eitaa logo
حࢪ‌یم‌؏شـ♥️ـق‌تا‌شھادٺ
753 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
4.5هزار ویدیو
36 فایل
به‌نامِ‌خداوندِچشم‌انتظارانِ‌بی‌قرار..!!💔 سفر عشق از آن روز شروع شد ڪہ خدا ✨ مهــر یڪ بے ڪفن انداخت میــانِ دل ما .💔 #اندکی‌ا‌زمـا↯ @shorotharim #مدیر↯ @Babasadgh وقف‌بانوی‌بی‌نشآن🌱 وقف‌آقاامام‌زمان🌿
مشاهده در ایتا
دانلود
حࢪ‌یم‌؏شـ♥️ـق‌تا‌شھادٺ
🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸 🌸🌸 🌸 #حریم_عشـ‌ـق_تا_شهادت #رمان #از_روزی_که_رفتی #پارت‌هشتاد‌و‌یکم رها : آروم باش
🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸 🌸🌸 🌸 دلش اندکی خواب و بی خبری می خواست . دلش مردش را می خواست و آیه این روزها زیادی زیاده خواه شده بود . دلش لبخند از ته دل رها را می خواست ، نگاه مشتاق صدرا به رها را می خواست ، دلش کمی عقل برای رامین می خواست ، شادی زهرا خانم و محبوبه خانم را می خواست اینها آرزوهای بزرگ آیه بود ... که این روزها زیادی زیاده خواه شده بود . نفس گرفت " چه کنم در شهری که قدم به قدم پر است از خاطراتت ! چه کنم که همه ی شهر رنگ تو را گرفته است ؟ چگونه یاد بگیرم بی تو زندگی کردن را ؟ مگر می شود تو بروی و من زندگی کنم ؟ تو نبض این شهر بودی ؟ حالا که رفتی ، این شهر ، شهر مردگان است ؟ * *** سه ماه گذشته بود . سه ماه از حرف های ارمیا با حاج علی و آیه گذشته بود .. . سه ماه بود که ارمیا کمتر در شهر بود .. . سه ماه بود که کمتر در خانه دیده شده بود .. . سه ماه بود که ارمیا به خود آمده بود ! کلاه کاسکتش را از سرش برداشت . نگاهش را به در خانه ی صدرا دوخت . چیزی در دلش لرزید . لرزه ای شبیه زلزله ! " چرا رفتی سید ؟ چرا رفتی که من به خود بیایم ؟ چرا داغت از دلم بیرون نمی رود ؟ تو که برای من غریبهای بیش نبودی ! چرا تمام زندگی ام شده ای ؟ من تمام داشته های امروزم را از تو دارم . " در افکار خود غرق بود که صدای صدرا ... ارميا ... تویی ؟! کجا بودی این مدت ارمیا در آغوش صدرا رفت و گفت : همین حوالی بودم ، دلم برات تنگ شده بود اومدم ببینمت ! ارمیا نگفت گوشه ای از دلش نگران زن تنها شدمی سید مهدی نگفت دیشب سید مهدی سراغ آیه را از او گرفته است ، نگفت آمده دلش را آرام کند . وارد خانه شدند ، رها نبود و این نشان از این داشت که طبقه ی بالا پیش آیه است ؟ صدرا وسایل پذیرایی را آماده کرد و کنار ارمیا نشست : کجا بودی این مدت ؟ خیلی بهت زنگ زدم ؛ هم به تو ، هم به مسیح و يوسف ؛ اما گوشیاتون خاموش بود ! ارميا : قصه ی من طولانیه ، تو بگو چیکارا کردی ؟ از جنس رها خانم شدی ؟ یا اونو جنس خودت کردی ؟ صدرا : اون بهتر از این حرفاست که بخواد عقبگرد کنه مثل من بشه ؟ ارميا : خب چیکار کردی ؟