هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#نیمه_شعبان نزدیک است...
یک روز شبیه ابرها گریانم
یک روز چنان شکوفهها خندانم
دیروز کتیبهی محرم بودم
امروز چراغ نیمهی شعبانم
شاعر: #میلاد_حسنی
@dobeity_robaey
#امام_حسین_ع_مناجات
قبلهام روىِ تو و خانه ى تو جاىِ من است
ياحسين وِردِ زبانِ منو لبهای من است
@hosenih
مُرده آرند به هر مجلسِ تو ، زنده شَوَد
محفلِ روضه ى تو وادىِ سيناىِ من است
كودكى بيش نبودم ، به تو وابَسته شُدَم
اين هَم از مَرحَمَتِ مادرِ مولاىِ من است
هَر زَبانى كه"سه"بار عَرضِ سلامَت گويد
بارِ سِوّم نَشُده اَشك به سيماىِ من است
@hosenih
همه ى دِلخوشىِ من به تو و مادرِ توست
گريه كردن به شُما لَذّتِ دُنياىِ من است
شاعر: #سعید_خرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
با روضهی دمادم تو گریه میکنم
ای با مرام با دم تو گریه میکنم
هر بار من به ماتم تو گریه کردهام
این بار هم به ماتم تو گریه میکنم
@hosenih
با زخمهای پیکر تو ضجه میزنم
با گیسوان درهم تو گریه میکنم
مصداق کلُ یوم...، تمامیّ سال را
با قصهی محرم تو گریه میکنم
با مخزنالبکاء و ابیمخنف و لهوف
با مقتل مقرّم تو گریه میکنم
با دعبل و فرزدق و حسّان و محتشم
با نخلهای میثم تو گریه میکنم
بر عابس و زهیر و بریر و حبیب و حر
بر عون و جون و ادهم تو گریه میکنم
مثل غم تو قافیهام تازه مانده است
هر روز بر تو و غم تو گریه میکنم
ای پرچم تو سرخترین سرخ روزگار
هر شب به رنگ پرچم تو گریه میکنم
@hosenih
یک بیت روضه... تا به حرم حملهور شدند
بر اشکهای نمنم تو گریه میکنم
در زیر تیغ شمر به گودال قتلگاه
بر غربت مسلَّمِ تو گریه میکنم
شاعر: #مهدی_مقیمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
هر آنچه غیر غمت را کنار باید زد
شبانه روز دم از زلف یار باید زد
هر آنچه هست به راه تو خرج باید کرد
تمام نیروی خود را به کار باید زد
@hosenih
تنی که خرج نشد را به گور باید برد
سری که خرج نشد را به دار باید زد
برای آنکه به ما غمزه ای نشان بدهی
درِ سرای تو را چند بار باید زد؟
بنا نبود که عاشقی کنی محل ندهی
ز کم محلی معشوق زار باید زد
جبین شکستن ما التیام زخم دل است
که سر به خاک تو بی اختیار باید زد
برای مثل تویی آبشار باید شد
ز گریه طعنه به ابر بهار باید زد
ببند حلقۀ قلادۀ مرا به درت
به پای عبد فراری حصار باید زد
سر مرا بستان و پر مرا برسان
که سر بریده پر از این دیار باید زد
مبند راه مرا با مژه که میمیرم
که گفته بر روی ما ذوالفقار باید زد
@hosenih
من آخرش همه را میکِشم به سوی حرم
که عشق را سر هر کوچه جار باید زد
**
مخواه ز آتشت آرام باشم ای تشنه
به یاد حنجر خشکت هوار بايد زد
شاعر: #محمدجواد_پرچمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا در #ماه_شعبان
با نگاهی راحتم کن از بلایا زودتر
دور کن قلب مرا از حبّ دنیا زودتر
یا غیاث المستغیثین کار دستم داده نفْس
غرقِ عصیانم بگو می بخشی آیا زودتر؟!
@hosenih
داشتم شرم از تو و لطفت اگر دیر آمدم
پس ببخش این بندهٔ بی آبِرو را زودتر
هر چه دور افتادم از تو؛ شد گناهانم زیاد
هر زمان دیر آمدم افتادم از پا زودتر
سهل انگارم! خودم میدانم اما سالهاست
برده ام نام تو را در هر تقاضا زودتر
لطف کن یا قاضی الحاجات حال خوش ببخش
این مریض ِ معصیت را کن مداوا زودتر
موج اقیانوس غفلت می بَرَد با خود مرا
رفته ام از دست! کاری کن خدایا زودتر
خوب شد العفو هایم شد مزین بالحسین(ع)
توبه هایم میرود اینگونه بالا زودتر
@hosenih
خوشبحال هر که با «هَب لي کمال الإنقطاع»
میزند مثل شهیدان دل به دریا زودتر
مثل آن آقا که مشتاقانه بینِ قتلگاه
داشت پیراهن؛ سرش را داد اما زودتر!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#نیمه_شعبان نزدیک است
#امام_زمان_عج_مناجات
از ذکر لبت بزن ولی شعر بگو
از تاب و تبت بزن ولی شعر بگو
درباره ی صاحب الزمان(عج) ، ای شاعر
از نان شبت بزن ولی شعر بگو
شاعر: #سیدمجتبی_شجاع
@dobeity_robaey
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#نیمه_شعبان نزدیک است
#شهدا_و_دفاع_مقدس
#امام_زمان_عج_مناجات
ما گرم نماز با دلی آسوده
او خفته به خاکِ جبهه خونآلوده
ما منتظر امام غایب هستیم
او منتظر امام قائم بوده
شاعر: حجتالاسلام #سیدمحمدمهدی_شفیعی
@dobeity_robaey
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
تقدیم به پیشگاه نورانی حضرت لیلا سَلامُ الله علیها
نَسَبِ تو زِ آلهاشم بود
آل نور و گل و عقیق و گلاب
پُر زِ انوار ناب گردیدی
آمدی تا به خانه ی مهتاب
قلب تو پر شد از شمیم بهشت
تاشدی یارو همکلام حسین
عرشِ حق را ستارهباران کرد
نام تو در کنار نام حسین
@hosenih
ای عروس مطهر حیدر
نور چشمان حضرت مادر
آسمان را به وجد آوردی
تا شدی مادر علیاکبر
همسر خوب و باوفای حسین
گفته بودی منم فدای حسین
هدیه داده خدا توسط تو
علیِ دیگری برای حسین
ای که ماه منیر آوردی
پسری بینظیر آوردی
با دعاهای سیدالشهدا
مرحبا بر تو شیر آوردی
مهربانی و ام لیلایی
فخرت این بس، عروسِ زهرائی
آسمان را پُر از اذان کرده
پسرت ، با دَم مسیحایی
ای ملائک همه غزلخوانت
ماهمه ، نوکر علی جانت
ای ز نسل مُطَهَّرُ الاَرحام
پروراندی نبی به دامانت
@hosenih
وقتی عمامه بر سرش پیچید
همه گفتند مصطفی شدهاست
وقت پرپر شدن ولی دیدند
در عبای حسین جا شدهاست
غرق خون تاکه گشت دلبندت
لحظههای شکسته بالی بود
زینب اینجا به جات مادر شد
جای تو کربلا چه خالی بود ...
شاعر: #سیدمهدی_موسوی_زائر
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_شهادت
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح
ما گرفتار آفريده شديم
عاشق ِيار آفريده شديم
خاک ما را ز باده گِل کردن
مست دیدار آفريده شديم
به اميدى که ذبح مان بکنند
نذر دلدار آفريده شديم
نسل در نسل عاشقت هستيم
آبرو دار آفريده شديم
چون که آخر تو ميخرى ما را
سرِ بازار آفريده شديم
لذتى دارد اين اسير شدن
پاىِ اين خانواده پير شدن
@hosenih
روزگاريست در تمنائيم
مثل قطره ميان دريايیم
پسرِ ارشد امام حسين
ما همه نوکرِ تو آقايیم
هر کجا بوى زلف تو آيد
سر گرفته به دست مى آییم
کاش مادر بزرگ تو بود
همه امشب به ياد زهرایيم
بى جهت نيست عاشقت شده ايم
بى جهت نيست مست و شيدايیم
در ميان عروس هاى على
ما گرفتار ام ليلايیم
ريشه دارد کسى که نوکر توست
مادر ما کنيز مادر توست
@hosenih
خوش بحالِ دلی که ساغر شد
گریه ها کرد تا مطهر شد
هرکسی دید ابروانِ تو
زائر صورت پیمبر شد
راه می رفتی و به دنبالت
دلِ سادات تنگ مادر شد
همه گفتند پنج تن یک جا
رویِ دستِ حسین اکبر شد
دست پروردۀ امام حسن
چه کسی نا امید از این در شد
نمکِ سفرۀ علی خوردی
طرز جنگیدنت چو حیدر شد
با تو شش گوشه شد ضریح حسین
چون مقامِ تو فوقِ باور شد
ما همیشه حرم که آمده ایم
قبل از ارباب بر تو رو زده ایم
@hosenih
از پسرها جگر درست شده
از جگرها پسر درست شده
چقَدَر باغبان خميده تا
پيش چشمش ثمر درست شده
وقت نقاشىِ سرِ زلفت
شاهکار هنر درست شده
قد کشيدى و زير سايۀ تو
بهر عمه سپر درست شده
وقت جان دادنِ جوان انگار
دردها در کمر درست شده
با تماشاى دست و پا زدنت
قتلگاه پدر درست شده
بهر يک پيرِ مرد ِخورده زمين
چقدر درد سر درست شده
از علىِ حسين بر دستش
صد و ده تا پسر درست شده
زود عباس با عبا آمد
کار بدست قمر درست شده
عمه مضطرب شده زجا بر خيز
حرف معجر شده ز جا برخيز
@hosenih
خواستم تا بغل کنم بدنت
ريخت از لاى پنجه ها تنت
آبرويم ميان لشگر رفت
از جگر لحظۀ صدا زدنت
يوسفم گير گرگ افتادى
پنجه پنجه شدست پيرهنت
جگرم ريخته به هم چه کنم
با تماشاى دست و پا زدنت
چه کنم تا کمى نفس بکشى
چه کنم وا شود کمی دهنت
از لبت خون لخته مى پاشَد
مثل جان دادن عمو حسنت
مثل کوچه تو گير افتادى
همه با هر چه بود ميزدنت
پشت در يک عبا روى مادر
کربلا اين عبا شده کفنت
قد خميده يکى يکى از خاک
در عبا جمع ميکنم بدنت
شاعر: #قاسم_نعمتی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
آمد آئینه ی ولا اکبر
تشنه ی باده ی بلا اکبر
سِرالاسرار کربلا اکبر
آنکه ما را دهد صلا اکبر
مِیِ قالوابلاست در دستش
همه ی کربلاست سرمستش
جانم از گرمیِ قدمهایش
آتشِ عشق، در سراپایش
دیده اَش، محوِ روی بابایش
چه خدائیست آرزوهایش
آمده بر حسین بنده شود
تا "اَنا مِن حسین" زنده شود
سیرتش ذاتِ سرمدی دارد
صورتش وجهِ احمدی دارد
چه تجلای بی حدی دارد
وَه جمالی محمدی دارد
کیست این ماه، شِبهِ پیغمبر
شاهِ شَهزادگان، علی اکبر
@hosenih
نیست در خلقتِ بنی آدم
اینچنین بی مثال در عالم
خَلقاً و خُلقاً است چون خاتم
منطقاً هم پیمبرِ اعظم
آمده محورِ همه حسنات
یاورِ ناخدای فُلکِ نجات
قبله گاهِ صفاتِ حق، اکبر
مست و ممسوسِ ذاتِ حق، اکبر
سَرورِ کائناتِ حق، اکبر
آشنا در کُراتِ حق، اکبر
میپرستند عاشقان او را
می شناسند دشمنان او را
یکی از عاشقان او عباس
دشمنِ دشمنان او عباس
کشته ی روح و جان او عباس
مستِ صوتِ اذان او عباس
او که خود مردِ بخشش و بذل است
همدل و همدمِ اباالفضل است
از حسین ارث برده طاعت را
از حسن خصلتِ شجاعت را
از علی شیوه ی مناعت را
از نبی سیره ی اطاعت را
شوکتش مثل مادرش زهراست
عصمتش همچو زینب کبراست
اوست سرمایه ی رسول الله
تیغدارِ علی ولی الله
ذوالفقارِ سپاهِ ثارالله
صفدرِ جبهه های جندالله
چون کند جلوه، رزمِ صفدری اَش
سر بریزد ز تیغِ حیدری اَش
روز! رزمش چو حیدر کرار
میشکافد سپاهی از کفار
خیزد از نعلِ اسب او چو غبار
گم شود لشگری در آن پیکار
نه هراسی ز دشمنان دارد
نه حریفی ز یل یلان دارد
آه از آن دم که در میانه ی جنگ
دشمنِ وی زند به او نیرنگ
بی هوا دوره اَش کند به خدنگ
لشگری بر سرش ببارد سنگ
ذهنِ ما غصه دارِ خاطره هاست
خاطراتی پر از محاصره هاست
@hosenih
کارِ کوفی، همیشه بی دردیست
جمعِ این قوم، جمعِ وِلگردیست
قتلِ مظلوم، عینِ نامردیست
لحظه ها لحظه های همدردیست
اِرباً اِربا شنیده ای یا نه؟
اشکِ بابا شنیده ای یا نه؟
بر زمین، چون علی بسر افتاد
پدری در برِ پسر افتاد
نه به زانو که از کمر افتاد
لکّه ای بر روی جگر افتاد
ای امان از غریبیِ عصمت
یک نفر، شد چگونه صد قسمت؟
هر طرف جستجوی اکبر بود
پایکوبان تمام لشگر بود
چه کسی بر امام یاور بود؟
بخدا دستِ گرمِ خواهر بود
گفت جانِ اخا در این غم و درد
سَرورم! سوی خیمه ها برگرد
شاعر: #محمود_ژولیده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح
علی را ذاتِ ایزد میشناسد
اَحد را درکِ احمد میشناسد
چه گوییم از علیاکبر که تنها
محمد را محمد میشناسد
*
علی را بارها از بَر نوشتند
گَهی کوثر گَهی حیدر نوشتند
چه میدیدند در رویَش که اینبار
پس از نامِ علی ، اکبر نوشتند
*
نگاهش کرد و حیدر گفت الله
محمد را مکرر گفت الله
نمیشد واژهای دیگر بگوید
هزار اللهاکبر گفت الله
شاعر: #حسن_لطفی
@dobeity_robaey
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_شهادت
می شود گاهی وصال ازسختی هجران درست
مثل لبخندی که شد از دیده ی گریان درست
کوزه ی مجنون شکست و حال مجنون خوب شد
می کنند از اخم لیلا هم دوا درمان درست
از پیمبر زاده ی ما یک پیمبر آمده
یک ربیع الاول دیگر شد از شعبان درست
هم چراغ راه هم پشت وپناه است این علی
این چنین از ماهِ گردان شد بلاگردان درست
خانه ات آباد آقا! یوسف کنعان تو..
صد گلستان می کند از کلبه ی احزان درست
زین ولادت هم دل مولا و هم نوکر خوش است
مستی عشاق با ذکر علی اکبر خوش است
مینویسم هرچه احمد باز حیدر می شود
مینویسم هرقدَر الله! اکبر می شود
ساکن عرش است و عرش از او معلی می شود
کوثر محض است و آب از او مطهر می شود
هرکه یک دفعه نگاهش کرده با خود گفته است
شک ندارم این جوان روزی پیمبر می شود
هرزمان که بی نقاب از کوچه ای رد می شود
به هوای دیدنش در کوچه محشر می شود
در بقیع و در نجف سر می شود هرلحظه اش
روزگار هرکسی پایینِ پا سر می شود
با اذانش سُبحه و سجاده مستی میکنند
هم بلال و هم موذن زاده مستی میکنند
@hosenih
نام او باشد علی و هست زهرا بیشتر
تکیه بر این شاهزاده کرده بابا بیشتر
قدو بالای پسر ها دلخوشی مادر است
کیف کرد از دیدنش پس ام لیلا بیشتر
خَلق احمد خُلق احمد منطقش هم احمدیست
جبرییل از این شباهت میخورد جا بیشتر
ذوالفقار دست مولا دستبوس اکبر است
میدمد روی لبش انا فتحنا بیشتر
زهره از یل های شامی آب خواهد شد یقین
گر بگوید ذکر لاحول و لا.. را بیشتر
مثل جدش بی نظیر و مثل جدش لافتی ست
چرخش شمشیر او عینا شبیه مجتبی ست
@hosenih
عرش حق را نور بود و بر زمین هم نور شد
در کریمی چون عمویش مجتبی مشهور شد
جار میزد اسم حیدر را بروی ماذنه
چشم بدخواهش الی یوم القیامت کور شد
دستبوس عمه اش بود و رکاب عمه اش
بر حفاظت از حریم زینبی مامور شد
ای بقربان نمازش ای فدای گریه اش
در مناجات شبش سجاده کوه طور شد..
اذن میدان خواست زهرا را ببیند زودتر
با خودش میگفت مادر جان! زیارت جور شد!
راه افتاد و پدر گریه کنان پشت سرش
دست بر زیر محاسن برد بهر اکبرش
@hosenih
بر تن اکبر زره بر شانه بابا عبا
گریه میکرد از غمش حتی زره حتی عبا
تا که آقا دست سمتش برد از هم باز شد
جمع و جورش کرد آخرسر علی را باعبا
یک علی آمد به میدان !شد صدو ده تا علی!
یک عبا نه!لازم است اینجا صد و ده تا عبا
این جوانان بنی هاشم چه زجری میکشند
تا نگردد ناگهان سرریز از هرجا عبا..
خاکی است و خاکی است و خونی است و خونی است
چادر زهراست بر دوش جوانان یا عبا؟!
در محرم روضه ماه صفر را میبرند
یک نفر کشته شد اما دونفر را میبرند
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e