eitaa logo
هنر مجاهد
2.8هزار دنبال‌کننده
179 عکس
54 ویدیو
6 فایل
شیخ حسین مجاهد • مدرک سطح چهار حوزه علمیه • کارشناس ارشد فیلمنامه نویسی • مولف ۱۴ کتاب تفسیری و داستانی • برگزیده ۱۶ جشنواره ادبی و هنری • کارشناس رسمی صداوسیما • معلم شاید دیر و اندک ولی به قدر توان پاسخ میدم @Salamrafigh1
مشاهده در ایتا
دانلود
اى روزگار تو را چه مى شد اگر تمام نیروهاى خود را بسیج مى کردى و در هر عصر و زمانى، بزرگ مردى چون على، با همان عقل و همان قلب، همان زبان و همان ششمیر، به جهان ارمغان مى دادی؟! @hibook
آزادی یعنی هوا ! مهم نیست که بشناسی‌اش، مهم این است که در آن نفس بکشی. به غریقی که تازه از آب درش آورده‌اند نمی‌گویند که این هوا چند درصدش اکسیژن است چند درصدش نیتروژن، می‌زنند توی سینه‌اش، یعنی نفس بکش ! این را به آن‌هایی می‌گویم که خیال می‌کنند با سخنرانی‌شان باید به ما آگاهی بدهند، آزادی بدیهی است، تعریف نمی‌خواهد ... 👤 📚 @hibook
4_5913624956716977324.mp3
12.3M
قسمت پانزدهم : تا صفحه ۱۷۵ ادامه ی موومان دوم 📚 📝 @hibook با ما بشنوید 🌙🤍 1⃣5⃣
4_5931324839066341814.mp3
4.3M
تو نیستی پایین‌تر از پل کریم‌خان زند یا بالاتر از پل سید‌خندان، به چه درد من می‌خورد؟ @hibook
هنر مجاهد
نادر ابراهیمی #عشق را «هجوم بی‌محاسبه» تعریف کرده بود. من قصد دارم برای شروع از زبان خودمان کمی کو
محی‌الدین ابن عربی گفته بود: «، رازی است ربانی». ملاصدرا معترض است که همیشه رازی ربانی نیست و به دو نوع شهوانی و نفسانی قابل تقسیم است. صدرا می‌گوید: #‏عشق نفسانی مانند پلی برای عبور است که انسان را به حقیقت می‌رساند، مانند محبت پدر به دختر که نفسانی است. شهوانی هم که کار و بار حیوان است. @hibook
اژدهای کوچک پرسید:" چی رو داری جشن می‌گیری؟!" پاندای بزرگ گفت:"زیر بارون بودن با تو رو." @hibook
اژدهای کوچک گفت: "نمی‌تونم احساسم رو توضیح بدم." پاندای بزرگ لبخند زد و گفت: "عیبی‌ نداره. کلمه ها برای همه چی کافی نیستن." @hibook
و با لبخند گفتی: " اهالی آبادی تکه‌های اندوه‌اند. " @hibook
- عکاس جوانی آمده بود تا از زندگی مردم و وسعت فاجعه عکس بیندازد. تو را دیده بود که وسط آب و گل‌ولای، پاچه های شلوارت را بالا زده ای و گوسفندهای نیمه جان را از باتلاق بیرون می‌آوری. تا آمده بود عکسی بگیرد یقه‌اش را چسبیده بودی و فریاد زده بودی:" فکر می‌کنی سیل آمده است تا تو سوژه برای عکاسی پیدا کنی؟! سیل آمده است که بفهمی مردم حاصل ضرب وسعت در عمق مظلومیت." @hibook
اژدهای کوچک گفت: ذهنم گاهی مثل این طوفانه. پاندای بزرگ گفت: اگه درست گوش بدی، می‌تونی صدای پاشیدن قطره های بارون روی سنگ رو بشنوی. حتی توی طوفان هم میشه کمی آرامش پیدا کرد. @hibook
4_5954051856081619979.mp3
19.5M
قسمت شانزدهم : تا صفحه ۱۹۸ ادامه ی موومان دوم ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ _آدم بیکار در جمع هم تنهاست. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📚 📝 @hibook با ما بشنوید 🌙🤍
احساس ﻣﯽﮐﻨﻢ ﺍﺯ ﮐﺘﺎﺏ‌ﻫﺎ ﻣﯽ‌ﺗﺮﺳﻢ. ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﮐﺘﺎﺏﻫﺎ ﻣﯽ‌ﺑﯿﻨﻢ ﺑﺎ ﺻﺮﺍﺣﺖ ﺑﯽ‌ﺭﺣﻤﺎﻧﻪ‌ﺍﯼ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻧﺎﺩﺍﻧﯽ می‌کنم. ﺟﻬﻞ. ﻫﯿﻬﺎﺕ! @hibook
خدایا! رحمتی کن تا ایمان، نام و نان برایم نیاورد؛ قوتم بخش تا نانم را، و حتی نامم را، در خطر ایمانم افکنم، تا از آن‌ها باشم که پول دنیا را می‌گیرند و برای دین کار می‌کنند، نه آن‌ها که پول دین می‌گیرند و برای دنیا کار می‌کنند. •نیایش‌ها• @hibook
ما در روزگاری هستیم، هلیا، که بسیاری چیزها را می‌توان دید و باور نکرد و بسیاری چیزها را ندیده باور کرد. •بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم• @hibook
در پایدارترین شادی‌ها نیز غمی نهفته است، و در پاک‌ترین اعمال، قطره‌ای از ناپاکی. •بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم• @hibook
4_5987639599847968210.mp3
12.34M
قسمت هفدهم : تا صفحه ۲۱۲ ادامه ی موومان دوم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آیدین: من دنبال خودم در گذشته ها میگردم، ما چیزهایی در گذشته داریم که الان نداریم. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📚 📝 @hibook با ما بشنوید 🌙♡ 1⃣7⃣
خدا را رها می کنی و برای خرمهره‌های هوا وهوس به هارون روی می آوری و خدا گوهر توفیق و یاد خودش را ازتو می‌گیرد تا از همه مغبون‌تر باشی! @hibook
سلام و نور منتظر خبرهای جذاب و خاص باشید @hibook
8782369260.mp3
16.45M
من همانم که شبی به تاراجش‌برد همچو حلّاج به خاکسترِ تشویش نشست در سرش سورهءِ تکویر مُجَسَم میشد قبلِ هر زلزله ای در خودش آرام شکست @hibook
کامو ابتدای داستان طاعون می‌نویسد: «‏ساده‌ترین راه برای آن‌که آدم شهری را بشناسد این است که سر در بیاورد آن‌جا مردم چه‌طور کار می‌کنند، چه‌طور محبت می‌ورزند و چه‌طور می‌میرند.» @hibook
هنر مجاهد
محی‌الدین ابن عربی گفته بود: «#عشق، رازی است ربانی». ملاصدرا معترض است که همیشه رازی ربانی نیست و #ع
از طرف دیگر خطر آن است که با نزدیکی آن محبوب یا مطلوب آسیب ببیند. دور بایستید. شمس به مولانا گفته بود دلم می‌خواهد پاهای تو را ببوسم اما می‌ترسم، مژه‌هایم اذیتت کنند. یعنی من باید دور باشم. @hibook
4_5992198540128950883.m4a
10.09M
قسمت هجدهم : تا صفحه ۲۲۰ پایان موومان دوم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ «به او گفتم که را باید با تمام گستردگی‌اش پذیرفت، تنها درجسم نمی‌توان پنهانش کرد، بلکه درجسم وروح و هوا، در آینه، در خواب، درنفس کشیدن ها انگار به ریه می‌رود، و آدم مدام احساس می‌کند که دارد بزرگ می‌شود.» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📚 📝 @hibook با ما بشنوید✨ 1⃣8⃣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک اتاق بدون کتاب و کتابخوانی مانند یک جسم بدون روح است... @hibook
دوست داشتن ام‌کلثوم دوست داشتن اهرام است. آن‌ها را لمس نکرده و به درون‌شان نرفته‌ام، اما عظمت و شکوه‌شان را حس می‌کنم. از وقتی شناختمش عاشقش بودم. من اولین کسی بودم که ثوم صدایش کرد؛ او این نام را بسیار دوست داشت و دلش می‌خواست همه به این نام صدایش کنند. ام‌کلثوم را می‌پرستیدم و هرگز از ازدواج نکردن با او پشیمان نیستم. حالا او دیگر در این جهان نیست و من بیش از هر زمان دیگری افسرده‌ام و جز اشک ریختن کاری از دستم بر‌نمی‌آید. عادت به گریستن از کودکی با من بوده و حالا در غیاب او بیش‌تر این کار را می‌کنم. ستاره‌ی شرق زندگی و زمانه‌ی ام‌کلثوم، حنجره‌ی عشق و انقلاب نوشته‌ی محسن بوالحسنی نشر چشمه صفحه‌ی ۶۲ @hibook
هنر مجاهد
#برشی_از_کتاب دوست داشتن ام‌کلثوم دوست داشتن اهرام است. آن‌ها را لمس نکرده و به درون‌شان نرفته‌ام،
احمد رامی شاعر بود، اولین دیدارش با ام‌کلثوم را این‌طور توصیف می‌کند: «‏اولین بار که او را دیدم و صدایش را شنیدم حس کردم این زن ترکیبی‌ است از وحی، الهام، شکست و انقلاب‌های عمیق اما سرکوب‌شده. او زنی بود لبریز از آرامش و فداکاری.» احمد، عاشق ام‌کلثوم می‌شود، اما هرگز آن را مطرح نمی‌کند، خودش را کنار ام‌کلثوم نگه می‌دارد و به همین بودن کنار معشوق راضی می‌شود، شاعر عاشق بعدها در یکی از مصاحبه‌هایش در مورد دوست داشتنش می‌گوید: «‏دوست داشتن او مثل دوست داشتن چیزی دست‌نیافتنی است. چیزی درست مثل اهرام.» @hibook
4_5880002887571998869.mp3
14.73M
هیچ چیز کمرخوردکن‌تر از جشن اشتباهی برای آدم اشتباهی نیست.. ما در زندگی آدم های زیادی را جشن گرفتیم که آمدند بروند.. @hibook
احسان عبدی پور در یکی از برنامه‌های کتاب‌باز جمله‌ی جالبی می‌گوید: جشن اشتباهی برای آدم‌های اشتباهی. آدم‌هایی که آمدنشان را جشن گرفتیم و وقتی داشتیم روی سرشان گل می‌ریختیم رفتند و چاه‌ تنهایی را برایمان عمیق‌تر کردند. فیلم را که دیدم این جمله به ذهنم رسید. فیلم به شدت انسانی است. شاید در نگاه ابتدایی گمان کنید که شخصیت اصلی چرا اینقدر ساده و خام است اما در ادامه احساس می‌کنید او(شخصیت اصلی) نمادی‌ست از احساسات‌مان که درون‌مان است اما آن را هیچ وقت نمی‌خواهیم بروز دهیم. این فیلم را به آن‌هایی که رابطه‌های عمیقی را داشته‌اند و در کمترین زمان فرو‌پاشیده است خیلی پیشنهاد می‌کنم. و البته هرکسی که اخلاق مداری برایش ارزش است. 🎥the banshees of inisherin(بنشی‌های اینیشرین) 2020 @hibook
هنر مجاهد
از طرف دیگر خطر #عشق آن است که با نزدیکی آن محبوب یا مطلوب آسیب ببیند. دور بایستید. شمس به مولانا
آن‌چیزی که همزمان و هنوز تو را آن‌قدر شیفته نگاه‌می‌دارد؛ نیست! هیجان است! قدرت رابطه نیست! اقتدار خاطره است! شیفتگی است توأمان با درد و رنج! عاشق دم نمی‌زند، عشق می‌ورزد و سختی‌هایش را هم به جان می‌خرد! لاطائلاتی که می‌شنوید و می‌بینید را به نام سند نزنید! @hibook