🕌 در محضر امام روح الله (701)
🔻امیرالمؤمنین(ع):
▪️ای ابوموسی اشعری، همانا بدبخت کسی است که #عقل و #تجربه را به کار نگیرد (إنَّ الشَّقِیَّ مَن حُرِمَ نَفعَ ما اُوتِیَ مِنَ العَقلِ و التَّجرِبَةِ؛ نهجالبلاغه/نامه 78)
#امام_خمینی (ره):
🔺 اگر یک قدم شما عقب بروید، آنها یک قدم جلوتر میآیند؛ بیشتر از شما توقع دارند!
صحیفه نور جلد ۱۵ صفحه ۶۷
🔹 بنای سیاسیون[ظالم و زورگو] هم همین معناست که یک چیزی را #تشر میزنند ببینند طرف چه جوری است اگر چنانچه طرف ایستاد مقابلشان، اینها عقب میزنند و اگر چنانچه نه، آن بیچاره عقب رفت، اینها هم جلو میآیند. #حیوانات هم همین جورند.
صحیفه نور،جلد ۱، صفحه ۲۶۱
🔹 وقتی که مهیا بشویم برای جلوگیری از ظالم، ظالم عقب مینشیند.هر چه زیادتر فشار بیاورید، او عقبتر مینشیند. یک قدم شما که عقب بنشینید، او جلو میآید. یک قدم شما جلو بروید، او عقب میرود.این #سنت_الهی است و مطلبی بود که با #تجربه، خود شما ثابت کردید.
صحیفه نور، جلد ۹، صفحه ۲۰۸
🔸 امروز دنیا، دنیای آشوب و جنگ و انفجار و هواپیما ربایی است، و ایران از خیلی جاهای دنیا آرامتر است. ممکن است بعضیها که این چیزها را ندیدهاند، با خود بگویند خوب! با قدرتها باید ساخت. ولی باید بدانند که #سازش، امروز #نابودی تا آخر است.
🔹صحیفه نور،جلد ۱۹،صفحه ۵۹
🔹 نقشه آن است که قدم به قدم پیشروی کنند. هر قدر شما عقبنشینی کنید آنها پیشروی میکنند. آنها کمر به نابودی شما بستهاند. گمان نکنید با #ملایمت و #تسلیم دست بردار هستند، بلکه با استقامت و ایستادگی و اظهار حق و فریاد مظلومانه عقب مینشینند.
صحیفه امام، جلد ۲، صفحه ۱۳۰
🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷
📚✒️📚✒️📚✒️📚✒️📚✒️📚✒️
#آیت_الله_شیخ -محمدتقی_بهلول میفرمودند: ما با کاروان و کجاوه به « #گناباد » میرفتیم.
وقت #نماز شد. مادرم کارواندار را صدا کرد و گفت: #کاروان را نگهدار میخواهم اول وقت نماز بخوانم. کاروان دار گفت:
بیبی! دو ساعت دیگر به فلان #روستا میرسیم. آنجا نگه میدارم تا نماز بخوانیم. مادرم گفت: نه!
میخواهم اول وقت نماز بخوانم.
کارواندار گفت: نه #مادر. الان نگه نمیدارم. مادرم گفت: نگهدار.
او گفت: اگر پیاده شوید، شما را میگذارم و میروم. مادرم گفت: بگذار و برو.
من و مادرم پیاده شدیم. کاروان حرکت کرد. وقتی کاروان دور شد وحشتی به دل من نشست که چه خواهد شد؟
من هستم ومادرم. دیگر کاروانی نیست. #شب دارد فرا میرسد و ممکن است #حیوانات حمله کنند. ولی مادرم با خیال راحت با کوزهی آبی که داشت، وضو گرفت و نگاهی به آسمان کرد، رو به قبله ایستاد و نمازش را خواند. لحظه به لحظه رُعب و وحشت در دل منِ شش هفت ساله زیادتر میشد. در همین فکر بودم که صدای سُم اسبی را شنیدم. دیدم یک دُرشکه خیلی مجلل پشت سرمان میآید.
کنار جاده ایستاد و گفت: #بیبی کجا میروی؟ مادرم گفت: گناباد.
او گفت: ما هم به گناباد میرویم. بیا سوار شو. یک نفس راحتی کشیدم. گفتم خدایا شکر. مادرم نگاهی کرد و دید یک نفر در قسمت #مسافر #درشکه نشسته و تکیه داده بود. به سورچی گفت: من پهلوی #مرد_نامحرم نمی نشینم.
#سورچی گفت: خانم! فرماندار گناباد است.
بیا بالا. ماندن شما اینجا خطر دارد. کسی نیست شما را ببرد.
مادرم گفت:
من پهلوی مرد نامحرم نمینشینم!
در دلم میگفتم مادر بلند شو برویم.
خدا برایمان #درشکه فرستاده است؛ ولی مادرم راحت رو به #قبله نشسته بود و #تسبیح میگفت!
آقای فرماندار رفت کنار سورچی نشست. گفت مادر بیا بالا. اینجا دیگر کسی ننشسته است. مادرم کنار درشکه نشست و من هم کنار او نشستم و رفتیم. در بین راه از کاروان سبقت گرفتیم و زودتر به گناباد رسیدیم.
اگر انسان بندهٔ خدا شد، بيمه مىشود و خداوند امور او را كفايت و كفالت مىكند.
«أَلَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ» زمر/۳۶
⭕️مشکل خودتی نه سگت!
هر بار این موضوع مطرح شد جماعتی با انحراف بحث خواستند اینطور وانمود کنند که افراد منتقد، با #حیوان بیچاره مشکل دارند و شما باید یاد بگیرید که با #حیوانات مهربان باشید
درصورتیکه اتفاقا مشکل خود #صاحب_سگ است و بی فرهنگی او و عدم رعایت حال دیگران
قطعا باید #مجلس و #شهرداری ها و #شورای_شهر ها برای این ماجرا #قانون مشخص کنند و #نیروی_انتظامی و #پلیس #امنیت مراقبت کنند
#نه_به_سگ_گردانی
https://chat.whatsapp.com/BgLlooz3EP36CyaVKlc153
@ammar_1318