eitaa logo
پشت هیچستانم
655 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
2.2هزار ویدیو
1 فایل
ارتباط با ادمین: @Saeed_Bojar
مشاهده در ایتا
دانلود
صلی الله علیک یا حضرت 🏴🌹🖤🌹🏴 سقای آب و آبرو ، با وفا دار ترین برادر عالم ،، دریای ادب ، سپهسالار لشکر کربلا ،،، قمر منیر بنی هاشم حضرت ابو فاضل ، اباالفضل العباس « ع » با احترام هدیه ای باشد از طرف آموزشگاه آزاد به همه عزاداران حسینی . ☘🌸🌷🍎🌷🌸☘ «ع» پرتره ، تکنیک: سیاه قلم با زغال طراحی و مداد کنته روی مقوا اشتنباخ ابعاد : ۵۰/۷۰ سانتیمتر تاریخ خلق اثر : سال ۷۴ اثر : مهندس سعید بوجار آرانی 🍂🍀❤️🍀🍂 پشت هیچستانم https://eitaa.com/joinchat/1942683888Cd71dac5320
خدمتگزاران برای سقای پا به سن گذاشته هیئت « ۸ » 🌸 ✍...تیرهای چوبی کابل برق کاشته شده در کوچه پس کوچه های آبادی مان خاطرات فراوانی از این کارمند باز نشسته ، صدیق ، مردمی و مهمتراز آن هیئتی را خوب به یاد دارد . او که سالهای سال مشک آب به دوش می‌کشید و در روزهای عشق و دلباختگی پا به پای هیئتی ها افتخار ، را به سینه داشت . ابوالشهید حسین قدیرزاده است . هنوز خوب به خاطر دارم وقتی کفش های آهنی میخ دار مخصوص بالا رفتن از تیرهای چوبی برق رسانی را به پا کرده و با چابکی تمام تیر را بغل کرده و با نوای علی ، گویان راه آسمان را پیش میگرفت . برای هم سن و سالهایی چون حقیر که حالا پنج دهه از عمر خود را سپری کرده ایم ، تماشای آن چالاکی عمو حسین دیدنی بود . بیشتراز این توضیح نمیدهم تا برسم به اصل داستان پدر و پسری که در تمام فصول سال ، بویژه مراسم و برنامه های مربوط به هیئت چون دو همراه در سیستم ، خدمات شایان و قابل تقدیری را از خود بجای گذاشته اند. بعداز کهولت پدر ، فرزند ارشد عمو حسین ریسک پذیر شد و همه زحمات را در کنار دیگر بچه ها به دوش گرفت و حقا خوب ادای دین و قبول زحمت میکرد . چایخانه مرحوم ، دراین شبها وعده گاه دیدار خیلی از عزیزانی است که می آیند تا لبی تر کرده ، چای بنوشند و مهمتر آنکه دیداری تازه کنند . همت و مهربانی اخوان قدیرزاده ستودنی است . اجرشان با ساقی تشنه لب دشت نینوا . دیدار این در شب تاسوعای گذشته برایم مغتنم بود و ماند به یادگار . دوستدار کوچکشان سعید ☘❤️☘ پشت هیچستانم
جناب آقای سلطان محمدی عزیز که همواره در باب حقیر و پست های کمترین محبت را به بی نهایت مهربانی سوق داده و مرا شرمنده لطف خویش قرار میدهند در بابت پست: چنین نوشته اند که مرقومه ایشان را نیز تقدیم شما همراهان گرامی میدارم . مهرشان را سپاسگزارم . 🍃☘🍂👇🍂☘🍃 استاد درود . 👌پیری زنده دل ومهربان ، مادامی که نام علی «ع» و فرزندانش می آمد با تمام وجود می گریست و درگریه هایش شانه های لرزانش رامی دیدی . وضمیری نقره گون داشت . پیش ازهمه سلام می کرد و در برابر دستهای پینه بسته وسترگش دستهایت نحیف وخرد به نظرمی آمد .لباسهای سنتی وپاکیزه می پوشید وجامه ی برزگران پارسی اش بوی ؛ رادر هجوم زمانه ی آهن و سیمان ترکیبی نا همگون ساخته بود . مردی بود برای تمام عصرها وفصلها . مردی شبیه باران... بی گمان چنین مردمانی جای کپرهاشان جا پای خداست... آدمهای یکرنگی که از هرگونه _و_تقلب به دورند و سرشار از عشق و مهربانی هستند... او نیست اما جایش .حسش و وجودش را درکوچه های تنگ ودشتهای فراخ می توان دید... خداوند روانش را با ارباب دلش «ع» دلاور محشور کناد . آمین . 🍃☘🌸🌹🌸☘🍃 پشت هیچستانم https://eitaa.com/joinchat/1942683888Cd71dac5320
...✍ و بلاخره آقا حسین بن علی «ع» روبه سپه سالار و علمدار لشکرش عباس بن علی «ع» پشت و برادرش کرد و از او چنین خواست : اباالفضل م جان برادر ، شما سقای طفلان این خیمه ها هستی ... امید و همه انتظارم این است از نخلستان به ، بزنی و با مشکی پر از آب به خیمه ها برگردی ... ماموریت شما در حال حاضر فقط رساندن ، به اهل خیمه هاست . دل حضرت ، بی تاب شد . علم به دست ، مشک به دوش ، راه نخلستان گرفت و روایت است که نه عین حقیقت است : وارد شریعه شد ، آب روی آب موج میزد و سینه و لبان تشنه نگاهی به آب انداخت ، مشتی از آب برداشت و هنگامیکه یاد لبان مبارک آقا و مولایش حسین «ع» و طفلان حرم افتاد آب را روی آب ریخت و با مشکی پر از آب ، راه دیگری برای رسیدن به اهل حرم پیش گرفت . با این هدف که باید آب را به بچه های تشنه لب صحرای ، برساند . مرام و ادب قمر منیر بنی هاشم ابوفاضل «ع» تا قیام قیامت ، آب را ، خویش کرد و ادامه ماجرا... 🍂🍁👇🍁🍂 مشک آب همه امید و چه دلی از سقا سوخت وقتی به زمین ریخت ... « ۱۴ » از سری طرح های اتود و اسکیس تکنیک : خودکار مشکی روی مقوای گلاسه معمولی ابعاد : ۳۰/۴۰ سانتیمتر تاریخ خلق اثر : ۱۳۸۸ ه ، ش اثر : سعید بوجار آرانی 🍃☘🌸🖤🌸☘🍃 پشت هیچستانم https://eitaa.com/joinchat/1942683888Cd71dac5320
👌شور و شیدایی از قاب دوربین شماره « ۷ » به دنبال انتخاب سوژه هام برای عکاسی نگاهم به این پدر داغدار ابوالشهیدین گره خورد حاج از آن دست مردان قابل احترام و تکریم در آبادی مان هست مردی بلند قامت که پس از شهادت اولین فرزندش از نشاط و شادابی افتاد شهادت فرزند دومش کمر او را را خم کرد ولی باز به روی خود نمی آورد ولی یک چیزه دیگریست آنهم داغ دو جوان رشید هر دو طلبه و از شاگردان مکتب امام جعفر صادق «ع»مهذب، دوست داشتنی و چه عزیزانی که به خانواده آبرومند الماسی امتیازی بخشیده اند مدتهاست برای این خادم و ذاکر حسین «ع» حاجی علی اکبر میخواهم چند سطری بنویسم از زمانی که او نانوایی محله مسلم آباد را اداره میکرد و سپس کار و اقدامات دیگری که او دست به دست کرده و از تلاش و کوشش کوتاهی نکرد آنچه برایم جالب و شاید دوست داشتنی تر از نکات دیگر باشد اینکه حاجی با خانواده محترمش در چند نوبت به علت هایی منزل و کاشانه خود را عوض کردند ولی حاضر نشد از محله قدیمی خود مسلم آباد کوچ کند و‌ بقولی برای ادامه زندگی جایی دیگر را انتخاب کند (برای شرح حال این موضوع و الفتی که سالها با پدر همکلاسی خود دارم باید بوقتش به تفصیل بنویسم) ولی در آستانه شب هشتم ماه محرم و نام گذاری این شب به یاد حضرت علی اکبر امام حسین علیه السلام با نام حاج علی اکبر شهید پرور گفتم‌ یاد او را گرامی بدارم و‌ با کنار هم قرار دادن هر دو عکس که یکی مربوط به محرم سال ۴۰۱و دیگری در سال ۴۰۲ است یاد آوری کنم چه زود عمر سپری شده و خدا به ما عنایت کند حاجی سرت سلامت ✍سعید بوجار آرانی هیچستانم
عطر در شیشه تو بو می گیرد ماه از فرط ز تو رو می گیرد همه دیدند که در هنگام وضو آب با صورت وضو می گیرد ✍ سید حسین سیدی 🍃🌷☘🌸☘🌷🍃 سقای ابو فاضل علیه السلام پرتره ، تکنیک : سیاه قلم ، مداد کنته قهوه ای روی مقوای گانسون ابعاد : ۵۰/۷۰ سانتیمتر تاریخ خلق اثر : سال ۱۳۸۳ اثر : سعید بوجار آرانی 🦋💐☘❤️☘💐🦋 هدیه؛ به شما عزیزان و خوبان همراه ، پذیرفته باد . پشت هیچستانم https://eitaa.com/hichestan49