eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.8هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
340 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
نزدیک است... یک روز شبیه ابرها گریانم یک روز چنان شکوفه‌ها خندانم دیروز کتیبه‌ی محرم بودم امروز چراغ نیمه‌ی شعبانم شاعر: @dobeity_robaey
قبله‌ام روىِ تو و خانه ى تو جاىِ من است ياحسين وِردِ زبانِ منو لب‌های من است @hosenih مُرده آرند به هر مجلسِ تو ، زنده شَوَد محفلِ روضه ى تو وادىِ سيناىِ من است كودكى بيش نبودم ، به تو وابَسته شُدَم اين هَم از مَرحَمَتِ مادرِ مولاىِ من است هَر زَبانى كه"سه"بار عَرضِ سلامَت گويد بارِ سِوّم نَشُده اَشك به سيماىِ من است @hosenih همه ى دِلخوشىِ من به تو و مادرِ توست گريه كردن به شُما لَذّتِ دُنياىِ من است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با روضه‌ی دمادم تو گریه می‌کنم ای با مرام با دم تو گریه می‌کنم هر بار من به ماتم تو گریه کرده‌ام این بار هم به ماتم تو گریه می‌کنم @hosenih با زخم‌های پیکر تو ضجه می‌زنم با گیسوان درهم تو گریه می‌کنم مصداق کلُ یوم...، تمامیّ سال را با قصه‌ی محرم تو گریه می‌کنم با مخزن‌البکاء و ابی‌مخنف و لهوف با مقتل مقرّم تو گریه می‌کنم با دعبل و فرزدق و حسّان و محتشم با نخل‌های میثم تو گریه می‌کنم بر عابس و زهیر و بریر و حبیب و حر بر عون و جون و ادهم تو گریه می‌کنم مثل غم تو قافیه‌ام تازه مانده است هر روز بر تو و غم تو گریه می‌کنم ای پرچم تو سرخ‌ترین سرخ روزگار هر شب به رنگ پرچم تو گریه می‌کنم @hosenih یک بیت روضه... تا به حرم حمله‌ور شدند بر اشک‌های نم‌نم تو گریه می‌کنم در زیر تیغ شمر به گودال قتلگاه بر غربت مسلَّمِ تو گریه می‌کنم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هر آنچه غیر غمت را کنار باید زد شبانه روز دم از زلف یار باید زد هر آنچه هست به راه تو خرج باید کرد تمام نیروی خود را به کار باید زد @hosenih تنی که خرج نشد را به گور باید برد سری که خرج نشد را به دار باید زد برای آنکه به ما غمزه ای نشان بدهی درِ سرای تو را چند بار باید زد؟ بنا نبود که عاشقی کنی محل ندهی ز کم محلی معشوق زار باید زد جبین شکستن ما التیام زخم دل است که سر به خاک تو بی اختیار باید زد برای مثل تویی آبشار باید شد ز گریه طعنه به ابر بهار باید زد ببند حلقۀ قلادۀ مرا به درت به پای عبد فراری حصار باید زد سر مرا بستان و پر مرا برسان که سر بریده پر از این دیار باید زد مبند راه مرا با مژه که میمیرم که گفته بر روی ما ذوالفقار باید زد @hosenih من آخرش همه را میکِشم به سوی حرم که عشق را سر هر کوچه جار باید زد ** مخواه ز آتشت آرام باشم ای تشنه به یاد حنجر خشکت هوار بايد زد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در با نگاهی راحتم کن از بلایا زودتر دور کن قلب مرا از حبّ دنیا زودتر یا غیاث المستغیثین کار دستم داده نفْس غرقِ عصیانم بگو می بخشی آیا زودتر؟! @hosenih داشتم شرم از تو و لطفت اگر دیر آمدم پس ببخش این بندهٔ بی آبِرو را زودتر هر چه دور افتادم از تو؛ شد گناهانم زیاد هر زمان دیر آمدم افتادم از پا زودتر سهل انگارم! خودم میدانم اما سالهاست برده ام نام تو را در هر تقاضا زودتر لطف کن یا قاضی الحاجات حال خوش ببخش این مریض ِ معصیت را کن مداوا زودتر موج اقیانوس غفلت می بَرَد با خود مرا رفته ام از دست! کاری کن خدایا زودتر خوب شد العفو هایم شد مزین بالحسین(ع) توبه هایم می‌رود اینگونه بالا زودتر @hosenih خوشبحال هر که با «هَب لي کمال الإنقطاع» میزند مثل شهیدان دل به دریا زودتر مثل آن آقا که مشتاقانه بینِ قتلگاه داشت پیراهن؛ سرش را داد اما زودتر! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نزدیک است از ذکر لبت بزن ولی شعر بگو از تاب و تبت بزن ولی شعر بگو درباره ی صاحب الزمان(عج) ، ای شاعر از نان شبت بزن ولی شعر بگو شاعر: @dobeity_robaey
نزدیک است ما گرم نماز با دلی آسوده او خفته به خاکِ جبهه خون‌آلوده ما منتظر امام غایب هستیم او منتظر امام قائم بوده شاعر: حجت‌الاسلام @dobeity_robaey
تقدیم به پیشگاه نورانی حضرت لیلا سَلامُ الله علیها نَسَبِ تو زِ آل‌هاشم بود آل نور و گل و عقیق و گلاب پُر زِ انوار ناب گردیدی آمدی تا به خانه ی مهتاب قلب تو پر شد از شمیم بهشت تاشدی یارو هم‌کلام حسین عرشِ حق را ستاره‌باران کرد نام تو در کنار نام حسین @hosenih ای عروس مطهر حیدر نور چشمان حضرت مادر آسمان را به وجد آوردی تا شدی مادر علی‌اکبر همسر خوب و باوفای حسین گفته بودی منم فدای حسین هدیه داده خدا توسط تو علیِ دیگری برای حسین ای که ماه‌ منیر آوردی پسری بی‌نظیر آوردی با دعاهای سیدالشهدا مرحبا بر تو شیر آوردی مهربانی و ام لیلایی فخرت این بس، عروسِ زهرائی آسمان را پُر از اذان کرده پسرت ، با دَم مسیحایی ای ملائک همه غزلخوانت ماهمه ، نوکر علی جانت ای ز نسل مُطَهَّرُ الاَرحام پروراندی نبی به دامانت @hosenih وقتی عمامه بر سرش پیچید همه گفتند مصطفی شده‌است وقت پرپر شدن ولی دیدند در عبای حسین جا شده‌است غرق خون تاکه گشت دلبندت لحظه‌های شکسته بالی بود زینب این‌جا به جات مادر شد جای تو کربلا چه خالی بود ... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ما گرفتار آفريده شديم عاشق ِيار آفريده شديم خاک ما را ز باده گِل کردن مست دیدار آفريده شديم به اميدى که ذبح مان بکنند نذر دلدار آفريده شديم نسل در نسل عاشقت هستيم آبرو دار آفريده شديم چون که آخر تو ميخرى ما را سرِ بازار آفريده شديم لذتى دارد اين اسير شدن پاىِ اين خانواده پير شدن @hosenih روزگاريست در تمنائيم مثل قطره ميان دريايیم پسرِ ارشد امام حسين ما همه نوکرِ تو آقايیم هر کجا بوى زلف تو آيد سر گرفته به دست مى آییم کاش مادر بزرگ تو بود همه امشب به ياد زهرایيم بى جهت نيست عاشقت شده ايم بى جهت نيست مست و شيدايیم در ميان عروس هاى على ما گرفتار ام ليلايیم ريشه دارد کسى که نوکر توست مادر ما کنيز مادر توست @hosenih خوش بحالِ دلی که ساغر شد گریه ها کرد تا مطهر شد هرکسی دید ابروانِ تو زائر صورت پیمبر شد راه می رفتی و به دنبالت دلِ سادات تنگ مادر شد همه گفتند پنج تن یک جا رویِ دستِ حسین اکبر شد دست پروردۀ امام حسن چه کسی نا امید از این در شد نمکِ سفرۀ علی خوردی طرز جنگیدنت چو حیدر شد با تو شش گوشه شد ضریح حسین چون مقامِ تو فوقِ باور شد ما همیشه حرم که آمده ایم قبل از ارباب بر تو رو زده ایم @hosenih از پسرها جگر درست شده از جگرها پسر درست شده چقَدَر باغبان خميده تا پيش چشمش ثمر درست شده وقت نقاشىِ سرِ زلفت شاهکار هنر درست شده قد کشيدى و زير سايۀ تو بهر عمه سپر درست شده وقت جان دادنِ جوان انگار دردها در کمر درست شده با تماشاى دست و پا زدنت قتلگاه پدر درست شده بهر يک پيرِ مرد ِخورده زمين چقدر درد سر درست شده از علىِ حسين بر دستش صد و ده تا پسر درست شده زود عباس با عبا آمد کار بدست قمر درست شده عمه مضطرب شده زجا بر خيز حرف معجر شده ز جا برخيز @hosenih خواستم تا بغل کنم بدنت ريخت از لاى پنجه ها تنت آبرويم ميان لشگر رفت از جگر لحظۀ صدا زدنت يوسفم گير گرگ افتادى پنجه پنجه شدست پيرهنت جگرم ريخته به هم چه کنم با تماشاى دست و پا زدنت چه کنم تا کمى نفس بکشى چه کنم وا شود کمی دهنت از لبت خون لخته مى پاشَد مثل جان دادن عمو حسنت مثل کوچه تو گير افتادى همه با هر چه بود ميزدنت پشت در يک عبا روى مادر کربلا اين عبا شده کفنت قد خميده يکى يکى از خاک در عبا جمع ميکنم بدنت شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آمد آئینه ی ولا اکبر تشنه ی باده ی بلا اکبر سِرالاسرار کربلا اکبر آنکه ما را دهد صلا اکبر مِیِ قالوابلاست در دستش همه ی کربلاست سرمستش جانم از گرمیِ قدمهایش آتشِ عشق، در سراپایش دیده اَش، محوِ روی بابایش چه خدائیست آرزوهایش آمده بر حسین بنده شود تا "اَنا مِن حسین" زنده شود سیرتش ذاتِ سرمدی دارد صورتش وجهِ احمدی دارد چه تجلای بی حدی دارد وَه جمالی محمدی دارد کیست این ماه، شِبهِ پیغمبر شاهِ شَهزادگان، علی اکبر @hosenih نیست در خلقتِ بنی آدم اینچنین بی مثال در عالم خَلقاً و خُلقاً است چون خاتم منطقاً هم پیمبرِ اعظم آمده محورِ همه حسنات یاورِ ناخدای فُلکِ نجات قبله گاهِ صفاتِ حق، اکبر مست و ممسوسِ ذاتِ حق، اکبر سَرورِ کائناتِ حق، اکبر آشنا در کُراتِ حق، اکبر میپرستند عاشقان او را می شناسند دشمنان او را یکی از عاشقان او عباس دشمنِ دشمنان او عباس کشته ی روح و جان او عباس مستِ صوتِ اذان او عباس او که خود مردِ بخشش و بذل است همدل و همدمِ اباالفضل است از حسین ارث برده طاعت را از حسن خصلتِ شجاعت را از علی شیوه ی مناعت را از نبی سیره ی اطاعت را شوکتش مثل مادرش زهراست عصمتش همچو زینب کبراست اوست سرمایه ی رسول الله تیغدارِ علی ولی الله ذوالفقارِ سپاهِ ثارالله صفدرِ جبهه های جندالله چون کند جلوه، رزمِ صفدری اَش سر بریزد ز تیغِ حیدری اَش روز! رزمش چو حیدر کرار میشکافد سپاهی از کفار خیزد از نعلِ اسب او چو غبار گم شود لشگری در آن پیکار نه هراسی ز دشمنان دارد نه حریفی ز یل یلان دارد آه از آن دم که در میانه ی جنگ دشمنِ وی زند به او نیرنگ بی هوا دوره اَش کند به خدنگ لشگری بر سرش ببارد سنگ ذهنِ ما غصه دارِ خاطره هاست خاطراتی پر از محاصره هاست @hosenih کارِ کوفی، همیشه بی دردیست جمعِ این قوم، جمعِ وِلگردیست قتلِ مظلوم، عینِ نامردیست لحظه ها لحظه های همدردیست اِرباً اِربا شنیده ای یا نه؟ اشکِ بابا شنیده ای یا نه؟ بر زمین، چون علی بسر افتاد پدری در برِ پسر افتاد نه به زانو که از کمر افتاد لکّه ای بر روی جگر افتاد ای امان از غریبیِ عصمت یک نفر، شد چگونه صد قسمت؟ هر طرف جستجوی اکبر بود پایکوبان تمام لشگر بود چه کسی بر امام یاور بود؟ بخدا دستِ گرمِ خواهر بود گفت جانِ اخا در این غم و درد سَرورم! سوی خیمه ها برگرد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
علی را ذاتِ ایزد می‌شناسد اَحد را درکِ احمد می‌شناسد چه گوییم از علی‌اکبر که تنها محمد را محمد می‌شناسد * علی را بارها از بَر نوشتند گَهی کوثر گَهی حیدر نوشتند چه می‌دیدند در رویَش که این‌بار پس از نامِ علی ، اکبر نوشتند * نگاهش کرد و حیدر گفت الله محمد را مکرر گفت الله نمی‌شد واژه‌ای دیگر بگوید هزار الله‌اکبر گفت الله شاعر: @dobeity_robaey
می شود گاهی وصال ازسختی هجران درست مثل لبخندی که شد از دیده ی گریان درست کوزه ی مجنون شکست و حال مجنون خوب شد می کنند از اخم لیلا هم دوا درمان درست از پیمبر زاده ی ما یک پیمبر آمده یک ربیع الاول دیگر شد از شعبان درست هم چراغ راه هم پشت وپناه است این علی این چنین از ماهِ گردان شد بلاگردان درست خانه ات آباد آقا! یوسف کنعان تو.. صد گلستان می کند از کلبه ی احزان درست زین ولادت هم دل مولا و هم نوکر خوش است مستی عشاق با ذکر علی اکبر خوش است مینویسم هرچه احمد باز حیدر می شود مینویسم هرقدَر الله! اکبر می شود ساکن عرش است و عرش از او معلی می شود کوثر محض است و آب از او مطهر می شود هرکه یک دفعه نگاهش کرده با خود گفته است شک ندارم این جوان روزی پیمبر می شود هرزمان که بی نقاب از کوچه ای رد می شود به هوای دیدنش در کوچه محشر می شود در بقیع و در نجف سر می شود هرلحظه اش روزگار هرکسی پایینِ پا سر می شود با اذانش سُبحه و سجاده مستی میکنند هم بلال و هم موذن زاده مستی میکنند @hosenih نام او باشد علی و هست زهرا بیشتر تکیه بر این شاهزاده کرده بابا بیشتر قدو بالای پسر ها دلخوشی مادر است کیف کرد از دیدنش پس ام لیلا بیشتر خَلق احمد خُلق احمد منطقش هم احمدیست جبرییل از این شباهت میخورد جا بیشتر ذوالفقار دست مولا دستبوس اکبر است می‌دمد روی لبش انا فتحنا بیشتر زهره از یل های شامی آب خواهد شد یقین گر بگوید ذکر لاحول و لا.. را بیشتر مثل جدش بی نظیر و مثل جدش لافتی ست چرخش شمشیر او عینا شبیه مجتبی ست @hosenih عرش حق را نور بود و بر زمین هم نور شد در کریمی چون عمویش مجتبی مشهور شد جار میزد اسم حیدر را بروی ماذنه چشم بدخواهش الی یوم القیامت کور شد دستبوس عمه اش بود و رکاب عمه اش بر حفاظت از حریم زینبی مامور شد ای بقربان نمازش ای فدای گریه اش در مناجات شبش سجاده کوه طور شد.. اذن میدان خواست زهرا را ببیند زودتر با خودش میگفت مادر جان! زیارت جور شد! راه افتاد و پدر گریه کنان پشت سرش دست بر زیر محاسن برد بهر اکبرش @hosenih بر تن اکبر زره بر شانه بابا عبا گریه میکرد از غمش حتی زره حتی عبا تا که آقا دست سمتش برد از هم باز شد جمع و جورش کرد آخرسر علی را باعبا یک علی آمد به میدان !شد صدو ده تا علی! یک عبا نه!لازم است اینجا صد و ده تا عبا این جوانان بنی هاشم چه زجری میکشند تا نگردد ناگهان سرریز از هرجا عبا.. خاکی است و خاکی است و خونی است و خونی است چادر زهراست بر دوش جوانان یا عبا؟! در محرم روضه ماه صفر را میبرند یک نفر کشته شد اما دونفر را میبرند شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e