eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.7هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
333 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
دلی برده از دستِ ما جانِ ما را  دلی شعله‌ور کرده سامانِ ما را دلی داده بر باد از روز اول دل و دین و عقلِ پریشانِ ما را دلی که کشیده به سوی مزارش عنایاتِ شاهِ خراسانِ ما را دلی که ربوده به گنبد طلایش نجف در نجف قلب سلطانِ ما را ببینید آن چشم و آن زلف و اَبرو نبینید چاکِ گریبانِ ما را که است آنکه در خون نشانده به چشمش ؟ همیشه دو چشمانِ حیرانِ ما را دلم کرده امشب هوای نجف را ببینم مگر کربلای نجف را @hosenih تویی قصه‌ی عشقِ طولانیِ ما  تویی چتر شبهای بارانیِ ما شده روشن این خاک ، حتی بهشت از این ریسه‌های چراغانیِ ما نوشتند روز ازل قسمتِ هم غبارِ تو با خطِ پیشانیِ ما رفیق قدیمی همانی که  بودی همینی تو  یار دبستانیِ ما به سجاده‌ی سبزِ سجادِ تو  شُکر  که خورده گره نسلِ ایرانیِ ما  به فطرس سپردیم ما را بِبَر تا به دردی خورَد شغلِ دربانیِ ما به سیلاب دادیم ما خانه‌ی خویش نگاهی کن آقا به دیوانه‌ی خویش @hosenih اگر دل نماده است تقصیرِ ما نیست که جز تابِ زلف تو زنجیرِ ما نیست طبیبم نوشته حرم لازم است این که دیوانه دربندِ تدبیرِ ما نیست وصیت نمودیم پیشت  بمیریم مبادا بگویی که تقدیرِ ما نیست کسی غیرِ تو راهمان که نداده کسی جز تو در فکرِ تطهیرِ ما نیست دو سال است گفتیم شبهای جمعه چرا کُنجِ شش گوشه تصویرِ ما نیست   نه عرش و نه کُرسی  جنان هم به قدرِ تماشای صحنت نفسگیرِ ما نیست من از کودکی گفتم ای جانِ عالم عزیزم عزیزم عزیزم عزیزم @hosenih نشسته است عالم به حیرت لبالب که حتی خدا هم حسینی است مذهب نه که پیش تو ، پیش یاران یارت همه انبیا ایستاده مؤدب حبیب و بُریر و زُهیر و جُناده شبیب و حَتوف و سلیمان و شوذب سعید و جُوین و بشیر و انیس و عباد و وهب ، عابس و جون و جُندَب نعیم و رُمَیث و سُوَید و کِنانه و حُر و عُبَید و ابابکر و قَعنَب همه زیرِ دستِ امیرِ علمدار همه تحتِ امرِ فرامینِ زینب همه غرقِ فریاد با سر به زیری امیری حسین و نعم الامیری @hosenih غمت گر نباشد  که بر دل نشیند در این سینه زهرِ هلائل نشیند شبیه شرابِ بهشتی است وقتی به چای عراقیِ تو هِل نشیند اگر سنگ بارد و اگر تیغ و تیر و گر پای ما باز در گِل نشیند حرم می‌رویم و حرم می‌شویم چو موجی که آخر به ساحل نشیند "بنازم به بزم محبت که آنجا گدایی به شاهی مقابل نشیند" تمام عوامل همه سر به زیرند که تا خواهرِ تو به محمل نشیند شب جمعه زهراست باید بمیریم به لبها که اشعار مُقبِل نشیند تو شاهی و باید که بالا نشینی که باید به دامان زهرا نشینی @hosenih نمی‌شد که اینقدر عطشان نباشی به دنبال یک جرعه باران نباشی نمی‌شد که در پشت خیمه خمیده برای رُبابت پریشان نباشی چرا دورت از قاتلانت شلوغ است چرا یاوری نیست  بی جان نباشی کنارِ تو زهرا نشسته عزیزم نمی‌شد که اینگونه عریان نباشی   نمی‌شد که این‌سو و آن‌سو نگردی که در بازی نیزه‌داران نباشی نمی‌شد که از روی نیزه شبانه به‌دنبالِ یک آهِ سوزان نباشی چه می‌شد که زینب سرت را نمی‌دید  کنارِ سَرَت مادرت را نمی‌دید شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عاشقان! سائلانه بشتابید، خانه ی مرتضاست مهمانی سفره مرحمت شده پهن و، شده پیغمبر خدا بانی همه از خانه ها برون آیید، خیر اینجاست جای دیگر نه زآسمان فیض میرسد به زمین، مثل یک روز ناب بارانی دیگر اینجا درنگ جایز نیست، ای خلیل خدا بیا اینجا؛ با عزیز دل خود اسماعیل، شده وقت نثار قربانی @hosenih جلوه ی نَیِّرِین آمده است، یاس زهرا، حسین آمده است از قدوم شبیر آل عبا، باز یثرب شده چراغانی علی و فاطمه دو تا نورند، علی و فاطمه دو تا دریا جز حسین و حسن در این "بَحرین"، نیست لؤلؤ وَ نیست مرجانی وقت، وقت عروج جبریل است، عرش تا فرش جاده ی معراج میشود فرش جلوه گاه خدا، عرش گرم فرشته افشانی یک مَلَک ذکر ربّنا دارد، یک مَلَک نغمه ی حسین حسین بر لب بلبلان سرود سرور، کار هُدهُد شده غزلخوانی قسمت این است فطرس بی پر، شود آزاد با نگاه حسین تا نباشد همیشه غرق ملال، تا نباشد همیشه زندانی چشمه ی جاری سخا و کرَم، قبله ی مروه و صفا و حرم آخرین حلقه ی حدیث کساء، شده مصباح شام ظلمانی چه بگویم ز پیچ گیسویش، دلبری های طاق ابرویش جلوه میگیرد از مَهِ رویش، یوسف مه جبین کنعانی مُصحَف روی اوست قرآنم، عشق او گشته رکن ایمانم اوست وجه خدای سبحانم، اوست باقی و ماسوا فانی حشمتُ الَّه ببین نگار مرا، بین محرابِ کربلا چو علی ساربانِ فقیر را بخشد، حلقه ی خاتم سلیمانی گو به حاتم کریم عالم اوست، گو به موسی کلیم اعظم اوست گو به عیسی شفاست تربت او، غیر از آن نیست راه درمانی از روایات میشود حاصل، تربت کربلای او حرز است گر نباشد غبار کرببلا، میرود این جهان به ویرانی @hosenih حرمش کشتی نجات همه ست، نوح هم شد سوار کشتی او دست خود را به دست او دادم، اندر این بحر سرد و طوفانی چه غمی دارد این دل زارم، چونکه فردا حسین را دارم با نگاه شفاعتش ز صراط، رد شود نوکرش به آسانی به مشامم رسد شمیم حسین، عطر سیب ضریح شش گوشه چه کنم با فراق ای مجنون! ای که درد فراق میدانی شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
. تو آمدی که بفهمیم کارمان لنگ است میان ما و حقیقت هزار فرسنگ است @hosenih به طرز پرچم بالای گنبدت گفتی که رنگ خون خداوند سرخ پررنگ است تو آمدی که ز صلح حسن دفاع کنی حسین ذهن من اما همیشه در جنگ است گلوی اصغر تو قطره قطره ثابت کرد که باغ گل بشود غنچه‌ای که دل، تنگ است غلط شنید تورا گوش های کر یک عمر وگرنه ذکر تو موسیقی اش خوش آهنگ است چگونه بگذرد از این مسیر ،آیینه که دامن همه‌ی کودکان پُراز سنگ است به مکتبی که شروعش هدایت حُر شد کلاس غیرت عباس، آخرین زنگ است @hosenih به ضرس قاطع کرب و بلا جهان فهمید؛ برای شیعه حسین اسم نیست، فرهنگ است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای عشق آمدی و تسلای ما شدی روح و روان و راحت جان های ما شدی پایان ترسِ روزِ مبادای ما شدی از عرش نور آمدی آقای ما شدی حبل المتین اهل ولایت، خوش آمدی سر سلسله، به خط شفاعت خوش آمدی قلب بهشت با تو تپیدن گرفته است فطرس دوباره بال پریدن گرفته است جبریل وحی نوبت دیدن گرفته است در شهر، شور عشق وزیدن گرفته است از روشنای نام تو جنت سراج داشت دنیا فقط به چون تو کسی احتیاج داشت تازه شده هوای بهشت و ترنّمش افتاده است آتش دوزخ تلاطمش زیباست روی صورت زهرا تبسمش حالا کسا شناخته خورشید پنجمش بر طاق عرش نام تو در اهتزاز شد پرونده ی شفاعت از این لحظه باز شد @hosenih شب بودم و به مهر تو اکنون سپیده ام حالا که آمدی قدمت روی دیده ام حُسن حسین بوده هر آنچه شنیده ام عمری فقط به سمت حرم پر کشیده ام پروانه ایم و حضرت خورشید آمده است جان دوباره ای به مأذن امید آمده است عاشق تر است آنکه به تو مبتلا تر است چشمش به هر چه غیر تو بی اعتنا تر است هر کفتری به گنبد تو باوفا تر است در آسمان کرببلایت رها تر است جنت زمینی است به پاسِ ضریح تو من زنده می شوم به تماسِ ضریح تو ای تربتت شراب ترین باده از ازل کار دلم به دست تو افتاده از ازل حتی خدا به نور تو دل داده از ازل ما بوده ایم کرببلا زاده از ازل دردی دوا نکرده کسی غیر تو ز ما ما را دوباره پر بده در راه کربلا بگذر ز کوچه های دلم جان من فدات تا گل دهد کویر تنم زیر ردِّ پات اردیبهشت می وزد از پشت پلک هات با من چه کرده ای تو به دوری ز کربلات این لطف توست مثل منی از تو دم زده این شعر را نگاه تو بی شک رقم زده چشمم ز هر کسی به ضریحت دخیل تر نام تو هست از همه عالم جمیل تر باران بزن به آتش نفسم، خلیل تر دلتنگ کربلام، ز اشکم دلیل تر؟ خوشبخت آنکه پلک دلش خیس روضه هاست چشمان او تجسم تندیس روضه هاست @hosenih نشنیده است جز تو کسی التماس ما وقف تو بوده است تمام حواس ما از تو جدا شدن شده تنها هراس ما بوی حسین می دهد عطر لباس ما نوکر شدم که رو نزنم من به هر کسی غیر از تو من نگفته ام ارباب بر کسی گهواره ات که منبر پیدای روضه شد... لب های تشنه ات که الفبای روضه شد... میلاد تو تولد زیبای روضه شد چشمان خیس فاطمه امضای روضه شد ای دانه دانه اشک غمت بی بدل ترین حی علی العزای تو خیرالعمل ترین ای که ذبیح کرببلایی حسین جان جسمِ مُرَمَّلٌ البِدمایی حسین جان زخمی سنگ و چوب و عصایی حسین جان زیبای سر جدا ز قفایی حسین جان ای کشته ی فتاده به هامون عزیز دل ای صید دست و پا زده در خون عزیز دل شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شکر می‌باید خدای قادرِ وهاب را موهبت فرمود بر ما بندگان، ارباب را رحمتِ گسترده اَش را قبلِ خلقت آفرید مرحمت فرمود در ظلمت رخِ مهتاب را از همان روز ازل با باده ی آبِ حیات ریخت بر لبهای عطشان جرعه جرعه آب را "شیءِ مذکوری نبودیم و به ذره پروری خاکِ "اِبنِ بوتراب" آمد مدد احباب را با اضافاتِ گِلِ ارباب مستغنی شدیم... از همه عالم بجز شمسِ جمالی ناب را روی ارباب آمد و یک جلوه بر احباب کرد خالقِ ارباب ما را بنده ی ارباب کرد @hosenih اولین عاشق به رخسارش، خودِ الله بود دومین دلباخته بر او ، رسول الله بود بعدِ زهرا و علی عاشق ترین دلهای پاک بر حسینش، قلب های دَه ولی الله بود از همان اول فِدا بهرِ خدای خویش شد بسکه مشتاقِ تمنای لقاءالله بود عاشق و معشوق میگشتند گِردِ یکدِگر عالَمِ ذر پرده ای از اَمرِ سِرالله بود ساقیِ جامِ بلا چون باده گَردانی نمود ذاکرِ "قالوا بلا" هر بار ثارالله بود باده را نوشید اما تشنه تر شد در بلا از همانجا دید خود را در زمین کربلا @hosenih از هماندم دید حلقش خونفشانی می‌کند غلظتِ این باده مَستش جاودانی می‌کند از همین حالا برای دیدنِ وجهِ خدا جانِ شیرینش هوای جانفشانی می‌کند سر ز پا نشناسد و محوِ جمال کردگار سر به روی پیکر او سرگِرانی می‌کند عضو عضوِ پیکرش میگفت: "عجل یا سیوف" جسم و جانم نیزه ها را میزبانی می‌کند می‌رود بالای نِی رَاسم به عشقِ هو، ولی دینِ حق را تا ابد این سر جهانی می‌کند تا فرازِ نیزه شد آوازِ سلطانی بلند شد ز جانش نعره ی سبحانَ سبحانی بلند @hosenih عبدِ بی پروای حق، حق را در آن احوال خواند سوره ی توحید را سرمست تا گودال خواند دید خود را زیرِ دست و پای مردم، روی خاک باز اما حضرت حق را در آن پامال خواند خویش را با خاک یکسان دید پورِ بوتراب باز مولایش علی را با همان منوال خواند یاعلی می‌گفت در پهنای صحرای الست نامِ زهرا را به صحرای عطش بی حال خواند چون قبولِ درگهِ حق شد تمامِ لشگرش نامِ هفتاد و دو تن را یک به یک خوشحال خواند نامِ ما را هم میانِ کشتگانش ثبت کرد نسل اندر نسل ما را عاشقانش ثبت کرد @hosenih جرعه جرعه باده "قالوا بلا" اعجاز کرد راه را حتی برای اهل بیتش باز کرد از همان اول بلا را دستِ جمعی خواستند از همان اول مسیر عشق را آغاز کرد هم شهادت را برای خود از اول برگزید هم اسارت را برای خواهرش ابراز کرد شد برادر مو پریشان بر فرازِ نیزه ها خواهر اما مو پریشان، غصه اَش سر باز کرد "از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین" با پیامِ خونِ او در قتلگه اعجاز کرد دست زیرِ جسمِ صد چاکِ برادر برد و بعد شاکرانه با خدای خویش اینسان راز کرد گفت: یارب میکِشم بارِ امامت را بدوش تا چهل منزل کِشَم بار اسارت را بدوش شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عبد خدا، تجسم انوار صالحین نور مبین، تجلی مولیَ الموحدین حبل متین، تبلور مجموع مرسلین اهل یقین، تداومِ اخلاصِ مخلَصین عباس، عبد صالحِ درگاه سرمدی دیده گشود از نفحات محمدی انسانِ کاملی که نظر کرده ی خداست از جان گذشته ای که همه جانِ مرتضاست ایثارگرترین گلِ گلزار مصطفاست یعنی اَخُ المُواسیِ سالارِ کربلاست پروردگارِ عشق و وفا و ادب رسید ماهِ حرم، امیرِ عجم تا عرب رسید @hosenih فخر بشر ، معلمِ توحید عالمین جان جهان، به حیدر کرار نور عین پشت و پناه اهل حرم، عشق زینبین صاحب لوای لشگر و دلداه ی حسین مانندِ کعبه، گِردِ وجودش طواف ها حتی به طوفِ اوست تمامِ مَطاف ها صفین صحنه ای ز بُروز شجاعتش از مجتباست آینه، طبعِ مِناعتش وز سَرورش حسین، هزاران اطاعتش اینها همه نشانه ی ایمان و طاعتش ایمانِ محض، محضِ ابوفاضل است و بس تقوای ناب، فیضِ ابوفاضل است و بس رویش میان آینه ها دیدنی تر است بویش ز عطرِ عاطفه بوئیدنی تر است کامش ز جام زمزم، نوشیدنی تر است دستش به دستِ فاطمه بوسیدنی تر است بر دست های او چو علی بوسه می‌زند ام البنین به گریه ی او گریه می‌کند دستش بناست در رهِ جانان جدا شود فرقش بناست از رهِ کینه دوتا شود چشمش بناست طعمه ی تیر جفا شود جسمش بناست غارتِ قوم دغا شود این قامتِ رشید که سروِ صنوبر است سردارِ کربلا و علمدار لشگر است این قامت رشید اگر غرق خون شود بی دست، ناگهان به زمین سرنگون شود مشکش اگر به تیر بلا واژگون شود شرمش ز کامِ کودکِ عطشان فزون شود وقتی بدونِ مشک، شود نقشِ بر زمین شرم از رباب می‌کُشد او را، نه تیرِ کین جسمی که دست بر بدنش نیست، بی گمان با صورت آمده به زمین، بینِ دشمنان حق داشت رهبرش که بگوید ز عمقِ جان اکنون شکسته شد کمرم ای مرا امان از جسمت ای شهید، بجز قطعه ای نماند زان قامت رشید، بجز قطعه ای نماند @hosenih ای وای اگر خبر برسد او ز پا نشست ای وای اگر خبر برسد حرمتی شکست ای وای اگر خبر برسد خیمه ها گسست ای وای اگر خبر برسد وقت غارت است کم گوی، شرحِ شرمِ غمِ بی قرینه را ای وای اگر ز نیزه ببیند سکینه را باور کن ای عمو که حرم خار میشود زینب اسیر کوچه و بازار میشود چشمانِ هیز قاتل اَبرار میشود لفظِ کنیز بر لب اغیار میشود ما را بسوی شام خراب آورَد یزید ما را میان بزم شراب آورَد یزید شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
درهم است ابروش یا تیغ دو دم برداشته بس که چشمش وا شده ابروش خم برداشته @hosenih از عرب چشمان نافذ را به تذهیب مژه این کمان آرشی را از عجم برداشته این صدا اصلاً صدای گریه ی یک طفل نیست در حسینیه کسی انگار دم برداشته من که باور می کنم این طفل وقت بازی اش ماه را از آسمان ها دست کم برداشته من که باور می کنم این طفل از روز نخست گفته یا مولا و در خانه قدم بر داشته حلقه های اشک در چشمان بی تاب علی پرده ها از راز دستان قلم برداشته دست از قنداق وا کرده ست یعنی یا حسین از همین امشب ابالفضلت علم بر داشته تا حسین بن علی برداشته قنداقه را نعره ی «آقا فدایت می شوم» برداشته از همین امشب به یاد سوز لب های حسین مشک چشمان ابالفضلیش نم برداشته تازه امشب هر کسی کرب و بلا را خواسته از سر خوان ابالفضلیش کم بر داشته @hosenih این یل بی دست وقت نوکری در کربلا دست بر سینه شدن را از حرم برداشته شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ملائک گل فشان امشب زمین ها و زمان ها را چراغان می کنند امشب تمام آسمانها را منور می کنند امشب کران تا بی کرانها را معطر می کنند امشب تمام کهکشان ها را که بین خانه ی خورشید ماه عالمین آمد بیاور آب و آیینه علمدار حسین آمد عجب سروی عجب کوهی عجب دست یداللهی عجب مهری عجب ماهی عجب عبدی عجب شاهی عجب اسمی عجب رسمی عجب زیبای دلخواهی دلا بنگر که از کویش نباشد تا خدا راهی به مدحش واژه ها گنگ است و مبهوت است و سرگشته علی در کربلا با هیبت عباس برگشته @hosenih پر از عشقم‌ پر از نورم پر از شوقم پر از شورم به مهر و ماه نزدیکم ز هر چه غیر از آن دورم ز هر چه نوکری کردن رضای اوست منظورم چنین فریاد می دارم دل گهواره تا گورم همیشه بنده ی کوی امیرالمومنینم من همیشه آستان بوس یل ام البنینم من @hosenih برای عاشقان عطر و شمیم یاس عباس است پر از جذبه سرا پا ، پا به سر احساس عباس است علی خیرالبشر آری و خیرالناس عباس است شبیهش نیست در عالم فقط عباس عباس است چو با تیغ دودم عباس در پیکار می آید ابالفضل است او یا حیدر کرار می آید ؟ ندیده چشم عالم مثل او یار وفاداری سپهداری و سالاری و سردار و علمداری بدون دست هم عباس دین را می کند یاری پناه عالمین است او پناه هر گرفتاری به هر مشکل بود آهم ، دخیلک یا ابوفاضل تویی مهرم تویی ماهم ، دخیلک یا ابوفاضل شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دیده ایم ابروش را اما نگاهش را ندیدیم مهربانی های در چشم سیاهش را ندیدیم عمری از چشمان زیبایش نوشتیم و به مقتل بارها لفظ «عَلی عَینی» به شاهش را ندیدیم @hosenih ماهِ پیشانی بلندِ قوم را دیدیم اما جای مُهرِ مانده روی سجده گاهش را ندیدیم دشمن از ترسش فقط در شعرها قالب تهی کرد حیف اما دوستان در پناهش را ندیدیم آنقدر ماندیم در تاریکی الفاظ خود که وقت وصف روی ماهش نور ماهش را ندیدیم ناصر و عبد و مطیع و کاشف الکرب و مواسی این همه فرمانده ی بین سپاهش را ندیدیم مستجار و فادی و طیّار و حامی و مؤثر این غلاف چند وجهیِّ سلاحش را ندیدیم از ادب در طینتش گفتیم اما در زیارت بُعد راهِ از حرم تا بارگاهش را ندیدیم @hosenih تاکنار علقمه در روضه ها رفتیم اما ردّپایش را اگر دیدیم راهش را ندیدیم مشک آبش را همه دیدیم وقتی بر زمین ریخت بغض معجر...آه یعنی مشک آهش را ندیدیم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
رکاب معرفت را از دل دریا نگین آمد امیرالمومنین مژده یل ام البنین آمد @hosenih ملا ئک صف به صف حاضر تمام انبیا ناظر علی شد اولین زائر که ماه مه جبین آمد پر جبریل قنداقش تمام عرش مشتاقش وفا برگی ز اوراقش بصیرت را طنین آمد همه کروبیان تبریک می گفتند حیدر را علی دلگرم شد تا این نگار دلنشین آمد رسید از راه زینب مجمر اسپند در دستش حسین فاطمه لبخند بر لب این چنین آمد بگو چشم حسودانش الهی کور تا محشر بگو یک جلوه از جاری جنات برین آمد الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها الا اهل امان نامه امان مومنین آمد وفا رسم و مرام او اباالفضل است نام او نشد با دست خالی رد کسی که باید یقین آمد @hosenih چرا بر دست هایش بوسه می زد مرتضی با اشک چرا این مصرع آخر دوباره نقطه چین آمد... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خدا بخشیده بر رویت جهانی از لطافت را هنرمندانه طرحی نو زده، این قد و قامت را @hosenih الا بالا بلندِ سر به زیرِ محضر خورشید که کامل کرده چشمانت، نشانی نجابت را تو آن ماهی، که یک ایل عاشقانه خیره ات می شد به رخسارت خدا گویا، تراشیده ملاحت را کدامین واژه ات را شرح باید داد ای ساقی ولایت یا اصالت یا شجاعت یا شرافت را؟ دعای خسته گان قوم را، آمین بگو ای مرد که با نامت عجین کردند نام استجابت را به قلب تشنه ام ساقی، به غیر از تو که می بخشد چنان باران، به جای جرعه، دریای کرامت را؟ کنار نام تو آیینه بگذارند شاعر ها به جای آنکه بنویسند اوصاف شهامت را قیامت محشری خواهد شد از حظِ حضورت، پس به عشق دیدنت من عاشقم، صبح قیامت را چنان شد پیشکش پای برادر دستهای تو که اخلاصش عوض کرده ست تعریف سخاوت را کنار علقمه، سقا ترین تشنه، حسینت خواند از آن خون گریه های زخم چشمانت، خجالت را @hosenih علم افتاد و دست خیمه از دستت جدا افتاد و زینب دید از آن لحظه به چشمانش اسارت را شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گوهر حیدر، گوهر آورده است جلوه ی قرص قمر آورده است روی دو دستش پسر آورده است ام بنین شیر نر آورده است روز علی رو و شبش موی اوست تیغ علی ، گوشه ی ابروی اوست هان ! ضربانش چه وزین می زند طعنه نگاهش به نگین می زند اخم علی ، ضربه به کین می زند پشت فلک را به زمین می زند مژده که آمد قمر عالمین روی لبش ذکر امیری حسین @hosenih ماه کرم , در خور مدح و ثناست درد بیارید که چشمش دواست طفل نگو ، عاشق تیر بلاست قامت او محشر کرب و بلاست بر لب حور و ملک این نغمه بود ذخر الحسین چشم به دنیا گشود آمده ای یاوری دین کنی هرچه حسین گفت تو تمکین کنی سر بدهم تا که تو تمرین کنی مرگ مرا کاش تو شیرین کنی کاش به دریای تو پاکم کنند زیر قدم های تو خاکم کنند حق به دلت مُهر تولا زده مِهر تو را نیز به دلها زده کشتی امن تو به دریا زده بوسه به دستان تو مولا زده ماه عرب، ماه عجم کیست ؟ تو وارث شمشیر دو دم کیست ؟ تو‌ آمدی از ایل و تباری اصیل مست تماشای تو شد جبرییل جان حسینی و به زینب کفیل بر علم سرخ تو عالم دخیل خورده گره نبض جهانم به تو ای علم افراشته، جانم به تو هر که از اوصاف کرم گفته است از غم هجران حرم گفته است.. حرف مرا..چشم ترم گفته است جای نصیحت پدرم گفته است: بر خم زلفش تو گرفتار باش نوکر عباس علمدار باش روی تو از ماه نشان را گرفت آمد و نبض ضربان را گرفت سر غمت چیست که جان را گرفت نام ابالفضل جهان را گرفت اسم تو شد زینت هر منبری حیدری و حیدری و حیدری بودنت آرامش قلب رباب لب به دعا باز کن ای مستجاب خم نشو تا نهر ای عالیجناب رو نزن ای حضرت دریا به آب آب خودش تشنه ی لبهای توست خاک کجا ؟ عرش خدا جای توست @hosenih سنسیز اولار قلب جهان تار و مار آدین ائدر فصل خزانی بهار قاشلاری تیغ دو دم ذوالفقار سنسن حسین و حسنه هم جوار کیمسه سنین تک شرف الناس اولار قطعا حسین قارداشی عباس اولار شرح کمالین نه بیلر ذی شعور گر ائده عرش اوسته جمالین ظهور عاشق اولار انس و ملک ،جن و حور ای یوزی نور، اللری نور ،آدی نور هانسی گروهین بلِه مولاسی وار شیعه لرین حضرت عباسی وار شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e