7.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
واقعا شیخ حسین انصاریان باب جدیدی از دعا باز کرده
خدا حفظش کنه...
13.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌙
💠راضی باش از خدا...
⭕️یک گناه
🟢ویک ثواب
🎙شیخ اسماعیل رمضانی
وَ قَعَدَتْ بِي أَغْلاَلِي
و زنجیرهای علایق مرا در بند کشیده...
فرازی از #دعای_کمیل
10.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌙
💠نقش اهل بیت در زندگی ما
🎙شیخ اسماعیل رمضانی
44.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قدرت تصویر سازی مثبت و منفی
بینهایت زیبا و تامل برانگیز
12.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ | #استاد_شجاعی
✘ شب بیست و سوم رمضان،
آخرین شب قدر نیست ‼️
11.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امیرالمومنین(ع) در شبی که حضرت فاطمه(س) را از دست داد کمتر شاکر بود؟
سخنان تاملبرانگیز شیخ اسماعیل رمضانی در کوی محبت درباره شکر و بلا
6.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مرگ بر اسرائیل ؛ وعده ما راه پیمایی روز قدس
🌄 رمضان دارد میرود...
✍🏻 عینصاد
❞ از كسانى نباشيم كه رمضان بر آنها مىگذرد، در حالى كه بدنهايشان ضايع شده و فكرهايشان عقيم مانده و قلبهايشان سرشار از بتها شده و روحهايشان هم به تنگى رسيده است!
چون اين يك اصل است كه اگر كسى از نعمتى كه در دسترس اوست بهره نگيرد، سياهى به او مىرسد. جرقههايى كه مىزنند، اگر كسى استفاده نكند و شكر نكند، سياهش مىكنند و به او مىبندند.
او براى رشد ما زمينهها، فرصتها، حادثهها، برخوردها، زمانها و مكانهايى را تأمين كرده است كه به وسيلۀ آنها حركتى بكنيم، گامى برداريم و پيشرفتى داشته باشيم.
ولى اگر ما اين همه محبت را جواب ندهيم و اين همه مايه را در راه به جريان نيندازيم، همۀ آنها را از ما مىگيرند.
📚 #بهار_رویش | ص ۴۷
#️⃣ #عکس #عکس_نوشته #سیر_و_سلوک
#عین_صاد
حاج آقا شیخ علی ثمری تعریف می کردند:
برای افطار یه طلبه ای که تو بازار زندگی میکرد مارو دعوت کرده بود خونهش .. دم اذان داشتم میرفتم خونهش دیدم این طلبه ای که مارو دعوت کرده کنار یه مغازه نشسته داره گریه می کنه! صداش کردم گفتم فلانی اینجا چیکار میکنی؟ چرا گریه میکنی؟ گفت: من شمارو دعوت کردم افطار گفتم خوبه که سر سفره سبزی هم باشه اومدم مغازه سبزی بخرم، سبزی که خریدم به مغازه دار گفتم چقدر شد؟ گفت صد تومن. دست کردم تو جیبم دوتا صدی بود. یکیش نو بود. یکیش کهنه. صدی نو رو گذاشتم جیبم کهنه رو دادم به مغازه دار...
داشتم از مغازه میومدم بیرون یک لحظه به خودم گفتم داری کجا میری!؟
توی نو و کهنگی یه صدی هنوز گیری..