eitaa logo
پیر طریقت
1.3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
739 ویدیو
48 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هو اعتقاد و دلیر کند و همه ترس‌ها را ببرد.
Shadmehr - Bi-Ehsas.mp3
7.82M
برای شناخت خود، باید خود را فراموش کرد و در این تضاد، حکمتی عمیق نهفته است! @CEEPORT🔥
هو عشق از اول سرکش و خونی بُوَد تا گریزد هر که بیرونی بُوَد "میرزا عبدالجواد  ادیب نیشابوری" می‌فرمایند: , شیری است قوی پنجه و می گوید فاش هر که از جان گذرد , بگذرد از بیشه ما در قمار عشق او هر کس دل و جان باخت، برد در کمند ز‌لف او هر کس به ‌بند افتاد، رست قاآنی دین و دل به یک دیدن، باختیم و خرسندیم در قمار عشق ای دل، کی بود پشیمانی؟ شیخ بهایي حضرت مولانا پیش از آن که ذره وار در شعاع شمس رقصان شود سخت به نماز و روزه مولع بود. اما چون آفتاب حقیقت شمس بر مشرق جان او تافت و شعله‌ی عشق زبانه کشید و در دل مولانا کارگر افتاد و جان او را گداخت و سوخت شمس را به راهنمایی برگزید و به اشارت او به سماع در آمد و بیش از آن حالات و تجلیات که از پرهیز و زهد، و اقامه نماز و مجلس وعظ می‌دید در صورت سماع بر او جلوه گر شد و چرخیدن و رقص بنیاد کرد و در خدمت استاد عشق زانو زد و با همه استادی نو آموز گشت. و چنان در آینه‌ی جمال نمای شمس محو شد که در انوار آن آفتاب تابان مستغرق گردید و دست تمنا در دامن صحبت شمس الدین محکم کرد و هرچه از نقود داشت و یا از فتوح به دست می‌آورد همه را در قدم شمس ريخت و در قمار عشق در باخت و فرمود: عشق جز دولت و عنایت نیست جز گشاد دل و هدایت نیست عشق را بوحنیفه درس نکرد شافعی را درو روایت نیست لايجوز و يجوز تا اجل است علم عشاق را نهایت نیست عاشقان غرقه‌اند در شکراب از شکر مصر را شکایت نیست هر کرا پر غم و ترش دیدی نیست عاشق وزان ولایت نیست "شرح اصطلاحات عرفانی کلیات شمس" مولف: دکتر عباس کی منش در قمار عشق باشد باختن نقش مراد تا کسی را دل نرفت از دست صاحبدل نشد!
هو و عرفان ✅قسمت شصت و یکم راههای عملی کسب عشق و محبت الهی عامل دهم :استقامت ﯾکی از ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺑﺴﯿﺎر ﻣﻬﻢ در ﺳﯿﺮ وﺳﻠﻮك، اﺳﺘﻘﺎﻣﺖ و ﭘﺎﯾﺪاری در اﯾﻦ راه اﺳﺖ. ایت ﷲ ﻧﺠﺎﺑﺖ از ﻗﻮل اﯾﺸﺎن (مرحوم قاضی ره )  ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ:  ﭼﻬﻞ ﺳﺎل اﺳﺖ دم از ﭘﺮوردﮔﺎر ﻋﺎﻟﻢ زدم. ﭼﻨﺪ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺧﻮاﺳﺘﻨﺪ ﻣﺮا ﺑﮑﺸﻨﺪ، آﯾﺖ اﷲ ﺳﯿﺪ اﺑﻮاﻟﺤﺴﻦ اﺻﻔﻬﺎﻧﯽ ﻧﮕﺬاﺷﺖ و ﺧﺪا ﻫﻢ ﮐﻤﮑﻢ ﮐﺮد! در اﯾﻦ ﻣﺪت ﻧﻪ ﺧﻮاﺑﯽدﯾﺪم، ﻧﻪ ﻣﮑﺎﺷﻔﻪ ای، ﻧﻪ رﻓﯿﻘﯽ، ﻧﻪ ﻫﻤﺪردی، ﭼﻬﻞ ﺳﺎل اﺳﺖ ﮐﻪ در را ﻣﯽ ﮐﻮﺑﻢ و ﺧﺒﺮی ﻧﯿﺴﺖ. ﭼﻪ ﺑﺴﺎ اﻓﺮادی ﻣﺪﺗﯽ ﺑﻪ اﯾﻦ وادی وارد ﺷﺪه اﻧﺪ وﻟﯽ از آن دﺳﺖ ﮐﺸﯿﺪه و ﻧﺘﯿﺠﻪ ای ﻫﻢ ﻋﺎﯾﺪﺷﺎن ﻧﺸﺪه اﺳﺖ ﭼﺮا ﮐﻪ ره ﺻﺪ ﺳﺎﻟﻪ را ﻣﯽ ﺧﻮاﺳﺘﻨﺪ ﯾﮏ ﺷﺒﻪ ﺑﭙﯿﻤﺎﯾﻨﺪ. آﯾﺖ ﷲ ﻣﺮﻧﺪی ﻣﯽ ﻓﺮﻣﻮدﻧﺪ: ﺑﻌﻀﯽ اﻓﺮاد ﺑﻌﺪ از ﻫﻔﺖ و ﻫﺸﺖ ﺳﺎل ﮐﻪ در ﺧﺪﻣﺖ ﻋﻠﯽ آﻗﺎ ﻗﺎﺿﯽ ﺑﻮدﻧﺪ اﯾﺸﺎن را ول ﻣﯽ ﮐﺮدﻧﺪ و ﻣﯽ رﻓﺘﻨﺪ. زﯾﺮا ﮐﻪ اﯾﻦ راه ﺷﺮح ﺻﺪر و ﺻﺒﺮ و اﺳﺘﻘﺎﻣﺖ ﻣﯽ ﺧﻮاﻫﺪ. آﯾﺖ اﷲ ﺷﯿﺦ ﻋﺒﺎس ﻗﻮﭼﺎﻧﯽ ﻣﯽ ﻓﺮﻣﻮدﻧﺪ: دو ﺳﺎل زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎ ﺑﻪ اﯾﻦ ﺻﻮرت ﮐﻪ ﻓﻘﻂ روزی ﺳﻪ ﻧﺎن داﺷﺘﯿﻢ، ﺻﺒﺢ ﻫﺎ ﻧﺎن را ﺑﺎ ﭼﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﺧﻮردﯾﻢ و ﻋﺼﺮ و ﺷﺐ ﺑﺎ ﺷﺮﺑﺖ ﺳﮑﻨﺠﺒﯿﻦ، اﻣﺎ در اﯾﻦ دو ﺳﺎل ﯾﮏ ﺑﺎر در ذﻫﻦ ﻣﺎ ﺧﻄﻮر ﻧﮑﺮد ﮐﻪ اﯾﻦ ﭼﻪ زﻧﺪﮔﯿﻪ؟! و ﺑﻌﺪﻫﺎ آﯾﺖ ﷲ ﻗﺎﺿﯽ ﮐﻪ ﺧﻮد ﭼﻬﻞ ﺳﺎل ﭘﺸﺖ در ﻣﺎﻧﺪه، و ﺻﺎدق ﺑﻮدن ﺧﻮد را در آن ﻋﺸﻖ و ﻣﺤﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺤﺒﻮب و ﻣﻌﺒﻮد ازل ﺛﺎﺑﺖ ﮐﺮده، درس اﺳﺘﻘﺎﻣﺖ و ﺻﺒﻮری را ﺑﻪ ﺷﺎﮔﺮداﻧﺶ ﻫﻢ ﻣﯽ آﻣﻮزد و ﭼﻨﯿﻦ ﻣﯽ ﮔﻮﯾد : اگر به ﺟﺴﺘﺠﻮی آب زﻣﯿﻦ را ﮐﻨﺪی، ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺧﺴﺘﻪ و ﻧﺎاﻣﯿﺪﺷﻮی، اﮔﺮ وﻗﺘﺶ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻪ آب ﻣﯽ رﺳﯽ، وﮔﺮﻧﻪ ﻧﺎاﻣﯿﺪ ﻣﺸﻮ ﮐﻪ ﺑﺎﻻﺧﺮه ﺑﻪ آب ﻣﯽ رﺳﯽ و ﺣﺘﯽ آب ﺑﺮاﯾﺖ،ﻓﻮران ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. و ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: ﺗﺎزه وﻗﺘﯽ ﻫﻢ ﺑﻪ آب رﺳﯿﺪی و ﺑﺮاﯾﺖ در ﺑﺎز ﺷﺪ ﺑﻪ ﻫﻤﺎن ﮐﻢ ﺑﺴﻨﺪه ﻧﮑﻦﺑﯿﺸﺘﺮ ﺟﺴﺘﺠﻮ ﮐﻦ و ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺨﻮاه. ﻣﺮﺣﻮم ﻗﺎﺿﯽ ﺑﻪ ﺷﺎﮔﺮداﻧﺶ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: اﺳﺘﻘﺎﻣﺖ ﺑﺮ وﺣﺪاﻧﯿﺖ ﺧﺪا، اﺳﻢ اﻋﻈﻢ ﭘﺮوردﮔﺎر اﺳﺖ. آدﻣﯽ در ... اﯾﻦ اﺳﺘﻘﺎﻣﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﻃﻮری ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ اﮔﺮ دﯾﮕﺮان ﺧﻮاﺳﺘﻨﺪ دﻧﯿﺎﯾﺶ را از او ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ، ﺧﺎﻧﻪ اش را، ﭘﻮﻟﺶ را وﺣﺘﯽ ﺧﻮاﺳﺘﻨﺪ او را ﺑﮑﺸﻨﺪ. ﺑﮕﻮﯾﺪ ﻣﻦ ﺧﺪاﯾﻢ را ﻣﯽ ﺧﻮاﺳﺘﻢ.آری و ﺑﺎﻻﺧﺮه درﻫﺎی آﺳﻤﺎن ﺑﺮاﯾﺶ ﮔﺸﻮده و ﻓﺘﺢ ﺑﺎب ﻣﯽ ﺷﻮد. ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ:  آن ﭼﻪ را ﻣﯽ ﺧﻮاﺳﺘﻢ، ﺗﻤﺎﻣﺎً ﺑﺪﺳﺖ آوردم و اﻣﺎم ﺣﺴﯿﻦ ﻋﻠﯿﻪ اﻟﺴﻼم در را ﺑﻪ روﯾﻢ ﮔﺸﻮد او در اﺛﺮ ﻃﻠﺐ ﺣﻘﯿﻘﯽ و ﺻﺒﺮ و اﺳﺘﻘﺎﻣﺖ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﮐﻪ ﻧﻪ، ﺑﻪ ﺧﻮد ﺻﺎﺣﺒﺨﺎﻧﻪ رﺳﯿﺪه اﺳﺖ و ﯾﺎر او را ﺑﻪ درون ﺧﺎﻧﻪ راه داده؛ او از ﺣﺼﺎر ﺗﻨﮓ دﻧﯿﺎ ﮐﻪ ﺧﯿﺎل و ﺳﺮاﺑﯽ ﺑﯿﺶ ﻧﺒﻮده و ﺣﻘﯿﻘﯽ ﻧﺪارد، ﮔﺬﺷﺘﻪ و ﺑﻪ ﻋﺎﻟﻢ روح و ﻣﺠﺮدات ﭘﯿﻮﺳﺘﻪ اﺳﺖ. ✅قسمت شصت و دوم راههای عملی کسب عشق و محبت الهی عامل دهم :استقامت ادامه... غیر از آنچه درباره صبر  گفته شد، برای سالک در حال سلوک توجه به چند نکته در باب صبر و استقامت ضروری است : اول آنکه ممکن است در حین سلوک، به کرامتی نرسد و مکاشفه ای برایش روی ندهد وظیفه اش در این موقعیت آن است که از راه بدر نرود و سلوک را نیمه کاره رها نکند. هر چند پیش از این گفته شد سالکی اگر برای رسیدن به مکاشفه و کرامت می خواهد سلوک کند، بهتر است در این راه وارد نشود بی شک اگر کسی با نیت رسیدن به کرامات سلوک کند و کرامتی نبیند سلوک را رها خواهد کرد. دوم آنکه در این راه ناملایمات و سختی ها و آزارهای جسمی و روحی برای سالک بسیار است. وظیفه او این است که استقامت ورزیده و خارهای طریق را تحمّل کند و آنها را در راه محبوب و جان بخرد. چه بسا حقتعالی اراده کرده او را همچون آهن محکم و استوار سازد که با طوفان ناملایمات روزگار خسته و ناامید نشود و حق را رها نکند. در ره منزل لیلی که خطرهاست در آنشرط اول قدم آن است که مجنون باشی «نفسی که دارای ثبات باشد، از ناملایمات روحی از حوصله بیرون نرود و در مقابل ناگوارها پا برجا بایستد و از طمأنینه و ثبات او کاسته نگردد... طمأنینه و ثبات قدم است که انسان را در مقابل حزب شیطان نگهداری می کند و بر لشکرهای جهل و شیطنت غلبه می دهد... ثبات قدم نگذارد اخلاق و اطوار اجانب و منافقین در انسان رخنه کند و انسان را نگذارد دستخوش حوادث شود. انسان با ثبات و طمأنینه نفس، خود یک ملت واحده است که اگر سیلهای اخلاق زشت و بی دینی تمام مردم را ببرد، او چون کوهی آهنین در مقابل همه چیز ایستادگی کند و از تنهایی وحشت نکند. انسان باثبات و طمأنینه می تواند تمام وظایف فردی و اجتماعی را انجام دهد و در هیچ مرحله از زندگی مادی و روحانی برای او لغزش و خطایی دست ندهد... دلی که نورانی به معرفت حق شده باشد مجاری امور را به قدرت او می داند... چنین قلبی اضطراب و شتابزدگی و بی قراری ندارد.» https://t.me/Analhaghhoo
4_5875432282159847367.mp3
9.92M
هو هنوز هم میمیرم وقتی یادت میکنم دوستت دارم ای عشق
هو ای درویش! آنجا که سخن از من و ما و کرامت است خبری از درویشی نیست و در بساطی که ادعا و هستی راه دارد حقیقت پیدا نمی‌شود. معیار درویشی بی خویشی است و هر که بی خویش‌تر درویش‌تر... گر دل نبود کجا وطن سازد   ور عشق نباشد به چه کار آید دل #"شیخ ابوسعید ابوالخیر" ای درویش! کرامت صوفی، نیستی است. ادّعای کرامت، اظهار هستی در طریقت ما کفر است. پیر طریقت بت شکن است نه بت ساز،  یکی را مال و یکی را جاه و یکی را نماز بسیار و یکی را روزه بسیار بت باشد. یکی خواهد که همیشه بر سجاده نشیند، سجاده او را بت باشد یکی خواهد که همیشه پیش کسی برنخیزد، آن نا برخاستن بت باشد! هیچ کس بت خود را نشناسد و هیچ کسی نداند که وی بت پرست است. همه کس خود را فارغ و آزاد گمان برند و موحّد و بت شکن شناسند! # شیخ عزیز_الدین_نسفی
Ziggan - Magical.flac
30.9M
هو “عشق باش” ابتدا طلب کن. بعد طلب را هم رها کن. در اسارت طلب نمان. و آن‌گاه تو برخوردار گشته‌ای. ‌ نه عاشق باش، نه معشوق. عشق باش. عاشق اسیر است و معشوق امیر. نه اسیر باش و نه امیر. عشق که باشی همه‌جا هستی، بی‌اسارت و بی‌ریاست. ‌ اما برای رسیدن به عشق باید از دو وادی عاشقی و معشوقی گذر کنی. چاره‌ای نیست! و چون گذر کنی، تو آزادی. چه تنها این عشق است که آزاد است، نه عاشق و نه معشوق. ‌ عشق که باشی حقیقت چیزها را پیوند می‌زنی. واحدی می‌شوی ایجاد‌کنندهٔ وحدت. ‌ عشق باش که هیچ عاشق و معشوقی، بی‌عشق ره به وصال نخواهند برد. ‌ و یادت باشد که عشق ناپیداست و در سکوتی اسرارآمیز ساکن است. و آنچه که پیداست و قیل و قال دارد عاشق و معشوق است...
4_6008053424787035945.mp3
13.1M
هو روح خودت، استاد توست. ذهنت را خاموش کن و به صدای خود برترت گوش بده! 🔥🔥🔥