد #سیدجوادموسوی
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#نکته_های_مهدوی ۵ چه قیاس نابجایی کردی❗️❕ 🔰به امام صادق علیه السلام عرض کرد: ولایت شما و شناختی ک
#نکته_های_مهدوی ۶
6 -آیا می توان همه اهل بیت علیهم السلام را دید⁉️
🔰خیلی دوستدار اهل بیت علیهم السلام بود وقتی رسول خدا صلی الله علیه وآله از
دوازده جانشین خود نام بردند، در حسرت دیدار همه آنان بود
رسول خدا فرمودند: »یَا سَلْمَانُ إِنَّكَ مُدْرِكُهُمْ وَ أَمْثَالُكَ وَ مَنْ تَوَلَّاهُمْ بِحَقِیقَةِ الْمَعْرِفَة
ای سلمان❕تو و كسانی كه همانند تو باشند و ولایت آنان را از روی شناخت حقیقی
داشته باشند، همه آنان را خواهید دید.
این خبر مسرَّت بخش اشك شوق سلمان را جاری ساخت و پرسید ای رسول خدا
كی⁉️
حضرت فرمودند: این آیه را بخوان:
فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُوالهُما بَعَثْنا عَلَیْكُمْ...ثُمَّ رَدَدْنا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَیْهِمْ..۱
و سلمان می گوید:
از نزد رسول خدا برخاستم در حالی كه از شدت خوشحالی دیگر برایم مهم نبود
مرگ به سراغم بیاید یا من به سراغ مرگ بروم.
باید دید سلمان چه ویژگی داشت كه حضرت فرمودند:
يَا سَلْمَانُ إِنَّكَ مُدْرِكُهُمْ وَ أَمْثَالُكَ...
۱.اسراء، 5 و 6 .این آیه یکی از آیات دالّ بر رجعت می باشد.
۱ .بحار، ج 55 ،ص 143
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🌐
#سردار_دلها
خوش بحالت حاجی چقدر دورت شلوغه امشب😭 خوش بحالت که تنها نیستی
از محمد_بروجردی مسیح کردستان بگیر تا #حاج_همت محمود_شهبازی شهید_دستواره شهید_وزوایی
و خیلی های دیگه از پهلوان ابراهیم_هادی تاحاج_حسین_همدانی ،حاج_حسین_خرازی علمدار خمینی تا
حاج_احمد_کاظمی که دو روز دیگه سالگرد شهادتشه💔، سربازان #مدافع_حرم رو که دیگه نگو😔
شهید_امیر_سیاوشی شهیدمصطفی_صدرزاده ابو_حامد و عابدان_کهنز شهید_هادی_ذوالفقاری و .......
حاج عماد و پسر خلف اش جهاد هم همینطور🕊
عجب شبیه عجب بزمیه، بزم افلاکیان . چقدر جای حسادت داره. خوش به سعادتت که با آبرو زیستی ، با آبرو پرکشیدی و در عرش پروردگار
این چنین بزمی برایت برپاست.🍁
خوش به سعادتت که به دست خوده امام کفر به شهادت رسیدی و اغراق هم کرد که دستش به خون پاک شما آلوده شد.🥀
خوش به حالت که به دست ترامپ قمارباز پرکشیدی.
به قول دختر خانم بزرگوارت برادرت و عموجانشان حتما تقاص خونت رو خواهد گرفت و به سزای عمل کثیفش خواهد رساند.☝️
درود خدا برشما که حامی واقعی مظلومان سراسر عالم بودی درود بر شما که نه در حرف بلکه در عمل حق مظلومان را از ظالمان ستاندی.
دعایمان کن حاج قاسم😞
انشاءالله که خون شما باعث گرفتن انتقام همه فرماندهانی که بالا ازشون یاد کردم میشود.✌️
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
1_168375528.mp3
2.88M
📌راز انگشتر...😭😭
♦️ #ویژه ویژه
🔸روایتگری و خاطره گویی شیخ عمار از شهید حاج قاسم #سلیمانی🌹
🔸پخش برای اولین بار👌🏻
#شهید_قاسم_سلیمانی🌹
#جنگ_با_آمریکا✊
#روایتگری_شهدا
#حاج_قاسم
#شیخ_عمار
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
#استوری
رفت و دارد بعداز اینها
غربت محزون ترے...
فاطمیہ و محرم هاے بیت رهبرے♥•°
💔
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ😱😱👻 (قسمت ۵) ◾️عجب پروندهای! کوچکترین عمل خوب یا زشت مرا در خود جای داد
🛑سرگذشت ارواح در عالم برزخ 😱😱👻👻
(قسمت ۶)
♻️در حالیکه پرونده اعمالم بر گردنم سنگینی میکرد با زحمت سرم را بلند کردم و از دیدن شخصی که روبرویم نشسته بود در تعجب فرو رفتم. جوانی خوش سیما و خوش سیرت بود، که با انگشت، اشک از گوشه چشمانم پاک کرد و لبخندی هدیه ام نمود.😢😢😌
🌸به نشانه ادب،سلام کردم و در مقابلش دو زانو، برجای نشستم و خیره به چشمان زیبایش، حیرت زده زیر لب زمزمه کردم:
فتََبارکَ اللهُ احسُنُ الخالقینَ.😢😳
💥پس آنگاه با صدایی رسا پرسیدم: شما کیستید که دوست و همدم من در این لحظه های وحشت و غربت گشته اید؟🤔
در حالیکه لبخندی بر لبانش، نقش بسته بود، پاسخ داد: غریبه نیستم، از آشنایان این دیار توام و همدم و مونست در این راه پرخطر. 😊
❄️گفتم: زهی توفیق... اما به راستی تو کیستی؟ بی شک از اهالی آن دنیای غریب نیستی، زیرا در تمام عمر کسی به زیبایی تو ندیده و نیافته ام. 😢
🌷با همان لبخند که بر لبانش نقش بسته بود با طعنه گفت: حق داری مرا نشناسی! چرا که در دنیا به من کم توجه بودی.😌
من نتیجه ذره، ذره اعمال خیر توام که اینک مرا به این صورت می بینی. نامم نیک و هادی و راهنمای تو در این راه پر خطر می باشم.😌
🔵آنگاه از من خواست که پرونده سمت راستم را به او بسپارم. پرونده را به او سپردم و گفتم: از اینکه مرا از تنهایی رهایی بخشیدی، و همدم و همراه من در این سفر خواهی بود بسیار ممنونم و سپاسگذار.☺️
🌹گفت: تا آنجایی که در توانم باشد، برای لحظه ای تنهایت نخواهم گذاشت. مگر آنکه...😢
⚡️رنگ از رخسارم پرید، وحشت زده پرسیدم: مگرچه؟😢😭
گفت مگر آنکه آن شخص دیگر که هم اکنون از راه می رسد بر من غلبه یابد که دیگر خود می دانی و آن همراه! پرسیدم آن شخص کیست؟🙄🤔
💥 گفت: تا آن جا که به یاد دارم، فقط نامه اعمال سمت راستت را به من سپردی...😥
🔥اما نامه اعمال سمت چپ تو، هنوز بر شانه ات آویزان است و چیزی نمی گذرد که شخصی دیگر که نامش گناه است، آن را از تو باز پس خواهد گرفت. آنگاه اگر او بر من غلبه پیدا کند با او همنشین خواهی شد، وگر نه در تمام این راه پر خطر تو را همراه خواهم بود. 😰
〽️گفتم: پرونده او را می دهم تا از اینجا برود. نیک گفت: او نتیجه اعمال ناپسند و گناه توست و دوست دارد در کنارت بماند.😥
گفتگوهامان ادامه داشت، تا اینکه احساس کردم بوی بسیار نامطبوعی شامه ام را آزار می دهد. آن بوی متعفن تمام فضا را پر کرد و باعث قطع گفتگوهایمان شد. در این لحظه هیکل زشت و کریهی در قبر ظاهر شد....😰😱😱
✍ ادامه دارد..👌👌
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
✨﷽✨
✍خوابی که سردار سلیمانی پس از شهادت سردار مهدی زینالدین دیدن :
دوماه از شهادتش میگذشت..نبود که دلداری امان بدهد،که غصه ی دلمان را بشوید و حالمان را خوب کند.
آن شب تا ساعت دو بیدار بودم. داشتم کارهای لشکر را سامان میدادم. توی قرار گاه نصرت جلسه گذاشته بودند؛ از خستگی نتوانستم بروم. خواب دست از سدم برنمیداشت؛ یک گوشه دراز کشیدم و پلک هایم روی هم رفت. داشتم آماده میشدم بروم جلسه که آقا مهدی از در وارد شد.
هیجانزده پرسیدم: «آقا مهدی مگه تو شهید نشدی؟همین چند وقت پیش، توی جادهی سردشت...» حرفم را نیمهتمام گذاشت. اخم كوتاهی كرد و چین به پیشانیاش افتاد. بعد باخنده گفت: «من توی جلسههاتون میام. مثل اینكه هنوز باور نكردی شهدا زندهن.» عجله داشت. میخواست برود. یك دیگر چهرهی درخشانش را كاویدم. حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: «پس حالا كه میخوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمندهها برسونم.» رویم را زمین نزد. قاسم، من خیلی كار دارم، باید برم. هرچی میگم زود بنویس. هولهولكی گشتم دنبال كاغذ. یك برگهی كوچك پیدا كردم. فوری خودكارم را از جیبم درآوردم و گفتم: «بفرما برادر! بگو تا بنویسم.»بنویس: «سلام، من در جمع شما هستم»
همین چند كلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی، با لحنی كه چاشنیِ التماس داشت، گفتم: «بیزحمت زیر نوشته رو امضا كن.» برگه را گرفت و امضا كرد. كنارش نوشت: «سیدمهدی زینالدین» نگاهی بهتزده به امضا و نوشتهی زیرش كردم. باتعجب پرسیدم: «چی نوشتی آقامهدی؟ تو كه سید نبودی!» اینجا بهم مقام سیادت دادن.
🔹از خواب پریدم. موج صدای آقامهدی هنوز توی گوشم بود؛ «سلام، من در جمع شما هستم»
📚برشی از کتاب "تنها؛ زیر باران"
روایتی از حاج قاسم سلیمانی درباره شهید مهدی زین الدین...
نثار روح مطهر شان صلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f