هو
نمیدانی چه میگویم، نمیدانم چه میگویم
شنیدن محو شد، بیتابی از گفتار میبارد
#اسیر_شهرستانی
#در_ناشکیبی
#در_عاشقی
•دیوان غزلیات اسیر شهرستانی، تصحیح و تحقیق دکتر غلامحسین شرفی ولدانی•
@be_ghole_ghazal
هو
عشق از اول سرکش و خونی بُوَد
تا گریزد هر که بیرونی بُوَد
"میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری"
میفرمایند:
#عشق , شیری است قوی پنجه
و می گوید فاش
هر که از جان گذرد , بگذرد از بیشه ما
در قمار عشق او هر کس دل و جان باخت، برد
در کمند زلف او هر کس به بند افتاد، رست
قاآنی
دین و دل به یک دیدن، باختیم و خرسندیم
در قمار عشق ای دل، کی بود پشیمانی؟
شیخ بهایي
حضرت مولانا پیش از آن که ذره وار در شعاع شمس رقصان شود سخت به نماز و روزه مولع بود. اما چون آفتاب حقیقت شمس بر مشرق جان او تافت و شعلهی عشق زبانه کشید و در دل مولانا کارگر افتاد و جان او را گداخت و سوخت شمس را به راهنمایی برگزید و به اشارت او به سماع در آمد و بیش از آن حالات و تجلیات که از پرهیز و زهد، و اقامه نماز و مجلس وعظ میدید در صورت سماع بر او جلوه گر شد و چرخیدن و رقص بنیاد کرد و در خدمت استاد عشق زانو زد و با همه استادی نو آموز گشت. و چنان در آینهی جمال نمای شمس محو شد که در انوار آن آفتاب تابان مستغرق گردید و دست تمنا در دامن صحبت شمس الدین محکم کرد و هرچه از نقود داشت و یا از فتوح به دست میآورد همه را در قدم شمس ريخت و در قمار عشق در باخت و فرمود:
عشق جز دولت و عنایت نیست
جز گشاد دل و هدایت نیست
عشق را بوحنیفه درس نکرد
شافعی را درو روایت نیست
لايجوز و يجوز تا اجل است
علم عشاق را نهایت نیست
عاشقان غرقهاند در شکراب
از شکر مصر را شکایت نیست
هر کرا پر غم و ترش دیدی
نیست عاشق وزان ولایت نیست
"شرح اصطلاحات عرفانی کلیات شمس"
مولف: دکتر عباس کی منش
در قمار عشق باشد باختن نقش مراد
تا کسی را دل نرفت از دست صاحبدل نشد!
#اسیر_شهرستانی