هدایت شده از هیأت شهدا
dfc48cb92827c5496287b24d1f3ac4fe.mp3
2.63M
﷽
#لحظه_استجابت
🍃اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً🍃
#دعای_روز_نوزدهم_ماه_رمضان
🌸 اللَّهُمَّ وَفِّرْ فِیهِ حَظِّی مِنْ بَرَکَاتِهِ وَ سَهِّلْ سَبِیلِی إِلَی خَیْرَاتِهِ وَ لا تَحْرِمْنِی قَبُولَ حَسَنَاتِهِ یَا هَادِیا إِلَی الْحَقِّ الْمُبِینِ.
#التماس_دعا_برای_ظهور
4_5909245004903088532.mp3
4.02M
#تلاوت_قرآن_جزء_نوزدهم
✨ به روش تحدیر(تندخوانی)
🎧 استاد معتز آقایی
@hyate_shohada
📌 جذب جهادگر
▫️دوستانی که علاقه دارند در فضای مجازی به صورت جهادی فعالیت داشته باشند، ثبت نام کنند
🌐فرم آنلاین جهت ثبت نام
www.jahad.mataf.ir
🔴ممنوعیت مبارزه با ورزشکاران رژیم صهیونیستی قانون شد!
اتفاقی که زودتر باید میافتاد بالاخره افتاد.
حالا هر ورزشکاری که تمایل ندارد به قانون احترام بگذارد، میتواند لباس مقدس جمهوری اسلامی ایران را پس بدهد تا یک جوان شایستهتر و قانونمند که ارزش این لباس را میفهمد جایگزین شود.
#علیرضا_گرائی
#کتاب_عدالت
📖اگر معنویت با عدالت همراه نباشد، عدالت میشود یک شعار تو خالی. خیلیها حرف عدالت را میزنند، اما چون معنویت و آن نگاه معنوی نیست، بیشتر جنبهی سیاسی و شکلی پیدا میکند.
📓گفتار چهارم: بایدها و نبایدهای عدالتخواهی
#استاد_سید_علی_خامنهای
#قسمت_چهارم
هیأت شهدا
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف @kheymegahevelayat #قسمت_صد_و_شصت_و_هشت گفتم: حاجی جان دست من که نیست
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف
@kheymegahevelayat
#قسمت_صد_و_شصت_و_نه
اما آیا این همه ی چیزی بود که دیدم؟ نه !
در که باز شد عطا رو دیدم، فوری رفتم داخل اتاق.. تا دستم و آوردم بالا خواستم یه چک نثار صورتش کنم، یه هویی یک صدایی به گوشم رسید.
«دستت و بیار پایین.»
دستام همینطور بالا موند.. دوباره صاحب همون صدا گفت:
«مگه با تو نیستم.. گفتم دستت و بیار پایین»
دستم و آوردم پایین. طبیعتا صدا، صدای عطا نبود که روبروی من_روی تخت نشسته بود.. برنَگشتم به سمت صاحب صدا.. اما خوب میشناختمش.. شاید باورتون نشه، اما اون شخص کسی نبود جز حاج کاظم.. دستم و آوردم پایین، ادامه داد گفت:
«حدس میزدم بیای سراغش. فورا از این اتاق بیا بیرون.»
اینبار برگشتم نگاه کردم.. با سرعت رفتم سمت در.. حاجی که بیرون در ایستاده بود، زرنگی کردم درو بستم. فورا میز فلزی بازجویی رو از وسط اتاق کشیدم آوردم گذاشتم پشت در قرار دادم.. حاجی هی به اون بنده خدا که ازبچه های حفاظت بود میگفت: « عجله کن در و باز کن. » اونم میگفت: «حاجی یه لحظه!! باید سنسور بزنم بعدشم باید کد بدم قفل و باز کنم.. صبر کنید.»
از فرصت استفاده کردم رفتم سمت عطا.. خودم و ته خط میدیدم. چون باید هر لحظه منتظر مرگ فاطمه می بودم.. فاطمه فقط همسرم نبود. بلکه همه ی زندگیه من بود. پس این زندگی بدون فاطمه برای من یه زندگی نمیشد و معنایی نداشت و جهنم میشد! تموم عواقبشم از زندان، حبس، انفصال از خدمت و اخراج از سیستم و قرنطینه طولانی مدت و... رو پیش بینی کرده بودم..
رفتم یقه ی عطارو گرفتم، وحشت زده بود.. گرفتمش با دستم کشیدم سمت راست اتاق، محکم هولش دادم زدمش به دیوار.. چشمم افتاد به یه سطل آشغالی که داخل اتاق بود. سطل زباله رو از روی زمین بلند کردم محکم زدم به سرش.. پانسمان دستم باز شده بود و از انگشتام داشت خون می چکید.. درد دستم داشت بیچارم میکرد، اما درد دلم، درد روحم، زخمی که عطا به زندگیم زده بود، بیشتر بود.
چشمم افتاد به یه تلویزیون. عطا رو از روی زمین بلندش کردم با مشت زدم به صورتش، بعد سرش و کوبیدم به تلویزیون، افتاد زمین.. چپ و راست بهش لگد میزدم.. داد میزدم بهش می گفتم:
+ کثافت. تو و خود خواهی های تو باعث شد زنم به این روز بیفته آشغااااال !! زنده به گورت میکنم امشب. مثل سگ میکشمت.. امشب با هم میریم جهنم.. تا ته جهنم باهات میام عطا !!!
از صورتش خون داشت میومد.. نفس نفس میزد..گفت:
_عاکف، من واقعا نمیدونم چی میگی... نزن.. آی خداااا.. تنم درد میکنه.. نزن عاکف.. صبر کن ببینم چی میگی. تورو به روح پدر شهیدت صبر کن.
مجددا از روی زمین بلندش کردم و محکم کوبیدمش به دیوار.. با دستم فشارش میدادم به دیوار تا از بیحالی نیفته روی زمین.. بهش گفتم:
+خفه شو آشغال.. اسم پدرم و نیار... تو نون و نمک مارو خوردی.. اما منو زن و زندگیم و به این روز انداختی!! بی ناموس.
عطا همینطور نفس نفس میزد.. میگفت:
«تورو خدا نزن.. وایسا عاکفففف.. آیییییی... درد دارم... تورو خداااا یکی بیاد کمک کنننهههه این داره منو میکشه... یکی بیاد این و بگیررررره»
یه دونه محکم با مشت زدم به شکمش..
تموم این کتک زدن های عطا که شما دارید در چند خط میخونید، شاید در تایم بسیار کوتاه 40 ثانیه ای اتفاق افتاد.. یعنی چیزی کمتر از 1 دقیقه !! دستم از درد وَ جراحی که شده بود میلرزید.. اما من موقعی که این حالت بهم دست میده درد و بی حسی نمیفهمم چیه!
عطا افتاد روی زمین.. مجددا بلندش کردم تا عقده ی اصلی دلمو خالی کنم و سرش و بکوبونم به دیوار تا انتقام همسرم و بگیرم، اما در همین حین درب اتاق باز شد، سه نفر از بچه های حفاظت از خونه امن که داخل ساختمون بودند اومدن داخل، دوتاشون منو از پشت گرفتن، یکی هم رفت سراغ عطا !
همینطور نفس نفس میزدم گفتم: «ولمممم کنیددددددد. با شما هستم.. ولم کنیییید.»
به عطا گفتم:
«عطا میکشمت.. عطا من زِندَت نمیزارم.. وای به حالت اگر فاطمه زهرا بره زیر خاک. عطا وای به حالت.. به جان مادرم، به خاک پدرم، اگر من دوباره ببینمت دستم بهت برسه میکشمت.. همه رو میکشم. تورو هم میکشم. عطااااا من میکشمت. لعنتی من میکشمت. جای این زخمی که زدی به زندگیم و باز گذاشتم تا همیشه برام تازه باشه و انتقام خانومم و ازت بگیرم.»
حاج کاظم اومد روبروم ایستاد، یکی محکم زد به صورتم. انصافا دردم اومد.
یادمه یه متهم و زده بود طرف بیهوش شد. بعد از اینکه یه دونه سیلی زد بهم، یکی هم با پشت دستش زد به لب و دهنم که پاره شد خون اومد. رفت سومی رو بزنه چشام و بستم. منتظر موندم تا بزنه، اما این کارو نکرد. بعد از چندثانیه چشام و باز کردم ببینم چرا نمیزنه، دیدم انگار بغض کرده. فقط یک کلمه به بچه های حفاظت گفت:«ببریدش.»
#عاکف_سلیمانی
#کلام_شهید 🌷
🔹من مطمئن هستم چشمی که به نگاه حرام عادت کند، خیلی چیزها را از دست می دهد. چشم گنهکار لایق #شهادت نیست...
🌹مدافع حرم شهید هادی ذوالفقاری
#شبتون_شهدایی🌙✨
هدایت شده از هیأت شهدا
1_12519061.mp3
2.07M
💠 #دعای_عهد
✳️تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد...
🌸امام خمینی ره:
اگر هرروز (بعد از نماز صبح) دعای عهد خواندی، مقدراتت عوض میشود....⚡️
بالحجة ،
بالحجة...
بزرگترین داشته ها
را هم که داشته باشم ،
همیشه یک کنج خالی
در دلم پیدا میشود
انگار قطعه ای از وجودم
گم شده بیا ای
گم شده وجودم...
#أللَّهُمَعـجِـلْلِوَلیِکْألْفَرَج
#سلام_امام_مهربانم🌸🍃
#امیر_مهربانیها
🔺️ رهبر انقلاب: کسانی که به فقرا کمک کنند و به خانوادههای مستضعف سر بزنند، زیادند؛ اما آن کسی که اوّلاً این کار را در دوران حکومت و قدرت خود انجام دهد، ثانیاً کارِ همیشهی او باشد، ثالثاً به کمک کردن مادّی اکتفا نکند؛ برود با این خانواده، با آن پیرمرد، با این آدم نابینا، با آن بچههای صغیر بنشیند، مأنوس شود، دل آنها را خوش کند، فقط امیرالمؤمنین علیهالسلام است.
هدایت شده از هیأت شهدا
dfc48cb92827c5496287b24d1f3ac4fe.mp3
2.63M
هدایت شده از هیأت شهدا
﷽
#لحظه_استجابت
🍃اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً🍃