eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.9هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
348 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ کجایی که شبِ غم آخر اومد ببین آهِ دوبیتی هم در اومد دلت اونقدر خونِ که امشب به داد حال و روزت مادر اومد @hosenih الهی دردِ آقا رو نبینیم بمیریم و مداوا رو نبینیم بگو با صبح عاشورا نیادش دعایی کن که فردا رو نبینیم @hosenih الهی رویِ خاکی تو نبینم تو روضه مویِ خاکی تو نبینم شبیه مادرت از پا نیافتی آقا پهلویِ خاکی تو نبینم @hosenih اگه از ذوالجناح با سر زمین خورد اگه تو خیمه‌ها دختر زمین خورد همه تقصیرِ اون نامرده آقا که آتیش زد در و مادر زمین خورد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ درمانده ام...چیزی ندارم غیر آهم این قحطی اشک دو چشمانم گواهم اصلا حواسم به تو و تنهایی ات نیست شرمنده آقای غریبم...رو سیاهم @hosenih هنگام معصیت به یاد تو نبودم تو گریه کردی جای من بر اشتباهم ای آبرودار ! آبرویم را نبردی طوری که اصلا فکر کردم بی گناهم می ترسم آخر سر ز چشمانت بیفتم بر این گدایت رحم کن ای تکیه گاهم @hosenih دیگر برایم طاقت و صبری نمانده می افتد آخر سر به روی تو نگاهم ؟ اصلا مرا چه به وصال و شِکوه از هجر ؟! وقتی که انقدر از شما دور است راهم گیرم که بین معصیت بال و پرم سوخت گیرم حقیری بی نوا در قعر چاهم @hosenih با این همه وضع بدم مثل تو آقا گریان شاه بی کفن هر صبحگاهم جان ها فدای خواهری که ناله می زد : ای کشته ی افتاده قعر قتلگاهم ... آخر تو را با قتل صبر از من گرفتند حالا ببین بی یار و بی پشت و پناهم @hosenih کل حرم غارت شده، چشم تو روشن همراه دخترهات در بند سپاهم دور از وطن، ای جان من، تکه حصیری جای کفن آخر برایت شد فراهم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ در کنگره ی عرش فروریخت بناها تا از نفس افتاد جگر گوشه ي طاها بر خاك تني ماند، كه آيات مقطع برنيزه سري رفت، كه الشمس ضحيها @hosenih طاها ! تونبودی که ببینی تک و تنها آمد به سر نور دوچشمت چه بلاها طاها ، چه بگویم که درآن شام غریبان انگشتر خورشید کجا رفت کجاها قرآن به هم ریخته ات را که ندیدی در زیر سم اسب ، درانبوه صداها @hosenih طاها چه نشستی جگر فاطمه ات سوخت لاحول ولا قوه الا ب...الها -اين نيزه نبايد برود جانب زينب سر را بستانيد از اين سر به هواها سر تاب نياورد و نظر كرد به خواهر آن لحظه چه مي گفت اخيها بفداها @hosenih مي ديد چه اندازه غريب است ولي نيست اين قافله را قافله سالار...سواها ای معنی "یا ایّتها النفس" سرتو ای خون خدا ، مثل خدا، لایتناها یک آیه دهان باز کن ای مصحف خاموش مگذار در این غربت و اندوه مرا...ها! @hosenih هفتاد ودو منزل نگراني چه كشيدم تا مي بردم قافله ي عشق كجا ها فرزانگي آنجاست كه مجنون تو باشيم بگذار بمانيم در اين حال و هواها ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ گرچه دل ها هنوز آتش داشت گرچه آن دشت پر ز پیکر بود گرچه از لشگر بنی هاشم هر طرف چند جسم بی سر بود @hosenih آنچه بعد از حسین غربت داشت قصۀ شام غربت و غم بود قصۀ خیمه های آل علی که در آنشب خیام ماتم بود @hosenih حکم آمد که حمله آزاد است هر غنیمت مباح شد ، بِبَرید می ربودند کهنه پیراهن از تن بی سرِ امامِ شهید @hosenih کفش و امّامه و لباس حسین غارت دست این و آن شده بود دزدِ انگشت و دزدِ انگشتر در پی خاتمی گران شده بود @hosenih غارت خمیه ها که شد آغاز شعله ور شد زبانۀ آتش روی دامان یک صغیرۀ ناز بود چندین نشانۀ آتش @hosenih راه مقتل که از کسی پرسید؟ آن عرب را قسم به قرآن داد طفلک از چشم عمه ها گم شد عاقبت زیر بوته ها جان داد @hosenih سوی صحرای تیره و تاریک آل زهرا فرار می کردند با خدا کودکان همه سخن از عمۀ بی قرار می کردند @hosenih ای خدا عمّه کعب نی نخورَد او ولی دیده بر امامش دوخت رفت در حلقه های آتش و گفت : ایخدا سَروَرم در آتش سوخت @hosenih ناسزا هم حلال و جایز شد نارواها به هل اَتی گفتند گفت با گریه سید سجاد هرچه می خواستند بما گفتند @hosenih من چه گویم ، خدا ، زبانم لال عده ای هجمه ناگهان بردند کوفیان حرام خور حالا دست بر معجر زنان بردند @hosenih نی غلط گفتم ، اشتباه کردم چادر بانویی فقط می سوخت مثل آن کوچه باز باید گفت: سینه و پهلویی فقط می سوخت @hosenih واگذارید روضۀ اسرار تا قیامت نگفته ها باشد اصلاً این روضه ها دروغی بود تا همین جا شنفته ها باشد @hosenih اصل روضه امام می خواند بگذارید صاحبش آید خون مظلوم و داغ مظلومه بگذارید طالبش آید ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آنجا که اشک پای غمت پا گرفت و بعد بغضی میان سینه من جا گرفت و بعد وقتی که ذوالجناح بدون تو بازگشت این دخترت بهانه بابا گرفت و بعد @hosenih ابری سیاه بر سر راهم نشسته بود ابری که روی صورت من را گرفت و بعد انگار صدای مادری دلخسته می رسید آری صدای گریه ی زهرا گرفت و بعد همراه آن صدا تمامیِّ کودکان ذکر محمدا و خدایا گرفت و بعد @hosenih هر کس که زنده بود از اهل خیام تو مویه کنان شد و ره صحرا گرفت و بعد دور از نگاه علمدار لشگرت آتش به خیمه های تو بالا گرفت و بعد سرمست انتقام ولی بی نصیب تر پس معجر از سر زنها گرفت وبعد * ((پس بر سنان کنند سری را که جبرئیل شوید غبار گیسویش از آب سلسبیل)) ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ مرهم قلبی که آشوب است اشک چشم هایم در غمت یکدست اشک بغض در زندان تن محبوس ماند آنکه از زنجیر خود بگسست اشک @hosenih آتش داغت فروننشست تا روی زخم کهنه ام ننشست اشک روضه ات گودال وقتی می رسید زود چشمان مرا می بست اشک نامه درد مرا تفسیر: آه! روضه داغ تو را پیوست: اشک! ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ شرر به خرمن آل عبا زدی ای شمر چه آتشی به دل ماسوی زدی ای شمر مگر که زینت دوش نبی نبود حسین چرا قدم روی عرش خدا زدی ای شمر؟ @hosenih حسین فکر نجات تو بود اما حیف لگد به بال و پرش بی هوا زدی ای شمر هنوز جان به تنش بود مرتضی آمد به ناله گفت: عزیز مرا زدی ای شمر نفس نفس زد و ناله کشید "یا أماه" میان پهلوی او نیزه جا زدی ای شمر نسوخت قلب تو از ناله ی " بُنیَّ حسین" به پیش دیده ی خیر النسا زدی ای شمر حسین آب طلب کرد در ته گودال تو در عوض شه لب تشنه را زدی ای شمر هزار و نهصد و پنجاه زخم کاری داشت چرا تو رحم نکردی، چرا زدی ای شمر؟ چه کردی از نفس افتاد خنجر کندت؟! رویت سیاه باد چند تا زدی ای شمر؟ @hosenih سرش به نیزه شد و وقت غارت خیمه... تمام لشکر خود را صدا زدی ای شمر برای دخترکان خواهرش سپر بود و... عقیله را جلوی بچه ها زدی ای شمر ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ همچنان دانهٔ اسپند که از جوش افتاد دخترت بی رمق و سوخته ،خاموش افتاد @hosenih بسکه از صبح ز عطر شهدا مست شدی پیکرت تنگ غروب است که مدهوش افتاد ما ندیدیم ولی عمه پیاپی میگفت با سرِ زانوی خود،شمر به پهلوش افتاد پشت پاخوردی و از پشت زمین افتادی خواهرت چند قدم آمد و بی هوش افتاد @hosenih جگرت سوخت، دلم سوخت، حرم رفت به باد یادگاریِ تو در واقعه از گوش افتاد ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ من کرببلا را چو خزان دیدم و رفتم چون مرغ شب از داغ تو نالیدم و رفتم ای باغ که داری تو بسی گل به گلستان این خرمن گل را به تو بخشیدم و رفتم @hosenih در کرببلا زینت آغوش نبی را آوردم و غلطیده‌به‌خون دیدم و رفتم ممکن چو نشد حنجر پاک تو ببوسم آن حنجر پرخون تو بوسیدم و رفتم یاد آمدم آنروز که گفتی جگرم سوخت چشم از تن صدچاک تو پوشیدم و رفتم چون همره ما هست سر غرقه‌به‌خونت من یاد لب تشنه‌ی تو بودم و رفتم @hosenih بگسست اگر دشمن دون، ریشه‌ی دین را با موی پریشان همه سنجیدم و رفتم بس کن تو دگر کاه ربائی سخن خود من یک گلی از گلشن دین چیدم و رفتم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ مرهم به زخم دل به جز از سوز آه نیست روزی چو روزگار من از غم سیاه نیست @hosenih خواهم که سیر بینمت، آنگه سفر روم باید چه چاره کرد؟ که تاب نگاه نیست من با تو آمدم، بنگر با که می‌روم جولان خصم هست ولیکن پناه نیست رأس تو روی نیزه و خورشید بر فلک با بودن تو، حاجت خورشید و ماه نیست @hosenih گفتم که خاک بر سر خود ریزم از فراق جز سنگ و تیر و نیزه در این قتلگاه نیست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای سربریده بال و پرم را نگاه کن داغی که مانده بر جگرم را نگاه کن پاشو کمک بده که سوار شتر شوم نامحرمان دور و برم را نگاه کن @hosenih با شمر و حرمله طرف کوفه میروم برخیز همسفر سفرم‌ را نگاه کن رفتم پی لباس تو اما مرا زدند بر روی گونه هام ورم‌ را نگاه کن عباس را بگو که زمین خورد زینیت حالا کبودی کمرم را نگاه کن @hosenih ای آفتاب کم‌ به تن دلبرم بتاب! ای آفتاب چشم ترم را نگاه کن! چادر نماند تا بکشم روی پیکرت شرمندگی اهل حرم را نگاه کن ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ میان ناله‌یِ خود می‌برم نوای تو را که خطبه خطبه شوم شرح،ماجرای تو را تمام بار به دوش من است می‌بینی که می‌کشم به سرِ شانه کربلای تو را @hosenih من و تمامیِ این قافله قسم خوردیم به انتها برسانیم ابتدای تو را بخواب می‌برم از کربلا_خداحافظ_ میان حنجره‌ام صوت مرتضای تو را زمانِ بردنِ هشتاد و چار ناموس است بگو به میرِ حرم کرده‌ام هوای تو را @hosenih به دست بسته ام و بی رکاب می بینم گرفته است سنان پیشِ ناقه جای تو را سر تو را که به خورجین خویش خولی برد بگو چکار کنم این تَنِ رهای تو را مسیر کوفه که از خون حنجرت پیداست گرفته اند در این راه رد پایِ تو را @hosenih حرامیان نشنیدند های هایِ مرا مرا زدند ببیند های های تو را گمان کنم که ندارند هیچ کارِ دگر که می زنند شب و روز بچه‌های تو را بنی اسد پس از این از دهات می‌آرند حصیرِ خانه‌شان نه،که بوریای تو را ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih