eitaa logo
حسینی کمال آبادی
123 دنبال‌کننده
322 عکس
9 ویدیو
4 فایل
یادداشت های تحلیلی انتقادی
مشاهده در ایتا
دانلود
نامه ای به حاج محمود کریمی در نقد بیتی در شأن حضرت زهرا سلام الله علیها @hkamal
نامه ای به حاج محمود کریمی در نقد بیتی در شأن حضرت زهرا سلام الله علیها @hkamal
یادداشت «ماندگاری دستاوردها» 👇
حسینی کمال آبادی
یادداشت «ماندگاری دستاوردها» 👇
بسم الله الرحمن الرحیم انسان ها در طول عمر خود در تلاش هستند و از رهگذر کوشش هایشان به دستآوردهایی می رسند. یکی از نعمت های خداوند که به برخی از بندگان روزی شده است، ماندگار دستآوردهایشان در این گنبد دوار است. برخی حتی پس از مرگشان نیز با دستاورهایشان زنده اند و این نعمت بزرگی است. در گوشه و کنار شهر خانه ها، وسیله ها و... از دستاوردها را می بینیم که کناری افتاده اند و رو به زوالند، انسان غصه می خورد که چرا باید این نتیجه، چنین شود. عدم ماندگاری و پایداری دستاوردهای علت های گوناگونی دارد، مانند اینکه اصل دستاورد از راه صحیح به دست نیامده باشد، یا به دست نا اهلان سپرده شده باشد، یا صاحب دستاورد فکری برای بقای آن نکرده باشد و فقط مدت بهره بری خود را می دیده است، البته در کنار این موارد فرهنگ بهره بری و عدم اسراف نیز مهم است، برخی نه خود خورد نه به کسی دهند جز سیره زندگیشان است و... اگر افق دیدمان را درباره دستآوردهایمان باز نگه داریم، می توان آن را ماندگار کرد و از بهره های آن حتی پس از مرگ نیز بهره مند شد تا به صورت صدقه جاریه برای انسان شود. برخی خاندان ها را انسان می بیند که نسل اندر نسل پزشک یا عالم دینی مانند خاندان حکیم هستند و این گوهر بین آن ها ماندگار است. برخی کتاب ها وجود دارد که پشت به پشت و قرن پس از قرن چاپ می خورد و فایده رسانی می کند مانند الغدیر علامه امینی ره برخی منازل وجود دارد که قرن ها در آن مراسم مذهبی خوب برگزار می شود مانند برخی منازل و تکیه ها در قم برخی خاندان ها وجود دارند که صله ارحام آن ها بنیادین است و گستره ارتباط آنها با بستگانشان زیاد است. یکی از اساتیدم می فرمودند که ما از صفویه تا به حال پشت به پشت عالم دینی بودیم ولی اولاد من نتوانستند در این راه قدم بگیرد و ظاهرا من آخرین این شجره هستم. این ماندگاری و بهره بری نسل های آینده، باعث می شود که آن ها از نقطه صفر شروع نکنند و بر پایه و اعتباری که اجدادشان به ارث گذاشته اند؛ قدم بگیرند و پیشرفت کنند. انقدر این مساله مهم است که می توان برای آن کتابی نگاشت و راهکارهای ماندگار کردن دستاوردها را در آن باز گفت و به دنبال نهادینه سازی و تبدیل به فرهنگ کردن آن شد. این بقا مرهون خیلی از عوامل است، یکی از آن ها، دعا و درخواست از خداوند متعال است که نتیجه کوشایی و پویایی انسان را خالد و ماندگار کند. به سروده شیخ اجل سعدی در گلستان: بماند سالها این نظم و ترتیب ز ما هر ذرّه خاک افتاده جایی غرض نقشیست کز ما باز ماند که هستی را نمی بینم بقایی مگر صاحبدلی روزی به رحمت کند در کار درویشان دعایی به نظر شما راهکارها ماندگار شدن دستاورها چیست؟ سید مرتضی حسینی کمال آبادی 8 اسفندماه 1399 @hkamal
یادداشت 2 «ماندگاری دستاوردها» 👇
بسم الله الرحمن الرحیم حفظ دستاوردها از منظر تاریخی در یادداشت پیشین بر ضرورت ماندگار کردن دستاوردها و راهکارهای آن تاکید کردیم، در این نوشتار این مطلب را می خواهیم با نگاهی تاریخی پیگیری کنیم. حکومت آل بویه را می شناسیم، سه پسر بویه، که توانستند یکی از بزرگترین حکوت های شیعی را تاسیس و بیش از یک قرن اداره کنند. این حرکت از نقطه صفر بلکه زیر صفر شروع شده و بنا بر برخی گزارش ها از سر فقر و فاقه وارد سپاه جنگی شدند و بعد پیشرفت کردند. همین سه برادر برای ادامه حکومت و حفظ دستاوردهایشان دیر به فکر می افتادند و دیر وارد عمل می شدند. دیر به فکر حفظ دستاوردهایشان می افتادند؛ چون در طول عمر خود به فکر تربیت و حفظ نیرو برای بعد از خود نبودند و وقتی صدای پای مرگ را می شنیدند به فکر می افتادند و وارد عمل می شدند که آن هم دیر بود. برادر بزرگتر علی، وقتی صدای مرگ را شنید تازه به این فکر فرو رفت که فرزند پسری ندارد که بعد از او بر تخت بنشیند، ناچار یکی از برادرزاده های خود که در هوش و ذکاوت برتر بود و علم دوست بود بر تخت شیراز نشاند و اندکی در آخر عمری حکومت داری به او یاد داد که بعدها عضدالدوله شد و در ادامه حیات آل بویه نقشی بسزا داشت. یا برادر دوم وقتی صدای مرگ را شنید، زاهد شد و تخت و تاج را رها کرد و به نماز و شنیدن قرآن کریم پرداخت و بختیار از اولاد را بر تخت بغداد نشاند که علاقه ای به حکومت داری نداشت و اساسا برای این کار ساخته نشده بود و مشکلات زیادی را برای مردم و آل بویه به ارمغان آورد و باعث اشتباه عضدالدوله و خشم پدرش نیز شد. عدم تربیت نیرو برای آینده معضل هر جریانی است. اشتغال شدید به امروز برای ایجاد دستاوردی با همه مشکلات خود، نباید افق دید انسان را محدود به امروز کند، اخر این دستاورد باید ماندگار باشد. سید مرتضی حسینی کمال آبادی 8 اسفندماه 1399 @hkamal
یادداشت 3 «ماندگاری دستاوردها» 👇
حسینی کمال آبادی
یادداشت 3 «ماندگاری دستاوردها» 👇
حفظ دستاوردها| یادداشت سوم جایگاه رهبر و رهبری در هر نظامی مهم است، حفظ این مقام و انتخاب رهبر بعدی از مهم ترین دستاوردهای یک نظام محسوب می شود. نهاد مجلس خبرگان و سازو کارهایی که دارد، مهم است ولی کافی نیست. مقام جانشین رهبری نیز مقامی مهم است و در ساختار نظام جمهوری اسلامی نیز وجود داشت ولی مشکلات مصداقی که در اوایل انقلاب در مورد آیت الله منتظری پیش آمد، منجر شد به اینکه اصل این نهاد حذف شود. گذشته از اینکه باعث و بانی این تجربه تلخ چه کسی یا چه کسانی بودند و گذشته از اینکه آیا مدیریت آن بحران به گونه ای دیگر ممکن بود یا نه؟ اصل این جایگاه آسیب دید در حالی که برای حفظ دستاوردها و روشن بودن آتیه یک بسیار مهم است. بر این باورم که از فوائد وجود جانشین رهبری، انتقال تجربیات رهبری بدو، آسودگی خاطر مردم و امتحان پس دادن فرد منتخب است. اگر استفاده از ها خود یکی از مصادیق حفظ دستاوردها است که موضوع این نوشتار است، تجربه ای که از قائم مقامی آیت الله منتظری وجود دارد آن است که رهبری این فرد با توجه به حوادث پیش آمده و به تشخیص حضرت امام خمینی برای آینده نظام به مصلحت نیست. اگر آیت الله منتظری در آن مقام قرار نمی گرفت و به استادی خود در حوزه می پرداخت و پس از ارتحال امام خمینی با توجه به سوابق انقلابی و سطح فقاهت او انتخاب می شد، شاید این تجربه تلخ را در سطح رهبری باید متحمل می شدیم. با پا به سن گذاشتن هر رهبری، دغدغه ها برای پنجاه سال بعدی این نهاد و نظام روز به روز بیشتر می شود و نباید نظام و مردم را در هاله ای از ابهام قرار داد تا اضطراب ها بالا بگیرید و مجال برای دشمنی ها نیز فراهم آید. اگر مجلس خبرگان، توانمندی خود را در انتخاب قائم مقام و نظارت بر او نشان دهد در صحنه عمل بسیار متقن تر قدم خواهد گرفت. گذشته از آنچه گفته آمد، خود فرد منتخب به عنوان قائم مقامی به آمادگی روحی و ورزیدگی مهارت های لازم برای این مقام باید برسد، نه اینکه فردی که تا دیروز در مقامی مشغول خدمت بوده و شاید به جهاتی اجازه فکر کردن به این مقام را به خود نمی داده است، از فردا که مورد توجه و انتخاب مجلس خبرگان قرار گرفت، خود را در عرصه ای ببیند که پیش از این خود را برای آن آماده نکرده است. در مجموع مقام انتقال تجربیات، محک فرد منتخب، آماده سازی خود فرد و جامعه برای پذیرش و میزان توانمندی را به دنبال خواهد داشت. 28/12/1399
بسم الله الرحمن الرحیم باورهای دینی عصای موسی نیست! مشکل‌های اجتماعی ما، ریشه در علت‌های زیادی دارد، عدم التزام به باورهای دینی یکی از آن علّت‌ها است. اینکه جمهوری اسلامی (حاکمیت) یا مردمان متدین همه علت‌ها را نادیده بگیرند و فقط با تأکید بر باورهای دینی، انتظار رفع مشکل‌ها را داشته باشند، انتظاری ناصحیح و انجام‌نشدنی است، باید در رفع ودفع همه کاستی‌ها کوشید، از این دیدگاه باورهای دینی عصای موسی نیست. بسیاری از ناهنجاری‌ها، بازخوردی از کاستی‌های حاکمیت و... است که به صورت اعتراض خود را در قالب ناهنجاری نشان می‌دهد، او،رفاه و امنیّت اقتصادی می‌خواهد، ندارد و شما از او حجاب می‌خواهید و او رعایت نخواهد کرد، بدون آنکه مشکلی با شریعت داشته باشد و به راحتی میان این دو جمع می‌کند، این پیچیدگی مخاطب امروز است. البته به معنای آن نیست که همه مشکلات ما ریشه در اعتراض‌ها و زدگی‌ها دارد و قصد تطهیر اعتراض در قالب‌های ناصحیح را ندارم. آنچه مهم است، شناخت صحیح پدیده‌ها و ریشه‌های آن‌ها است تا درمانی همه جانبه را پیش گیریم به امید ایرانی بهتر، مردمانی شادتر. حسینی کمال‌آبادی 27/8/97 @hkamal
خدایا! زمانی که بنده خود را، به سوی خود فرا می خوانی، توفیقمان ده که ذره ای از حق الناس حتی شبهه حق الناس و رکعتی و کمتر از رکعتی از حق الله بر گردنمان نباشد. سبکبار ما را بپذیر بحق محمد و آل محمد
بسم الله الرحمن الرحیم فلسفه روزه داری را می توان، رفع تعلق دانست. این تعلقات به دنیا است که ما را بر زمین سنگین می کند و پرواز به آسمان را با مشکل رو به رو می کند. مال، فرزندان، خوراک و... نمونه های بارزی است که دل انسان را به خود مشغول می کند. خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۖ وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ أَمَلًا مال و پسران زيور زندگى دنيايند، و نيكيهاى ماندگار از نظر پاداش نزد پروردگارت بهتر و از نظر اميد [نيز] بهتر است. این تعلق خاطر انسان به دنیا او را بر زمین سنگین می کند، خداوند متعال در این باره می فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ ۚ أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ ۚ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، شما را چه شده است كه چون به شما گفته مى‌شود: «در راه خدا بسيج شويد» كندى به خرج مى‌دهيد؟ آيا به جاى آخرت به زندگى دنيا دل خوش كرده‌ايد؟ متاع زندگى دنيا در برابر آخرت، جز اندكى نيست. آیه 38 سوره توبه، ترجمه فولادوند رفع تعلق به مظاهر دنیا به معنی رها کردند، دنیا نیست بلکه رفع دل مشغولی به دنیا و اشتغال دل به خداوند متعال است، یعنی شما دنیا رو داری اما دلبسته دنیا نیستی. قرآن کریم در این باره می فرماید: رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ ۙ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ مردانى كه نه تجارت و نه داد و ستدى، آنان را از ياد خدا و برپا داشتن نماز و دادن زكات، به خود مشغول نمى‌دارد، و از روزى كه دلها و ديده‌ها در آن زيرورو مى‌شود مى‌هراسند. آیه 37 سوره نور این انسان های سعادتمند تجارت و داد و ستد می کنند اما دل مشغول آن نمی شوند تا آنان را از دلمشغولی به حداوند متعال باز دارد. شیخ اجل حافظ شیرازی چه نیکو سروده است: غلام همت آنم که زیر چرخ کبود ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزادست آزادی از رنگ تعلق، هرچند به معنا ترک و رها کردن دنیا نیست اما گاه ترک کردن های موقت باعث می شود تا انسان به ترک دلمشغولی برسد و نگذارد دنیا در دلش محکم و ریشه دار بشود. خوراک برای انسان ضروری است اما ترک آن در مدتی از روز می تواند، روح را از زنجیر خوراک رهایی بخشد و ولع به خوراک را از انسان بگیرد و نگذارد این امر ضروری دنیا برای انسان ضروری حیات ابدی او تلقی شود و زنجیر سنگینی او بر زمین. آیا می دانستید که در شریعت های پیشین، رابطه زن و مرد از راه حلال نیز در ماه روزه، حرام می شده و خداوند سبحان بر آن بوده تا چنانکه تمرین رفع تعلق از خوراک را به انسان می دهد، رفع تعلق به امور شهوانی دیگر را نیز تمرین دهد. قرآن کریم در این باره می فرماید: أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَعَفَا عَنْكُمْ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ. در شبهاى روزه همخوابگى با زنانتان بر شما حلال گرديده است آنان براى شما لباسى هستند و شما براى آنان لباسى هستيد خدا مى‏ دانست كه شما با خودتان ناراستى میکرديد پس توبه شما را پذيرفت و از شما درگذشت پس اكنون [در شبهاى ماه رمضان مى‏ توانيد] با آنان همخوابگى كنيد. سوره مبارکه بقره، ایه ۱۸۷. ضعف عمومی انسان ها در مساله رفع تعلق خاطر به دنیا، باعث آن شده که خداوند مساله همبستری در ماه مبارک را اجازه دهد. دل مشغولی زیاد به دنیا باعث می شود، دنیا برای انسان به صورت حالتی راسخ در جان در بیاید به گونه ای پس از مرگ هم دل کندن از دنیا، دشوار باشد، شنیده ام که پنبه زنی به حساب دنیا دو سال است مرده ولی در برزخ هنوز پنبه زنی می کند و نمی تواند با این مساله کنار بیاید که دنیا تمام شد و تعلق خاطر به کار پنبه زنی را کنار بگذار. در فلسفه دین و انتظار بشر از دین، عنصر رفع تعلق به دنیا، اهمیت دارد یعنی دینی حق است که بدون آنکه زندگی انسان در حیات دنیا را مختل کند، غل و زنجیر تعلقات را از پای انسان باز کند. قرآن کریم نتیجه پیروی از پیامبر ص را رهایی از غل و زنجیر دنیا می داند و در این باره می فرماید: وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ... و از [دوش] آنان قيد و بندهايى را كه بر ايشان بوده است برمى دارد... سوره اعراف آیه ۱۵۷. برخی از عرفان های نو ظهور مانند اشو با دامن زدن به تعلقات دنیوی و سنگین کردن و وابسته تر کردن روح آدمی به شکم و زیر آن می خواهند انسان را پرواز دهند، غافل از آنکه نفس اژدری است که دلبس
تگی او را بر زمین سنگین می کند به تعبیر شیوای قرآن کریم اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ... اگر به دنبال سعادت انسانی هستیم باید بزنگاه های رفع تعلق را پیگیری کنیم و تعلق به خداوند سبحان و ارزش های الهی در دل خود به صورت ملکه (حالتی ریشه دار) در بیاوریم.این معنی سلوک الی الله تعالی است. ماه رمضان یکی از بزنگاه های مهم رفع تعلق و انس با خداوند است. مواقیت صلاة یکی از بزنگاه های رفع تعلق است وقتی زمان نماز از راه می رسد و انسان نمی تواند کسب و کار خود را برای مدتی کوتاه تعطیل کند، کشش قلبش به سمت دنیا است نه آخرت، سالک واصل بر عکس قدم می گیرد و برای اشتغال به دنیا به زحمت می افتد‌. از این منظر ایه ۳۷ سوره نور را دوباره بررسی کنیم: رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ ۙ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ مردانى كه نه تجارت و نه داد و ستدى، آنان را از ياد خدا و برپا داشتن نماز و دادن زكات، به خود مشغول نمى‌دارد، و از روزى كه دلها و ديده‌ها در آن زيرورو مى‌شود مى‌هراسند. این مردانی که دنیا آنان را شکار نکرده است، از بزنگاه رفع تعلقی بهرمند هستند به نام ترس از قیامت، ترسی از روزی که كه دلها و ديده‌ها در آن زيرورو مى‌شود. عنصر ترس در وجود آدمی هم می تواند او را به دنیا مشغول کند و هم به عقبا بستگی دارد به متعلق ترس چی باشد یعنی از چه بترسد از نداشتن روزی دنیا می ترسد تمام هم و غم قلبی خود را برآن گذاشته در حالی که خداوند متعال روزی تضمین کرده و بر عهده گرفته است یا از زیر و زبر شدن قلب ها و دیدگان در قیامت می ترسد که انسان در محضر خداوند باید پاسخگو باشد. اگر کمال در رفع تعلق به دنیا و ایجاد تعلق و انس به خداوند متعال است، دامن انسانی که در دنیا زندگی می کند، در بیشتر موارد آلوده به دنیا است حال یا به حرام یا به حلال.... پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در مورد خود ایشان که خداوند در وصف مقامش فرمود فکان قاب قوسین أو أدنی از پرده ای سخن می گوید که روزانه بر قلب خود احساس می کند و برای برداشته شدن آن روزانه هفتاد مرتبه استغفار می کند تا قلب صافی او جلای خود را باز یابد. پيامبراکرم«صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلْم» مي‌فرمايند «إِنَّهُ لَيُغَانُ عَلَي قَلْبِي وَ إِنِّي لَأَسْتَغْفِرُ اللَّهَ فِي كُلِّ يَوْمٍ سَبْعِينَ مَرَّةً گاهي کدورت روي قلبم مي‌نشيند و من در هر روز هفتاد مرتبه استغفار مي‌کنم. مستدرك‏ الوسائل، ج 5، ص 320. اینجا است که روی دیگر سکه تمام عیار استغفار خود را نشان می دهد و در طلب بخشش از گناه محدود نمی ماند. اینجا است که روشن می شود استغفار پارور زدن در دریای رفع تعلق و سلوک الی الله تعالی است. کلیپی در فضای مجازی دست به دست می شود و فرد سخنگو، مدل اشک و نجوا و استعفار در شب های قدر را مدل شیخ عباس قمی مطرح می کند و از مدل های موسیقی و شادی سخن به میان می آورد، گذشته از هزار پاسخی که دارد، راه سلوک الی الله را با سلوک الی الدنیا مانند عرفان های نوظهور اشتباه گرفته است، اکثر ما انسان ها در خم کوچه انجام واجبات و ترک محرمات مانده ایم و اساسا بسط سالک بر قبض او مترتب می شود، یعنی شادی روانش از رهگذر پیراستن جانش از دنیاست. در قرآن کریم قبض بر بسط مقدم بیان شده است: وَاللَّهُ يَقْبِضُ وَيَبْسُطُ به تعبیر شیوای علامه حسن زاده آملی: قبضی که بود در پی آن بسط روان به. اساسا شادمانی که پس از شست و شوی قلب از دنیا نباشد، چسبندگی بیشتر به دنیا می آورد، این سخن رمز آن آیه در قرآن است که قوم موسی در نصیحت قارون گفتند: لا تَفْرَحْ ۖ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ شادى مكن كه خدا شادى‌كنندگان را دوست نمى‌دارد. سوره قصص آیه ۷۶ بازگشتی به آیه مبارکه ۳۸ سوره توبه کنیم يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ ۚ أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ ۚ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، شما را چه شده است كه چون به شما گفته مى‌شود: «در راه خدا بسيج شويد» كندى به خرج مى‌دهيد؟ آيا به جاى آخرت به زندگى دنيا دل خوش كرده‌ايد؟ متاع زندگى دنيا در برابر آخرت، جز اندكى نيست. کوچک شدن دنیا در چشم انسان، قلیل دانستن دنیا از آثار دل بر گرفتن و رفع تعلق از آن است. ادامه دارد..... حسینی کمال آبادی قم المقدسة
نامه حسینی کمال آبادی به دکتر مصطفی ملکیان ..ایهام تفسیر الحادی در شرح نهج البلاغه @hkamal
حسینی کمال آبادی
نامه حسینی کمال آبادی به دکتر مصطفی ملکیان ..ایهام تفسیر الحادی در شرح نهج البلاغه @hkamal
بسم الله الرحمن الرحیم فرهیخته گرامی جناب آقای دکتر مصطفی ملکیان "زید عزه" سلام علیکم با احترام به عرض می رساند که بسیار مایه خشنودی است که صاحب فضیلتی مانند شما کتاب وزین نهج البلاغه را برای جوانان بازگو می‌کند و تلاش می‌کند تا عمق معانی را ارائه دهد . در کلیپی که بنده، اخیراً موفق به استفاده از آن شدم، به پنج رکن بهروزی آدمی از نظر امیرالمؤمنین علیه السلام اشاره می¬کنید که به شرح ذیل می¬باشد: 1-به هیچ چیز امید نبندید جز خدا. 2-از هیچ چیز نترسید جز عمل بدِ خود. 3-از اینکه بگویید نمی دانم شرم نکنید. 4- از اینکه ندانسته¬ای را بیاموزید شرم نکنید. 5-در راه هدف پایداری داشته باشید. در شرح کلمات فوق خداوند متعال را کل هستی در مقابل جز معنا کرده‌اید؛ یعنی به هیچ چیز جز کل هستی امید نبندید و به عبارتی دیگر به جزء یا اجزاء هستی امید نبندید. پرسشی که در این میان رُخ می‌دهد آن است که آیا خداوند، کل در مقابل جزء است؟ ظاهراً این تقریر نه بر اساس مبانی کلامی، فلسفی و عرفانی صحیح نمی باشد. از برخی از بیانات شما روشن است که مفاد عالی نهج البلاغه را به گونه‌ای بیان می‌کنید که خود کلام و برش معنایی آن جدای از تعلق آن به شخص یا جدای از تعبد به مخاطب برسد، و این شیوه در جای خود شیوه¬ای صحیح است که مدل این نگاه به نهج البلاغه را در کتاب حق هستی دفتر یکم تقریر کرده¬ام. نکته ای که در این میان به چشم می آید آن است که در این مدل ارائه، نباید مفاهیم را برخلاف مراد گوینده معنا کرد. توحیدی که نهج البلاغه از آن سخن می گوید، خداوند متعال را کل در مقابل جزء معنا نمی¬کند، بلکه توحید خداوند را تمیز آن از خلقش معنا می کند، البته بینونت وصفی نه عزلی. وانگهی امید به کل در مقابل جز که طبیعتاً همه اجزا در کل حضور به هم رسانده¬اند در مقام عمل چه نوع امیدی است؟. در این تقریر مخاطب با ذاتی مستقل مواجه نیست که او غنی از عالمین باشد و بتوان به او امید داشت، و از او امید گرفت. نگارنده در این نوشتار در بیان ارائه معنای توحید در نهج البلاغه یا در مشارب فکری و ذوقی مسلمانان نیست، که شما آگاهتر هستید، بلکه در مقام پرستش از خدایی است که شما در مقام شرح نهج البلاغه مطرح کرده¬اید. اگر در این باره مزید بیانی است، مطرح فرمایید تا از این ایهام تفسیرهای الحادی و ناصحیح از نهج البلاغه بیرون بیاییم. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته سید مرتضی حسینی کمال آبادی پژوهشکده ادیب فقه جواهری ۲۶ تیرماه ۱۴۰۰ @hkamal
همراهان گرامی سلام علیکم اعظم الله اجورکم و اجورنا بمصابنا الحسین ع انتشار نامه به جناب آقای دکتر ملکیان واکنش های زیادی را به دنبال داشته و خداوند سبحان را شاکریم که جوانانی اهل دانش و دقت روزی این مرز و بوم کرده است‌. برخی از همراهان چنانکه اقتضای تحقیق است خواستند که لینک سخنرانی مورد پرسش را در اختیار قرار دهیم و اینک تقدیم شما https://www.instagram.com/p/CRYRHLxJD3R/?utm_medium=copy_link @hkamal
یادداشتی از سید مرتضی حسینی کمال آبادی در بررسی دیدگاه آیت الله طباطبایی نژاد در مساله حضور در محافل عزا به هر قیمت با وجود بیماری فراگیر کرونا @hkamal
حسینی کمال آبادی
یادداشتی از سید مرتضی حسینی کمال آبادی در بررسی دیدگاه آیت الله طباطبایی نژاد در مساله حضور در محا
بسم الله الرحمن الرحیم باز ماه محرم فرا رسید و مسئله شیوع بیماری کرونا و تعارض آن با گرد هم آیی نُقل محافل شد و تحلیل های عدالت محور،افراطی و تفریطی ظهور و بروز می کند. یکی از شخصیت های که در این مسئله ورود داشته‌اند، آیت الله طباطبایی حفظه الله امام جمعه محترم استان اصفهان هستند. ایشان اندیشه افراطی حضور در محافل عزا به هر قیمت حتی به قیمت جان دادن را به حق مورد انتقاد قرار دادند و از این بابت جای تشکر دارد. ایشان عدم برگزاری مراسم عزا(عمومی) توسط اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام به علت خفقان حاکمیت های جور و عدم وجود آیه و روایت برای برگزاری مراسم عزا به هر قیمتی را دلیل بر علت صحت آن اندیشه افراطی دانسته‌اند. نکته ای که در میان سخنان صحیح ایشان به چشم می خورد، حصر منابع معرفتی در آیه و روایت و نقد عقل شخصی است. ایشان به صراحت اعلام می‌دارد که اگر آیه یا روایتی بر ضرورت برگزاری مراسم عزا به صورت عمومی به هر قیمتی بود، بدان عمل می‌کردیم و چون وجود ندارد و مخالف سیره اهل بیت علیه السلام هم هست، این کار را انجام نمی دهیم. بر این اساس اگر آیه یا روایتی وجود داشت ما از کشته پشته هم می ساختیم، باکی نبود و این خود نوعی اخباریگری و حصر منابع معرفت دینی در نقل است. این درحالی است که عقل به عنوان حجت خداوند است و به تعبیر استادم آیت الله علیدوست مشکل از آنجا شروع شد که شروع به تقسیم کردن عقل کردیم: عقل جزئی، عقل شخصی و... این در حالی است که عقل یا هست یا نیست و وهم و خیال هست ؛اگر هست حجت خداوند است. در قرآن کریم آیه ای بر خلاف ادراک عقل وجود ندارد. بلکه در مسئله مورد سخن در این نوشتار آیاتی مانند و لاتلقوا بأیدیکم إلی التهلکة و....مهر تاییدی بر ادراک عقل است. وانگهی اگر روایتی وجود داشت که عزای امام حسین علیه السلام هر چند به قیمت از دست دادن جان هزاران تن آدمی شود و مرگ و میر را به غایت برساند، باید برگزار شود؛ آیا خلاف ادراک قطع عقل نبود؟ آیا آن روایت هرچه سندش صحیح تر باشد، ضعف دلالت آن روشن تر نبود؟ ادراک عقل بر قبح ظلم و ایجاد فساد و هرج و مرج در حد جان انسان ها! آیا از ادراک های مشکوک یا تعلیقی است؟ هرگز چنین نیست! فراموش نکنیم که انسان بر عقل و عقلانیت، انسان است و انسانی سعادتمند، انسانی که از این نعمت بهره مند تر باشد. و دین آمده تا بهره مندی انسانها از این نعمت را بیشتر کند؛ به تعبیر شیوای امیر بیان و خرد در نهج البلاغه، پیامبران آمدند تا یثیر لهم دفائن العقول،آن گنج ها و توانمندی ها ی پنهان عقل را شکوفا کنند و انسانها را از آن بهره بیشتری دهند. گرفتاری جهان اسلام در حوزه شناخت و معرفت از آنجا آغاز شد که عقل در کارکردهای استقلالی و ابزاری آن کم رنگ شد و نقل حاکم یکّه تاز، میدان شناخت دین و معیار عمل گشت. سید مرتضی حسینی کمال آبادی پنجم /محرم /۱۴۴۳ ۲۳/مرداد/۱۴۰۰ @hkamal