eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.9هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
348 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم در ▶️ گوشه چشمی کاش بر این دردها تسکین شود هجرها را وصل کن تا تلخ ها شیرین شود عَبدُکَ مُذنِب وَ ا‌َیْنَ عَفوُکَ یا سَیِدی وای اگر بار گناهم بیش از این سنگین شود @hosenih با همین الغوث گفتن دیده بارانی شد و با همین العفو گفتن سینه عطر آگین شود هرچه دل در سایه این ماه آرامش گرفت هر چه دست از خرمن این ماه خوشه چین شود اغنیا خاک رهش را سرمه ی دیده کنند بر سر این سفره هرکس وعده ای مسکین شود خیر دنیا،اجرِ عقبی هر دو با هم می رسد این دعای من اگر مقرون به یک آمین شود... آرزو دارم بمیرم از غم عشق حسین لحظه ی جان دادن اسم او به من تلقین شود @hosenih ** کاروان در پشت دروازه معطّل مانده بود تا که خوبِ خوب شهر شامیان آذین شود آنقَدَر با چوب زد روی لب آقای ما تا لب سالار زینب پرپر و خونین شود ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ پاک در بندگی ام قافیه را باخته ام فرصتی را که به من داد خدا، باخته ام یک طرف دست تهی ازطرفی فرصت رفت بازهم عمردوسر باخته را باخته ام @hosenih من که از دوست به غیر از خودِ او خواسته ام متن دل را به همین حاشیه ها باخته ام مست از میکده ها سهم خودش را برده من ولی حال دعا را به ریا باخته ام نفس هر طور که میخواست مرابازی داد سرو پا را به همین بی سروپا باخته ام در پس پرده حنایم چقدر بی رنگ است آبرویی که تو دادی همه جا ، باخته ام باختن در همه اوقات ولیکن بد نیست من دلم را به غم کرببلا باخته ام @hosenih باختم دل به حسین و به حقیقت بردم سجده شکر کنم بس که به جا باخته ام از همان بار که چشمم به ضریحش افتاد دل جدا باخته و عقل جدا باخته ام ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ این روا نیست که حال همه پرغم باشد فرصت با تو نشستن چقدر کم باشد! چقدر زود گذشت و چقدر خوب گذشت دوسه شب مانده که این بزم فراهم باشد @hosenih حیف شد با تو نشد خوب رفاقت بکنم به دلم آتش دوری ست ،چه مرهم باشد؟! تو اگر فکر منی خوب و بدم را بردار چون همه سود فروشنده به درهم باشد به عبادات من ای کاش خودت رحم کنی ورنه هر سجده ی من سجده بلعم باشد کاش میشد همه سال همین ماه شود رشته الفت ما محکم محکم باشد همه بندگیم از نفس زهرا بود برکت چادر او بر سر عالم باشد دوست دارم که شبی محو علی باشم و بس به سرم سایه ی ایوان طلا هم باشد چون گریز عطش ما به لب ارباب است رمضان در دل عشاق،محرم باشد @hosenih بین هر مستحب و بین همه واجب ما روضه اش بر همه اعمال مقدم باشد ** ته گودال چه ها بر سر شه آمده است که قد و قامت زینب ز غمش خم باشد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برگرفته از سروقت کویر ، ابر بارانی رفت با قلب شکسته ، چشم طوفانی رفت هر وقت توکل به تو کردم دیدم سختی زمانه رو به آسانی رفت شاعر: @hosenih
🌹برای گل‌های خونین افغانستان🌹 زنگ اول کلاس جغرافی صحبت از لاله های صحرا شد زهره با خانمِ معلم گفت: خاک با خون لاله زیبا شد زنگ دوم معلم تاریخ صحبت از صبر و استقامت داشت فاطمه گفت مدتی پدرش در دفاع از حریم شرکت داشت زنگ سوم کلاس دینی بود بحث ایمان و قلب های سلیم با معلم، رقیه گفت ای کاش در مسیر علی شهید شویم زنگ آخر کلاس غربت بود دختران، بی پناه کشته شدند روی تخته سیاه بنویسید: به کدامین گناه کشته شدند؟ شاعر: حجت الاسلام @hosenih
🌹برای گل‌های خونین افغانستان🌹 گر مثل کویری؛ آسمان را دریاب در فصل بهاران تو خزان را دریاب ما که دلمان از این مصیبت خون شد... یارب دل "صاحب الزمان" را دریاب شاعر: @hosenih
🌹برای گل‌های خونین افغانستان🌹 زنگ اول نوشت بابا آب، زنگ دوم نوشت بابا نان زیر لب گفت: دوستت دارم، با تمام وجود؛ باباجان روزگارش شبیه تخته سیاه، سرنوشتش رُمان غمگینی ست سینه اش کوهی از صبوری بود، مثل آتشفشانِ بی فوران غصه هایش یکی دوتا که نبود، گریه میکرد و باز با این حال طرح لبخندهای زیبایش طعنه میزد به پسته ی خندان دختری از قبیله ی خورشید، زخمیِ روزهای طوفانی واژه ی سبز دفتر تاریخ، آیه ی سرخ سوره‌ ی انسان زنگ آخر رسید و پاره شده، نخ تسبیح آرزوهایش دانه دانه به خاک و خون افتاد، شاه مقصود فاخر افغان شاعر: @hosenih
برگرفته از بر این شب بی ستاره تابیدی باز این نافله های خسته را دیدی باز مانند همیشه کوهی از حاجاتم درخواست نکردم و تو بخشیدی باز شاعر: @hosenih
🌹برای گل‌های خونین افغانستان🌹 دوباره کابل و آتش دوباره کابل و خون دوباره تیتر خبرهای داغ تِلْویزیون هنوز در تب "جان پدر کجاستی" است که در عزای دوباره نشسته است اکنون نمی‌رسد به کسی بین این هیاهوها صدای زخمی کابل چرا از این تریبون؟ چقدر ناله‌ی جانسوز و داغ پی‌درپی چقدر شانه‌ی لرزان و پیکر گلگون چقدر خاطره‌ی عاشقانه‌ی پرپر چقدر لیلی بی‌تاب از غم مجنون چقدر حنجره‌ی سرخ و زخمی از فریاد چقدر اشک غریبی که می‌شود جیحون کجاست منجی این بغض‌های طوفانی؟ طلایه‌دار «مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنْتَقِمُون» شاعر: @hosenih
🌹برای گل‌های خونین افغانستان🌹 چمن گریست به احوال این جهان، گل هم نشست سوز عزا در صدای بلبل هم ز بس که داغ عظیم است واژه حیران شد گریست واژه به واژه دل تغزل هم از این مصیبت و غم بر دل جهان داغ است گرفت جلوه ی لاله، دل گلایل هم چقدر صبر و تحمل به ظلم و جور و جفا که خون بود جگر عالم از تحمل هم گناه این همه کودک چه بود ، کز غمشان گرفت رنگ عزا مثل غزه ، کابل هم برای آن همه گل که گلاب شد باید_ گلاب بَرد برای مزارشان گل هم دعا کنید بیاید همانکه منتقم است جهان جواب بگیرد از این توسل هم شاعر: @hosenih
🌹برای گل‌های خونین افغانستان🌹 با نام و یاد شهید آه ، همسایه باز گریانی زخمیِ کینه های شیطانی آشکارا به خون کشید تو را غرب با نقشه های پنهانی چه غریبانه خاکمال شده جان این کودکان افغانی @hosenih آرزو ها به خاک افتادند دلِ خون ماند وچشم بارانی آتشم زد دعای افطاری* دستِ یک دختر دبستانی مرگ بر فتنه ی حقوق بشر مرگ بر سازمان ویرانی آه همسایه باتو همدردیم من وغمدیده های ایرانی فتنه تاکی ستمکشی تاکی؟ تابه کی غصه و پریشانی ؟ دست خود رابگیر بر زانو باخدا بی مدد نمی مانی @hosenih وقت آن است تا که برخیزی بهر حق خواهی و رجز خوانی جای بیگانه نیست خانه ی تو بده از عزتت نگهبانی وچه خالیست در جهان امروز جای یک شاعر: *یکی ازدختران به خون کشیده شده ،دعای افطار رابه صورت دست نویس باخودش داشته @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ حقیرآمدم سربه زیر آمدم خریدی مرا گرچه دیر آمدم دوسه شب دگر فرصتم مانده است که این چند روز اخیر آمدم عذابم کن اما جوابم نکن گریزان شدم ناگزیر آمدم @hosenih ببین که از آتش فراری شدم اجیرم کنار مجیر آمده ام بجز گریه کاری بلد نیستم شده اشک من چشمگیر آمدم به زهرا پس از آبرو ریزی ام به دنبال خیر کثیر آمدم پناهم بده، بی پناهم علی! به عشق تو نعم الامیر آمدم شب نیمهء ماه گفتم حسن ببخش و کرم کن فقیر آمدم حسین ای دوا و شفای همه سراغ مرا هم بگیر آمدم به سجاد و باقر، به صادق قسم چو سائل علیل و عبیر آمدم به موسی بن جعفر گرفتارم و در این قفل و زنجیر اسیر آمدم رضاجان بیا و به دادم برس شنیدم تویی دستگیر آمدم جواد ای کس و کار بیچاره ها شدم از همه جز تو سیر آمدم @hosenih درآن تشنگی ها صدا زد حسین شدم پای داغ تو پیر آمدم نشد خاک نرم زمین پیکرم ز هر پله گر در مسیر آمدم سه روز و سه شب بد گذشته به ما ولی کی به روی حصیر آمدم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e