eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.7هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
338 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بیا خواهرم در بلا صبر کن چنان صبر خیر النسا صبر کن قدیمی ترین دوستدارِ حسین در این داغ پر ابتلا صبر کن @hosenih اگر عصر فردا که لب تشنه ام کسی زد مرا بی هوا صبر کن فدای دل مضطرت زینبم عزیزم برای خدا صبر کن به هنگام طغیان سر نیزه ها تنم می شود نخ نما، صبر کن سر و صورت خونی ام، می شود محل نزول عصا، صبر کن سرم مثل یحیی جدا می شود سرم از قفا شد جدا صبر کن سه ساعت زمان می برد ذبح من ببین قتل صبر مرا صبر کن اگر زیر خنجر زدم دست و پا نزن جان من دست و پا، صبر کن مرا یاد کن در نماز شبت مرا یاد کن هر کجا، صبر کن اگر وقت مغرب شد و در برت سرم رفت بر نیزه ها صبر کن @hosenih اگر بسته شد کتف تو در طناب به حیدر نما اقتدا، صبر کن رها می شوم بی کفن خواهرم نپرس از غم بوریا، صبر کن شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کاش هجران کمی امان می داد یار ما را به ما نشان می داد به دل ما که خون جگر شده ایم خبری از اماممان می داد @hosenih کاش با جلوه اش ربیع الأنام مژده ی رفتن خزان می داد به دلی که شکست و بی بال است کاش در کربلا مکان می داد صاحب ما صلاح را می دید خیرمان هر چه بود از آن می داد رزق درک عزای جدش را از ازل صاحب الزمان می داد به هر آن کس که خیر او می خواست در غمش اشک بی امان می داد ** بود دلواپس خیام خودش با چه وضعی حسین، جان می داد @hosenih در همین حال یک نفر با پا جسم او را تکان تکان می داد کاش تا ذکر او تمام شود لحظه ای فرصتش سنان می داد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کار بالا گرفت ای مردم وای از ضربه ی دوازدهم شاعر: @dobeity_robaey
تو را با خشكي ِ لب ذبح كردند به پيش چشم زينب ذبح كردند اگر من را مرتب زجر دادند تورا چه نامرتب ذبح كردند شاعر: @dobeity_robaey
سرت شد غرق خون بالای نیزه نیفتی‌ها بمون بالای نیزه برات قرآن می‌خونم روی محمل برام قرآن بخون بالای نیزه شاعر: @dobeity_robaey
ساعت سه توان آقا رفت خورد در پیش چشم زهرا تیغ ساعت چار رفت در گودال می کِشندش به هر طرف با تیغ ساعت پنج شد زمین لرزید که سپاهی به گرد مقتول است ساعت شش شده‌است از گودال همه رفتند و شمر مشغول است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هر قدر خوردم کتک یک لحظه چشمم تر نشد هیچ‌کس مانند من با غم مصمم تر نشد تکه‌های خیمه‌ها را جای معجر می‌برم بیش از این چیزی برای ما فراهم‌تر نشد @hosenih بچه‌ها در بوته‌ها و دختران در شعله‌ها چشمِ نامردان ولی یک لحظه از غم تر نشد خیمه‌ها غارت شدند و گوش‌ها پاره ولی یورشِ این قوم بر طفلان تو کمتر نشد باز آتش بهتر از نامحرمانِ وحشی است مثل آتش هیچ‌کس اینقدر محرم‌تر نشد بی تعادل بودنِ تو کار دستم می‌دهد هرچه می‌کردند سر بر نیزه محکم‌تر نشد تا نیافتی بازهم بر نیزه‌ات کوبیدنت هیچ دردی مثل این پیشم مجسم‌تر نشد روی نیزه نیست عباسم سرش آویخته خواستم بوسم گلویش ساقه‌اش خم‌تر نشد زیر پای این قبایل چند ساعت بوده‌ای اکبرت هم از تو حتی نامنظم‌تر نشد @hosenih نه لباسی داری و نه سر نه حلقی نه تنی هیچکس مانند تو اینقدر مبهم‌تر نشد خوب شد قبل هجوم اسب سر را برده‌اند خوب شد این سر از اینکه هست درهم‌تر نشد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
قد غم دال بوده ساعتِ سه وقت جنجال بوده ساعتِ سه لشکر مست های کوفه نشین دور گودال بوده ساعتِ سه @hosenih خواهری در پی برادر خود بی پر و بال بوده ساعتِ سه آنقدر که دویده در مقتل خسته، بی حال بوده ساعتِ سه دیده افتاده دست شمر، حسین دیده پامال بوده ساعتِ سه سختی هر دقیقه کشتن او قدر صد سال بوده ساعتِ سه ذوالجناح آمده بدون حسین خون، روی یال بوده ساعتِ سه @hosenih چشم غارتگر سپاه یزید پی خلخال بوده ساعتِ سه گیسوی دختر پریشان را... آه! بی شال بوده ساعتِ سه شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آنقدر با تیغهاشان سر زمین انداختند پای سرها چندتا پیکر زمین انداختند این جماعت رحم در دلهایشان انگارنیست در بر دلدارها دلبر زمین انداختند @hosenih بعد ذبح کودک تشنه به دست حرمله صید را کشتند و بال و پر زمین انداختند خنجر کند و دل سنگ و هجوم ضربه ها رگ رگ خشکیده ی حنجر زمین انداختند با دم شمشیرها اجر رسالت شد ادا هر کجا بوسید پیغمبر زمین انداختند‌ تا سر خورشید بر نی رفت اهل آسمان سیل اشک از چشمهای تر زمین انداختند هر کسی اندازه وسعش از این پیکر ربود غارتش کردند و یک پیکر زمین انداختند خیمه ها نا امن شد از بعد آنکه لشکری دسته جمعی ساقی لشگر زمین انداختند آستینِ پاره شد جای حجاب و پوشیه وقت غارت چادر و معجر زمین انداختند @hosenih کوفه و شام و خرابه مجلس شوم یزید یک پدر را پیش یک دختر زمین انداختند خیزران میخورد بر لبها و با هر ضربه ای چند دندان پای تشت زر زمین انداختند شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای تشنه ای که شرح غمت در بیان نبود مارا به سخت جانی خود این گمان نبود ناراحتم زیاد نماندم کنار تو شمر آمد و برای نشستن زمان نبود @hosenih هر ناقه ای به غربت من گریه کرده است مانند من غریب دراین‌ کاروان نبود ای کاش در رکوع عقیق از تو میگرفت ای کاش بین قافله ای ساربان نبود ماندم چرا به زور کشیدند از تنت آخر لباس کهنه ی تو که گران نبود گفتم به آفتاب نتابد روی تنت شرمنده ام که روی تنت سایبان نبود با لشگری برای سرت جنگ کرده ام پس حق بده اگر که به جسمم توان نبود دیروز شش برادر کرار داشتم امروز دور خواهر تو جز سنان نبود آغوش من که هست چرا مانده ای به خاک جای تن تو برروی ریگ‌ روان نبود لعنت به این سفر که بدون تو میروم تنها شدن که حق من نیمه جان نبود @hosenih باد صبا ببر به نجف روضه مرا روضه بخوان که دخت علی در امان نبود ما رسممان شهادت و از جان گذشتن است اما دگر اسیر شدن رسممان نبود شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با وفا بوده، خدا خیر به راهب بدهد شستشو داده دوچندان شده زیبایی تو *** بی وفا بوده، عجب! خیر نبیند خولی خاک پاشیده به آئینه‌ی زهرایی تو شاعر: @dobeity_robaey
دیشبی را شهِ دین در حرمش مهمان بود امشب ای وای سر او شده مهمانِ تنور *** سر شب نانی اگر پخته شده باشد، پس نیمه شب رفته سرش در دلِ سوزانِ تنور شاعر: @dobeity_robaey