eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.8هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
341 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بد جور دلشکسته ای و گریه می‌کنی از اشک چهره شسته ای و گریه می‌کنی بگذار تا عبایِ تو را ما تکان دهیم بر خاکها نشسته ای و گریه می‌کنی امشب به صبح امر بفرما طلوع مکن امشب عجیب خسته‌ای و گریه می‌کنی @hosenih خونِ جگر برای شما قوت شب شده با ناله عهد بسته‌ای و گریه می‌کنی زنجیرها که پشتِ تو را زخم کرده‌اند هر روز بینِ دسته‌ای و گریه می‌کنی هیات تمام شد همه رفتند و تو هنوز یک گوشه نشسته‌ای و گریه می‌کنی @hosenih آبی بزن به صورتِ مادر،زِ دست رفت چون مادرت شکسته‌ای و گریه می‌کنی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ مبریدم! که در این دشت مرا کاری هست گرچه گل نیست ولی صحنه‌ی گل‌زاری هست ساربانا! مزنید این همه آواز رحیل که در این دشت مرا قافله‌سالاری هست @hosenih من و این باغ خزان‌دیده خدا را چه کنم همره لاله‌رخان - لاله‌ی تبداری هست ساربان، تند مران قافله‌ی گل‌ها را که در این حلقه‌ی گل، نرگس بیماری هست نیست اندیشه مرا، از سفر کوفه و شام مهر اگر نیست، ولی ماه شب تاری هست تشنه‌کامان بلا را، چه غم از سوز عطش ساقی افتاده ولی، ساغر سرشاری هست @hosenih هستی‌ام رفته ز کف، بعد تو یا ثارالله هیچم ار نیست تمنای توام باری هست تا به مرغان چمن، رسم وفا آموزد یادگار از تو پرستوی پرستاری هست با وجودی که بود بار جدایی سنگین لله الحمد مرا روح سبک‌باری هست گر چه از ساحت قدس تو جدایم کردند هست پیوند وفا با تو مرا آری هست باغبان چمن معرفت! آسوده بخواب که مرا شب همه شب دیده‌ی بیداری هست @hosenih در نماز شب خود غرق مناجات توام یار اگر نیست ولی زمزمه‌ی یاری هست مبرید از چمن حُسن (شفق) را بیرون که در آنجا که بود جلوه‌ی گل خاری هست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ سقا تویی و دست به دریا برسان یک مشک پر از آب گوارا برسان @hosenih نجوای غریب کودکان را بشنو عباس(ع) عمو زود خودت را برسان! ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ گلای مو همه پرپر شدند و میون قتلگه بی سر شدند و @hosenih شبیه شمع سوزان آب گشتند به غربت ، مثل خاکستر شدند و ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ من کرببلا را چو خزان دیدم و رفتم چون مرغ شب از داغ تو نالیدم و رفتم ای باغ که داری تو بسی گل به گلستان این خرمن گل را به تو بخشیدم و رفتم @hosenih در کرببلا زینت آغوش نبی را آوردم و غلطیده‌به‌خون دیدم و رفتم ممکن چو نشد حنجر پاک تو ببوسم آن حنجر پرخون تو بوسیدم و رفتم یاد آمدم آنروز که گفتی جگرم سوخت چشم از تن صدچاک تو پوشیدم و رفتم چون همره ما هست سر غرقه‌به‌خونت من یاد لب تشنه‌ی تو بودم و رفتم @hosenih بگسست اگر دشمن دون، ریشه‌ی دین را با موی پریشان همه سنجیدم و رفتم بس کن تو دگر کاه ربائی سخن خود من یک گلی از گلشن دین چیدم و رفتم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ خدا که خواست به غم مبتلا شود زینب اراده کرد اسیر بلا شود زینب @hosenih اراده کرد حسینش به خون شود غلتان اراده کرد ولیّ ِ خدا شود زینب ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بگیر بالِ مرا باز در هوای خودت مرا بِبَر به کنارت،به کربلایِ خودت من آشنایِ توام خانه زادِ مادرتان نصیب در به درت کن شبی دعایِ خودت نفس بزن که مذابم کنی در این شب‌ها نفس بده که بسوزم فقط برایِ خودت @hosenih دلم کتیبه‌یِ اشعار محتشم شده است بزن به سینه‌ام آتش،به روضه‌هایِ خودت ببین که نذرِ درِ زینبیه‌ات شده‌ام بکش به دیده‌ام از گرد و خاک پایِ خودت از آن زمان که مرا نوکرت خدا خوانده نشسته بر جگرم داغِ بوریای خودت @hosenih وصیتم شده آقا!مرا کفن نکنند مگر به پیرهن مشکی عزای خودت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ چقدر مزّه‌ی چايی‌ روضه‌ها خوب است كنارِ لطفِ شما حال و روزِ ما خوب است ميان نافله وقتی قنوت می‌گيری برایِ حالِ دلِ ما كمی دعا خوب است بده به راه خدا دست هاي ما خالی است كنارِ خانه‌تان چندتا گدا خوب است @hosenih بكُش،حسين بگو ، پاره‌پاره كن جگرم قسم كه آخرِ كارِ من و شما خوب است نوشته ام كه مرا در حصير بگذاريد به آنكه اهلِ كفن نيست ، بوريا خوب است سفيد می‌شود اين تارهایِ مو كم‌كم گذشتِ عُمر در اين زينبيه‌ها خوب است @hosenih اگر تو باشی و يادِ تو باشد و اشكم برای نوكرِ اين خانواده هركجا خوب است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ خیمه‌ها را یکی‌یکی گشتم تا که امشب تو را نگاه کنم تا دل سیر گریه‌ای بکنیم تا دَمِ صبح آه آه کنم @hosenih پشتِ این خیمه‌ها،چرا بر خاک؟ فکرِ این تشنه‌ی صدایت باش خارها را که حال می‌چینی جان من فکر دستهایت باش @hosenih تازه خوابیده‌اند طفلانت سایه‌یِ میرِ خیمه کم نشود دلِ من می‌تپد دعای کن بی علمدار این حرم نشود @hosenih هرچه خواستم رباب بس بکند آنهمه آه و ناله را که نشد هرچه می‌خواستم ببافم باز گیسوانِ سه ساله را که نشد @hosenih اصغر امشب که خواب رفته ولی حال و احوال مادرش پیداست با خودش تا به صبح می‌گوید که سفیدیِ حنجرش پیداست @hosenih خواب دیده که شیرخواره یِ او لبش از آفتاب خشک شده کاش می‌شد بگیرد از شیرش حیف شیر رباب خشک شده @hosenih جان مادر بیا و از پیش من نه طفلان بی پناه نرو هرکجا می روی برو اما سمت گودال قتلگاه نرو ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ غروب بود هراسی به خیمه‌گاه افتاد غروب بود که از پشت ذوالجناح افتاد نگاش سمت حرم بود و بر زمین می‌خورد پناه اهل حرم بود و بی‌پناه افتاد @hosenih و هاتفی که صدا زد نبرد مغلوبه‌ست و لشکری که به سمت تنش به راه افتاد و آه مادری بالا گرفت تا اینکه مسیر شمر حوالی قتله‌گاه افتاد *** نوشته‌اند به گودال هم دعا می‌کرد مسیر توبه برای سپاه وا می‌کرد نوشته‌اند که زینب به قتله‌گاه آمد و این خودش طلب اوج روضه را می‌کرد رسید و دید سپاهی گرفته اطرافش چه صحنه‌ای، به دل خواهرش چه‌ها می‌کرد @hosenih هنوز امید به این داشت تا رهاش کنند چقدر بابت این امر یا خدا می‌کرد ولی تمام امیدش گرفت رنگ خزان همین که دید سنان، نیزه دست و پا می‌کرد چقدر روضه‌ی گودال با سنان سخت است و کاش قبل سنان شمر سر جدا می‌کرد @hosenih هنوز داشت صدای حسین می‌آمد که نیزه را ... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ نیمه‌جان بود و پشتِ مركبِ خود بوسه‌ای سنگ، بر جبینش زد نوبت تیر ِحرمله شده بود آه، از پشت زین زمینش زد @hosenih ناله‌ای می‌رسد به هركس كه به تنش تیغ می‌كشد... نزنید مادرش چنگ می‌زند به رخش دخترش جیغ می‌کشد... نزنید @hosenih نوبت یک حرام‌زاده شد و نوک سر نیزه‌اش به سینه نشست وزن خود را به روی نیزه نهاد آنقدر تكیه داد نیزه شكست @hosenih داس‌هایی بلند را می‌دید بین دستِ جماعتی خوشحال از سرِ شیب پیكری را، وای می‌كشیدند تا ته گودال @hosenih تبر و داس و دشنه و شمشیر با تنی خُرد جور می‌آیند تا بدوزند بر زمین، از راه نیزه‌های قطور می‌آیند @hosenih شمر دستش پُر است و با پایش بدنش را به پشت می‌چرخاند نیزه‌ای را حرام‌زاده زد و نیزه را بین مشت می‌چرخاند @hosenih این وسط چندتا حرام‌زاده بدنی ریز ریز می‌كردند با لباسی كه از تنش كَندند تیغ‌شان را تمیز می‌كردند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم حجت الاسلام ▶️ ای فَرَس با تو چه رخ داده که خود باخته‌ای* مگر این گونه که ماتی! تو شه انداخته‌ای* @hosenih ای همایون فرس پادشه سدره‌ مقام که چراگاه بهشت است تو را جای خرام نه رکابی ز تو برجاست نه زین و نه لگام مگر ای پیک سبک‌پا! بر سر شاه انام چه بلا رفته که با خویش نپرداخته‌ای؟ تا صهیل تو همی آمدی ای پیک امید بر همه اهل حرم بود صدای تو نوید کاینک آید ز پی پرسش ما شاه شهید مگر این بار خداوند حرم را چه رسید؟ کای فرس شیهه‌زنان برحرمش تاخته‌ای؟ اگر آورده‌ای ای هدهد فرخنده‌سیَر ز سلیمان و نگینش بر ِ بِلقیس خبر ز چه آلوده به خون تاج تو؟ خاکم بر سر راست گو تخت سلیمان شده بر باد مگر تو ز بهر خبر از تیر پری ساخته‌ای! آن شهی را که به امرش فکند سایه سحاب خواهد ار آب، شود خاک در عالم نایاب طعنه بر لجّه‌ی تیار زند موج سراب دیده‌ای کشته مگر، تشنه‌لبش بر لب آب @hosenih که چنین ناله به عَیّوق برافراخته ای؟ تو که غلطان ز سر زین، نگونش دیدی در میان سپه دشمن دونش دیدی ای فرس راست به من گوی که چونش دیدی و به چشمان خود، آغشته به خونش دیدی؟ یا قتیل دگری بود تو نشناخته‌ای؟ بوی خون آید از این کاکل و یال و تن تو شد مگر کشته‌ی روبه، شه شیر اوژن تو دل افسرده‌ی من آب شد از دیدن تو فاش گو، برق که آتش زده بر خرمن تو؟ که چنین غلغله در بحر و بر انداخته ای؟ @hosenih *جناب آیت الله فاطمی نیا میفرمودند که مرحوم شهریار آرزو داشتند تمام اشعارشان را به نیّر تبریزی بدهند و در عوض این بیت نیّر تبریزی را بگیرند. ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih