حسینیه هنر سبزوار
✊ نبین قدم کوچیکه! | روایت 13 آبان سبزوار قسمت اول 🖋 هادی سیاوشکیا از ساعت هشت و نیم آمدنها آغا
✊ نبین قدم کوچیکه! | روایت 13 آبان سبزوار
قسمت دوم
🖋 هادی سیاوشکیا
نزدیک پسری با تیپ لاتی-اسپرت میشوم و از او میپرسم که از کدام مدرسه است؟ «شهید ایزدی».
- همۀ مدرسهتون اومده؟
- نه. بعضیها اومدن.
- انتخابی بود یا برنامۀ مدرسه بود و اجباری؟
- نه اجباری نبود. کسایی که نمیخواستن نمیومدن.
دوباره جنازۀ آمریکا را روی زمین، درحالی که پسرکی دارد به آن لگد میزند، میبینم. با آقاحسن کیقبادی، نویسندۀ خوب شهرمان، سلام و علیکی میکنم و دوباره در میدان میگردم. پدرخانمم را که فرهنگی بازنشسته است میبینم و از او هم میپرسم.
- نه بابا. همه از خداشونه بیان و کلاسشون تعطیل شه. ولی برا اینکه مدرسهها دایر باشه از هر پایه مثلاً یه کلاس رو میارن یا از هر کلاس چند نفر رو. اگر کسی نخواد هم نمیاد.
دانشآموزی باعجله از جلویم رد میشود که گیرش میاندازم.
- از کدوم مدرسهای؟
- داوزنی. میدونین کجان؟
- نه. همهتون اومدین؟ یا بعضیهاتون؟
- نه بعضیها. آقای... (درست نمیشنوم.) هم اومده؟
- نمیدونم. اجباری بود اومدن یا میتونستین نیاین؟
- نه اجباری نبود.
و باز باعجله دنبال گروه مدرسهاش میگردد.
پشت میکروفن آقای محبی، نمایندۀ شهر، سخنرانی میکند. پسرکی کوله به دوش روی جدولِ کنار چمن نشسته است. میروم کنارش مینشینم. نزدیک میشوم.
- از کدوم مدرسهاین؟
- هنرستان.
- کدوم هنرستان؟
- هنرستان علم و صنعت.
- همهتون اومدین؟
- نه. بیشتریها.
- اجباری بود یا اختیاری؟
- اجباری!
خشکم میزند. اجباری است یعنی؟ پس دیگران چه میگفتند؟ پس چرا همهشان نیامدهاند؟ بیشتریها آمدهاند. میپرسم:
- پس چرا بعضیهاتون نیومدن؟
- خب نخواستن!
- یعنی هرکی نمیخواست بیاد، نیومد؟
- آره.
- خب این میشه اختیاری که.
- آره اختیاری. اجباری نبود!
تشکری میکنم. فرق اجباری و اختیاری را نمیدانست یعنی!
به دانشآموز آشنای دیگری میرسم. از «نمونه» است. او هم میگوید: «اختیاری بود».
روی سِن دانشآموزان دبستان شهید بهشتی سرودی میخوانند: «یا صهیون! خیبر خیبر»
پسرکی، روی دوش، ماکت مقوایی موشک خیبر را که از قدش بزرگتر است حمل میکند. چند دانشآموز دیگر دنبالش راه افتادهاند.
با پایانِ سرود، مراسم تمام میشود. دانشآموزان هنوز گُله به گُله ایستادهاند تا بروند با بنر سِن عکس دستهجمعی بگیرند. بلندگوها «سلام فرمانده» پخش میکنند. بچّهها زیر لب میخوانند: «نبین قدم کوچیکه»...
#روایت_مقاومت
#سیزده_آبان_1403
🚩 همراه «حسینیه هنر سبزوار» باشید
➕ @hoseinieh_honar_sabzevar