eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.7هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
338 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ صحراي حجاز آمده رشك ارم امشب عالم همه گرديده محيط كرم امشب تكبير بگوئيد حرم شد حرم امشب بیش از همه شب گشت حرم محترم امشب در خانه زده صاحب‌خانه قدم امشب بت‌ها همه گشتند به تعظيم خم امشب در سيزده ماه رجب ماه مبارك ميلاد علي در حرم‌الله مبارك @hosenih اين جان جهان است فدا باد جهانش در قلب رسل چار كتاب است به شأنش داده است خداوند به هر عصر نشانش ريزد دُر توحيد و نبوّت ز دهانش پيوسته بود نام محمد به زبانش اي كعبه در آغوش به بر گیر چو جانش گلبوسه بزن صورت الله صمد را تبريك بگو فاطمة بنت اسد را @hosenih اركان حرم راست به سر شور ولايت بت‌ها همه گشتند به توحيد هدايت زمزم به دوصد زمزمه كرده است روايت كامشب به حرم نور علي گشته عنايت نوري كه نه مبدأ بود آن را نه نهايت كز نور الهي كند اين نور حكايت اين نور همان است كه پيش از گِل آدم تابيد ز حُسن ازلي در دِل آدم @hosenih اين نور فروغ بصر آدم و حوّاست اين نور همان راهبر نوح به درياست اين نور تجلاي خدا در دل سيناست اين نور عيان جلوه حق در يَد بيضاست اين نور همان معجزه فيض مسيحاست اين نور خطابي است كه در طور به موساست اين نور فروغي است كه در غيب نهان بود اين نور چراغي است كه در عرش عيان بود @hosenih اي بحر تجلاي اَزَل، اين گهر تواست اي معجزه صُنع خدا، اين اثر تواست اي روح‌الامين مرشد تو راهبر تواست اي بيت، جمال اَحدِ دادگر تواست اي آدم پاكيزه سرشت اين پدر تواست اي فاطمه بنت اسد اين پسر تواست بر روي دو دست تو يدالله مبارك ديدار جمال اسدالله مبارك @hosenih آغوش گشوده است ز هم بيت‌الاهش كعبه، حرم امن خدا شد به پناهش اركان حرم تشنۀ يك نيم نگاهش مادر شده محو شرف و عزّت و جاهش در پاكي و در زهد، خداوند گواهش پيغمبر اسلام بود چشم به راهش تا بار دگر روح شريفش به تن آيد بر ياري او حيدر خيبر شكن آيد @hosenih افتاده نفس در دل خلقت به شماره از چشم سماوات روان گشته ستاره مَه خندد و خورشيد شده محو نظاره جبريل به ديوار حرم كرده اشاره وز شوق گريبان حرم گشته دوپاره تا جلوه كند روي خداوند دوباره اي اهل حرم باز حرم محترم آمد تكبير بگوئيد علي از حرم آمد @hosenih اين است كه دیدند به هر عصر عیانش اين است كه پيوسته زمانهاست زمانش اين است كه برتر ز مكانهاست مكانش آيات خدا ريخته از دُرج دهانش پيوسته بود نام محمد به زبانش بگرفته به بر خواجۀ لولاك چو جانش لبهاش گل انداخته از بوسۀ احمد انگار كه قرآن شده نازل به محمد @hosenih اين است كه سر تا به قدم جان رسول است شمشير خدا، شير خروشان رسول است چون خرمن گل زينت دامان رسول است از كودكي خويش نگهبان رسول است قدر و نبأ و فاطر و فرقان رسول است قدرش بشناسيد كه قرآن رسول است قرآن كه ز آغاز به احمد شده نازل بر قلب وي، از قلب محمد شده نازل @hosenih اي بندگي درگه تو روح سيادت اي مهر تو امضاي قبولي عبادت خوبان جهان را به درت روي ارادت توحيد به توحيد تو داده است شهادت بي دوستي ات خلق نگرديده سعادت از يمن قدوم تو حرم يافت ولادت تو شير خدايي و محمد به تو نازد و الله قسم خالق سرمد به تو نازد @hosenih ما مهر تو با شير گرفتيم ز مادر بي مهر تو ما را نبود روح به پيكر جايي كه بود پاي تو بر دوش پيمبر كس را نبود گفتن مدح تو ميسّر اوصاف تو را گفته خداوند مكرّر گيرم كه ببارد ز دهان همه گوهر با هيچ زبان گفتن مدح تو نشايد ميثم چه بگويد چه بخواند چه سرايد؟ ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ اي گلرخ دل‌فريب خودکام وي دلبر دل‌کش دل‌آرام شد وقت که باز دور ايام گامي بزند موافق کام برخيز تو نيز آسمان وار يک‌روز به‌کام ما بزن گام بستان و بده بگو سرودي برخيز و برو بيا بزن جام چون خرمن گل به عشوه بنشين چون سرو روان به جلوه بخرام از شام به‌ عيش کوش تا صبح وز صبح به طيش باش تا شام امروز بگو مگر چه روز است تا گويمت اين سخن به اکرام موجود شد از براي امروز آغاز وجود تا به انجام امروز ز روي نص قرآن بگرفت کمال، دين اسلام امروز به امر حضرت حق شد نعمت حق به خلق اتمام امروز وجود پرده برداشت رخساره‌ي خويش جلوه‌گر داشت @hosenih وقت است که باز جام گيريم از لعل لب تو کام گيريم آهوي رميده‌ي دو چشمت رام ار نشود به دام گيريم يک بوسه حلال‌وار از آن لب گر مي‌ندهي حرام گيريم چشم تو به عشوه خون ما ريخت از لعل تو انتقام گيريم از گيسوي تو کمند سازيم از ابروي تو حسام گيريم از صف‌زده خيل مژگانت فوجي سپه نظام گيريم يک رويه بدين سلاح و لشکر ملک دو جهان به کام گيريم امروز که عيش قدسيان است ما نيز قدح مدام گيريم خورشيد مي و هلال ساغر از دست مه تمام گيريم يک ره به حرم يکي به دير است ما زين دو بگو کدام گيريم؟ زهاد قدح ز حور و غلمان ما از کف تو غلام گيريم دستار دهيم رهن و جامي از باده‌کشان به وام گيريم هم باده علي‌الرئوس نوشيم هم بوسه علي‌الدوام گيريم جبريل صفت بيا در اين بزم ساغر بدهيم و جام گيريم اين نغمه به روز و شب سراييم وين زمزمه صبح و شام گيريم از خلق جهان علي غرض بود او جوهر و ماسوي عرض بود @hosenih بودند علي و ذات احمد يک نور به بارگاه سرمد چون عهد وجود گشت معهود چون مهد شهود شد ممهّد آيينه شکافت از تجلي يک جلوه بتافت در دو مشهد يک شمع فروخت در دو روزن يک روح شد از دو تن مجسّد عين هم و غير هم چه حرفي کش خواني مدغم مشدّد اين نکته نه من ز خود سرايم کش خوانده خداي نفس احمد اي کآينه‌اي تحير افزا وي آينه‌ي جمال سرمد اسلام به نام توست برپا ايمان به حسام تو مشيّد اي وصف رخ تو بي‌تناهي وي مدح لبت فزون‌تر از حد تا روز ازل اگر به تکرار تضعيف کنم حروف ابجد از مدح تو يک ز صد نگويم کاوصاف تو را نمي‌توان عد هرگز نکند خدا قبولش آن‌را که تو از نظر کني رد مهر تو اگر نبود در خلد هرگز نشدي کسي مخلّد قهر تو اگر نبود در نار هرگز نشدي کسي موبد زاهد همه ساله مست نامت عارف همه روزه مست جامت @hosenih اي اسم تو اصل هر مسمّا وي جسم تو جان جمله اشيا وصف تو فزون ز حد امکان مدح تو برون ز حد احصا در مدح تو سوره‌اي‌ست ياسين در وصف تو آيتي‌ست طاها مداح نبي، مديح قرآن گوينده جناب حق‌تعالي گيتي همه قالب و تواش روح عالم همه صورت و تو معني در کاخ دويي تو بودي اول اين است بيان نقطه‌ي با از خصم تو گفت حق به‌ قرآن چندين به کنايه لات و عزّي يک جلوه ز چهره‌ي تو تابيد در بزم‌گه دني تدلّي آن‌خال نهفته زير گيسو چون ماه گرفته ليل يلدا از مهر رخش گرفت پرتو وز عکس لبش فزود لالا تابيد به ممکنات نورش گرديد عيان ذوات اشيا از نقطه‌ حروف يافت ترکيب وز حرف خطوط شد هويدا زين نقطه که بود قطب ايجاد هرچ از کم و بيش گشت پيدا زين بيش سخن نمي‌توان گفت اين است کمال عقل دانا زين تعميه عقل حيرت افزود تا لعل تو حل کند معمّا چون پاي خرد به گل فرو رفت وز سر بگذشت آب دريا اين سرّ نهان نگفته خوش‌تر وين راز درون نگفته اولي جبريل بريخت پر در اين کوي گنجشک کجا و صيد عنقا جايي که بسوخت بال جبريل ما را دل و جان بسوزد آنجا آنجا که عقاب پر بريزد از پشه‌ي لاغري چه خيزد؟ @hosenih روي تو که قبله‌ي صلوة است مجموعه‌ي عالم صفات است عنوان تجلي ظهور است ديوان کمال حسن ذات است افزون ز مدارج عقول است بيرون ز جهات ممکنات است سردفتر مصحف وجود است سرلوح کتاب کائنات است جز مدح تو هرکه هرچه گويد دانسته يقين که ترّهات است ابروي تو قبله‌ي نماز است گيسوي تو عروه‌ي نجات است لعل لب تو که خود معماست حلّال جميع مشکلات است زلف کج تو که خود پريشان بي‌شائبه جامع‌الشتات است بر لعل لبت مگر خط سبز خضر از پي چشمه‌ي حيات است عهدي ز الست با تو بستيم آن عهد هميشه باثبات است نوشد ز لب تو کوثر آن‌کس کز خط تو در کفش برات است از چشمه‌ي قند مي‌خورد آب آن ‌سبزه که نام او نبات است وصف رخ تو نگفته خوش‌تر اين راز نهان نهفته خوش‌تر @hosenih آيينه‌ي کبريا علي بود مرآت خدانما علي بود پيري که به ‌بر نمود تشريف از خلقت «هل‌اتي» علي بود شاهي که به سر نهاد ديهيم از افسر «إنّما» علي بود هر نامه که شد فرود از حق در مدحت مرتضي علي بود هر جلوه که کرد چهره‌ي دوست بر خاطر اوليا علي بود هر نامه که از خداي، جبريل آورد به مصطفي علي بود يک حرف بس‌ست اگر کسي هست در خانه که حرف با علي بود آن نقطه‌ي «با» که پيش يکتا پشتش به دعا دوتا علي بود با ختم رسل عيان و پنهان با ساير انبيا علي بود ادامه شعر👇👇👇
ادامه شعر بالا 👆👆👆 بر موضع خاتم نبوت آن کس که نهاد پا علي بود کام همه را روا علي بود درد همه را دوا علي بود ... بر دوش نبي که برتر از عرش آن کس که نمود جا علي بود آن کش به احد نمود احمد از «ناد علي» ندا، علي بود شايسته‌ي «هل اتي» علي بود زيبنده‌ي «لافتي» علي بود آن شه که قبول خواهد از لطف فرمود مديح ما علي بود آن پرده فکن که پرده برداشت از «لوکشف الغطا» علي بود بي‌پرده بگو علي خدا نيست ليکن ز خداي هم جدا نيست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ با خیالت غزلی در شُرف آغاز است در هوای تو دلی منتظر پرواز است طرح انگور ضریح تو یادم آورد که در میکده ات رو به خلایق باز است ما همه مست غدیر خم چشمت هستیم مستی از دست تو یک مستی بی اندازه ست باز هم نام تو را بر لبش آورده مسیح به امید دم تو در صدد اعجاز است هر طرف می نگرم روی تو را می بینم دائم از مأذنه نام تو طنین انداز است @hosenih دل که با حال و هوای تو هوایی باشد مقصد راه قرار است رهایی باشد دوستت دارم و سلمان به همه ثابت کرد عاشقت فرق ندارد که کجایی باشد از تمنای وصال تو فقط باید گفت راوی شعر اگر شیخ بهایی باشد من به نادانی خود معترفم میدانم محفل انس تو باید علمایی باشد از بد حادثه اینجا به پناه آمده ام تا کجا بین من و دوست جدایی باشد من فقط چشم به راهم که ببینم روزی گنبد همسرتان نیز طلایی باشد @hosenih ای به الطاف تو اصحاب کرم وابسته شده یک عمر به مدح تو قلم وابسته وسط این همه وابستگی بی حاصل شکر بسیار که هستم به حرم وابسته هر غریبی که به ایوان نجف می آید می شود با زدن چند قدم وابسته جنس بازار تو عشق است و امید است و رضاست شده ام سخت به این پند قلم وابسته در دم و بازدم من جریان داری تواست نفس های تو هستم همه دم وابسته عاشقان تو به فقری ابدی خو کردند تا نباشند به دینار و درم وابسته ما از آن پاک دلانیم که آرامش ما هست چون موج خروشان به عدم وابسته ریشه در خاک عدم داشت که با حضرت نور بینهایت شده بودید به هم وابسته @hosenih به تو مستان لقب ساقی کوثر دادند بیخود از خود شده و نادعلی سر دادند از شراب تو به جبریل تعارف کردند شوق پرواز تو را هم به کبوتر دادند جامی از عشق تو را حضرت سلمان نوشید جرعه ای نیز به مقداد و ابوذر دادند گاهی اوقات به این فکر می افتم که چرا به یکی کم به یکی چند برابر دادند کاش می شد که میان همه تقسیم کنند ساغر معرفتی را که به قنبر دادند معجزاتی که خدا داد به پیغمبرها همه را جمع نمودند و به حیدر دادند @hosenih مستم از جام شرابی که پر از آگاهی ست شعر من از سر سرمستی و خاطر خواهی ست مستم آنقدر که دیوانه خطابم کردند مستم آنقدر که گفتند علی اللهی ست شرح این قصه بلند است بلند است بلند در شگفتم که چرا عمر به این کوتاهی ست تا در آغوش غزل های صغیر افتادم روحم آشفته تر از وحدت کرمانشاهی ست چاه ها بی خبرند از غم بی پایانت راز اندوه تو در بغض کبوتر چاهی ست جاده ای که به تو ای شاه نجف ختم نشد آخرش دربدری، بی خبری، گمراهی ست @hosenih آبرومند تر از نام علی نامی نیست چه کسی گفته که در نام تو ایهامی نیست نام تو نام خدا، نام خود قرآن است تو نباشی به خدا دینی و اسلامی نیست قاضیان از تو بریدند که در این دوران پرچم عدل برافراشته بر بامی نیست روز و شب نامه نوشتیم برای تو ولی دیرگاهیست که از سمت تو پیغامی نیست ابر و چاه و مه و خورشید و فلک می دانند که شب چشم تو اصلاً شب آرامی نیست دوش دیدم که ملک بر در میخانه نوشت که شرابی به جز از عشق تو در جامی نیست خواجه لطف غزلش را به تو مدیون بوده ست او خبر داشته بی لطف تو الهامی نیست @hosenih مولوی مست شد و از نفست وام گرفت شهریار آمد و از دست خودت جام گرفت عشقت آتش شد و در خرمن عمان افتاد هر که مجنون تو شد بی سر و سامان افتاد نیّر از نور وجود تو منور گردید محتشم سوخت و آتش به نیستان افتاد غربت و داغ تو را با دل و جانش حس کرد چشم هر کس که به سالار شهیدان افتاد بوستان شیفته ی آل محمد گردید سعدی عاشق شد و راهش به گلستان افتاد چارده بند به پروانه عنایت شد و بعد کشتی شعر در امواج خروشان افتاد یازده میکده در خوشه ی انگورت بود که یکی نیز به دامان خراسان افتاد چشم های تو به دنبال دو شاعر می گشت قرعه ی فال به نام من و باران افتاد @hosenih سرخوشانی که در این میکده پیری دارند مثل تو از غم دنیا دل سیری دارند باید از میثم تمار و ابوذر پرسید چه امیری چه امیری چه امیری دارند دار برپاست و ریگ ربذه سوزان است عاشقان تو عجب راه خطیری دارند اهل بیت تو سر سفره ی افطاریشان چه یتیمی چه فقیری چه اسیری دارند دید محراب که در لحظه ی شق القمرت ابروانت چه مراعات نظیری دارد شعر ما تشنه ی نقد است تو نقادی کن شاعران روحیه ی نقد پذیری دارند @hosenih باز در حلقه ی ذکر تو نشستیم علی ما مسلمان شده ی روی تو هستیم علی تا تو بر حقی و حق دور سرت می گردد ما بر آنیم که جز حق نپرستیم علی توبه کردیم نگوئیم خدایی اما باز هم در حرمت توبه شکستیم علی دست از هر چه به جز توست در عالم شستیم به تو پیوسته و از خلق گسستیم علی شیر در کاسه ما نیست ولی اشک که هست ما یتیمان همگی کاسه به دستیم علی ادامه شعر👇👇👇
ادامه شعر بالا 👆👆👆 دل نشین است در این جاده مسافر بودن شعر چشمان تو را خواندن و شاعر بودن به حریم حرم عشق پناه آوردن در نجف ماندن و یک عمر مجاور بودن یا علی گفتن و از هر دو جهان دل کندن بر سر سفره ی احسان تو حاضر بودن دل سپردن به فرامین تو و فرزندت از مریدان حبیب بن مظاهر بودن از شراب نفس پنج تن و پنج امام مست گردیدن و هم باده ی جابر بودن شاهد از عرش حدیث ثقلین آوردن آیه ی روشنی از سوره ی فاطر بودن @hosenih مطلع شعر تو ای عشق « هو الباران» است قسمت چشم تو از روز ازل باران است اشک آهسته و پیوسته ی تو تا جاریست روزی روز و شب اهل محل باران است به امیدی که در افلاک قدم بگذاری آسمان غرق ستاره ست زحل باران است سوره ی روم به سمت تو اشارت دارد سوره ی نحل به یُمن تو عسل باران است بت شکستن فقط از دست تو بر می آید کفر می بارد و این شهر هبل باران است خیبر و خندق از این قاعده مستثنی نیست عبدود ریخته در لشگر و یل باران است بس که در خلوت یاد تو به وجد آمده ام دفتر شعر من امروز غزل باران است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ بر شوره زار قلبها باران می آید بر دردهای بی دوا درمان می آید دستان پشت پرده ی خلق است حیدر روزی رسان عالَم امکان می آید @hosenih چشم زمین روشن به روی صاحبش شد شأن نزول سوره ی انسان می آید قبل از نبی کعبه بغل کرده علی را بر جسم سرد کعبه حالا جان می آید هم باطن یاسین و هم اُمّ ُالکتاب است آیات مدح اوست در قرآن می آید @hosenih "ما خاک پای بچه های بوترابیم" خیلی به نوکرهاش این عنوان می آید باقی نمی ماند گناهی و سیاهی تا عشق حیدر در دل ویران می آید در سینه ام باشد غم عالم غمی نیست پای ضریحش غصه ها پایان می آید @hosenih هم هوش و هم دل می برد ایوان طلایش عاقل از ایوان نجف حیران می آید او وعده داده، دلخوشی من همین است در لحظه ی جان دادنم جانان می آید ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ حیدری هستم و این از وَجَناتم پیداست عَلَوی بودن من از حَسَناتم پیداست همه جا سینه سپر می کنم و می گویم ... شیعه ی حیدری ام ، از صَلَواتم پیداست @hosenih مثل یک دفتر شعرم که پُرم از مَدحت اسم تو در همه جای صفحاتم پیداست نام تو روی لبم اصل عبادت باشد دائم الذکر توام ، از جملاتم پیداست آنقَدَر خَم شده ام پیش ضریحِ ذکرت ... مثل تسبیح ، ستون فقراتم پیداست @hosenih از همان روز ولادت شده ام پابستت قِدمت نوکری ام از سَنَواتم پیداست من وَبالت شدم و وصله ی ناجور توام لطف و آقایی تو ، از زحماتم پیداست گر قبولم نکنی ... پیش خدا مردودم بدیِ وضع من از این نُمَراتم پیداست @hosenih آخرش هم تو مرا در حَرمت خواهی برد بین دستان شما ، برگِ بَراتم پیداست می چکم روی زمینِ حرمت ، می بارم دور صحنت به طوافم ... قطراتم پیداست در بهشتِ علوی ام ، به بهشتم چه نیاز از همین جا که من اَستم ، درجاتم پیداست @hosenih آخَرُالاَمر ، میایی به سرِ بالینم و بِوالله ، که این از سَکَراتم پیداست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ ای کعبه! داری یک جهان جان در بر امشب الحق که از هر شب شدی زیباتر امشب آغوش جان را بـاز کن جانـانـه آمـد هنگام قربانی است، صاحب خانه آمـد @hosenih جبریل را از بـهر دربـانی بیـاور ماننـد اسماعیل قربـانی بیـاور ای کعبه! حقِّ صاحب خود را ادا کن حجاج را در مقدم مولا فـدا کن خیل ملائک کعبه را در بر گرفتند بت ها به کعبه ذکر یا حیدر گرفتند @hosenih حِجر و حَجر، رکن عراقی، رکن شامی گویند مـولا مقدمت بـادا گرامی زمزم، به اشک شوق، جان را شستشو ده هر چار رکن کعبه را با هم وضو ده مکه تجلی گاه داور گشته امشب کعبه گریبان چاک حیدر گشته امشب @hosenih ای کعبه بنگر وجه الله الصمد را آغوش بگشا، بار ده، بنت اسد را تاریخ می گوید علی مولود کعبه است مولود کعبه نه، بگو موعود کعبه است او پیشتر از کعبه بوده نکته این است پس کعبه مولود امیرالمومنین است @hosenih مکه بـه توفیق ولایت محترم شد امشب حرم از مقدم مولا حرم شد سرّی است در این خانه باید لب فرو بست حتی حرم این راز پنهان را ندیده‌ست از چار رکن کعبه پرسیدم علی کیست گفتند بـا حیرت خدا هست و خدا نیست @hosenih حجر و صفا و مروه و زمزم نـدانست از بیت کردم این سؤال، او هم ندانست تصویـر حسن غیب در آیینۀ اوست قرآن نازل نـاشده در سینۀ اوست از اول خلقت علی مشکل گشا بود عالم نبود و آن جمال دلگشا بـود @hosenih او از خدا حکم دو عالم را گرفته او در تکامل دست آدم را گرفته خورشید، اسرار درون را با علی گفت پیش از درخشیدن همانا «یا علی» گفت پیغمبران هم با علی بودند و هستند پیش از نبوت با خدا این عهد بستند @hosenih جبریل ذکر «لافتی الاعلی» گفت حتّی محمّد هم به خیبر یا علی گفت حکم از خدا بود و قلم دست علی بود در فتح خیبر هم علم دست علی بود اوصاف حیدر را نماید کس چگونه؟ جان محمد را ستاید کس چگونه؟ @hosenih خلقت کجا داند کجا داند علی کیست؟ تنها خدا داند خدا داند علی کیست این کفر نبوَد، تا خدا دارد خدایی با دست حیدر می کند مشکل گشایی آنانکه از میزان حق، حق را ربودند والله خاک کفش قنبر هم نبـودنـد @hosenih کی فتح کرده بدر و احزاب و احد را؟ کی کشته با یک ضربه عمرو عبدود را؟ کی در شب معراج با احمد نشسته؟ کی بر سر دوش محمد بت شکسته؟ کی کرده در میلاد، قرآن را قرائت؟ کی خوانده بـر کفار آیات بـرائت؟ @hosenih کی جز علی نفس پیمبر شد؟ بگویید آیینۀ زهرای اطـهر شد؟ بـگویید کی در اخوت شد برادر بـا محمّد؟ کی غیر حیدر شد برابر بـا محمّد؟ کی بهر حفظ جان احمد ترک جان گفت؟ کی جان به کف بگرفت و جای مصطفی خفت؟ @hosenih کی یک تنه ره بست بر خیل عدو تنگ؟ کی بر بدن آمد نود زخمش به یک جنگ؟ کی جز علی بر خصم خود شمشیر بخشید؟ کی جز علی یک شب چهل منزل درخشید؟ کی مثل حیدر جوشن بی پشت پوشید؟ کی در تمام جنگ‌ها چون او خروشید؟ @hosenih کی جز علی از اشک طفلی داشت پروا؟ کی غیر حیدر با محمد کرده نجوا؟ ای اهل عالم آیۀ اکمال دین چیست؟ این «لافتی الاعلی» درباره کیست؟ آن کس‌که خواندش خواجۀ کل،«کلّ دین» کیست؟ میزان حق غیر از امیرالمومنین کیست؟ @hosenih ای تیغ حق از«بدر» تا «صفین» حیدر! نفس محمد یـا ابـوالسبطین حیدر! شیر خدا و شیر پیغمبر تـویی تـو حیدر تویی، حیدر تویی، حیدر تویی تو تو مصطفی را مهری و قهری علی جان او شهر علم و تو درِ شهری علی جان @hosenih این شهر غیر از تو در دیگر ندارد اسلام جز تو یا علی حیدر ندارد تو پای تا سر رحمۀٌ للعالمینی هم جان شیرین نبی، هم جانشینی من کیستم یک قطرۀ ناچیزِ ناچیز کز بحر جودت گشته‌ام لبریزِ لبریز @hosenih بی تو خدا را بندگی کردم؟ نکردم جز با ولایت زندگی کردم؟ نکردم تـابید از اول در دلم نـور هدایت هرگز نخواندم یک نماز بی ولایت یک باغ گل دارم، اگر خارم علی جان هر کس که هستم دوستت دارم علی جان @hosenih لطف غیورت کی مرا وا می‌گـذارد؟ کی در جهنم دوستت پا می‌گـذارد؟ دوزخ که جای دوستان مرتضی نیست! آخر جهنم را مگر شرم و حیا نیست؟! حتی اگر در قعر دوزخ پـا گـذارم از شعله‌های خشم آن بـاکی نـدارم @hosenih با این سخن داد از درون دل بـرآرم آتش مسوزان! من علی را دوست دارم "میثم"همین است و همین است وجزاین نیست دین جـز تـولای امیرالمومنین نیست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ از روزگار قسمت اگر این خرابی است شُکرِ خدا که تُربتِ ما بوترابی است از بس علی علی زِ لبم چکه می‌کند یکسر تمام پیرهنِ من شرابی است خورشید نیز نام علی نقش سینه است روزم که هیچ هر شبِ من آفتابی است یک ذره از محبتِ مولا قیامت است آری حسابِ عاشقِ او بی حسابی است -جُز رو به مرتضی دلِ ما رو نمی‌زند تا مرتضی ست مَرد که زانو نمی‌زند @hosenih بر قُدسیان به جلوه‌ی قِدیس می‌شود قدوسیان به سجده که تقدیس می‌شود معراج رفت و دید پیمبر که قبله کیست تنها جمالِ اوست که تندیس می‌شود با هر پیمبری به جمالی ظهور کرد نوح و شعیب و موسی و جِرجیس می‌شود میدان نیامده همه‌ی عَمروعاص ها در می‌روند و دامنشان خیس می‌شود -شوریده‌ایم و شیعه‌ی آن شیر پروریم ما کعبه ایم پایِ علی سینه می‌دریم @hosenih نقشِ تو را زدند در آن خانه بیشتر تا کعبه شد شبیه به بُت‌خانه بیشتر بارِ خماریِ نفسِ ما از این به بعد اُفتاده است گردن پیمانه بیشتر حق میدهی که کافر زنجیری‌ات شویم جمع است گِردِ زلفِ تو دیوانه بیشتر زهرا اگر نگاه کند بر دو دستِ ما پُر می‌شود زِ هدیه‌یِ شاهانه بیشتر خُم را شکسته‌ایم به سر ، غرقِ باده‌ایم تا هست عُمر رو به علی ایستاده‌ایم @hosenih با تو شروع می‌کنم امشب طواف را افطار می‌کنم به مِی‌ات اعتکاف را از بس شکافِ کعبه مرا مستِ خویش کرد هفتاد بار چرخ دَهَم آن مطاف را دارد خدا جلوسِ تو را نقش میزند بگذار رویِ دامنِ سبزت غلاف را پایین بیا زِ پیشِ خدا تا که بنگری جبریل گُم نموده سرِ این کلاف را -ایوانِ توست تا به ابد آرزوی چشم جانم بخواه نعره زنم اِی به روی چشم @hosenih تکیه بزن به هیبت پروردگاری‌ات هو می‌کشم زِ طَنطنه‌یِ ذوالفقاری‌ات تو ایستاده و ملک‌الموت می‌شود در گیر و دارِ معرکه ، بازِ شکاری‌ات حتیٰ خدا سروده برایت قصیده‌ای مدحی برای لحظه‌ی دُل دُل سواری‌ات عباس هم به پشت سرت مشق می‌کند تقلیدِ ضربه‌های زمین کوبِ کاری‌ات زینب چه داشت؟جز نفس مرتضی علی زینب که بود؟سایه‌ی شیر خدا علی @hosenih ما را برای خانه‌ی خود پادری ببین تکه مذاب کوره‌ی آن زرگری ببین ما را که در غبار مدینه نشسته‌ایم مانند یازده پسرت مادری ببین دارند صحن فاطمه را کار می‌کنند جایی برای رفتگری نوکری ببین وقت رکوع گِرد شما بال می‌زنیم ما را برایِ بردن انگشتری ببین شُکرش که زیرِ دِینِ علی پیر می‌شویم عمریست با حسینِ علی پیر می‌شویم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ سلام ای جوابِ سلامِ خدا ظُهورت طلوعِ تمامِ خدا تویی آفتابِ بلندِ زمین تویی سایه‌یِ مُستدامِ خدا تویی که به تعظیمِ تو امر کرد تویی صاحبِ احترام خدا تو نهج‌البلاغه تو قرآن تو وَحی کلامی بگو هم کلامِ خدا صدایت صدایش به معراج بود حدیثَت حدیثِ مُدامِ خدا برایِ تو کعبه جگر چاک زد بیا مَردِ بیتُ‌الحَرام خدا -مرا کعبه‌ی سینه چاکم کنید فقط پایِ حیدر هلاکم کنید @hosenih علی ابتدا و علی انتهاست علی مصطفیٰ و علی مرتضیٰ ست علی اول است و علی آخر است علی در ظهور و علی در خَفاست علی ظاهر است و علی باطن است علی لااِلهَ علی لافَتاست علی در مَعارج علی در بُراق علی اِنَما و علی وَالضُحیٰ ست علی با حق است و علی بر حق است علی کعبه است و علی در حَراست علی نیست آن و علی نیست این علی نه جدا و علی نه خداست -علی را بگو هرچه گویی کم است که زهرا علی و علی فاطمه ست @hosenih اگر تیغِ تو سایه گُستر شود همان ابتدا کارِ یکسر شود غلط گفتم آقا ندارد نیاز که تیغِ شما خرجِ لشگر شود نیازی ندارد که میدان چو خاک به یک ضربه‌یِ مالک‌اشتر شود محال است جمعِ تمامِ سپاه که با قنبرِ تو برابر شود زمانِ شروعِ رجز خوانی‌ات زمین کَر شود آسمان کَر شود خدا دوست دارد تماشا کند کمی ذوالفقارِ علی تَر شود -بِبَندَد اگر دستمالِ نَبَرد نباشد کسی را خیالِ نَبَرد @hosenih به کعبه بکو رازِ تنزیل را بگو بِشکَنَد قلبِ قندیل را تو و مادر و مصطفی و خدا ببین دورِ خود جمعِ فامیل را بخوان با فِصاهَت زِ با تا به سین زبورانه تورات و اِنجیل را کمی گَردِ نعلینِ خود را بریز تَفَقُد نما بالِ جبریل را برای یتیمان کمی کار کُن بِکَن چاهِ آب و بزن بیل را بکش طعنه‌های زن پیر را بِبر روزها بارِ زنبیل را -تویی صاحبِ پینه‌های قدیم تویی مَرکبِ کودکان یتیم @hosenih نگهدار ما را برای خودت فقط بینِ مِهمانسَرای خودت مرا آیِنه کُن به دردی خورَم در آغوشِ ایوان طلای خودت برای پدر مادرم کافی است نخی ، ریشه‌ای از عبایِ خودت اگر پا گذارم به جا پایِ تو مرا می‌بری تا خدایِ خودت مرا می‌برد گوشه ای از بقیع فقط ردِ پا ردِ پایِ خودت سَرَت مانده بر شانه‌یِ نخل‌ها بگو با من از ماجرایِ خودت چرا استخوان در گلو مانده‌ای که با روضه‌هایی مَگو مانده‌ای ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ چه افکار خوشی میپرورانم در سرم قطعا که با شیرینی یادش همیشه بهترم قطعا به غیرش هستی دنیا به یک ارزن نمی ارزد گرفتارم، گدایم، مبتلای حیدرم قطعا @hosenih خدا را شکر تقدیرم به زیبایی رقم خورده که تا پایان عمرم ریزه خوار این درم قطعا از اسمش نور می بارد، چه ایوانی نجف دارد که روزی میکشد ما را صفای آن حرم قطعا محبت ریشه می خواهد ، ارادت حکمتی دارد مرا سویش کشانده شیر پاک مادرم قطعا @hosenih قلافش پلک و چشم دلربایش تیزی شمشیر به یک نیمه نگاهش می دهد بال و پرم قطعا به جز او در دو عالم هیچکس ساقی کوثر نیست به دادم میرسد آن لحظه های آخرم قطعا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ ذره ذره همه دنیا به جنون آمده بود روح از پیکره ی کعبه برون آمده بود روشنا ریخت به افلاک حلولش آن روز کعبه برخاست به اجلال نزولش آن روز @hosenih عشق او بر دل سنگیِ حرم غالب شد قبله مایل به علی بن ابی طالب شد از دل خانه علی رفت و حرم با او رفت کعبه در بدرقه اش چند قدم با او رفت قفس کعبه شکسته ست دم پرواز است برو از کعبه که آغوش محمد باز است @hosenih آینه هستی و با آینه باید باشی خانه زادِ پسر آمنه باید باشی همه ی غائله ها گشت فراموشِ نبی کودکی های علی پر شد از آغوش نبی مستی اهل سماوات دوچندان شده است عطر گیسوی علی خورده به تن پوش نبی @hosenih تا بچیند رطب تازه ای از باغ بهشت رفته دردانه کعبه به سر دوش نبی که نبی بوده فقط این همه سرمست علی که علی بوده فقط آن همه مدهوش نبی چشم در چشم علی، آینه در آیینه حرف ها می زند اینک لب خاموش نبی @hosenih دور از من مشو ای محو تماشای تو من نگران می شوم از دور شدن های تو من من به شوق تو سکوتم، تو فقط حرف بزن وحی می ریزد از آهنگ لبت، حرف بزن می نشینم به تماشای تو تنها، آری هر زمان خسته ام از مردم دنیا، آری @hosenih بر مکافات زمین با تو دلم غالب شد همه ی دهر اگر شعب ابی طالب شد خوب شد آمدی ای معنی بی همتایی بی تو هر آینه می مردم از این تنهایی دین اسلام در آن روز که بازار نداشت یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت @hosenih اول آن کس که خریدار شدش حیدر بود باعث گرمی بازار شدش حیدر بود وحی می بارد و من دوخته ام دیده به تو تو به اسلام؟ نه! اسلام گراییده به تو در زمین دلخوش از اینم که تویی همسفرم از رسولان دگر با تو اولوالعزم ترم @hosenih می رود قصه ی ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می خورد آرام آرام... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih