بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#مصطفی_هاشمی_نسب
▶️
دختر است و بلندی مویش
می رسد تا حدود زانویش
از پدر صبح و شام دل برده
با همین پیچ و تاب گیسویش
چقَدَر روی زانوان عمو
ناز کرده، نشسته پهلویش
سر خود را به خاک صحرا؟…نه!
تکیه می داده روی بازویش
دم ظهری میان خیمه کمی
خواب آمد به چشم جادویش
با خیال خوشِ پدر خوابید
زیر لب شد کمی دعا گویش
عمه اش چادرِ نمازش را
با لطافت کشید بر رویش
خاطرِ جمع، چشم خود را بست
که کنارش دوباره بابا هست
@hosenih
خواب می دید، خواب اینکه پدر
باز گشته ز راه دور سفر
سهم دختر از این سفر شده است
چادر و جانماز و یک گل سر
...چادرش را همین که بر سر کرد
همه گفتند آمده مادر!
چقدر ذوق می کند بابا
از نگاه به قامت دختر
...دختر چادری مراقب باش
بالاخص پشت در، میان گذر
ناگهان گر اسیر شعله شدی
چادرت را بگیر بالاتر
جان بابا بیا در آغوشم
چقَدَر ناز داری ای دلبر
خواب دختر که رو به پایان شد
…سر بابا به نیزه مهمان شد!
@hosenih
دیده وا کرد، خیمه غوغا بود
خیمه ها غرق دود و آوا بود
جای مردان خیمه بر نیزه
وسط شعله جای زن ها بود
یک طرف تازیانه و یک سو
بر سر گوشواره دعوا بود
پشت سر خار بود و آتش بود
پیش رو سنگ های خارا بود
عمه جان چادر مرا بردند
چادرم یادگارِ بابا بود
بر تن بد قواره ی مردی
جامه ی دست دوز زهرا بود
به عمویم بگو که برگردد
سایه اش روی خیمه ها تا بود
خاطر اهل خیمه راحت بود
کی کسی در خیال غارت بود؟
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#امین_فرخی
▶️
چیزی دگر مانده ست از این پیکرم؟ نه
تو فکر کن یک لحظه بودم محترم...نه
@hosenih
خولی همین که چادرم را با خودش برد
گفتم به او نامرد دیگر معجرم نه
تو آشنایی با کبودی های صورت
من را ببین هستم شبیه مادرم؟ نه؟
دروازه ی ساعات و بازار و خرابه
اینها نبوده درد های آخرم نه...
تازه رسیدم به یزید و بزم نحسش
خیلی جسارت کرده بر راس تو،کم نه
@hosenih
آن مرد شامی یک کنیز از ما طلب کرد
حلقه زده اشکم به چشمم خواهرم نه..
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#جواد_کریم_زاده
▶️
اصلا رقیه جنس غمش فرق می کند
حتی کتیبه و علمش فرق می کند
دردانه ای که روی ضریحش عروسک است
با اهل بیت هم حرمش فرق می کند
@hosenih
در بارگاه او که زند طعنه بر بهشت
دربان و خادم و خدمش فرق می کند
دریای اهل بیت پر از دُرّ و گوهر است
اما حسین دُرِّ یمش فرق می کند
باب الحوائجیست که اندر مقام او
فرموده اند او کرمش فرق میکند
غمخانه ای که گشته به پا در عزای او
بانی مجد و محترمش فرق می کند
هرگز عجیب نیست که حیران شود مسیح
بیند که با مسیح دمش فرق می کند
با فاطمه مقایسه شد بین روضه ها
اما سه ساله قد خمش فرق می کند
زهراست کوه صبر ولیکن رقیه اش
کم طاقت است، سن کمش فرق می کند
دقت بکن به گونه ی خود وقت روضه اش
حس میکنی که اشک نمش فرق می کند
@hosenih
شد پاره گوش او و عدو گفت حرمله
این گوشواره هر گرمش فرق می کند
روی سه ساله، دست عدو، آه بگذریم
اصلا رقیه جنس غمش فرق می کند
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#بردیا_محمدی
▶️
برای دردِ دلم همسُخن نمی آید
کسی به کلبه ی احزان من نمی آید
هنوز با پر پروانه کار دارد شمع
هنوز بوی خوشِ سوختن نمی آید
@hosenih
میان قبر شبی که شدم تک و تنها
کسی به غیر همین "پنج تن" نمی آید
اگر علی پدر خاک نام دارد پس
به شیعه کُنیه ی "دور از وطن"نمی آید
به روضه آمدن ما عنایت زهراست
بدون دعوت او سینه زن نمی آید
به غیر پیرهن مشکیِ عزای حسین
لباس دیگری اصلاً به من نمی آید
دم "حسین" گرفتیم و گریه راه افتاد
که "اشک"،بی مددش مطلقاً نمی آید
چه خوب می شد اگر روضه خوانمان می گفت:
صدای چکمه ی یک بددهن نمی آید
@hosenih
نَکِش،نَبَر،به خدا کهنهپیرُهَن،پاره است
به کار هیچکس این پیرهن نمی آید
**
حصیر مندرسِ روستا تن "شاه" است
قبول کن که به "نوکر" کفن نمی آید
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#احسان_نرگسی
▶️
ای آیه به آیه زهرا
ای خط به خطِ اعطینا
@hosenih
مسجود ملائک هستی
ای فاطمه ی عاشورا
وصف غم تو ممکن نیست
قطره چه کند با دریا
از دست تو بر می آید
هر ناشدنی در دنیا
چون تو چه کسی بگذارد
پا بر سر دوش سقا
ذکر تو خود اعجاز است
ای معجزه ی بی همتا
پای علمت می میریم
از عشق تو دوری ، حاشا
@hosenih
دامان تو وقتی می سوخت
می سوخت جهان سر تا پا
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#مجتبی_عسکری
▶️
امشب دل بیتاب وتنهایم شکسته
بغضم میان سیل غمهایم شکسته
@hosenih
بابا نشد برخیزم از جایم به پایت
خار مغیلان در کف پایم شکسته
زجرحرامی دخترت را زجرکش کرد
طوری مرا زد که همه جایم شکسته
این سنگ دلها از علی بد کینه دارند
آئینه ی مانند زهرایم شکسته
باید لب ودندان من برهم بریزد
باخیزران دندان بابایم شکسته
درخواب دیدم که سرت کنج تنور است
خیلی غرورم بعد روئیایم شکسته
@hosenih
امشب مرا با خود ببر از این خرابه
پشت سرت ای عشق می آیم، شکسته
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#محمدجواد_شیرازی
▶️
دائم چهل منزل بلا بر ما رسیده
خواندم نمازم را نشسته، قد خمیده
جای نوازش کردنِ دستان بابا
شعله، میان گیسویم شانه کشیده
هجران دلبر، قد کمانی ساخت من را
از ناقه، ضعف و تشنگی انداخت من را
طوری کتک خوردم دو چشمم تار گشته
حق داشت عمه، لحظه ای نشناخت من را
@hosenih
درد کف پا، خسته ام کرده حسابی
دارم میان پهلویم دردِ حسابی
گفتم نکش اینگونه از سر چادرم را
دادِ مرا دشمن در آورده حسابی
آخر چرا رحمی به چشمِ تر نداری؟!
پایم شکسته، از چه رو باور نداری؟!
من دخترم، خیلی پر و بالم نحیف است
نامرد... اصلا تو خودت دختر نداری؟
با که بگویم این همه داغ گران را
با که بگویم حرفِ مرد بد دهان را
بر ما اهانت شد میان کوچه هایش
ویران کند حق خانه های عَسقلان را
خیلی بدم می آید از اشرار، خیلی
از ازدحامِ شامی و انظار، خیلی
دروازه ی ساعات، ساعاتِ بدی بود
سختی کشیدم بر سر بازار، خیلی
@hosenih
از چه بگویم،! از ستم یا ناسزا یا...
از سنگ و خاکستر ز بام خانه آیا؟
غصه شده در سینه ام با که بگویم
حرف از کنیزی می زنند این جا خدایا
طاقت ندارم بیش از این بابا کجایی؟!
من چشم بگذارم به آغوشم بیایی؟!
بار سفر بستم بیا آماده ام من
پایان بده بر این چهل منزل جدایی
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
چه روزها که شمردم نیامدی بابا
چه غصه هاکه نخوردم نیامدی بابا
ز دست طعنه وزخم زبان مردم شام
هزار مرتبه مُردم نیامدی بابا
شاعر: #علی_ساعدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌹 #حضرت_رقیه_س_مدح
الــســلام ای دســتــگـیــر عــــالَـمِـیـن
ای بـه اربــابِ دو عــالــم نــورِ عــیــن
روزِ مَحشر چشمِ من بَر دَست توست
اِشــفَــعــی لـی فـاطـمه بنـتُ الحُسین
شاعر: #مصطفی_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌹 #حضرت_رقیه_س_مدح
بَر لُطف خـدا هر که تَوَکل بـکند
غـم هـای زمـانه را تَحَمـل بـکند
حاجاتِ دِلش رَوا شود؛ صَد دَر صَد
هَر کس به "رقیه جان" تَوَسل بکند
شاعر: #سیدمجتبی_شجاع
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
زائرین محترم حسینیه
🏴با عرض تسلیت به مناسبت فرارسیدن ایام سوگواری حضرت اباعبدالله(ع)
🔸برای دسترسی بهتر به اشعار شهادت حضرت رقیه(س) ، #هشتگ های زیر را لمس نمایید.
🔹 #حضرت_رقیه_س_شهادت
🔹 #حضرت_رقیه_س_مدح
🔹 #شب_سوم
🔸 #ورود_به_ماه_محرم
🔸 #امام_حسین_ع_مناجات
🔸 #امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
🔸 #امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
لازم به ذکر است: ان شاءالله اشعار شب چهارم محرم امشب منتشر خواهد شد.
التماس دعا
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#طفلان_حضرت_زینب_س_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
با تمامِ هستیات خود را ندیدن مشکل است
سختتر از خود زِ اولادَت بُریدن مشکل است
نیمه شب از خوابِ طفلانت پریدن مشکل است
بعدِشان یک لحظه حتی آرمیدن مشکل است
یک شبه یکباره یکدَم قَد خمیدن مشکل است
@hosenih
از جگر از جان مگو وقتی که مادر نیستی
از غمِ طفلان مگو وقتی که مادر نیستی
از دلی سوزان مگو وقتی که مادر نیستی
آه از باران مگو وقتی که مادر نیستی
داغِ مادر را فقط قدری چشیدن مشکل است
از همه از هرکسی او بیشتر آورده است
هرکه با سر آمده خانم سه سر آورده است
او فقط خود را نه بلکه دو پسر آورده است
دو پسر نه دو سپر نه دو جگر آورده است
قبلِ قربانی شدن شانه کشیدن مشکل است
داد اول بازهَم روزیِ میکائیل را
بعد از آن خانم تَفَقُد کرد عزرائیل را
بعد لطفی کرد با پا بالِ جبرائیل را
بعد هم آورد از خیمه دو اسماعیل را
آه ابراهیم این غم را شنیدن مشکل است
زینب آمد یا که نه میآمد آنجا فاطمه
زینب است این یا حسن یا که علی یا فاطمه
گفت عباس از ادب این کیست آیا فاطمه؟
لافتا الا علی لا سیف الا فاطمه
کربلا را بی حضورش آفریدن مشکل است
در شُکوهِ او علی را حق تعالی ریخته
در حجابِ او خودش را نیز مولا ریخته
تشنه است اما به زیرِ پاش دریا ریخته
کاسه آبی پُشتشان با گریه زهرا ریخته
گفت پیشِ محضرش با سر رسیدن مشکل است
@hosenih
با برادر گفت آقاجان دو جانم را ببین
پیشِ رویِ خود تمامِ خانِمانم را ببین
پیرمردِ این حرم دو نوحه خوانم را ببین
ای جوانمُرده کمی دو نوجوانم را ببین
بعدِ اکبر ماندن و جامه دریدن مشکل است
چادرِ مادر به سر کرد و از این غم گریه کرد
گریه کرد و پیشِ او اربابِ عالم گریه کرد
گریه کرد و پشتِ او عباس یکدَم گریه کرد
زیرِ لب تا گفت مادر ، مادرش هم گریه کرد
گفت بی سوگند از اینجا پریدن مشکل است
بِینِ خیمه بود و میآمد صدایِ بچهها
مادر است و کاش میرفت او بِجای بچهها
حیف آبی نیست ریزد پُشتِ پای بچهها
وای میآمد زِ میدان نالههای بچهها
دیدنش که هیچ مادر را ندیدن مشکل است
اینکه هردَم با شهیدان بود حالا نیست نیست
اینکه با اکبر پریشان بود حالا نیست نیست
با حسینِ خویش نالان بود حالا نیست نیست
زیرِ تیر و سنگباران بود حالا نیست نیست
از میانِ نیزهها مادر شنیدن مشکل است
@hosenih
نالهها میآمد و زینب صدا میزد حسین
حالشان بَد میشُد و زینب صدا میزد حسین
یک نفر سَر میزد و زینب صدا میزد حسین
گفت عونَش اَشهدُ... و زینب صدا میزد حسین
سمتِ او در بِینِ نامحرم دویدن مشکل است
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e