eitaa logo
هیأت شهدا
397 دنبال‌کننده
17.9هزار عکس
8.6هزار ویدیو
84 فایل
🍃اَللّهمَّ اجْعَلْنا... مِمَّنْ دَاءْبُهُمُ‌‌الاِْرْتِياحُ اِلَيْك... #خدایا !... مرا از کسانی قرار دِه... که شیوه‌شان آرام گرفتن به درگاهِ توست ... سلام بر شهدا ...♡🍁♡... ارتباط با خادم کانال 👇 @tasnim2060
مشاهده در ایتا
دانلود
📖اگر عقلانیّت در عدالت نباشد، گاهی اوقات عدالت به ضدّ خودش تبدیل می‌شود؛ اگر درست در باب عدالت محاسبه نباشد. خیلی از کارها را گاهی بعضی از این گروه‌های تند و افراطی توی این کشور به عنوان عدالت کرده‌اند، که ضدّ عدالت شده. 📓گفتار چهارم: بایدها و نبایدهای عدالت‌خواهی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕗 دلتنگم و دیدار تو درمان من است بیرنگ رخت زمانه زندان من است بر هیچ دلی مباد و بر هیچ تنی آنچ از غم هجران تو بر جان من است ✋ اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضاالمرتَضی الامامِ التّقی النّقی وحُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ‌عَلی‌اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک.🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹إحیاء در مسجد یا منزل ⁉️آیا گرفتن ، در خانه ثواب زیادی دارد؟ یا حتماً باید در مسجد صورت گیرد؟ ✅ج: حضور در مسجد فضیلتی دارد، که در خانه، آن فضیلت نیست. 📕منبع: leader.ir
کجا امشب به سر قرآن بگیری تو که در ماتم جدت علی مرتضی در سوگ هستی❤️....... ...
توصیه‌های رهبر انقلاب درباره شب‌های قدر
🔴حواستون هست که حاج قاسم داره یکی یکی یارانش رو گلچین میکنه.... مسئوولیت مهمی در قرارگاه حلب داشت دو روز پیش به یکی از دوستانش گفته بود خواب دیدم حاج قاسم خودش با ماشین آمده دنبالم و میگه ابوالفضل آماده شو باهم بریم. همسر و دو فرزند خردسالش هم که همراه وی در شهر حلب زندگی می کردند بعد از اینکه خبر شهادتش را می دهند می گوید اصلا از شنیدن خبر شهادتش تعجب نکردم چون در حال جمع کردن وسایل بودم! خودش دو روز پیش خواب دیده بود که حاج قاسم آمده دنبالش و ... فردا پیکرش به وطن برمی گردد و پنج شنبه تشییع می شود تا در شب قدر به خاک سپرده شود. خوشا به سعادتش چقدر برای همسر و فرزندانش سخت است که همراه با پیکرش باید به کشور بازگردند روحش شاد
هیأت شهدا
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف @kheymegahevelayat #قسمت_صد_و_شصت_و_هفت سنسنور و زدم وارد اتاقم شدم..
@kheymegahevelayat گفتم: حاجی جان دست من که نیست! طرف میخواد بره کربلا. ما هم برای اون مرحله نهایی که میخوایم کار کنیم باید درحال حاضر صبر کنیم. _میدونم چی میگی، منظورم اینه حواست باشه خللی ایجاد نشه. درهمین حین صدای در اتاق اومد عاصف رفت درو بازکرد دیدم خانوم افشار هست. نگاه کردم به صورتش، مضطرب بود انگار. رفتم سمتش گفتم: +چی شده؟ _چطور بگم... حاج کاظم گفت: «حرفت و بزن خانوم» خانوم افشار گفت: «ارتباط ما با داریوش در افغانستان به طور کامل قطع شده» با کف دستم یه دونه محکم زدم به پیشونیم گفتم: «واااای» گفتم: +باید چیکار کنیم؟ _هرکاری میکنیم نمیتونیم ارتباط بگیریم. +فورا برو پایین با یه خط امن برون مرزی منو وصل کن به صابر. برو منتظرم. خانوم افشار رفت پایین، چنددقیقه بعد تلفن زنگ خورد. گوشی رو گرفتم خانوم افشار بود پشت خط ! گفت: «وضعیت سفیده! ارتباط برقرار شده و میتونیدصحبت کنید.» رفتم روی خط صابر: +صابر جان سلام. _سلام آقاعاکف. +اصلا فرصت حرف اضافی نداریم. برو در موقعیت داریوش. _چشم. +ببین وضعیتش چطوره. با یه بهانه ای برو سمت خونش. _چشم. حدود دوساعت بعد صابر از افغانستان آیه ی قرآن رو کد کرد فرستاد: «و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون» وقتی این و خوندم خشکم زد. چطور ممکن بود داریوش شهید بشه. چطور ممکن بود لو بره! یعنی کار ملک جاسم بود که فهمیده بود، یا نیروهای طالبان یا... خیلی ناراحت شدم. حاجی و عاصف بیشتر ازمن! اون روز قرار بود داریوش اون موقعیت و ترک کنه چون گفته بود احساس خطر میکنه. برای همین تصمیم ما در ایران بر این شدکه فوری از اون منطقه خارجش کنیم. خیلی روزهای سخت و بدی بود. میخواستم به حاج هادی گزارش کنم اما حاج کاظم خودش تلفن و برداشت زنگ زد بهش این خبرو داد! قرار شد وزارت خارجه بابت تحویل گرفتن بدن مطهر شهیدمون در افغانستان پیگیر بشه. از طرفی ما به عواملمون در نیروهای طالبان اطلاع دادیم که کار اونا هست یا نه که نیروهای طالبان به شدت تکذیب کردند. تهدیدشون کردیم اگر کار اونا باشه عواقب سخت و پشیمان کننده ای در انتظارشون هست. بررسیهای اولیه به شدت این فرضیه رو رد میکرد که بخواد کار طالبان باشه. قرار شده بود اون موضوع موقتا در سطح وزارت خارجه فقط برای برگرداندن بدن مطهر شهید محمد ایزدی (بانام مستعار داریوش) پیگیری بشه. حاج کاظم بعد از این جلسه تصمیم گرفت فورا برگرده بیمارستان تا خیال منو جمع کنه! یکی از بچه ها حاج کاظم و رسوند. عاصف هم موند 4412، منم مجددا آخر شب برگشتم بیمارستان. وقتی رسیدم، مهدیس، حاجی، مریم خانوم و بهزاد هم اونجا بودند. حاج کاظم و دخترش و تازه دامادش و فرستادم برن. من با مهدیس موندیم. به مهدیس دلداری دادم که چیزی نیست و ان شاءالله فاطمه خوب میشه. اما همینطور اشک میریخت. فاطمه تحت شدیدترین مراقبت های ویژه بود. بعد از سه روز منتقلش کردن بیمارستان تریتا پرفسور سمیعی و تحت مراقبت قرار گرفت. خلاصه بعد از چند روز حاج کاظم موفق شد مادرم، وَ همچنین پدرومادر فاطمه رو یکجا جمع کنه و باهاشون صحبت کنه. خدا میدونه وقتی اومدن بیمارستان تریتا من از خجالت داشتم می مُردم. روم نمیشد به صورتشون نگاه کنم. یعنی هیچچی نداشتم به پدرخانومم و مادر خانومم بگم. از مادرم که دیگه نگم براتون. يه شب که داخل بیمارستان تریتا بودم تصمیم گرفتم برم عقده دلمو یه جایی خالی کنم. چطوری؟ میگم براتون ساعت ۳ بامداد بود، آمار اینکه عطا «رجوع شود به مستند داستانی امنیتی عاکف سری دوم در خیمه گاه ولایت» در کدام خونه امن و چه موقعیتی نگه داری میشده رو داشتم عطا اعدام نشده بود البته موقتا چون باید از طریق اون بعضی از شبکه های دیگه رو شناسایی میکردیم. وقتی رسیدم جلوی درب خونه امن، کد و دادم وارد شدم من به خاطر مسئولیتم و چون در رده ی معاونت بخش ضدجاسوسی بودم از خیلی رمزهای ورود به خونه ها مطلع بودم برای همین از این فرصت استفاده کردم. شما میتونید اسمش و بزارید سوء استفاده. عیبی نداره بگذریم موقع وارد شدن، حفاظت اونشب ازم پرسید: _آقا عاکف چیزی شده اومدید اینجا؟ +کاریت نباشه! عطا کجاست؟ _طبقه آخر. درش قفله +برو بازش کن رفتیم بالا در و بازش کرد از اون اتفاقات مدت ها بود که میگذشت، منم عطارو مدت ها بازجوییش کردم، اما یه هویی از من گرفتنش وَ حدود شش ماه بود که دیگه بازجویی نمیکردم اون و! اما کجا هست و در چه خونه امنی نگه داری میشده رو خبر داشتم وقتی وارد شدم صحنه ای رو که نباید میدیدم، دیدم عطا با ریش های بلند، چشمای وحشتاک و درشت شده، صورت خسته و.. که معلوم بود تحت شکنجه روانی بدی قرار گرفته چون وقتی عطا رو اون لحظه دیدمش، صورتش رنگ آدمیزاد نداشت معلوم بود همش در تاریکی نگه داشته میشده یا تحت شکنجه های روانی زیادی قرار گرفته!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹در لیالی قدر به‎ یاد بیماران کرونایی باشیم
: 💠مراقبت از حریم عشق 🔰به و شب حضرت علی(علیه السلام) رسیدیم. با بچه ها تصمیم گرفتیم خودمان اعمال و ادعیه وارد شده آن شب را انجام دهیم .ما فقط را داشتیم. 🔰از سر شب هر کدام از ما یا داخل موضع خودمان کار مراقبت را انجام می دادیم یا یک گوشه دنج می نشستیم پای و به جا آوردن اعمال و حالا معنی را می فهمیدیم 🔰ما در شهری بودیم که حـــرم (علیه السلام) و دختر امام حسین(علیه السلام) در آن شهر بود اما نمی توانستیم در کنار این حرم ها باشیم و این نبودن به شکستن بغض ما کمک می کرد. 🔰یک دفعه دلم برای و روضه خواندن محمد حسین تنگ شد. تنها چیزی که به دلم میداد این حرف یکی از دوستان بود که میگفت: (علیه السلام) برای مراقبت از حریم💫 دخترش ما را انتخاب کرده است. 📚برشی از کتاب 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🗓 چهارشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۹ ۱۹ رمضان ۱۳ می ۲۰۲۰
هدایت شده از هیأت شهدا
1_12519061.mp3
2.07M
💠 #دعای_عهد ✳️تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد... 🌸امام خمینی ره: اگر هرروز (بعد از نماز صبح) دعای عهد خواندی، مقدراتت عوض میشود....⚡️
⚫️ در سحرگاه روزى كه ضربتش زدند ▪️امیر المومنین علیه السلام می فرماید : 💠همچنان كه نشسته بودم به خواب رفتم. رسول الله (ص)، بر من گذر كرد. گفتم: يا رسول الله از امّت تو چه ناراستيها و كينه توزيها ديده ام. گفت: نفرينشان كن. گفتم: خداوند به جاى آنها به من بهتر از ايشان را دهد و به جاى من بدترين كسان را بر ايشان گمارد.    📚 ۷۰
●➼‌┅═❧═┅┅───┄ پیشانی عدل و عدالت را شکستند آن دسته ای که با علی پیمان ببستند معصوم را دیدی که مظلومانه کُشتند در سجده گاهی ناجوانمردانه کُشتند یا رب، چه صبحی در پی شبهای او بود  "فُزتُ و ربِّ الکعبه" بر لبهای او بود تا کِی شود بی‌حرمتی در این لیالی وقت نماز و کشتن مولی الموالی اسطوره علم و ولایت را شکستند  دیدید "ارکان هدایت" را شکستند 🏴ایام ضربت خوردن مولی الموحدین حضرت علی (ع) تسلیت باد
جزء نوزدهم قرآن ♦️از سبک زندگی اشراف اسراف کار تقلید نکنید
🌸‏پارسال مقدر کردند محاسن به خون خضاب کنی حرم‌ها رو طواف کنی😭😭😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا