🔻#دقایقی_با_کتاب
#بخش_اول
💠 هدف انبیاء برقراری عدالت در اجتماع بشری است:
«لَقَدْ ارْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیناتِ وَ انْزَلْنا مَعَهُمُ الْکتابَ وَ الْمیزانَ لِیقومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ» [1] (مسئله ظلم و عدالت، اصل و محور زندگی بشریت است. پیغمبر اکرم فرمود: «الْمُلْک یبْقی مَعَ الْکفْرِ وَ لا یبْقی مَعَ الظُّلْمِ». هیچ اجتماعی نمیتواند بر شالوده ظلم و ستم باقی بماند.) یا آنجا که مسئلهای نظیر وحدت اسلامی در خطر است، که اسلام در موضوع وحدت چه اندازه عنایت و حساسیت دارد و به وحدت مسلمین اهمیت میدهد، میفرماید: «وَ اعْتَصِموا بِحَبْلِ اللهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقوا» [2].
دست دشمن را میبینی، دسیسه دشمن را میبینی که دائماً میان مسلمین تفرقه اندازی میکند؛
آیا در اینجا میگویی امر به معروف نکن، حرف نزن، نهی از منکر نکن، که اگر این را بگویم جانم در خطر است، آبرویم در خطر است، اجتماع نمیپسندد، از این مزخرفها؟!.
بنابراین، امر به معروف و نهی از منکر در مسائل بزرگ مرز نمیشناسد. هیچ چیزی، هیچ امر محترمی نمیتواند با امر به معروف و نهی از منکر برابری کند، نمیتواند جلویش را بگیرد.
این اصل دایر مدار این است که موضوع امر به معروف و نهی از منکر چیست. اینجاست که میبینیم حسین بن علی، ارزش امر به معروف و نهی از منکر را چقدر بالا برد!
همانطور که اصل امر به معروف و نهی از منکر ارزش نهضت حسینی را- به بیانی که قبلاً عرض کردم- بالا برد، نهضت حسینی نیز ارزش امر به معروف و نهی از منکر را بالا برد چون حسین بن علی فهماند که انسان در راه امر به معروف و نهی از منکر به جایی میرسد که مال و آبروی خودش را باید فدا کند، ملامت مردم را باید متوجه خودش کند همانطور که حسین کرد.
📚استاد مطهری، حماسه حسینی، ج 1، ص251
#محرم
#نهضت_حسینی
#هیئت_الشهدای_قرچک
@heyatoshohada
🔻#دقایقی_با_کتاب
#بخش_دوم
💠 امام حسين (ع) در یکی از خطابههای بین راه، بعد از اینکه اوضاع را تشریح میکند میفرماید:
«انّی لَاارَی الْمَوْتَ الّا سَعادَةً وَ الْحَیوةَ مَعَ الظّالِمینَ الّا بَرَماً» [1] ایهاالنّاس! در چنین شرایطی، در چنین اوضاع و احوالی، من مردن را جز سعادت نمیبینم (بعضی نسخهها «شهادَةً» نوشتهاند و بعضی «سَعادَةً»)، من مردن را شهادت در راه حق میبینم؛ یعنی اگر کسی در راه امر به معروف و نهی از منکر کشته شود، شهید شده است (معنای «من مردن را سعادت میبینم» نیز همین است). من زندگی کردن با ستمگران را مایه ملامت میبینم، روح من روحی نیست که با ستمگر سازش کند.
از همه بالاتر و صریحتر آن وقتی است که دیگر اوضاع صددرصد مأیوس کننده است، آن وقتی است که به مرز عراق وارد شده و با لشکر حرّبن یزید ریاحی مواجه گردیده است. هزار نفر مأمورند که او را تحت الحفظ به کوفه ببرند. در اینجا حسین بن علی علیه السلام خطابه معروفی را که مورخین معتبری امثال طبری نقل کردهاند، ایراد و در آن به سخن پیغمبر تمسّک میکند، به اصل امر به معروف و نهی از منکر تمسّک میکند:
ایهَا النّاسُ! مَنْ رَأی سُلْطاناً جائِراً مُسْتَحِلًّا لِحَرامِ اللهِ، ناکثاً لِعَهْدِ الله، مُسْتَأْثِراً لِفَی ءِ اللهِ، مُعْتَدِیاً لِحُدودِ اللهِ، فَلَمْ یغَیرْ عَلَیهِ بِقَوْلٍ وَ لا فِعْلٍ کانَ حَقّاً عَلَی اللهِ انْ یدْخِلَهُ مُدْخَلَهُ. الا وَ انَّ هؤُلاءِ الْقَوْمَ قَدْ احَلّوا حَرامَ اللهِ وَ حَرَّموا حَلالَهُ وَ اسْتَأْثَروا فَیءَ اللهِ [2].
یک صغرا و کبرای بسیار کامل میچیند. طبق قانون معروف، اول یک کبرای کلی را ذکر میکند: ایهاالنّاس! پیغمبر فرمود: هرگاه کسی حکومت ظالم و جائری را ببیند که قانون خدا را عوض میکند، حلال را حرام و حرام را حلال میکند، بیتالمال مسلمین را به میل شخصی مصرف میکند، حدود الهی را بر هم میزند، خون مردم مسلمان را محترم نمیشمارد، و در چنین شرایطی ساکت بنشیند، سزاوار است خدا (حقّاً خدا چنین میکند، یعنی در علوم الهی ثابت است) چنین ساکتی را به جای چنان جائر و جابری ببرد. بعد صغرای مطلب را ذکر میکند: «انَّ هؤُلاءِ الْقَوْمَ...» اینها که امروز حکومت میکنند (آل امیه) همینطور هستند. آیا نمیبینید حرامها را حلال کردند و حلالها را حرام؟ آیا حدود الهی را بهم نزدند، قانون الهی را عوض نکردند؟ آیا بیت المال مسلمین را دراختیار شخصی خودشان قرار ندادند و مانند مال شخصی و برای شخص خودشان مصرف نمیکنند؟ بنابراین هرکس که در این شرایط ساکت بماند، مانند آنهاست. بعد تطبیق به شخص خود کرد: «وَ انَا احَقُّ مِنْ غَیرٍ» من از تمام افراد دیگر برای اینکه دستور جدّم را عملی کنم، شایستهترم.
وقتی انسان حسین را با این صفات و خصایل میشناسد، میبیند حق است و سزاوار است که نام او تا ابد زنده بماند، چون حسین مال خود نبود، خودش را فدای انسان کرد، فدای اجتماع انسانی کرد، فدای مقدسات بشر کرد، فدای توحید کرد، فدای عدالت کرد، فدای انسانیت کرد. از این جهت، افراد بشر همه او را دوست میدارند.
📚استاد مطهری، حماسه حسینی، ج ۱، ص ۲۵۵
#نهضت_حسینی
#هیئت_الشهدای_قرچک
@heyatoshohada
🔻#دقایقی_با_کتاب
#بخش_سوم
💠ارزش نهضت حسینی
▫️اینجاست که انسان میفهمد که نهضت حسینی چقدر برای جهان اسلام مفید بود و چگونه این پردهها را درید. در آن زمان، وسایل ارتباطی که نبود. مثلاً مردم مدینه نمیدانستند که در شام چه میگذرد. رفت و آمد خیلی کم بود. افرادی هم که احیاناً از مدینه به شام میرفتند، از دستگاه یزید اطلاعی نداشتند. بعد از قضیه امام حسین، مردم مدینه تعجب کردند که عجب! پسر پیغمبر را کشتند؟ هیئتی را برای تحقیق به شام فرستادند که چرا امام حسین کشته شد. پس از بازگشت این هیئت، مردم پرسیدند: قضیه چه بود؟ گفتند: همین قدر در یک جمله به شما بگوییم که ما در مدتی که در آنجا بودیم، دائم میگفتیم خدایا! نکند از آسمان سنگ ببارد و ما به این شکل هلاک بشویم، و نیز به شما بگوییم که ما از نزد کسی میآییم که کارش شرابخواری و سگ بازی و یوزبازی و میمون بازی است، کارش نواختن تار و سنتور و لهو و لعب است، کارش زناست حتی با محارم. دیگر حال، تکلیف خودتان را میدانید.
این بود که مدینه قیام کرد، قیامی خونین. و چه افرادی که بعد از حادثه کربلا به خروش آمدند (ای بسا شاعر که بعد از مرگ زاد). امام حسین تا زنده بود، چنین سخنانی را میگفت: «وَ عَلی الْاسْلامِ السَّلامُ اذْ قَدْ بُلِیتِ الْامَّةُ بِراعٍ مِثْلِ یزیدَ» [1] دیگر فاتحه اسلام را بخوانید اگر نگهبانش این شخص باشد. ولی آن وقت کسی نمیفهمید.
اما وقتی شهید شد، شهادت او دنیای اسلام را تکان داد. تازه افراد حرکت کردند و رفتند از نزدیک دیدند و فهمیدند که آنچه را آنها در آیینه نمیدیدند حسین در خشت خام میدیده است. آن وقت سخن حسین علیه السلام را تصدیق کردند و گفتند او آن روز راست میگفت.
📚 استاد مطهری، حماسه حسینی، ج 1، ص162
#نهضت_حسینی
#عاشورا
#هیئت_الشهدای_قرچک
@heyatoshohada
🔻#دقایقی_با_کتاب
#بخش_چهارم
💠آخر سوره «والفجر» مصداقش حسین است، آنجا که میفرماید: «یا ایتُهَاالنَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ. ارْجعی الی رَبِّک راضِیةً مَرْضِیةً. فَادْخُلی فی عِبادی. وَ ادْخُلی جَنَّتی» [1].
شما ببینید شب عاشورای حسینی به چه حالی میگذرد. این شب را اباعبدالله چقدر برای خودش نگه داشت، برای استغفار، برای دعا، برای مناجات، برای راز و نیاز با پروردگار خودش. نماز روز عاشورا را ببینید که در جنبههای توحیدی و عبودیت و ربوبیت و جنبههای عرفانی، مطلب چقدر اوج میگیرد!
مکرر عرض کردهایم که برخی از اصحاب و همه اهل بیت و خود اباعبدالله، بعدازظهر عاشورا شهید شدند. مردی به نام ابوالصّائدی میآید خدمت امام حسین علیه السلام عرض میکند: یابن رسول الله! وقت نماز است، ما آرزو داریم آخرین نمازمان را با شما به جماعت بخوانیم. ببینید چه نمازی بود! نماز، آن نماز بود که تیر مثل باران میآمد ولی حسین و اصحابش غرق در حالت خودشان بودند: «اللهُ اکبَرُ، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم، الْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ...». یک فرنگی میگوید: چه نماز شکوفایی خواند حسین بن علی! نمازی که دنیا نظیر آن را سراغ ندارد. صورت مقدسش را روی خاک داغ میگذارد و میگوید: «بِسْم اللهِ وَ بِاللهِ وَ عَلی مِلَّةِ رَسولِ اللهِ» [2] از این بعد که نگاه میکنیم، میبینیم نهضت حسینی نهضتی است عرفانی، [خالص للَّه]، فقط و فقط حسین است و خدای خودش، گویی چیز دیگری در کار نیست.
📚استاد مطهری،حماسه حسینی، ج۱، ص ۳۶۱
#محرم
#هیئت_الشهدای_قرچک
@heyatoshohada
🔻#دقایقی_با_کتاب
#بخش_پنجم
💠زینب (سلام الله علیها) و احساس شخصیت
▫️در حماسه حسینی آن کسی که بیش از همه این درس را آموخت و بیش از همه این پرتو حسینی بر روح مقدس او تابید، خواهر بزرگوارش زینب (سلام الله علیها) بود.
راستی که موضوع عجیبی است: زینب با آن عظمتی که از اول داشته است- و آن عظمت را در دامن زهرا علیها السلام و از تربیت علی علیه السلام به دست آورده بود- در عین حال زینبِ بعد از کربلا با زینب قبل از کربلا متفاوت است، یعنی زینب بعد از کربلا یک شخصیت و عظمت بیشتری دارد.
ما میبینیم در شب عاشورا زینب یکی دو نوبت حتی نمیتواند جلوی گریهاش را بگیرد. یک بار آنقدر گریه میکند که بر روی دامن حسین بیهوش میشود و حسین علیه السلام با صحبتهای خودش زینب را آرام میکند: «لا یذْهِبَنَّ حِلْمَک الشَّیطانُ» [2] خواهر عزیزم! مبادا وساوس شیطانی بر تو مسلط بشود و حلم را از تو برباید، صبر و تحمل را از تو برباید. وقتی حسین به زینب میفرماید که چرا این طور میکنی، مگر تو شاهد و ناظر وفات جدم نبودی؟ جد من از من بهتر بود، پدر ما از ما بهتر بود، برادر همینطور، مادر همینطور، زینب با حسین این چنین صحبت میکند: برادر جان! همه آنها اگر رفتند بالأخره من پناهگاهی غیر از تو داشتم، ولی با رفتن تو برای من پناهگاهی باقی نمیماند.
اما همین که ایام عاشورا سپری میشود و زینب، حسین علیه السلام را با آن روحیه قوی و نیرومند و با آن دستورالعملها میبیند، زینب دیگری میشود که دیگر احدی در مقابل او کوچکترین شخصیتی ندارد. امام زین العابدین فرمود: ما دوازده نفر بودیم و تمام ما دوازده نفر را به یک زنجیر بسته بودند که یک سر زنجیر به بازوی من و سر دیگر آن به بازوی عمهام...
📚استاد مطهری، حماسه حسینی، ج۱، ص ۴۹
#هیئت_الشهدای_قرچک
@heyatoshohada
🔻#دقایقی_با_کتاب
#بخش_ششم
💠فلسفه عاشورا
▫️اگر از ما بپرسند شما در روز عاشورا که دائماً حسین حسین میکنید و به سر خودتان میزنید، چه میخواهید بگویید؟ باید بگوییم: ما میخواهیم حرف آقایمان را بگوییم، ما هر سال میخواهیم تجدید حیات کنیم (یا ایهَا الَّذینَ امَنُوا اسْتَجیبوا للَّهِ وَ لِلرَّسولِ اذا دَعاکمْ لِما یحْییکمْ). باید بگوییم عاشورا روز تجدید حیات ماست. در این روز میخواهیم در کوثر حسینی شستشو کنیم، تجدید حیات کنیم، روح خودمان را شستشو بدهیم، خودمان را زنده کنیم، از نو مبادی و مبانی اسلام را بیاموزیم، روح اسلام را از نو به خودمان تزریق کنیم. ما نمیخواهیم حس امر به معروف و نهی از منکر، احساس شهادت، احساس جهاد، احساس فداکاری در راه حق، در ما فراموش بشود؛ نمیخواهیم روح فداکاری در راه حق در ما بمیرد.
این فلسفه عاشوراست، نه گناه کردن و بعد به نام حسین بن علی بخشیده شدن! گناه کنیم، بعد در مجلسی شرکت کنیم و بگوییم خوب دیگر گناهانمان بخشیده شد. گناه آن وقت بخشیده میشود که روح ما پیوندی با روح حسین بن علی بخورد؛ اگر پیوند بخورد، گناهان ما قطعاً بخشیده میشود ولی علامت بخشیده شدنش این است که دومرتبه دیگر دنبال آن گناه نمیرویم. اما اینکه از مجلس حسین بن علی بیرون برویم و دومرتبه دنبال آن گناهان برویم، نشانه این است که روح ما با روح حسین بن علی پیوند نخورده است.
شعارهای اباعبدالله شعار احیای اسلام است، این است که چرا بیت المال مسلمین را یک عده به خودشان اختصاص دادهاند؟ چرا حلال خدا را حرام، و حرام خدا را حلال میکنند؟ چرا مردم را دو دسته کردهاند: مردمی که فقیرفقیر و دردمندند، و مردمی که از پرخوری نمیتوانند از جایشان بلند شوند؟.
در بین راه در حضور هزار نفر لشکریان حرّ آن خطبه معروف را خواند که طی آن، حدیث پیغمبر را روایت کرد، گفت: پیغمبر چنین فرموده است که اگر زمانی پیش بیاید که اوضاع چنین بشود، بیت المال چنان بشود، حلال خدا حرام و حرام خدا حلال بشود، اگرمسلمانِ آگاهی اینها را بداند و سکوت کند، حق است بر خدا که چنین مسلمانی را به همانجا ببرد که آن ستمکاران را میبرد. بنابراین من احساس وظیفه میکنم، «الا وَ انّی احَقُّ مِنْ غَیرٍ» در چنین شرایطی من از همه سزاوارترم.
پس این است مکتب عاشورا و محتوای شعارهای عاشورا. شعارهای ما در مجالس، در تکیهها و در دستهها باید مُحیی باشد نه مخدّر، باید زنده کننده باشد نه بی حس کننده. اگر بیحس کننده باشد، نه تنها اجر و پاداشی نخواهیم داشت بلکه ما را از حسین علیه السلام دور میکند. این اشک برای حسین ریختن خیلی اجر دارد اما به شرط اینکه حسین آنچنانکه هست در دل ما وارد بشود. «انَّ لِلْحُسَینِ مَحَبَّةً مَکنونَةً فی قُلوبِ الْمُؤْمِنینَ» [2] اگر در دلی ایمان باشد نمیتواند حسین را دوست نداشته باشد، چون حسین مجسمهای است از ایمان.
📚استاد مطهری، حماسه حسینی، ج۱، ص ۱۷۶
#محرم
#هیئت_الشهدای_قرچک
@heyatoshohada
🔻#دقایقی_با_کتاب
#بخش_هفتم
💠امام حسين(ع) شان امر به معروف را بالا برد
▫️در مورد حسین بن علی بحق میشود گفت که به اصل امر به معروف و نهی از منکر ارزش و اعتبار داد؛ آبرو داد به این اصلی که آبروی مسلمین است. اینکه میگویم این اصل آبروی مسلمین است و به مسلمین ارزش میدهد، از خودم نمیگویم، عین تعبیر آیه قرآن است: «کنْتُمْ خَیرَ امَّةٍ اخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأْمُرونَ بِالْمَعْروفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکرِ» [1].
ببینید قرآن چه تعبیرهایی دارد! به خدا انسان حیرت میکند از این تعبیرهای قرآن:
«کنْتُمْ خَیرَ امَّةٍ اخْرِجَتْ لِلنّاسِ» شما چنین بودهاید ( «بودهاید» در قرآن در این گونه موارد یعنی «هستید»)، شما باارزشترین ملتها و امتهایی هستید که برای مردم به وجود آمدهاند. ولی چه چیز به شما ارزش داده است و میدهد، که اگر آن را داشته باشید باارزشترین امتها هستید؟ «تَأْمُرونَبِالْمَعْروفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکرِ» اگر امر به معروف و نهی از منکر در میان شما باشد، این اصل به شما امت مسلمان ارزش میدهد. شما به این دلیل باارزشترین امتها هستید که این اصل را دارید (که در صدر اول هم چنین بوده است)؛ این اصل به شما ارزش داده است. پس آیا آن روزی که این اصل در میان ما نیست، یک ملت بیارزش میشویم؟ بله همینطور است. ولی حسین به این اصل ارزش داد.
گاهی ما امر به معروف و نهی از منکر میکنیم، ولی نه تنها به این اصل ارزش نمیدهیم بلکه ارزشش را پایین میآوریم. الآن در ذهن عامه مردم، به چه میگویند امر به معروف و نهی از منکر؟ یک مسائل جزئی، نمیگویم مسائل نادرست (بعضی از آنها نادرست هم هست)، ولی اینها وقتی در کلّش واقع شود زیباست. مثلاً اگر امر به معروف و نهی از منکرِ کسی فقط این باشد که آقا! این انگشتر طلا را از دستت بیرون بیاور، این در جای خودش درست است، حرف درستی است اما نه اینکه انسان هیچ منکری را نبیند جز همین یکی، جز مسئله ریش، جز مسائل مربوط به مثلاً کت و شلوار.
📚 استاد مطهری، حماسه حسینی، ج 1، ص142
#نهضت_حسینی
#هیئت_الشهدای_قرچک
@heyatoshohada
🔻#دقایقی_با_کتاب 📚
📖جمع ها و حاصل جمع ها - علی صفائی حائری
✏️به او گفتم: جویهای آبی هست چشمه هایی هست کشتزارهایی هست. این جوی ها به کشتزارها و گندم ها میگویند این ماییم که برای شما آب می آوریم. قدر ما را بدانید ماییم که به شما میرسیم؛ ما نبودیم شما هم نبودید! این رقص شما جلوی باد از ماست ما را هم نگاه کنید غروری میگیردشان که ما شما را سیراب کردیم در حالی که اگر کشتزارها نبود در این جوی ها کثافت کاری ها می شد. این کشتزارهاست که آب را در وجود جوی میکشد. اگر این کشتزارها نبود، دیگر کسی آب
در این جوی ها نمی آورد آبها میگندیدند و در آن آشغال می ریختند و تغوط می کردند.
گفتم: الله چشمه ای است که وَإِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزَائِنُهُ؛ خلق محتاج
کشتزارهایند؛ تو هم نهری این خلق است که بر تو منت دارد و آب را در وجود تو به
جریان انداخته است تا آن تغوط ها و کثافتهایی را که شیطان در وجود تو ریخته
پاک کند. دیده اید وقتی آب در این جوی راه می افتد جوی چه صفایی میگیرد؛
چه شفافیتی دارد و سنگهایش چطور رونق میگیرد.
مادر خیال میکند اوست که به بچه شیر میدهد؛ حال آنکه این بچه است که شیر
را به سینه مادر می آورد. اگر بچه نباشد شیری هم در سینه ها نیست؛ اگر هم شیری
آمد، مفید نیست بلکه غده چرکین میشود که باید مثل دمل بزنند و خلاصش کنند.
ما بسیار فریب میخوریم آن طور که ما اتفاق میکنیم یا غرور در ما می آید یا بت
ساختن که هر دو کمبودی در ماست. بحث انفاق و برآوردن نیازها فرصت وسیع تری می خواهد؛ اما به طور کلی کسی که میخواهد نیازی را برطرف کند، باید به گونه ای
باشد که آن فقیر و نیازمند شکسته، ذلیل متملق، اسیر و بت پرست نگردد و کسی
هم که انفاق میکند اسیر غرور نشود؛ نه منت بگذارد و نه باد بیاورد؛ بداند از چه
کسی به چه کسی میدهد و دستش به دست چه کسی میرسد.
#تفکر
#هیئت_الشهدای_قرچک
@heyatoshohada
🔻#دقایقی_با_کتاب
📚منظومه جهاد | سید محمد حسین راجی
▫️کلیاتی در باب جهاد
یکی از واجباتی که در دین مبین اسلام بر آن تأکید فراوان شده و حتی در قرآن امر به آن بیش از امر به نماز تکرار شده، «جهاد» است. در قرآن حدود ۲۰ مرتبه امر به جهاد آمده است و این در حالی است که امر به نماز کمتر از ۱۵ مرتبه تکرار شده است. «جاهدوا»، «جاهَدَ»، «جاهِدْهُم» و... نمونه هایی از امر به جهاد است که خداوند در قرآن بیان فرموده است.
▫️جهاد در لغت
ریشه لغوی جهاد جهد است. جهد به معنی کوشش و تلاش است به تلاش همراه با سختی جهاد گفته میشود. اگر بخواهیم در یک کلمه جهاد را معنا کنیم به آن «مبارزه» میگوییم در آموزه های دینی ما جهاد یعنی مبارزه برای یک هدف والا و مقدس که آن هدف والا، راه خدا است؛ زیرا خداوند در قرآن میفرماید: «جاهَدُوا فِي سَبِيلِ الله»؛ جهاد باید در راه خدا باشد پس جهد و کوششی را جهاد میگویند که برای یک هدف والا و مقدس باشد.
#هیئت_الشهدای_قرچک
@heyatoshohada
هیئت الشهداء
🔻#دقایقی_با_کتاب 📚منظومه جهاد | سید محمد حسین راجی ▫️کلیاتی در باب جهاد یکی از واجباتی که در دین
🔻#دقایقی_با_کتاب
▫️جهاد بدون سختی
یکی از رزمندگان اسلام تعریف میکند بچه ها خسته اما ،پرشور کارشان را ادامه میدادند. سه هزار کیسه شن را باید آماده کرده و به خط انتقال میدادیم به دلیل وضعیت خاص زمین نیسان تا حد معینی میتوانست جلو بیاید. کیسه ها را بعد از پر کردن دست به دست از آب عبور میدادیم تا پشت نیسان چیده شود. نیمه های شب داخل نخلستان به دلیل ابری بودن هوا خیلی تاریک بود.
با این که خسته بودم اما به عنوان مسئول لجستیک هم کار میکردم و هم به بچه ها روحیه می دادم.
با آن باد سردی که میوزید سرمای سخت زمستان تا عمق استخوانهایمان نفوذ میکرد دلم برای بچه ها می سوخت. همه از بچه های کم سن و سال گرفته تا پیرمردهای گردان دست در دست هم با آن همه خستگی در دل شب مشغول کار بودند در همان حال فکرم رفت پیش آن دو نفری که در این سوز و سرما داوطلبانه داخل آب ایستاده بودند و کیسه ها را به آن طرف میبردند.
با خودم گفتم بروم به آنها هم خداقوتی بگویم. لب آب که رسیدم اولش باورم نشد اما خوب که دقت کردم هر دویشان را شناختم شهید صلبی فرمانده گردان و حاج کمیل کهنسال جانشین لشکر ویژه ۲۵ کربلا تا سینه داخل آب ایستاده بودند پوست صورتشان از سرما می لرزید برای لحظه ای هم استراحت نمی کردند اما انگار نه انگار که همه روز را در خط مقدم با دشمن درگیر بودند. حالا دیگر خستگی ام از بین رفته بود.
#هیئت_الشهدای_قرچک
@heyatoshohada
🔻#دقایقی_با_کتاب
📚منظومه جهاد | سید محمد حسین راجی
۱- جهاد نظامی
یکی از انواع جهاد که معروف ترین نوع آن است، جهاد نظامی است.
خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «يَا أَيُّهَا النَّبِي جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقِينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ»؛ ای پیامبر با منافقین و کفار بجنگ و بر آنها سخت گیر.
🔸کلیدهای بهشت:
پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: «السيوف مفاتيح الجنه»؛
شمشیرها کلیدهای بهشتند.
کسانی که در راه خدا جهاد نظامی انجام میدهند اجر بالایی دارند. نمونه های جهاد نظامی در طول تاریخ بسیار است. از ابتدا تا انتهای خلقت هر کس در مسیر خدا و تحقق دین خدا با دشمنی در حال جنگ است جهاد میکند. از شهدای جنگ بدر و احد و خیبر تا جمل و صفین و نهروان و کربلا تا هشت سال دفاع مقدس تا یگان صابرین و شهدای مدافع حرم .... همه اینها اهل جهاد بودند و یا عزیزانی که با گروه تروریستی پژاک جنگیدند آنها همه جهاد نظامی انجام دادند.
نفس هایی که بالا نمی آید.
و یا جانبازان عزیزی که بسیاری از آنها اجرشان کمتر از شهدا نیست خصوصاً جانبازان مظلوم شیمیایی که نزدیک به ۳۰ سال است با بدنهای تاول زده روی تخت افتاده اند و به سختی نفس میکشند اگر هوا کمی آلوده شود، چه سر و صدایی به پا میشود که مردم نفسشان بند آمد؛ در حالی که این عزیزان نزدیک به ۳۰ سال است، که به سختی نفس میکشند.
متأسفانه ما در پیچ و خم زندگی دنیا جانبازان شیمیایی را فراموش کرده ایم باید سری به آسایشگاه های جانبازان بزنیم با این کپسولهای اکسیژن همیشه در حال جهادند. سخت تر از شرایط بعضی از جانبازان شیمیایی احوال جانبازان اعصاب و روان است؛ آنها هم امروز فراموش شده اند.
#هیئت_الشهدای_قرچک
@heyatoshohada
هیئت الشهداء
🔻#دقایقی_با_کتاب 📚منظومه جهاد | سید محمد حسین راجی ۱- جهاد نظامی یکی از انواع جهاد که معروف ترین
🔻#دقایقی_با_کتاب
📚منظومه جهاد | سید محمد حسین راجی
۲.جهاد سیاسی
▫️یکی دیگر از ابعاد جهاد جهاد سیاسی است. خداوند در قرآن می فرماید: «فَلا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَ جَاهِدْهُمْ بِهِ جهاداً كبيراً»؛ از کافران اطاعت مکن و به وسیله این عدم اطاعت با آنان جهاد كبير انجام ده
📌مهمترین مصداق جهاد كبير
مهمترین مصداق جهاد كبير جهاد سیاسی است؛ یعنی انسان کاری انجام دهد که دشمن را ناامید کند اسلحه نظامی در کار نیست اما ما کاری انجام میدهیم که دشمن ضرر میکند و شکست میخورد. ائمه بزرگوار (ع) اکثراً جهاد نظامی انجام ندادند و این فراز جاهدت في الله حق جهاده، بخش عمده اش مربوط به جهاد سیاسی آن بزرگواران بوده است؛ یعنی قرار گرفتن در مقابل دشمن و طاغوت. شاید امروز جهاد نظامی کمرنگ باشد اما جهاد سیاسی پررنگ است. ما با کوچکترین کارها میتوانیم جهاد سیاسی انجام دهیم.
🔸تحریم نوشابه پپسی
دوست شهید بابایی تعریف میکند بعضی وقتها عباس همراه شام نوشابه میخورد؛ اما نه نوشابه هایی مثل پپسی و... که آن زمان
موجود بود؛ بلکه او همیشه نوشابه پرتقالی میخورد چند بار به او گفتم برای من پیسی بگیرد ولی دوباره میدیدم که نخریده یک بار به او اعتراض کردم که چرا پپسی نمیخری؟
مگر چه فرقی میکند؟ از نظر قیمت که تفاوتی ندارد. آرام و متین گفت حالا نمیشود شما نوشابه پرتقالی بخورید؟
گفتم خب عباس جان برای چه؟
سرانجام با اصرار من آهسته :گفت: کارخانه پپسی متعلق به اسرائیلی هاست؛ به همین خاطر مراجع تقلید مصرف آن را تحریم کرده اند.
به او خیره شدم و دانستم که او تا چه حد از شعور سیاسی بالایی برخوردار است و در دل به عمق نگرش او به مسائل آفرین گفتم: شهید بابایی این جمله را چند سال پیش گفت؟! یعنی این شهید بصیر بیش از نیم قرن پیش این مسئله را تشخیص داد اما الآن خیلیها تشخیص نمی دهند.
این نمونه ای از جهاد سیاسی است.
#هیئت_الشهدای_قرچک
@heyatoshohada