#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#شب_ششم
آنکه نرفت جانب شب، رو سپید شد
هرکس شهید بود هم آخر شهید شد
ما را به سمت خویش بخوان مهربان ما
هرکس شبیه آنکه به سویش دوید شد
هر کس که دور ماند زِ یادت حقیر ماند
هر کس که رُشد کرد کنارت، رشید شد
باید که ایستاد کمک کرد جان گذاشت
باید برای عصر ظهورت مفید شد
باورکنیم دست تو است آنچه میرسد
هرچه ارادهی تو به آن پر کشید، شد
باور کنیم قدرت پوشالی است غیر
باور کنیم آنچه زِ لطفت رسید، شد
إِنَّ مَعِيَ رَبّیِ تو تا به ما رسید
فرعون شکست و هیمنهها ناپدید شد
ما را نمیخرند در این راه بی دلیل
هرکس شهید بود همانکس شهید شد
::
قاسم که رفت جانب میدان، قدی نداشت
وقتی رسید خیمهی نجمه، رشید شد
✍ #حسن_لطفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
سنگها بر سرِ تو مرثیهخوانی کردند
نیزهها زار زدند، اشکفشانی کردند
فصلِ خندیدنِ تو بود، نه گُل چیدنِ باد
چهرهات را چقدر زود، خزانی کردند
نجمه در خیمه رویِ دامنِ زینب اُفتاد
عمه را اینهمه زخمِ تو کمانی کردند
پا مکش روی زمین، جان به لبم آورده،
آنچه با روی تو نامردمِ جانی کردند
تا که دیدند یتیم حسنی، خندیدند
دوره کردند و چه بد سنگ، پرانی کردند
هرچه کردند حریفت نشدند و آخر...
تشنگی و نظر و نیزه، تبانی کردند
خوب پیداست از این وضعِ بهم ریختهات
اسبها رد شده و سینه، تکانی کردند
✍ #حسن_لطفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
لبِ تو، خندهی تو، تیر سهشعبه، نه مرا
این سه بر سوختن چند نفر هم بس بود
تا بمیریم رُباب و من و زینب باهم
بخدا حرمله یک داغ جگر هم بس بود
::
از لب خشک من افسوس نشد آب خوری
که برای لب تو بوسهی تَر هم بس بود
دیدنی با تو شدم، بینِ دوراهی ماندم
تا بخندند همین حال پدر هم بس بود
تا رُباب از غمِ تو بینِ حرم جان بدهد
دیدن بچه نمیخواست، خبر هم بس بود
حنجرِ برگِ گُلت تابِ جراحات نداشت
تیر با فاصله رد میشد اگر هم بس بود
تا در آغوش خودم نرم بخوابی بابا
بینِ این دشت، همین سینهی دَرهَم بس بود
✍ #حسن_لطفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
بر طاق عالم است فقط پرچم حسین
لٰا خَیر فی حیات بدون غم حسین
یک داغِ دل بس است برای قبیلهای
ما سوختیم از جگر... از ماتم حسین
دنیا هزار بار به دنبال ما دوید
شکرِ خدا شدیم فقط آدم حسین
سر خَم نکردهایم اگر، بی دلیل نیست
ما را بزرگ کرده غمِ اعظمِ حسین
ما ملت اما حسینیم دیدهایم
صدها حماسه را همه در ماتم حسین
زهرا حواله داده به ما کارِ روضه را
داریم عالمی همه با عالم حسین
ای صاحب شکستهدلان بالِ ما و تو
ما را گره بزن به پَرِ محکم حسین
یک استکان بنوش از این چایِ غم که ما
دَم کردهایم چایی خود با دَمِ حسین
با گریه چشمهای تو را خوب میکنیم
ماییم و زخمهای تو و مرحم حسین
ما را که گریهایم روی شانههای هم
دَرهَم بخر به جان تنِ دَرهمِ حسین
✍ #حسن_لطفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#خاطرات_کودکی
مادران ما اگر از فضل تو دَم میزدند
آش نذری تو را با گریهها هم میزدند
بچههامان بین هیئت حال بازی داشتند
روز تاسوعا ولی زنجیر محکم میزدند
تا علَم میآمد و بوی محرم میوزید
ارمنیها هم سرِ هر خانه پرچم میزدند
جرعهای از چاییِ این روضه هم مشگلگشاست
اهل سقاخانه دستِ رد به زمزم میزدند
بوی اسفندِ عزا و دستهها میآمد و...
روی سنجِ سینه و بر طبلِ قلبم میزدند
شب به پا رفتیم و برگشتیم بر دوش پدر
بین روضه چشمها در خواب شبنم میزدند
مجلس اُمالبَنین بودیم، زهرا هم رسید
روضهی عباس بود و ناله باهم میزدند
::
خوش قد و بالا! نگفتم اینقدر زیبا مرو؟
شور چشمان تیرها را نامنظم میزدند
تیر بر تو میزدند و دادِ آن را میزدم
داد وقتی میزدم، با نیزه درهَم میزدند
از تنِ پاشیدهات هم آن جماعت ترس داشت
تیغها دورِ تنِ تو حلقه کمکم میزدند
این طرف شاهِ نجف، بالاسرت هم مادرم
از غمِ اُمالبَنین بر سینهی غم میزدند
از حرم تا علقمه فریاد زینب میرسید
بچهها را بیمروّتها که از دَم میزدند
✍ #حسن_لطفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی #شب_عاشورا
بد جور دلشکستهای و گریه میکنی
از اشک، چهره شستهای و گریه میکنی
بگذار تا عبایِ تو را ما تکان دهیم
بر خاکها نشستهای و گریه میکنی
امشب به صبح امر بفرما طلوع مکن
امشب عجیب خستهای و گریه میکنی
خونِ جگر برای شما قوت شب شده
با ناله عهد بستهای و گریه میکنی
هیأت تمام شد؛ همه رفتند و تو هنوز
یک گوشه نشستهای و گریه میکنی
آبی بزن به صورتِ مادر، زِ دست رفت
چون مادرت شکستهای و گریه میکنی
✍ #حسن_لطفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_شب_عاشورا
#اصحاب_امام_حسین_ع
#شب_عاشورا
نافعابنهلال نیمهی شب
بر در خیمهگاه زینب بود
داخل خیمه چشم اربابش
بازهم بر نگاه زینب بود
عشق در سینهاش تموج داشت
غرق نورِ حسین آئینه
با ادب ایستاده عابد شب
سر به زیر است، دست بر سینه
نافع از دور میشنید آه و
گریه و التهابِ زینب را
جگرش پاره پاره شد تا که
میشنید اضطراب زینب را
دل من سوخت ای تک و تنها
ظهر فردا چکار خواهی کرد؟
آخرش هم که خواهر خود را
به فراقت دچار خواهی کرد
رفت نافع به خیمهگاهِ حبیب
با دو چشمی که دید گریان است
ریخت خاکی به سر، حبیبِ حرم
دخترِ مرتضی پریشان است
خون به رگهای پیرمرد آمد
گفت برخیز نوبتِ ما شد
جان ما هدیهی بنیهاشم
مثل شیرِ نری مهیا شد
همه اصحاب را صَلا دادند
رو به شیران و این دلیران کرد
حلقهی یاوران که کامل شد
تیغ خود را حبیب عریان کرد
حلقه گشتند یاوران باهم
عابس و جون و سالم و جندب
مُنْجِح و حنظله، سعید و سوید
وهب و عمرو و قارب و شوذب
همه رفته با خروش و شکوه
همه بر گِردِ خیمهی زینب
مثل صخره شبیه قلهیکوه
همه بر گردِ خیمهی زینب
آمدیم ای عقلیهی عالم
تا دلت زخم این و آن نخورد
به تو سوگند تا که ما هستیم
آب هم در دلت تکان نخورد
یک به یک لب به لب رجز خواندند
شیرهای قبیله رو به حرم
تیغ چرخان و نعرهی لبیک
رو به سوی عقیله رو به حرم
آنچه پیداتر است در این بِین
رگ پیشانی علمدار است
وای بر حال آنهمه لشکر
که رجزخوانیِ علمدار است
لشکرِ شمر را بهم زده است
آنکه تا صبحدم قدم زده است
شُکر عباس هست و یاوران اما
طور دیگر خدا رقم زده است
کم کم از شیرها همه رفتند
یک به یک کم شدند پای حسین
همه در پیش فاطمه خونین
همه درهم شدند پای حسین
ساعتی بعد بین علقمه هم
وای بر من پناه زینب رفت
تکیهگاه حسین اُفتادو
بین خون تکیهگاه زینب رفت
دستها را به روی سر بگذاشت
آنچه میدید بر سرش آمد
دید از روی تل به قربانگاه
پدر و جد و مادرش آمد
تکیه بر نیمه نیزهای داده
شاهِ بی یار از این و آن میخورد
نامشان را که یک به یک میبُرد
تنِ یاران همه تکان میخورد
جمع نامحرمان همه جمع است
خواهری میدوید در گودال
قبل از آنیکه زینبش برسد
شمر آمد پرید در گودال...
✍ #حسن_لطفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_روز_یازدهم
میان نالهیِ خود میبرم نوایِ تو را
که خطبه خطبه دَهَم شرحِ ماجرای تو را
تمام بار به دوش من است میبینی
که میکشم به سرِ شانه کربلایِ تو را
من و تمامیِ این قافله قسم خوردیم
به انتها برسانیم، ابتدای تو را
به خواب میبرم از کربلا_خداحافظ_
میان حنجرهام صوتِ مرتضای تو را
زمانِ بُردنِ هشتاد و چار ناموس است
بگو به میرِ حرم کردهام هوایِ تو را
به دست بستهام و بی رکاب میبینم
گرفته است سنان پیشِ ناقه جایِ تو را
سر تو را که به خورجین خویش خولی بُرد
بگو چه کار کنم این تَنِ رهایِ تو را
مسیرِ کوفه که از خون حنجرت پیداست
گرفتهاند در این راه رد پایِ تو را
حرامیان نشنیدند های هایِ مرا
مرا زدند ببینند های هایِ تو را
گمان کنم که ندارند هیچ کارِ دگر
که میزنند شب و روز بچههای تو را
بنیاسد پس از این از دهات میآرند
حصیرِ خانهشان نه، که بوریای تو را
✍ #حسن_لطفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_سجاد_ع_مصائب
زهر اشکی شد و کانون دعا را سوزاند
بند بند من افتاده ز پا را سوزاند
سینهام بود حسینیهی غمهای حسین
یاد آن خاطرهها، بیت عزا را سوزاند
من نه امروز؛ که در کرب وبلا جان دادم
از همان روز که آتش همه جا را سوزاند
با همان تیر که در حنجرهای خشک و سفید
تارهای عطشآلود صدا را سوزاند
از همان لحظه که میسوختم و میدیدم
تازیانه همهی پیکر ما را سوزاند
خیمهای شعلهور افتاد زمین و ناگاه
چادر دختری از جنس حیا را سوزاند
وای از آن بزم که در پیش اسیران حرم
خیزران هم لب و هم طشت طلا را سوزاند
دیدم آتش ز سر بام به سرها میریخت
گیسوان به سر نیزه رها را سوزاند
✍ #حسن_لطفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_شام
#ورود_کاروان_اهل_بیت_ع_به_شام
کارِ ما گرچه به جز گریهی پیوسته نبود
کارِ این قوم ولی خندهی آهسته نبود
آنقدر ضربهی نیزه همه را ساکت کرد
بِینِ ما در پِیِ تو، یک سرِ نشکسته نبود
پشت دروازهی ساعات معطل شده است
آن کریمی که درِ خانهی او بسته نبود
خسته از زخمِ زبانیم و جسارت به لبت
پایِ ما با تو در این راه ولی خسته نبود
گرمِ تزئین و پذیرایی شاماند همه
ورنه دروازهی این شهر چنین بسته نبود
✍ #حسن_لطفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_ع_مناجات_اربعین
#حماسه_ی_اربعین_حسینی_ع
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
#زیارت_اربعین
رسیدم از سفر و هرچه دیدهام حسن است
که اربعین همهاش هم حسین، هم حسن است
نفس نفس علی است و تپش تپش زهراست
و دم حسین اگر هست، بازدم حسن است
مِن الازل علی است و الی الابد زهرا
به هر دل است حسین و به هر حرم حسن است
نوادگانِ حسین و حسن یکی هستند
و جَدِ ارشدِ این نسل محترم حسن است
به هرکجا که رَوی، آسمان همین رنگ است
که در نجف حسن و در مدینه هم حسن است
طریقِ کرببلا هم که سفرهداریِ اوست
میان راه ببین که قدم قدم حسن است
فقیرها همه در اربعین کریم شدند
چه جای حیرتِ ما تا ابالکرم حسن است
به روی تیرک این جادهها به موکبها
نگاه کن که ببینی به هر علَم حسن است
پیادهها به حرم میرسند و میفهمند
کسی که رفتنشان را زده رقم حسن است
چو میزبانِ همه قاسم است و عبدالله
حسین نه، به گمانم در این حرم حسن است
::
از آن زمان که حسین از حسن شنید چه شد
جگر خراش حسین و پُر از الم حسن است
از آن زمان که نشستند و حرفِ کوچه زدند
به پیچ و تاب حسین و به قدِ خم حسن است
✍ #حسن_لطفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پایان_محرم_و_صفر
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
اگرچه گریه نمودم دو ماه با غمتان
مرا ببخش نمردم پس از محرمتان
لباس مشکی من یادگاری زهراست
چگونه دل کنم از آن؟ چگونه از غمتان؟
بگیر امانتیات را، خودت نگه دارش
که چند وقت دگر میشویم محرمتان
برای سال دگر نه برای فاطمیه
برای روضهی مادر برای ماتمتان
هزار شکر که از لطف پنجره فولاد
میان حلقهی ماتم شدیم همدمتان
بیا دوباره بخوان روضههای یابن شبیب
که من دوباره بسوزم دوباره با دمتان
چه شامها که زدی سر به گریهام اما
مرا ببخش نمردم به پای مقدمتان ...
✍ #حسن_لطفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e