هو
نرنجیدنِ صوفیان از آزارِ خلق به خاطر بی من و مایی صوفیان است،
زیرا رنجیدن فرع بر انانیت و خود را موجود دانستن است، درحالیکه صوفی، غیرِ موجود و "هیچکس" است.
پس، آنکه برنجد هنوز کسی است.
بنابراین کسی که میرنجد هم به خود توجه دارد و هم به خدا.
چنین کسی دوبین است و خود را هویتی متمایز از خدا تصور میکند، پس موحد نیست.
از کتاب میراث تصوف - لئونارد لویزن
روی این متن و همچنین روی جملات تصویر عمیقاً تعمق کنید.
#صوفی
#ریاضت
#نیستی
#من
هو
ای درویش جمله خلقِ عالم همه روز در خیال و پندارند که مگر وجودی دارند و بکاری مشغولند و طلب مقصودی میکنند و نمیدانند که:
"بهجز خدایتعالى هیچچیز و هیچکس را وجود نیست و نبوده و نخواهد بود، خدایست که موجود است و همیشه بوده است و خواهد بود."
اگر فهم نکردی روشنتر بگویم:
بدانکه اگر کسی از موم صد چیز بسازد بضرورت صد شکل و صد اسم پدید آید و در هر شکلی چندین اسامی دیگر باشد. اما عاقل داند که بغیر از موم چیز دیگری موجود نیست و اینجمله اسامی که پیدا آمده، اسامی موم است. که این فقط موم بود که بجهات مختلف و باضافات و اعتبارات آمده است.
"با خودی کفر و بیخودی دین است
هرچه گفتیم مغز آن این است"
از کتاب کشف الحقایق - عزیزالدین نسفی
#نیستی
#من
#طریقت
هو
تا بنده را اعتقاد آن باشد که در میان خلق بدتر از او کسی هست,او هنوز متکبر است.
#بایزید_بسطامی
#فناء
#من
#نیستی
هو
صاحب سرّ شیخ علی میفرمودند:
بعضیها را باید ابتدا کافر کنیم و بگوییم تو اصلا نماز نخون، روزه نگیر، خمس نده، وووو هیچی انجام نده. (نماز شب که اصلا نخون)
چون با این اعمال فکر میکنند که انسانهای خاصی شدند و بر بقیهی انسانها برتری پیدا کردهاند. در حالی که هرچقدر فقیرتر، قریبتر است.
#طریقت #تواضع
#نیستی #فناء