📖#برشی_از_کتاب
پالینا با همه با ناز و تبختر رفتار میکند؛ مثلا خودش خوب میداند که تا سر حد جنون دوستش دارم، حتی اجازه میدهد از عشقم حرف بزنم، اما این کار را برای تحقیرم میکند.
چه راهی بهتر از این برای آدم وجود دارد که بگذاری بی هیچ مانعی به #عشق اعتراف کند؟
📗#قمارباز
👤#فئودور_داستایوفسکی
@hibook📓
شب های روشن تمام شد.
کوتاه بود ولی انگار عمری داشتم آنرا میخواندم. زندگیام را میدیدم که دارد با تنهایی و خیال بافی روزگار میگذراند. همه چیز خوب میگذشت تا #آن افتاد در تنگ تنهاییام. همهچیز اتفاقی رخ داده بود انگار. روحم به هیجان درآمد، چون طفلی سرخوش. درختان و آسمان روی سرم نقل میپاشیدند، پرندهها کل میکشیدند و گربه ها میرقصیدند. آرزویی که تا آن زمان در خیالم میپروراندم اکنون روبهرویم ایستاده بود.
تنها تفاوت یک چیز بود. او(شخصیت اصلی داستان) محبتش را برای به دست آوردن دل #آن قمار کرد و قمارش را بد باخت و من محبتم را در همان دنیای خیالیم قمار کردم. در نهایت هر دو بازنده بودیم با این تفاوت که او #آن اش را در دنیای واقعی طلب کرده، نشاندهاش، دستش را گرفته و در انتها قمارش را باخته بود اما من #آن ام را در دنیای خیالاتم نشاندم، دستش را گرفتم و همینطور خیره ماندم در #چشمهایش و قمار را بردم. قمار برای رسیدن به #آن در دنیای خیالم باخت نداشت، چون من از باخت میترسیدم.
#نیکنام
#شبهای_روشن
#فئودور_داستایوفسکی
#نشر_چشمه
#سروش_حبیبی
@hibook