#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
پروانهوار سوزِ تو را میخریم ما
تا صبح دور شمع غمت میپریم ما
آتش به جان بال و پر ما را بکش حسین
از فُطرس درِ تو مگر کمتریم ما؟!
بین گذر نگاه به خِیل گدا بکن...
کاسه به دست در دل این معبریم ما
تا که میان روضهی تو گریه میکنیم
انگار که ز "زمزم" مَکّه سریم ما
وقتی تو پادشاه تمامیِّ عالمی
پس خوش به حالمان که همه نوکریم ما
اوج کمال روح، به "گریه" رسیدن است
یک عُمر در طریقتِ "چشمِ تریم" ما
"روح الامین" به گریهی ما رَشک میبرد
در روضه از ملائکه دل میبریم ما
اشکی که خرج بزم تو باشد... عنایت است
مدیون لطفِ زینبِ غم پروریم ما
برپایی مجالسِ ماه محرمت
بر عهدهی رضاست...، بر این باوریم ما
کفّاشِ روضههای تو بوده است جدِّ من...
فرزندهای خادم پُشت دریم ما
دستِ "رقیه" نان دَهنِ دخترم گذاشت...
جیرهبگیرِ سفرهی این دختریم ما
چادرنماز فاطمه سقف حسینیه است...
تا حشر زیر سایهی این مادریم ما
ای بیسری که سر به سر غم گذاشتی
وقتی تو سروری ز سران هم سریم ما
**
بر روی ذبح تو چِقَدر شمر کار کرد...
لطمهزنانِ کُندی آن خنجریم ما
بعد از تو وای بر حرم بیپناه تو...
دلواپسِ کمآمدن معجریم ما
✍ #بردیا_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
برای من که دلم نیست در کمند کسی
به جز حسین نباشد مهم، پسندِ کسی
به بند بند وجودم قسم که در همه عمر
دلم نبوده به جز اهل بیت، بندِ کسی
به غیر فاطمه و حیدر و حسین و حسن
خدا کند که نباشم نیازمند کسی
در این دو روزهی دنیا به غیر آل عبا
مباد بر سر ما سایهی بلند کسی
در آن زمان که پدر میگریزد از فرزند
نمیرسد به محب علی گزند کسی
به اشک روضه قسم میخورم که بر لب ما
به روز حشر نبیند به غیر خنده کسی
✍ #محمود_یوسفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی؛ #شب_سوم
#ورود_به_ماه_محرم
در خودم مانده بودم و ناگاه
تا به خود آمدم محرم شد
چشم بستم درون خود باشم
کربلای غمت مجسّم شد
همهی آنچه روضهخوان میگفت
پشت این چشم بسته میدیدم
بی خود از خود سیاه پوشیدم
کار ده روزم اشک و ماتم شد
عبد بودن، غلامتان بودن
آرزوی محال و دوری بود
هرکجا سر زدم نشد امّا
وسط روضهی تو کم کم شد
در زمین ما، در آسمانها هم
جمع پیغمبران عزادارت
سینه زن نوح، گریه کُن عیسی
روضه خوانِ غم تو آدم شد
رشتهی اتّصال من با تو
نخ پرچم سیاه هیأت بود
من که ممنونم از علمدارت
باز دستم دخیل پرچم شد
**
معتقد بودم از همان اول
عشق یعنی حسین، یعنی تو
وسط روضهی سه ساله و شام
اعتقادم به عشق محکم شد
راستی دخترم همین امشب
تشنهی آب شد لبش خشکید
یادم افتاد چشم نم دارت
با نگاه رقیّه پر غم شد
یادم آمد که مشک بی سقّا
التماس لب تو را میکرد
یادم آمد رسیدی و قدّت
از کمر تا شد از کمر خم شد
✍ #محسن_ناصحی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
ام ابیها شد رقیه در شب آخر
زهراییاش تکمیل شد آخر، شب آخر
از وضع نامطلوب سر، بر صورت خود زد
دختر چه الهامی گرفت از سر، شب آخر
میگفت: بابا این چه رگهاییست داری؟
خیلی شکایت داشت از خنجر شب آخر
شبهای قبل آشفتهتر بودم اگر، افسوس
وضعم نشد بابا از این بهتر شب آخر
با ضربههای زجر، بابا کاملاً حس شد
اینکه چه دردی داشته مادر شب آخر
با اشکهایم فتح کردم شام را بابا
با گریه کردم کار یک لشکر شب آخر
✍ #حسن_معارف_وند
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
به ظاهر در شب ویرانه سر آورده بود انگار
به واقع قصه را امشب به سر آورده بود انگار
نسیم از گیسوی بابا به سمت دخترش آمد
برای لیلی از مجنون خبر آورده بود انگار
خبر بسیار سوزان بود از عمق تنوری که
برای دختری بوی پدر آورده بود انگار
به بوی نافهای کاخر صبا زان طره بگشاید*
برای شام، رویای سحر آورده بود انگار
چه رویایی؟ سراسر خون! چه رویایی؟ لبالب زخم!
پدر را قطعه قطعه از سفر آورده بود انگار...
لب و دندان خونی حرف میزد بی صدا با او
خبر از ماجرای تشت زر آورده بود انگار
نوازش کرد بابا را چنان ام ابیهاوار
که در آغوش مادر یک پسر آورده بود انگار
اگر چه دردها را یکبهیک در گوش بابا گفت
زمانه بر سر او بیشتر آورده بود انگار
✍ #عباس_جواهری_رفیع
*جناب حافظ
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#محاوره
رنگ آسمون چرا اینجوریه؟
صبحه یا که شب شده، اینجا کجاست؟
عمه من کی خوابیدم تو یادته؟
خواب بد دیدم بگو بابا کجاست؟
خوابه یا بیداریه این لحظهها؟
خیمهمون عمه مگه اینجا نبود؟
جمعمون چرا پراکنده شده؟
از کجا داره میاد این بوی دود؟
راستی گهواره چی شد؟ علی کجاست؟
دل من پَرمیکشه واسه نگاش
توی آغوش کی خوابش میبره؟
کی الان میخونه لالایی براش؟
عمه از علقمه نیمده عمو؟
مشک پُر آب عمو جونم کجاست؟
دل من تنگه برای دیدنش
این سر کیه که روی نیزههاست؟
چی میخوای از جون من مرد عرب؟
دیگه من چیزی ندارم به خدا!
شعلههای دامنم رو میبینی؟
خستهام دنبال من دیگه نیا
اومدی خاموش کنی دامنمو؟
لطفتو حتماً به بابا جون میگم
توی مشک تو یه ذره آب هست؟
واسه بابا ببرم تشنهاس یه کم
آخه من کار بدی کردم مگه
که منو زندونی کردن کوفیا؟
تو میدونی چیه این بزم شراب؟
حرفشون رو من نمیفهمم چرا؟
من نمیدونم چرا تو شهر شام
نون و خرما یه نفر به ما میداد؟
من نخوردم لقمهای از این غذا
آخه خیلی بوی کهنگی میداد
کی میگه که من زبونم میگیره؟
خیلی هم شیرین زبونم عمه جون
خیلی وقته با کسی حرف نزدم
آخه من بی همزبونم عمه جون
عمه، تو، شطرنج، میدونی چیه؟
یا که اون طشت طلا واسه کیه؟
خیزران دیگه چرا تو دستشه؟
اینهمه گریه دیگه واسه چیه؟
واسه چی به ماها میگن خارجی؟
من مسلمونم، مگه نه عمهجون؟
این لباسا خنده داره؟ پس چرا
تا منو دیدن شرو(ع) شد خندهشون؟
عمه این سر کیه پیش منه؟
چقدم موی سرش خونی شده
این سر خونیه بابای منه؟
میگما اینجا چراغونی شده!
کی رگای گردن تو رو برید؟
کی یتیمی رو برای من نوشت؟
عمه میگه رفتی تو پیش خدا!
چطوری تنهایی رفتی توو بهشت؟
التماست میکنم منو ببر
راحتم کن از غم و از اضطراب
دخترت رو تو دیگه تنها نذار
با یه دنیا از سؤال بی جواب
✍ #رضا_جوان_بخت
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
شاعر برای گفتن از این غم کمک میخواست
روضه برای شرح این ماتم کمک میخواست
آنقدر روی پیکرش زخم و کبودی بود
مرهم برای زخم، از مرهم کمک میخواست
از راه رفتنهای او چیزی نمیگویم
گاهی برای ایستادن هم کمک میخواست...
آتش میان خیمهها افتاد و از آن روز
شانه میان گیسوی درهم کمک میخواست
در خاطرش آمد رباب آن روز از باران
حتی به قدر بارشی نم نم کمک میخواست
یاد مدینه زنده شد در کنج ویرانه
عمه برای غسل او آن دم کمک میخواست
.
.
.
یادش بخیر آن روز آخر مادر پیرم
از من برای نصب یک پرچم کمک میخواست
✍ #عباس_جواهری_رفیع
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
آذین کنید خانه و پرچم بیاورید
کم کم بساط روضه و ماتم بیاورید
گریاندن جماعت دلداده سخت نیست
کافیست تا که اسم محرم بیاورید
از شادی حقیر ملولم، برای من
از عرشِ کردگار، کمی غم بیاورید
روزی که میبرید مرا سوی مدفنم
پیراهن سیاه مرا هم بیاورید
بر ما چشانده طعم غمش را برای ما
از آن جناب، سفرهی ماتم بیاورید
باید شبیه ابر برای تو گریه کرد
ای چشمها مباد دمی کم بیاورید!
✍ #محمدحسین_امیری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
ساکتم امّا مپنداری که راحت نیستم
خوب میدانی زیادی اهل صحبت نیستم
با زبان اشک با تو دردِدل کردم که من
با زبان دیگری وللهِ راحت نیستم
شیعه با حُبِّ وِلای تو تَشَخُّص یافته است
پس ببین آنقدرها هم بی هُویَّت نیستم
عُمر خود را میفروشم در دکُان روزگار
بیبها بردار...دنبال تجارت نیستم
جانِ جُونات بیشتر با این فقیرت کار کن
در گدایی کردن از تو بامهارت نیستم
دوستانم بیشتر از من پریشان تواند
غبطه گاهی میخورم...اهل حسادت نیستم
مادرت قطعاً صدایم کرده، هیئت آمدم
من نخواهم رفت آنجایی که دعوت نیستم
پیش جاکفشیِ روضه جا بگیرم...کافی است
جانِ فرزندان تو راضی بهزحمت نیستم
چشمهایم را دو سیلاب تلاطم خیز کن
وقت اوج گریه دلخوش به رطوبت نیستم
**
بعد پیراهن به معجرها...، زبانم لال باد
من که مرد روضهی دُشوار غارت نیستم
✍ #بردیا_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
بازهم محشری از گریه به پا کرد حسین
دل ما را ز غم و درد جدا کرد حسین
من کجا روضه کجا؟! معرفت آقا بود
من حواسم به خودم بود، صدا کرد حسین
به بهشتی که خدا داد نیانداخت نگاه
رفت با گریه کن خویش صفا کرد حسین
من شکستم دل او را، دل من را نشکست
اینهمه سال مراعات مرا کرد حسین
گریهام نور به قبر همه امواتم شد
دِین بر گردن ما بود...، ادا کرد حسین
متحیر شده بودیم کجا سجده کنیم
پرچم آورد وسط قبلهنما کرد حسین
نام ما را ته مقتل به زبان آورده
خون آن حنجره را ضامن ما کرد حسین
من حسینی شدهی دست امام حسنم
نام ما را حسن آورد، دعا کرد حسین
چاردیواری این روضه خود ششگوشه ست
کربلا را وسط روضه بنا کرد حسین
اربعین کاش بگویم به همه در صحنش...
حاجتم کرببلا بود، روا کرد حسین
**
خواهرش رفت اسیری و خودش بر سر نی
هرچه را داشت در این راه فدا کرد حسین
✍ #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ذاکرین و وعاظ گرامی
▪️تیم پژوهشی حسینیه مقتل، کتاب #روضه_های_آسمانی۵ را تدوین کرده است که pdf آن قابل ارائه میباشد.
✔️شایان ذکر است در کتاب حاضر، از عبارات عربی کلیدی مقتل بههمراه سند+ اِعراب صحیح + ترجمه صحیح + داستان مرتبط (سیره علما یا شهدا) و + اشعار مطابق با روضه، استفاده شده است.
▫️برای کسب اطلاعات بیشتر و دریافت نمونهای رایگان از کتاب، به آیدی زیر عبارت «کتاب مقتل» را ارسال نمایید:
◾️ @addmin_roze
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#تنور_خولی
توفیق یک سلامِ حضوری نداشتم
آن هم منی که طاقت دوری نداشتم
شیرین نبود زندگیِ من اگر حسین
در مجلس عزای تو شوری نداشتم
حس غرور من همهی علتش توئی
این نوکری نبود، غروری نداشتم
من با غمت، که گفته که افسرده میشوم؟
این غم نبود هیچ سُروری نداشتم
شکر خدا که روضه و هیأت همیشه هست
هیات اگر نبود، صبوری نداشتم
چای و نباتِ روضه و نان و نمک ز توست
روضه نبود سفرهی جوری نداشتم
ای کاش غیر شارعِ قبله تمام عمر
از هیچ راهِ دیگر عبوری نداشتم
**
میگفت زیر لب زنِ خولی دمِ سحر
در خانه کاش اینکه تنوری نداشتم
✍ #مهدی_مقیمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e