هو
و گفت :شبی در کودکی از بسطام بیرون آمدم ماهتاب می تافت .
جهان آرامیده و حضرتی دیدم که هژده هزار عالم درجنب آن حضرت ذره ای نمود . شوری در من افتاد و حالتی عظیم بر من غالب شد .
گفتم خداوندا! درگاهی بدین عظیمی و چنین خالی و کارهایی بدین شگرفی و چنین تنهایی ؟
هاتفی آواز داد :درگاه خالی نه از آن است که کسی نمی آید ، از آن است که ما نمی خواهیم ! که هر نا شسته رویی شایسته ی این درگاه نیست .
نیت کردم که جمله خلایق را بخواهم . باز خاطری امد که مقام شفاعت محمد راست علیه السلام . ادب نگاه داشتم . خطابی شنیدم که :بدین یک ادب که نگاه داشتی نامت بلند گردانیدم . چنانکه تا قیامت گویند سلطان العارفین بایزید
#بایزید
#ادب
#سلطان_العارفین
هو
شیخمان ابوالعباس بن عریف صنهاجی در دعایش میگفت: «پروردگارا! باب نبوت و رسالت را بر روی ما بستهای، ولی باب ولایت را نبستهای، پروردگارا! هر گاه که بالاترین رتبه را برای برترین ولیّ خودت معیّن فرمودی، مرا آن ولیّ قرار ده!»
📚 فتوحات مکیه، باب ۷۳
#محیی_الدین_ابن_عربی
#ولایت
#تصوف
@IbnAarabi
هو
برای یکی از مشایخ ما در مراکش حادثهای اتفاق افتاد. و آن اینکه دربارهٔ او به پادشاه اموری را گزارش دادند که کشتن او را ایجاب میکرد.
پادشاه دستور داد که او را دستبسته به نزدش آورند و مردم را در حضورش جمع کنند تا دربارهٔ او از ایشان پرس و جو کند.
و مردم در کشتن او و گواهی دادن به زندقه و بیدینی او یکدل و یکزبان موافق بودند.
هنگامی که شیخ را میآوردند در راه با مردی که نان میفروخت مواجه شد. به او گفت: مرا نصف نان به قرض ده، او قرضش داد و وی هم آن را بر شخص محتاجی که گذر میکرد به صدقه داد.
سپس او را آوردند و در آن جمع عظیم نشاندند و حاکم آمد که ببیند اگر بر آنچه دربارهاش گفته شده است، مردمان گواهی دادند، او را به بدترین وضعی بکشد و خودِ حاکم نیز از دشمنترینِ دشمنان او بود.
وقتی همه جمع شدند حاکم گفت: ای مراکشیان، این فلان کس است، دربارهٔ او چه میگویید؟
همگی یک زبان گفتند: او عادل و مورد قبول است. حاکم تعجب کرد.
شیخ به او گفت: تعجب مکن! این مسئله بعید و تعجبآور نیست. کدام غضب بزرگتر است: غضب تو و یا غضب خدا و غضب دوزخ؟ گفت: غضب خدا و غضب دوزخ. گفت: کدام سپری وزن و اندازهاش بیشتر و بزرگتر است: نصف قرص نان و یا نصف قرص خرما؟ گفت: نصف نان.
شیخ گفت من غضب تو و غضب این جمع را به نصف قرص نان دفع کردم، چون شنیدهام رسول خدا -صلی الله علیه و آله سلم- فرمودهاند:
«واتّقوا النّار و لو بشق تمرة»، «آتش دوزخ را بپوشانید اگرچه به نصف خرما باشد»،
و فرمودهاند:
«انّ الصدقة لتطفئی غضب الرّب و تدفع میتة السّوء»، «صدقه خشم پروردگار را فرو مینشاند و از مردنِ بد جلوگیری میکند».
این کار را خداوند کرد، شرّ شما و بد مُردن را با نصف نان از من دفع کرد - با حقارت شما و بزرگی صدقهٔ من - زیرا صدقه من از نصف خرما بزرگتر بود، و غضب شما از غضب دوزخ و غضب پروردگار کمتر بود.
حاضران از نیروی ایمان او در شگفت شدند.
📚 فتوحات مکیّه
باب ۷۰: فی اسرار الزّکاة
#محیی_الدین_ابن_عربی
#احسان
#طریقت
@IbnAarabi
هو
نفس سختترین دشمنان است و جهاد با او جهاد اکبر است.
این نفسِ دشمنِ کافرِ امّاره بالسوء بر انسان قوت و غلبهای عظیم دارد و بوسیلهٔ دو شمشیر برّان و عظیم خود گردنهای مردان بزرگی را قطع کرده است و آن دو شمشیر، شهوت شکم و شهوت فرج هستند که این دو جمیع خلایق را به بندگی و اسارت کشاندهاند.
📚 مواقع النجوم
#سلوک
#مجاهده
#نفس
@IbnAarabi
@IbnAarabi