eitaa logo
هنرستان
2.3هزار دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
16 فایل
#رسانه_هنرستان رسانه فرهنگ و هنر با عضویت در #هنرستان از برنامه‌های فرهنگی هنری (سینما، تئاتر، شعر، کتاب، عکاسی، خوشنویسی، تجسمی، نگارخانه، صنایع‌دستی و ...) استان قم باخبر شوید. ارتباط با مدیر: @hani_ahmadzadeh رسانه "هنرستان" @honarestan_net
مشاهده در ایتا
دانلود
🔎 💢 ویراستاران تازه‌کار 🔹 مولف، عصبانی و خشمگین وارد اتاق شد. دفتری حدود چهار صد صفحه را روی میزم گذاشت و گفت: این، شاهکار یک ویراستار است، من با این همه خرابکاری چه کنم؟ کتاب درباره امام حسین(ع) بود. گفتم: من که این ویراستار را معرفی نکرده بودم. گفت: می‌دانم، آمده‌ام تا شما داوری کنید. این جمله را گفت و رفت و مرا با کتاب، تنها گذاشت. 🔹 مولف که رفت، کتاب را مطالعه کردم. آن زمان، تایپ رایانه‌ای رواج نداشت و همه مولفان، دست‌نوشت خود را به ویراستار می‌دادند. خط مولف، زیبا بود و نثر روان و خوش‌خوانی داشت و میان سطرها هم فاصله بود. ویراستار، ویرایش صوری غلیظی را با قلم قرمز در سه زمینه انجام داده بود: املا، سجاوندی و پاورقی. ولی باور کنید که مصیبتی به باور آورده بود. 🔹 من خون جوشان مولف را در میان صفحات این دفتر می‌دیدم که در لابه‌لای کلمه‌ها پاشیده شده بود؛ برای نمونه، ویراستار شنیده بود که «ب/به» را باید جدا کرد، ولی استثناهای آن را نمی‌دانست، لذا بای زینت یا بای التزام را هم جدا کرده بود و مثلا فعل «بروم» را « به روم» و «بخوان» را « به خوان» کرده بود. از این قبیل کارها در آن کتاب، فراوان دیده می‌شد. 🔹 کلمه‌هایی مثل این‌ها و آن‌ها را هم که به‌درستی، جدا کرده بود، مولف نمی‌پسندید و می‌گفت: من جدانویسی را نمی‌پسندم. از املا که بگذریم در نشانه‌های نقطه‌گذاری (سجاوندی‌ها) هم خطاهای فاحشی داشت. 🔹 قسمت جالب این داستان را بشنوید که مولف، روز بعد آمد و نظرم را پرسید. گفتم: کتاب باید دوباره ویرایش شود و با این که من در معرفی ویراستار هیچ نقشی نداشته‌ام، حاضرم، رایگان آن را ویرایش کنم. پیرمرد و معلول بود و موقع راه رفتن پایش به زمین کشیده می‌شد. اما ذهنی پویا داشت و تحلیل‌های جالبی از قیام امام حسین کرده بود. قبول نکرد، کتاب را برداشت و رفت. 🔹 حدود یک ماه دیگر برگشت، با صحنه عجیبی، رو‌به‌رو شدم: بیشتر کارهای ویراستار را با تیغ، حذف کرده بود! او می‌توانست با خودکار، آن‌ها را خط بزند، ولی چون به دست‌نوشت زیبای خود، علاقه داشت، با دقت و ظرافت، دست به دامن تیغ ژیلت زده بود. یک لحظه تصور کنید که این کار، چه وقت و حوصله‌ای می‌خواهد! 🔹 ویراستاران تازه‌کار باید بدانند که: ۱. آموزش فن ویراستاری را جدی بگیرند و پیوسته به مطالعات خود در این زمینه بیفزایند. ویراستاری فقط به یک یا دو دوره آموزش نیست، بلکه باید ابزارهای لازم را به دست آورد و همزمان با کار، تجربه اندوخت. ۲. کارهای سنگین و پرحجم را قبول نکنند. ۳. حدود بیست صفحه را که کار کردند به همکار قدیمی‌تر از خود نشان دهند و مشورت کنند. ۴. همان بیست صفحه را به مولف نشان دهند، اگر پسندید به همان سبک، ادامه دهند. شیوه‌نامه ویرایش صوری را به اطلاع مولف برسانند. ۵. توقع قیمت بالا نداشته باشند. برخی ویراستاران در همان کتاب اول و دوم، همان دست‌مزدی را می‌خواهند که ویراستاران باتجربه‌تر می‌گیرند. ویراستاری مثل هر شغل و حرفه دیگر، درجات دارد. 🔰 با از برنامه های فرهنگی هنری باخبر باشید 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/38469926C37cb57d229
🔎 💢 عوامل فنی و مهارت‌های قلمی برای ساده‌نویسی(۱) 🔸 شیوه‌‌های درست در جمله‌سازی و رعایت برخی نكات زبانی، در ساده‌نویسی بسیار مؤثرند. زبان، دستگاه پیچیده‌ای است كه بهره‌وری از آن به آگاهی و تجربه نیاز دارد. در پی، شماری از عادت‌های درست قلمی و بایسته‌های نوشتن می‌آید كه برآیند آنها ساده‌نویسی است؛ با تجدید این یادآوری كه ساده‌نویسی همان اندازه كه هنر است، مهارت است و مانند هر مهارت دیگری به تمرین، اهتمام، باورمندی و دلیری نیاز دارد: 🔹 ۱. معیارنویسی هر زبانی دو گونه نظم و نثر دارد: معیار و غیر معیار. نثر معیار، زبان نوشتاری دانش‌آموختگان، رسانه‌های گروهی و متون درسی در آموزشگاه‌های رسمی كشور است. زبان معیار در هر دورۀ زمانی، دگرگون می‌شود و بر پایۀ نیازها و عناصر اجتماعی و فرهنگی همان دوره شكل می‌گیرد. بنابراین سیال و شناور است؛ زیرا عواملی همچون اوضاع سیاسی-اجتماعی و تحولات فكری-فرهنگی، توسعۀ دانش و تغییر ماهوی نیازها، زبان معیار را زیر نفوذ خود دارد. 🔹 در مقابل زبان معیار، «سبك» است. هر نویسنده‌ای، اجازه دارد كه از زبان رسمی و معیار، بگریزد و طرحی نو دراندازد؛ مشروط به آنكه «تك‌روی» او، اصول كلی زبان را به هم نریزد و از چارچوب‌های كلان بیرون نزند. همچنین دانستنی است كه نوشتن به سبك ویژه، دشوار و نیازمند توانایی‌های ویژه است. 🔹 معیارنویسی در حوزه‌های زبانی، به یك معنا نیست. معیار در زبان ادبی، غیر از معیار در زبان محاوره است و زبان معیار نوشتاری، غیر از زبان معیار گفتاری است. آنچه نیز در پی می‌آید، برخی از مهم‌ترین شاخصه‌های زبان و نثر معیار در نوشته‌های علمی، در روزگار ما است: 🔹 ساد‌ه‌گرایی: اگر در روزگارهای پیشین، پیچیدگی‌های واژگانی و معنایی، نشانۀ فضل و هنرمندی نویسنده بود، امروزه سادگی، روانی و آسان‌یابی است كه متنی را برجسته و پذیرفته می‌كند. ساده‌گرایی در نظم و نثر را نباید با بی‌محتوایی و ابتذال یكسان دانست. بسا متن‌های بی‌محتوا كه ساده نیستند و بسا نوشته‌های نغز و پربار كه فاصلۀ میان چشم خواننده تا مغز او را به سرعت برق و باد می‌پیمایند. 🔹 اعتدال‌ در وام‌گیری از زبان‌های بیگانه: زبان معیار امروز، برخلاف قرن‌های پیشین، به عربی‌ نمی‌گراید، اما همچون دهه‌های نخست این سده با واژگان عربی سر جنگ و ستیز هم ندارد؛ زیرا این زبان اكنون با فرهنگ و متون دینی-عربی چنان آمیخته است كه قادر به استقلال كامل واژگانی از زبان عربی نیست. 🔹 زبان فارسی امروز، فرنگی‌گرا هم نیست، بلكه با تكیه بر سرمایه‌های خود و نیز با بهره‌وری از تجربه‌های نو، می‌كوشد بر توان و كارآمدی خویش در ساحت واژه‌سازی و جمله‌بندی‌های مدرن بیفزاید. با وجود این، گرایش افراطی به سره‌نویسی هم ندارد. 📘 برگرفته از کتاب «آئین قلم» 🔰 با از برنامه های فرهنگی هنری باخبر باشید 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/38469926C37cb57d229
🔎 💢 عوامل فنی و مهارت‌های قلمی برای ساده‌نویسی(۲) 🔹 محتواگرایی: وظیفۀ اصلی زبان‌ها ارائۀ پیام و محتوا به رساترین و سرراست‌ترین شكل ممكن است. فرم‌گرایی و صورت‌‌آرایی، از پیوست‌های ادبیات و آفرینش‌های ادبی ‌است؛ اما زبان معیار فارسی می‌كوشد از كناره‌ها بكاهد و به اصل مطلب بپردازد. در این نثر، زبان دیده نمی‌شود؛ ذهن خواننده با كلمات و جملات درگیری ندارد؛ هر كلمه و جمله‌ای به اندازۀ توان تاریخی و ساختاری‌اش در شكل‌گیری معنا سهم دارد. زبان معیار، همچون شیشه، وسیله‌ای است برای حفظ محتوا. ظرف شیشه‌ای، برای آن است كه محتوای آن دیده شود؛ پس نباید چشم‌ها را به خود خیره كند. 🔹 ادبیات‌گریزی: ادبیات را «هنر تعبیر» دانسته‌اند؛ اما هنر زبان معیار، «تبیین» است. در این زبان، حتی اگر از تنوع تعبیر، استفاده شود، برای دست‌یابی به «بیان برتر» است؛ نه برای فرار از مواجهۀ مستقیم با موضوع. بر این پایه، زبان معیار، گرد عناصری همچون آشنایی‌زدایی، اغراق، خلق تصویرهای بدیع و آرایه‌پردازی نمی‌گردد. متنی كه پیام خود را سریع و مستقیم به مخاطب منتقل می‌كند، از جنس «زبان» است؛ اما انتقال غیر مستقیم پیام، به‌ویژه اگر خیال‌انگیز باشد، از كاركردهای ادبیات است. 🔹 اجتناب از كهن‌گرایی: آركاییسم یا باستان‌گرایی، جایی در زبان معیار ندارد. نویسندگان حرفه‌‌ای همواره یك‌چشم به سنت‌های پیشین زبانی دارند و یك‌چشم به زبان روز. آنان سنت‌های زبانی را می‌آموزند، اما نه برای آنكه به كارشان گیرند، بلكه برای آنكه بتوانند بر پایۀ آن، زبان امروز را غنا و اصالت بخشند. یك ‌نمودِ باستان‌گرایی، در كاربرد واژه‌هایی مانند سرشك(اشك)، نیارستن(نتوانستن) و بدین رو(به این رو) است. اما كهنگی نحوی زبان، مهم‌تر از كهنگی واژگانی است. جمله‌های «بایدش گفت»، «نخواهند گفت پاسخ»، «تابم نبود دیدنش این‌چنین زار»، «گفته آمد»، «شادی روح شهیدان را صلوات»، «آزمون را» و مانند آنها، اگرچه هیچ واژۀ نامتعارفی ندارند، به دلیل نوع رابطۀ كلمات با یك‌دیگر در آنها، امروزی به شمار نمی‌آیند. 🔹 گرایش به زبان گفتاری: نثر معیار امروز ایران، برخلاف سده‌های پیشین، گرایش آشكاری به زبان گفتاری مردم دارد. داستان‌نویسان، نخستین نویسندگانی بودند كه ذخایر طبیعی و توانایی‌های روزآمد زبان گفتاری را مغتنم شمردند. 🔹 مركزگرایی: در نثر معیار، نمی‌توان از واژگان یا اصطلاحات یا ساختارهای بومی منطقۀ خاصی از كشور، بدون توضیحات لازم، استفاده كرد؛ بلكه همۀ توجه این زبان به پایتخت فرهنگی كشور است. بنابراین نویسندۀ ایرانی، اگرچه شمالی یا جنوبی باشد، باید واژگان و نوعی از جمله‌سازی را در آثار خود به كار گیرد كه برای شهروندان تهرانی غریب نباشد. 🔹 تساوی لفظ و معنا: در نثر معیار، كفۀ الفاظ سنگین‌تر از كفۀ معانی نیست؛ یعنی «كلمات و عبارات كم‌سود یا بی‌فایده و مقدمه‌های طولانی» در آن، كم است. همچنین كفۀ معانی، سنگین‌تر از كفۀ الفاظ نیست؛ یعنی گرفتار «حذف‌های مخل و افتادگی‌های آزاردهنده» نیست. 🔹 صراحت: نثر معیار، الفاظ را به‌گونه‌ای به كار می‌برد كه از آنها بیش از یك معنا برداشت نشود، و آن معنا نیز، معمولا معنای حقیقی كلمه است. الفاظ در نثر معیار، نمی‌توانند فقط كاركرد تزیینی یا عاطفی داشته باشند؛ اما اگر در كنار معنای روشن، واجد زیبایی هم باشند، مانعی نیست. 🔹 پاكیزگی: در نثر معیار، جایی برای كلمات ركیك، الفاظ عامیانه و كلیشه‌های فرسوده نیست. 📚 برگرفته از کتاب «آئین قلم» 🔰 با از برنامه های فرهنگی هنری باخبر باشید 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/38469926C37cb57d229
🔎 💢پاراگراف‌بندی درست 🔹پاراگراف‌بندی درست، سهم بسیاری در فهم آسان و روان مطالب دارد؛ بلکه از بایسته‌های ساده‌نویسی است. هم زیاده‌روی و هم کوتاهی در ایجاد پاراگراف جدید، روند مطالعه را دچار دست‌انداز می‌کند. 🔹برای پاراگراف‌بندی، مانند اکثر مباحث ادبی و زبانی، معیار خط‌کش گونه‌ای وجود ندارد تا بر پایۀ آن همۀ نویسندگان یکسان و یک نواخت عمل کنند. همین قدر باید بدانیم که هر پاراگراف، طرح یکی از جزئیات ریزبحث را بر عهده می‌گیرد و برای طرح بحث جزئی دیگر، پاراگراف نیز تجدید می‌شود. ارتباط بندها با یکدیگر از راه جمله‌های نخستین و پایانی است؛ یعنی جملۀ آخر هر بند، بهتر است زمینه و مقدمه‌ای باشد برای بند پسین. 🔹پاراگراف‌ها بدنۀ نوشتار را می‌سازند. اگر بدنۀ هر نوشتار ی را به صفحۀ شطرنج تشبیه کنیم، هر یک از خانه‌های سفید و سیاه صفحه، در حکم یک پاراگراف است. بنابراین هر پاراگراف، باید از نوعی استقلال برخوردار باشد. استقلال هر مطلبی نیز وابسته به استقلال هستۀ مرکزی آن است. پس هر پاراگراف توضیحاتی محدود و با جملاتی معدود دربارۀ نکته‌ای است که اگرچه با نکات دیگر ارتباط زنجیروار دارد، از استقلال نسبی نیز برخوردار است. این نکات به هم پیوسته مطلب واحدی را تشکیل می‌دهند که ذیل یک سرفصل (تیتر) قرار می‌گیرند. بنابراین دور از واقع نیست اگر بگوییم: هر پاراگراف یک یادداشت کوتاه و مستقل، یا یک سکانس از یک فیلم بلند است. 📚برگرفته از کتاب «بهتر بنویسیم» 🔰 با از برنامه های فرهنگی هنری باخبر باشید 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/38469926C37cb57d229
🔎 💢 سه‌گانه‌های نگارش 🔻 متن اصلی بنابراین، بازنگری «نظریهٔ سیاسی سنتی» منسوب به اسلام که برآیند تجربه‌های تاریخی زمان‌مند و دیدگاه‌های فقها و دانشمندان قدیم مسلمان می‌باشد، و طرح نظریه یا نظریه‌هایی جدید سیاسی همگام با تغییرات و تحولات زمان و عصر ما با حفظ اصالت‌ و ارزش‌های اسلامی و استفاده از تجربه‌های دیگر ملت‌ها از الزامات و «ضروریات» جامعه و حوزهٔ ما به شمار می‌رود. ✳️ نظر ویراستار جمله‌ای است با ۶۰ کلمه و حامل یک پیام اصلی و چند پیام فرعی. پیام اصلی این است که باید در نظریهٔ سیاسی سنتی بازنگری کرد. ولی در عین حال گفته شده است که این نظریهٔ سیاسی سنتی چه خصوصیتی دارد و نیز این بازنگری باید چه شرایطی داشته باشد. همین عبارت را پیچیده ساخته است. می‌شود این را سه قسمت ساخت. یکی خصوصیات نظریهٔ سنتی سیاسی، یکی لزوم بازنگری آن و دیگری شرایط آن بازنگری. ✅ حاصل ویرایش «نظریهٔ سیاسی سنتی» منسوب به اسلام، برآیند تجربه‌های تاریخیِ زمان‌مند و دیدگاه‌های فقها و دانشمندان قدیم مسلمان است. بنابراین بازنگری در آن، از الزامات و «ضروریات» جامعه و حوزهٔ ماست. این بازنگری باید با طرح نظریه یا نظریه‌های جدید سیاسی باشد و نیز همگام با تغییرات و تحولات زمان و عصر ما، با حفظ اصالت‌ و ارزش‌های اسلامی و استفاده از تجربه‌های دیگر ملت‌ها. 🔰 با از برنامه های فرهنگی هنری باخبر باشید 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/38469926C37cb57d229
🔎 💢از بیشترنویسی تا بهترنویسی 🔹کتابهای نویسندگان را گاهی سنجش می‌کنند و گاهی شمارش. می‌گویند فلان نویسنده، ده یا بیست یا پنجاه کتاب نوشته است. امّا عدد مهم نیست، بلکه معدود، مهم است. ملاک در سنجش آثار نویسندگان، نه تعداد آنها، که وزن علمی آنهاست. 🔹کتابهای نویسندگان را نباید شمرد، بلکه باید وزن کرد. یک کتاب وزین بهتر است از صد کتاب میان‌تهی. با یک کتاب گرانسنگ می‌توان یک ملت را اشباع کرد، ولی با صد کتاب سست‌بنیاد نمی‌توان یک نفر را سیراب ساخت. 📚برگرفته از کتاب «اخلاق نگارش» 🔰 با از برنامه های فرهنگی هنری باخبر باشید 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/38469926C37cb57d229
🔎 💢آرایش در پیرایش است 🔹گاهی بهترین آرایش، پیرایش است؛ یعنی کاستن برای آراستن؛ مثل جملۀ نازیبا و سنگین زیر که اصلاحش در حذف برخی کلمات آن است. 🔹«گروه دوم، شبهاتی هستند که مطرح می‌شوند تا سنت دینی را مورد بازخواست قرار دهند.» 🔹کلمات «هستند»، «مطرح شدن»، «مورد... قرار دادن»، هر جمله‌ای را سنگین و بی‌ریخت می‌کنند. از قضا معمولاً به وجودشان هم نیازی نیست و با حذف آنها جمله سبک‌تر و زیباتر می‌شود: ✅«گروه دوم، شبهاتی است که سنت دینی را بازخواست می‌کنند.» 🔰 با از برنامه های فرهنگی هنری باخبر باشید 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/38469926C37cb57d229
🔎 💢 نویسنده کیست؟ 🔹این سؤال، کهنه و قدیمی است. هر کس از منظر خود به آن پاسخ داده است. اما در هر صورت خطا است اگر گمان کنیم واحد نویسندگی، جمله است؛ واحد نویسندگی متن یا پاراگراف است. یعنی نویسنده کسی است که می‌تواند متن بیافریند؛ ولو با جملات ضعیف. 🔹من کتابی نوشتم به نام «بهتر بنویسیم». کل آن دربارۀ جمله‌نویسی است و از آن فراتر نرفته است. ولی واقعا این نویسندگی نیست. ما باید بدانیم که مهارت و نبوغ در حوزۀ کلمه احدی را نویسنده نمی‌کند. و دوم اینکه جمله‌سازی هم کسی را نویسنده نمی‌کند. حتی اگر جملات شما زنده‌ترین سلول‌های پیکر باشد. 🔹نویسنده کسی است که ساختار بیافریند. در دوره‌های آموزشی، این مشکل بوده است که ما از جمله فراتر نرفتیم؛ در حالی‌که خیلی از کارهای دیگر باید کرد. تقریباً از دهۀ هشتاد من و خیلی از دوستان متوجه این ضعف شدیم و به این نتیجه رسیدیم که نویسندگی در حوزۀ کلمه و جمله نیست. واحد نویسندگی پاراگراف و متن است. 🔹 متأسفانه ما این مهارت را نیاموختیم و شاید آموختنی هم نباشد. دست‌کم این را بپذیریم و بعد از این، همۀ وقتمان را صرف کلمه و جمله نکنیم. جمله برای دبستان است و کلمه برای کودکستان. دانشگاه نویسندگی محل آموزش پاراگراف است. 🔹آثار و پدیده‌های ادبی خودمان را که می‌بینیم در واقع اهمیت اینها به مجموعه و ساختار کلی آنها است. اگر ساختار نباشد با این دانه‌های تسبیح نه می‌توان ذکر گفت و نه فایده‌ای دارند؛ اشیاء یا گوهرهایی پراکنده در گوشه و کنار هستند. 🔹من خواهش می‌کنم از شما وقتی سخن از قلم و نوشتار و نویسندگی می‌شود ذهنتان به سمت کلمه و جملات نرود. آنها مصالحی هستند که در همه جا هست و هرکسی می‌تواند آن را بخرد. هنر، بعد از دسترسی به این مصالح است که باید بیاموزیم. 🔰 با از برنامه های فرهنگی هنری باخبر باشید 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/38469926C37cb57d229
🔎 💢 کوتاه‌نویسی‌ 🔹باید از دراز ساختن بی‌موجب جملات‌، پرهیز کرد. یکی از شکلهای درازنویسی‌، تکرار کلمات مشابه در یک جمله یا جمله‌های پیاپی بود. شکل دیگر، توضیح‌دادن واضحات است‌. به واقع در بسیاری از نوشته‌های ما، معنی با بخشی از جمله کامل می‌شود و هیچ ضرورتی برای توضیح بیشتر آن نیست‌، ولی ما بی‌موجب سخن را تکرار می‌کنیم‌. 🔹من برای این که خود توضیح واضحات نداده باشم‌، می‌کوشم پا به پای مثالها پیش بروم و دریافت بیشتر سخن را به خوانندگان فهیم واگذارم‌. 🔻مثال ۱ در دکان استاد عطّار علاوه بر آن‌که مشتریان برای خرید اجناس عطّاری می‌آمدند بزرگانی هم به این مغازه رفت و آمد داشته‌اند. 🔹وقتی سخن از دکان و مشتری باشد، لاجرم می‌توان دانست که مشتریان برای خرید اجناس می‌آمده‌اند و هیچ نیازی به ذکر این کار نیست‌. پس قسمت «برای خرید اجناس عطاری‌» قابل حذف است‌، چون مشتری برای کاری دیگر نمی‌آید. 🔹از سوی دیگر، می‌توان از بین «دکان‌» و «مغازه‌» هم یکی را حذف کرد و مانع تکرار کلمات مشابه شد. پس عبارت چنین خلاصه می‌شود: 🔸علاوه بر مشتریان معمولی‌، بزرگانی هم به مغازۀ استاد عطار رفت و آمد داشته‌اند. 🔻مثال۲ قیمت تمبرهایی که در افغانستان منتشره شده است در دوره‌های گوناگون متفاوت بوده است‌. قیمت تمبر همیشه وابسته به قیمت ارسال مراسلات پُستی از سوی دولت بوده است و هر مقدار که قیمت ارسال مراسلات بالا می‌رفت قیمت روی تمبرها هم افزایش پیدا می‌کرد. 🔹تمبر، چیزی است منتشرشدنی‌، پس اگر بگوییم «تمبرهای افغانستان‌» معنی این را می‌دهد که «تمبرهایی که در افغانستان منتشر شده است‌» و این عبارت دراز لازم نیست‌. از سوی دیگر، از قسمت «و هر مقدار که قیمت مراسلات‌...» تا آخر پاراگراف‌، به واقع تکرار و توضیح جملۀ پیشین است و چیز تازه‌ای ندارد. پس می‌توان آن را نیز برداشت و عبارت را چنین کوتاه ساخت‌: 🔹قیمت تمبرهای افغانستان در دوره‌های گوناگون متفاوت بوده است و وابسته به قیمت ارسال مراسلات پُستی از سوی دولت‌. 🔻مثال۳ از فعالیتهای چشمگیر دیگری که در این دوره صورت گرفت ارسال مراسلات پُستی از طریق پُست هوایی بین شهرهای خود افغانستان بود که تا قبل از سال۱۳۳۵ خورشیدی ارسال مراسلات فقط از طریق زمینی صورت می‌گرفت که بعد از این سال ارتباط هوایی کابل بین چند شهر از جمله هرات‌، مزار شریف‌، قندهار و میمنه نیز برقرار شد. 🔹در عبارت بالا، همین که «بعد از سال ۱۳۳۵ ارتباط هوایی برقرار شد» خودش می‌رساند که لابد پیش از آن‌، ارتباط فقط زمینی بوده است‌. پس هیچ نیازی به گفتن این که «تا قبل از سال ۱۳۳۵ ارسال مراسلات فقط از طریق زمینی صورت می‌گرفت‌» هیچ لازم نیست‌. من عبارت را چنین کوتاه کردم‌: 🔹کار چشمگیر دیگر در این دوره‌، ارسال مراسلات پُستی از طریق پُست هوایی بین شهرهای خود افغانستان بود. از سال ۱۳۳۵خورشیدی ارتباط هوایی کابل و هرات‌، مزارشریف‌، قندهار و میمنه برقرار شد. 🔰 با از برنامه های فرهنگی هنری باخبر باشید 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/38469926C37cb57d229
🔎 💢 كاربرد نابجا 🔹دقت و باریك‌بینی در معنا و نسبت میان كلمات، از بایسته‌های درست‌نویسی است. گاهی كلمات در معنای خود به كار نمی‌روند و گاهی در جای خود نمی‌نشینند. برخی كلماتی كه گاهی در معنا یا در جای خود به كار نمی‌روند، به این قرار است: ـ تقدیر، به معنای اندازه‌گیری یا ارزیابی است، نه قدردانی. ـ تحكیم، به معنای حكم دادن و داوری است، نه استوار كردن. ـ تجلیل، به معنای انداختن جُلّ بر پشت چارپا است، نه بزرگداشت. ـ پایمردی، به معنای وساطت و شفاعت است، نه پایداری. ـ بهانه، به معنای دلیل ناقص و سست است، نه مناسبت. بنابراین این جمله درست نیست: «به بهانۀ تولد ابن سینا، اول اردیبهشت را روز پزشك نامیده‌اند.» ـ پیرامون، به‌ معنای اطراف و در مقابل كانون است. بنابراین «پیرامون ادبیات» یعنی حواشی و حومۀ ادبیات، نه «دربارۀ ادبیات». ـ تا، برای بیان مقصد و هدف است، نه نتیجه و حاصل قهری. بنابراین جملۀ زیر نیاز به ویرایش دارد: «آن‌قدر غذا خورد تا مریض شد.» زیرا كسی به هدف بیماری، پرخوری نمی‌كند؛ ولی نتیجۀ قهری آن، همین است. صورت صحیح جمله این‌گونه است: «آن‌قدر غذا خورد كه مریض شد.» ـ فراری، یعنی آن‌كه فرار می‌كند یا كرده است. بنابراین جملۀ « نباید بچه‌ها را از مدرسه فراری داد» درست است، نه جملۀ « نباید بچه‌ها را از مدرسه فراری كرد.» ـ درب، عربی و به معنای «در بزرگ = درواز» است. بنابراین به جای «درب خانه» یا «درب قوطی» یا «درب مغازه» باید «در خانه» و ... گفت. ناصر خسرو: «انگشت مكن رنجه به در كوفتن كس.» ـ اضافۀ اسم به حروف، جایز نیست. غلط: كتاب من جدای از من نیست. درست: كتاب من جدا از من نیست. ـ عبارت «لازم به ذكر است» ساختاری مشوش دارد و باید به جای آن از عبارت‌هایی مانند «شایان ذكر است»، «گفتنی است»، «ناگفته نماند»، «باید افزود» استفاده شود. 🔰 با از برنامه های فرهنگی هنری استان باخبر باشید 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/38469926C37cb57d229
🔎 💢 كاربرد نابجا(۲) 🔹ـ رهنمون، صفت فاعلی و به معنای راهنما است؛ اما برخی آن را در معنای «راهنمایی»(مصدر) به‌كار برده، می‌نویسند: «او ما را به سوی هدف رهنمون كرد.» درست آن است كه بنویسیم: «او ما را به سوی هدف رهنمون گشت.» بنابراین «رهنمون» را در جایی می‌توانیم استفاده كنیم كه بتوانیم جای آن كلمۀ «راهنما» را بگذاریم. 🔹ـ كنكاش، به معنای مشورت و رایزنی است، نه كاوش. ـ پسوند «شناسی»(logi) پس از تركیب با برخی اسم‌ها، آنها را تبدیل به نام دانش‌های خاصی می‌كند؛ مانند روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، زیست‌شناسی و حافظ‌شناسی. مشكل این‌گونه تركیب‌‌ها این است كه نمی‌توان با اتصال «یای نسبت» به آنها صفت ساخت. 🔹برای ساختن صفت نسبی از آنها باید یكی از دو كار زیر را كرد: یك. به جای «یای نسب» از دیگر ادات نسبت استفاده شود؛ مثلا جامعه‌شناسانه یا جامعه‌شناسیك. دو. «شناسی» تبدیل به «شناخت» شده، یای نسبت به آن متصل گردد: جامعه‌شناختی، معرفت‌شناختی. پسوند «شناخت» در متون كهن كاربرد داشته و دقیقا به معنای «شناسی» به كار می‌رفته است. اكنون نیز گاهی در همین معنا به كار می‌رود: قرآن‌شناخت = قرآن‌شناسی؛ هنرشناخت = هنرشناسی. 🔹نكتۀ مهم در تركیب‌های فوق، این است كه بدانیم تركیب‌هایی مانند حافظ‌شناسی یا جامعه‌شناسی، اسم‌اند؛ اما تركیب‌های جامعه‌شناختی یا جامعه‌شناسانه یا جامعه‌شناسیك، صفت‌اند. مثلا در جملۀ زیر، «جامعه‌شناسی» اسم، و «دین‌‌شناختی» صفت «نظریه‌ها» است: «جامعه‌شناسی، بستر مناسبی برای تحول نظریه‌های دین‌شناختی است.» در این جمله، جای «دین‌شناختی» می‌توان تركیب «دین‌شناسانه» را گذاشت؛ اما نمی‌توان از آمیزۀ «دین‌شناسی» استقاده كرد. 🔹ـ «گزار» و «گذار» را نباید به جای یكدیگر به كار برد. «گزاردن» به معنای ادا كردن و به‌جای آوردن كاری است؛ مانند نمازگزار، حج‌گزار، خدمت‌گزار، پاسخ‌گزار، سپاس‌گزار، حق‌گزار. حافظ: فرض ایزد بگزاریم و به كس بد نكنیم... مستان تو خواهم كه گزارند نمازم... چه باشد حق نعمت می‌گزارم... 🔹معنای دیگر «گزاردن» گزارش كردن یا گزاره‌سازی است؛ مانند مثال‌های زیر: خواب‌گزار: كسی كه خواب را تعبیر یا تبدیل به گزاره می‌كند. گله‌گزار: كسی كه گلایه‌های خود را به زبان می‌آورد. خبرگزار: كسی كه خبر گزارش می‌كند. پیغام‌گزاز: كسی كه پیامی را بیان می‌كند. سخن‌گزار: سخنور اما «گذار» از مصدر «گذاشتن» یا «گذراندن» به معنای نهادن یا عبور كردن است؛ مانند بنیان‌گذار، تأثیرگذار، رهگذار، گشت‌وگذار. 🔰 با از برنامه های فرهنگی هنری استان باخبر باشید 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/38469926C37cb57d229
🔎 💢 زیاده‌گویی 🔹گروه دوم از موانعی كه راه ساده‌نویسی را ناهموار می‌كند، مربوط به مشكلات زبان فارسی است. یعنی عیب نه در نویسنده است و نه در خواننده. مثلا كسی كه بخواهد درست و مطابق قواعد بنویسد، به‌سختی می‌تواند آسان و ساده هم بنویسد. 🔹ما دربارۀ توانایی‌‌های زبان مادری‌مان فراوان خوانده‌ایم و نوشته‌ایم، اما كمتر دربارۀ مشكلات بیرونی و درونی این زبان می‌دانیم. اینكه چرا در این زبان نمی‌شود همیشه ساده‌‌نویسی را با درست‌نویسی یا زیبانویسی جمع كرد، ریشه‌های تاریخی دارد و اكنون موضوع بحث نیست. 🔹از مهم‌ترین و رایج‌ترین موانع گروه دوم، زیاده‌گویی است. هیچ‌چیز به اندازۀ ریخت و پاش بیهودۀ كلمات، ذهن خواننده را آشفته نمی‌كند. اگر مطلبی را با پنج كلمه می‌توان گفت، نباید از شش كلمه استفاده كرد. 🔹هر كلمۀ زائد یا كم‌فایده، بخشی از ذهن خواننده را مصرف می‌كند و همان اندازه او را به درد سر می‌اندازد. اگر به اندازۀ درد سری كه تولید می‌كند و به مقدار اشتغالی كه برای ذهن می‌سازد، فایده نداشته باشد، مزاحم است و مزاحم، مانع روانی و آسانی مطلب است. 📚 برگرفته از کتاب «آیین قلم» 🔰 با از برنامه های فرهنگی هنری استان باخبر باشید 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/38469926C37cb57d229
🔎 💢 سه‌گانه‌های نگارش 🔻 متن اصلی 🔹برای ساخت گزارش تلویزیونی خوب، باید با تصویر و مقتضیاتش از طریق کتاب‌های خوب موجود و نیز کلاس‌های آموزشی متنوع و متعدد، بیشتر و دقیق‌تر آشنا شوید. ✳️ نظر ویراستار 🔹اینجا دو پیام داریم که در یک جملهٔ طولانی آمده‌اند. به همین دلیل جمله یک مقدار سنگین شده است. یک پیام می‌گوید که باید با تصویر و مقتضیاتش آشنا شویم و پیام دیگر از منابع آموزشی می‌گوید. این‌ها را می‌شود در دو جمله تفکیک کرد. 🔹پیشنهاد می‌کنم تا جایی که می‌توانید از جمله‌های طولانی بپرهیزید. خیلی از جمله‌های طولانی را می‌شود دو جملهٔ کوتاه ساخت. ✅ حاصل ویرایش 🔹برای ساخت گزارش تلویزیونی خوب، باید با تصویر و مقتضیاتش، بیشتر و دقیق‌تر آشنا شوید. کتاب‌های خوب موجود و نیز کلاس‌های آموزشی متنوع و متعدد می‌توانند یاریگر شما در این آشنایی باشند. 🖊 📝 🔰 با از برنامه های فرهنگی هنری استان باخبر باشید 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/38469926C37cb57d229
🔎 💢هم‌گرایی برای روشن‌تر شدن اهمیت هم‌گرایی کلمات در جمله، بهتر است نخست نمونه‌هایی را ببینیم که در آن کلمات همدیگر را دفع می‌کنند: - اندیشه، قله‌ای است که انسان در آنجا به گوهر کمال دست می‌یابد. سوال: کدام جویندۀ گوهر، زحمتِ قله‌پیمایی به خود می‌دهد؟ بازسازی براساس تناسب‌گرایی: خردورزی، دریایی است که انسان در آنجا به گوهر کمال دست می‌یابد(دریا و گوهر). یا خردورزی، قله‌ای است که انسان را به معراج حقایق می‌برد. - حلاوت آیات الهی، روح را پرواز می‌دهد؟ سوال: چه نسبت است میان حلاوت و پرواز؟ بازسازی براساس تناسب‌گرایی: حلاوت آیات الهی، کام جان را شیرین می‌کند/ دل‌ها را به سوی خود می‌کشد. - قرآن، همچون خورشیدی است که روح را صیقل می‌دهد. سوال: آیا می‌توان از خورشید چشم داشت که چیزی را صیقل دهد؟ بازسازی براساس تناسب‌گرایی: قرآن، خورشیدی است که انسان را از خواب غفلت و رنج ظلمت می‌رهاند(ضدیت خورشید با خواب و تاریکی) - ریشه‌های سکولاریسم در جهان‌بینی غربی و عرصه‌های مشابه آن است. سوال: ریشه، در زمین و زمینه است یا در فضا و عرصه؟ بازسازی براساس تناسب‌گرایی: ریشه‌های سکولاریسم در جهان‌بینی غربی و زمینه‌های مشابه آن است(ریشه و زمین). - هرکه آب از این چشمه خورد، گرفتار موج‌های ناامیدی نمی‌شود. سوال: رفع تشنگی با خوردن آب از چشمه، چگونه موج‌ها را در هم می‌شکند؟ برای رهایی از موج‌های سهمگین باید شناگری آموخت یا کشتی ساخت، یا از چشمه آب خنک نوشید؟ بازسازی براساس تناسب‌گرایی: هرکه از این چشمه آب خورد، گرفتار کویر ناامیدی نمی‌شود(کویر و چشمه) -احترام به تخصص، زمینه را برای ورود شایستگان به حکومت باز می‌کند. سوال: زمینه را باز می‌کنند یا هموار؟ بازسازی براساس تناسب‌گرایی: احترام به تخصص، زمینه را برای ورود شایستگان به حکومت هموار می‌کند(زمین و همواری). 📚 برگرفته از کتاب «بهتر بنویسیم» 🔰 با از برنامه های فرهنگی هنری استان باخبر باشید 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/38469926C37cb57d229
🔎 📝 آیا هنوز قلم به دست نگرفته‌اید؟ 🔹شاید بارها به خود گفته‌اید "وقتی بیشتر یاد گرفتم، شروع می‌کنم به نوشتن"، یا "هنوز آماده نیستم، باید بیشتر بخوانم و تمرین کنم". اما حقیقت این است که هیچ‌وقت زمان کاملی برای شروع وجود ندارد. نویسندگی، مهارتی است که با تمرین و ممارست به دست می‌آید. 🔹منتظر آموختن تمام فوت و فن‌های نویسندگی نباشید. بهترین راه برای یادگیری، نوشتن است. با نوشتن، می‌توانید سبک خود را پیدا کنید، نقاط قوت و ضعف خود را بشناسید و به مرور زمان پیشرفت کنید. 🔹پس همین حالا یک دفترچه بردارید و شروع کنید به نوشتن. یک پاراگراف، یک صفحه، یک داستان کوتاه... مهم نیست چقدر می‌نویسید، مهم این است که شروع کنید. 🔰 با از برنامه‌های فرهنگی هنری استان باخبر باشید 👇👇👇 🆔 @Honarestan_net
🔎 💢 سه‌گانه‌های نگارش 🔻 متن اصلی از دریا گذشتند و به‌سوی قره‌قل، قلعه‌ای در مسافت یک‌روزه راه از بخارا حرکت کردند. 🔹 نظر ویراستار پیام اصلی از این جمله این است که بگوییم «آنان از دریا گذشتند و به سوی قره‌قل حرکت کردند». این توضیح که قره‌قل در کجاست مسئله‌ای فرعی است. حالا ما چرا پیام اصلی این جمله را موقوف این پیام فرعی بسازیم؟ اول همان مقصد حرکت را بگوییم و بعد توضیح اضافی دربارهٔ‌ محل شهر را بیاوریم. وقتی شنونده را تا آخر جمله منتظر پیام اصلی می‌گذاریم، او بر آن پیام فرعی هم تمرکز نمی‌کند چون می‌خواهد بداند که بالاخره چه شد. ✅ حاصل ویرایش از دریا گذشتند و به‌سوی قره‌قل حرکت کردند که قلعه‌ای بود در مسافت یک‌روزه راه از بخارا. 🔰 با از برنامه‌های فرهنگی هنری استان باخبر باشید 👇👇👇 🆔 @Honarestan_net
🔎 💢فاصله‌گذاری در خط فارسی 🔸‏دو قاعدۀ ساده‌شده برای فاصله‌گذاری در خط فارسی: 🔹‏١. پسوندهای اشتقاقی را سرهم می‌نویسیم (به‌جز برخی استثناها): ‏باغبان، ‏رفتگر، ‏فناوری، ‏کتابچه. 🔹‏٢. در میان یک واژه فاصلۀ کامل نمی‌آوریم: ‏خودروسازی (و نه «خودرو سازی»)، ‏دانش‌آموز (و نه «دانش آموز»)، ‏نیم‌فاصله (و نه «نیم فاصله»). 🔰 با از برنامه‌های فرهنگی هنری استان باخبر باشید 👇👇👇 🆔 @Honarestan_net
🔎 💢فُوت کوزه‌گری 🔹فُوت کوزه‌گری در نوشتن، حضور قلب است. نويسنده بايد با موضوعی که دربارۀ آن می‌نويسد، ارتباط ذهنی، روحی و قلبی داشته باشد. مدتی با آن زندگی کند و از صبح تا شب دربارۀ آن با ديگران حرف بزند. بدون اين ارتباط همه‌جانبه، چيز مايه‌داری توليد نمی‌شود. 🔹به همين دليل است که معمولا کارهای سفارشی و توصيه‌ای و نوشته‌های از سر تکليف و صرف احساس مسئوليت، چنگی به دل نمی‌زند؛ چون ارتباط نويسنده با آنها، ارتباط شغلی يا فقط ذهنی است، نه قلبی و عاشقانه. وقتی همۀ روح و قلب انسان با موضوعی درگير می‌شود، دربارۀ آن بهتر و زيباتر و مؤثرتر می‌نويسد. 🔰 با از برنامه‌های فرهنگی هنری استان باخبر باشید 👇👇👇 🆔 @Honarestan_net
🔎 💢کم بنويس ولی هميشه بنويس 🔹نوشتن، ورزش ذهن و روح است. يک روز که ننويسی (ولو چند سطر)، همان‌مقدار ذهن و روحت را تنبل کرده‌ای. قاعدۀ «کار نيکو کردن از پر کردن است» را هم که شنيده‌ايد. البته برای نشر نوشته‌ها و ارائۀ عمومی آنها، بايد دست به انتخاب و حذف و اصلاح زد. 🔹يکی از درخشان‌ترين تعريف‌ها برای ادبيات، اين جملۀ سارتر است که «ادبيات، يعنی حذف». در ويرايش هم هيچ‌چيز به اندازۀ حذف، نوشته را زنده نمی‌کند؛ از حذف کلمه تا حذف جمله و پاراگراف و گاهی حتی بخشی از مقاله. 🔰 با از برنامه‌های فرهنگی هنری استان باخبر باشید 👇👇👇 🆔 @Honarestan_net
🔎 💢سه‌گانه‌های نگارش 🔻 متن اصلی این رابطه تنها در تعالیم دینی یافت می‌شود و تنها با استفاده از خود آموزه‌‌‌های دینی و دستگاه‌های مفهومی مستنبط از متون دینی می‌توان نسبت به تبیین آن همت گماشت. 🔹نظر ویراستار اگر از من بپرسید که «شاه‌کلید نگارش خوب چیست؟» می‌گویم «ساده‌نویسی.» وقتی به راحتی می‌توانیم بگوییم «تبیین کرد»، چرا بگوییم «نسبت به تبیین آن همت گماشت»؟ از همین قبیل است این عبارت‌ها که من ساده‌شان می‌کنم: تحت تعقیب قرار داد / تعقیب کرد مورد بررسی قرار می‌دهیم / بررسی می‌کنیم به مصاحبه اقدام گردید / مصاحبه شد مزاحمت ایجاد می‌کرد / مزاحم بود ✅ حاصل ویرایش اول این رابطه تنها در تعالیم دینی یافت می‌شود و تنها با استفاده از آموزه‌های دینی و اجتهاد در متون نخستین، می‌توان آن را تبیین کرد. ✅ باز هم نظر ویراستار خوب، حالا این «می‌توان آن را تبیین کرد» را هم ساده‌تر می‌کنیم: این رابطه تنها در تعالیم دینی یافت می‌شود و تنها با استفاده از آموزه‌های دینی و اجتهاد در متون نخستین، دینی قابل تبیین است. 🔰 با از برنامه‌های فرهنگی هنری استان باخبر باشید 👇👇👇 🆔 @Honarestan_net
🔎 💢نوشتن يعنی انديشيدن 🔹نويسندگی، بيش از آنکه از جنس مهارت‌های قلمی باشد، از مقولۀ هنر انديشيدن است. شايد کمتر از بيست درصد نويسندگی، مربوط به واژه‌يابی و جمله‌سازی و عبارت‌پردازی باشد. 🔹بيشتر وامدار روشمندی در انديشيدن و معناآفرينی است. نويسندگی، هنر تبديل انديشه به واژه‌ها است. نوشتن بدون استقلال فکری، هياهو برای هيچ است. 🔹ما می‌خواهيم از آب کره بگيريم. از هيچ يا يک مشت مشهورات و مقبولات و شنيده‌ها و خوانده‌ها، کتاب و مقاله بسازيم. نمی‌شود. يعنی می‌شود، ولی اين می‌شود که الان شده است. 🔰 با از برنامه‌های فرهنگی هنری استان باخبر باشید 👇👇👇 🆔 @Honarestan_net
🔎 💢پدر و مادر نویسندگی 🔹پدر نويسندگی، انديشه است و مادر آن دموکراسی و دايۀ آن قلم. دربارۀ پدر و دايۀ اين فرزند دلبند، توضيح دادم. اما اين فرزند مشروع، مادر بزرگواری هم دارد که نام آن دموکراسی است. مرادم از دموکراسی، فقط مفهوم سياسی آن نيست. دموکراسی در نوشتن، يعنی آزادگی و استقلال و احترام «عملی» به ديگران. 🔹آدم‌های دموکرات، همه‌چيز را برای خودشان نمی‌خواهند. وقتی می‌نويسند، قدرت شگفتی در هم‌ذات‌پنداری دارند. در مقام گردآوری، جامعيت دارند و در نوبت داوری، انصاف. چارچوب‌های ذهنی خود را می‌شناسند و می‌دانند که غير از اين، چارچوب‌های ديگری هم وجود دارد که برای فهم و درک آن بايد تلاش کنند. 🔹معمولا لحن اين گروه از نويسندگان، لحن پيشنهاد است، نه فتوا. می‌دانند که ذهنشان اسير دانسته‌ها و تربيت خاص است و ممکن است ديگران اين ذهنيت‌ها را برنتابند. فرق است ميان کسی که می‌نويسد تا ديگران بدانند او چگونه می‌انديشد با کسی که می‌نويسد تا ديگران بدانند که بايد چگونه بينديشند. 🔰 با از برنامه‌های فرهنگی هنری استان باخبر باشید 👇👇👇 🆔 @Honarestan_net
🔎 💢درست‌نویسی 🔹مقصود درست‌نویسی از نظر املای کلمات نیست، که آن هم مهم است. منظور، درست‌نویسی از جهت رسم‌الخط کلمات و علائم نگارشی و نقطه‌گذاری و ... هم نیست، گرچه این نیز ضروری است. 🔹رعایت قواعد دستور زبان و صحیح نوشتن جملات هم مورد نظر نیست، که البته این هم سهمی عمده در «درست‌نویسی» دارد. «درست‌نویسی» از نظر «محتوا» و مطلب، محور تأکید ما در این قسمت است. 🔹ممکن است آثاری با شیواترین قلم، با رعایت کامل قواعد دستوری و علائم نگارشی و بدون کوچک‌ترین غلط املایی یا اشتباه چاپی، نوشته شود، ولی عیب کار در جای دیگر باشد و اثر را از ارج و اعتبار بیندازد و آن جهت، درستی مطلب است. 🔹چقدر کتاب‌ها، در ردّ کتب دیگر نوشته شده است. چه بسیار مقاله‌ها، در پاسخ و اعتراض به مقالات دیگر در مطبوعات و مجلات درج می‌شود. 🔹و کلاً دنیای «نقد» (البته نقد محتوایی) دنیای گسترده و جنجالی است که همیشه بوده و اکنون نیز در زمینه‌های مختلف وجود دارد. درستی یا نادرستی نوشته‌ها از کجاست؟ ملاک در «نقد محتوایی» آثار چیست؟ 🔹به یقین، بی‌دقتی در نقل و بیان، مسأله‌ساز است. معلومات اندک و مطالعۀ ناقص درباره موضوعی، باز نویسنده را ممکن است به اشتباه افکند. پیشداوری یا غرض‌ورزی در تحقیق و ارائه، غلط‌انداز است. 🔹استناد به منابع ضعیف و سست نیز، اشکال ایجاد می‌کند، سست بودن پایه و مبنای استدلال و استشهاد برای نظریه‌های ابراز شده، از سوی دیگر مطلب را ناصحیح می‌سازد، حرفی را بدون تحقیق گفتن و نوشتن نیز چنین است. 📚 📝 🔰 با از برنامه‌های فرهنگی هنری استان باخبر باشید 👇👇👇 🆔 @Honarestan_net
🔎 📝 چند توصیۀ قلمی به دوستان جوان ۱. چه و چگونه 🔹هر متنی که خواندید و بر دل شما نشست، همه یا بخش‌هایی از آن را دست‌کم دوبار بخوانید. خوانش دوم و سوم، چشم شما را به ظرایف و دقایقی از متن باز می‌کند که در خوانش اول به چشم نمی‌آید. بار اول می‌خوانیم که بدانیم نویسنده «چه» گفته است؛ اما اینکه «چگونه» نوشته است، در خوانش دوم صید می‌شود. ۲. چارچشمی 🔹پس از آنکه یادداشت یا مقاله یا کتاب خود را نوشتید، چارچشمی در آن بنگرید؛ یعنی حداقل چهار بار آن را بخوانید و هر بار با چشمی. بار اول را وقف غنی‌سازی متن کنید؛ بار دوم از چشم منتقد در متن خویش بنگرید تا بتوانید کاستی‌ها و ناراستی‌های آن را ببینید؛ بار سوم با چشم مخاطب متوسط و حواس‌پرت بخوانید تا ابهام‌ها و اغلاق‌های نوشتارتان را بیابید و بستُرید. چهارم‌بار را به نیت نازک‌کاری و غلط‌زدایی از صورت متن بخوانید. ۳. گشودگی به اندیشه‌های دیگران 🔹دربارۀ هر چه می‌نویسید، غیر از مراجعه به منابع و آثار مرتبط، حتما با چند نفر دربارۀ آن گفت‌وگو کنید. و اگر کسی را برای گپ‌وگفت نیافتید یا نیازی به آن ندیدید، دست‌کم با خودتان گفت‌وگو و محاجّۀ طولانی کنید. نوشتن، ورود به میدان مین است. تنها و بی‌کس وارد این میدان خطرناک نشوید. ۴. احترام به شعور مخاطب 🔹من عاملی را نمی‌شناسم که به اندازۀ احترام به شعور مخاطب در توفیق متن مؤثر باشد. کسی که به شعور مخاطب احترام می‌گذارد، سخن تکراری نمی‌گوید، مغلطه نمی‌‌کند، بی‌مایه نمی‌نویسد، وقت خواننده را همچون عمر خویش گرانبها می‌شمارد، جانب حقیقت را فرونمی‌گذارد، فروتن است و هیچ نوشته‌ای را بدون غلط‌گیری‌های مکرر و بدون اطمینان از پاکیزگی آن، منتشر نمی‌کند. ۵. آهستگی 🔹هیچ‌کس از راه پُرنویسی و پُرچانگی به جایگاهی بلند نرسیده است و اگر هم برسد، زودا که سرنگون گردد. ۶. پیوستگی 🔹اگر هوای نویسندگی در سر دارید، نباید روزی بر شما بگذرد که در آن چند سطری ننوشته باشید؛ هرچند برای خویش و نه برای انتشار. ۷. مثنوی‌خوانی 🔹همچنان معتقدم که خواندن هیچ کتابی به اندازۀ مثنوی مولانا، قلم را قدرتمند و چابک نمی‌کند. من هیچ‌گاه فرصت نکردم که دلایلم را دربارۀ این توصیه به‌تفصیل بنویسم. اینجا همین‌قدر می‌گویم که زبان فارسی در کمتر اثری به اندازۀ آثار مولانا زنده و پویا است. انس با این زبان نیرومند، قلم را برای خلاقیت‌های بسیار مستعد می‌کند. تقلید از او و از هیچ کس دیگر جایز نیست؛ اما بیگانگی از سرمایه‌های پیشینی، ابتری و سترونی است. 🔰 با از برنامه‌های فرهنگی هنری استان باخبر باشید 👇👇👇 🆔 @Honarestan_net
🔎 💢 سه‌گانه‌های نگارش 🔻متن اصلی کشورهای زیادی از طریق معافیت‌های مالیاتی برای شرکت‌های تولیدی خود که دست اندرکار صادرات ‌باشند استفاده می‏‌کنند. 🔹نظر ویراستار در این جمله «از طریق» هیچ لازم نیست. «استفاده کردن» هم با معنی جمله سازگار نیست، چون به فاعل جمله یعنی «کشورها» برمی‌گردد، در حالی که در واقع این شرکت‌ها هستند که از معافیت استفاده می‌کنند، نه کشورها. اصلاً این یک قاعده است که وقتی عبارت را بی‌دلیل می‌پیچانیم، اشتباه‌ها هم زیاد می‌شود. ✅ حاصل ویرایش (به سه شکل) ۱. کشورهای زیادی به شرکت‌های تولیدی خود که دست‌اندرکار صادرات باشند، معافیت مالیاتی می‌دهند. ۲. در بسیاری از کشورها شرکت‌های تولیدی‌ای که دست‌اندرکار صادرات باشند، معافیت مالیاتی دارند. ۳. بسیاری از کشورها به شرکت‌های تولیدی و صادرکننده، معافیت مالیاتی می‌دهند. ✍ 📝 🔰 با از برنامه‌های فرهنگی هنری استان باخبر باشید 👇👇👇 🆔 @Honarestan_net