بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#شب_عاشورا
#علی_سپهری
▶️
درمانده ام...چیزی ندارم غیر آهم
این قحطی اشک دو چشمانم گواهم
اصلا حواسم به تو و تنهایی ات نیست
شرمنده آقای غریبم...رو سیاهم
@hosenih
هنگام معصیت به یاد تو نبودم
تو گریه کردی جای من بر اشتباهم
ای آبرودار ! آبرویم را نبردی
طوری که اصلا فکر کردم بی گناهم
می ترسم آخر سر ز چشمانت بیفتم
بر این گدایت رحم کن ای تکیه گاهم
@hosenih
دیگر برایم طاقت و صبری نمانده
می افتد آخر سر به روی تو نگاهم ؟
اصلا مرا چه به وصال و شِکوه از هجر ؟!
وقتی که انقدر از شما دور است راهم
گیرم که بین معصیت بال و پرم سوخت
گیرم حقیری بی نوا در قعر چاهم
@hosenih
با این همه وضع بدم مثل تو آقا
گریان شاه بی کفن هر صبحگاهم
جان ها فدای خواهری که ناله می زد :
ای کشته ی افتاده قعر قتلگاهم ...
آخر تو را با قتل صبر از من گرفتند
حالا ببین بی یار و بی پشت و پناهم
@hosenih
کل حرم غارت شده، چشم تو روشن
همراه دخترهات در بند سپاهم
دور از وطن، ای جان من، تکه حصیری
جای کفن آخر برایت شد فراهم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_شام_غریبان
#عباس_شاه_زیدی
▶️
در کنگره ی عرش فروریخت بناها
تا از نفس افتاد جگر گوشه ي طاها
بر خاك تني ماند، كه آيات مقطع
برنيزه سري رفت، كه الشمس ضحيها
@hosenih
طاها ! تونبودی که ببینی تک و تنها
آمد به سر نور دوچشمت چه بلاها
طاها ، چه بگویم که درآن شام غریبان
انگشتر خورشید کجا رفت کجاها
قرآن به هم ریخته ات را که ندیدی
در زیر سم اسب ، درانبوه صداها
@hosenih
طاها چه نشستی جگر فاطمه ات سوخت
لاحول ولا قوه الا ب...الها
-اين نيزه نبايد برود جانب زينب
سر را بستانيد از اين سر به هواها
سر تاب نياورد و نظر كرد به خواهر
آن لحظه چه مي گفت اخيها بفداها
@hosenih
مي ديد چه اندازه غريب است ولي نيست
اين قافله را قافله سالار...سواها
ای معنی "یا ایّتها النفس" سرتو
ای خون خدا ، مثل خدا، لایتناها
یک آیه دهان باز کن ای مصحف خاموش
مگذار در این غربت و اندوه مرا...ها!
@hosenih
هفتاد ودو منزل نگراني چه كشيدم
تا مي بردم قافله ي عشق كجا ها
فرزانگي آنجاست كه مجنون تو باشيم
بگذار بمانيم در اين حال و هواها
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_شام_غریبان
#محمود_ژولیده
▶️
گرچه دل ها هنوز آتش داشت
گرچه آن دشت پر ز پیکر بود
گرچه از لشگر بنی هاشم
هر طرف چند جسم بی سر بود
@hosenih
آنچه بعد از حسین غربت داشت
قصۀ شام غربت و غم بود
قصۀ خیمه های آل علی
که در آنشب خیام ماتم بود
@hosenih
حکم آمد که حمله آزاد است
هر غنیمت مباح شد ، بِبَرید
می ربودند کهنه پیراهن
از تن بی سرِ امامِ شهید
@hosenih
کفش و امّامه و لباس حسین
غارت دست این و آن شده بود
دزدِ انگشت و دزدِ انگشتر
در پی خاتمی گران شده بود
@hosenih
غارت خمیه ها که شد آغاز
شعله ور شد زبانۀ آتش
روی دامان یک صغیرۀ ناز
بود چندین نشانۀ آتش
@hosenih
راه مقتل که از کسی پرسید؟
آن عرب را قسم به قرآن داد
طفلک از چشم عمه ها گم شد
عاقبت زیر بوته ها جان داد
@hosenih
سوی صحرای تیره و تاریک
آل زهرا فرار می کردند
با خدا کودکان همه سخن از
عمۀ بی قرار می کردند
@hosenih
ای خدا عمّه کعب نی نخورَد
او ولی دیده بر امامش دوخت
رفت در حلقه های آتش و گفت :
ایخدا سَروَرم در آتش سوخت
@hosenih
ناسزا هم حلال و جایز شد
نارواها به هل اَتی گفتند
گفت با گریه سید سجاد
هرچه می خواستند بما گفتند
@hosenih
من چه گویم ، خدا ، زبانم لال
عده ای هجمه ناگهان بردند
کوفیان حرام خور حالا
دست بر معجر زنان بردند
@hosenih
نی غلط گفتم ، اشتباه کردم
چادر بانویی فقط می سوخت
مثل آن کوچه باز باید گفت:
سینه و پهلویی فقط می سوخت
@hosenih
واگذارید روضۀ اسرار
تا قیامت نگفته ها باشد
اصلاً این روضه ها دروغی بود
تا همین جا شنفته ها باشد
@hosenih
اصل روضه امام می خواند
بگذارید صاحبش آید
خون مظلوم و داغ مظلومه
بگذارید طالبش آید
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_شام_غریبان
#یاسر_مسافر
▶️
آنجا که اشک پای غمت پا گرفت و بعد
بغضی میان سینه من جا گرفت و بعد
وقتی که ذوالجناح بدون تو بازگشت
این دخترت بهانه بابا گرفت و بعد
@hosenih
ابری سیاه بر سر راهم نشسته بود
ابری که روی صورت من را گرفت و بعد
انگار صدای مادری دلخسته می رسید
آری صدای گریه ی زهرا گرفت و بعد
همراه آن صدا تمامیِّ کودکان
ذکر محمدا و خدایا گرفت و بعد
@hosenih
هر کس که زنده بود از اهل خیام تو
مویه کنان شد و ره صحرا گرفت و بعد
دور از نگاه علمدار لشگرت
آتش به خیمه های تو بالا گرفت و بعد
سرمست انتقام ولی بی نصیب تر
پس معجر از سر زنها گرفت وبعد
*
((پس بر سنان کنند سری را که جبرئیل
شوید غبار گیسویش از آب سلسبیل))
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_مناجات
#مناجات_اول_مجلس
#معین_اصغری
▶️
مرهم قلبی که آشوب است اشک
چشم هایم در غمت یکدست اشک
بغض در زندان تن محبوس ماند
آنکه از زنجیر خود بگسست اشک
@hosenih
آتش داغت فروننشست تا
روی زخم کهنه ام ننشست اشک
روضه ات گودال وقتی می رسید
زود چشمان مرا می بست اشک
نامه درد مرا تفسیر: آه!
روضه داغ تو را پیوست: اشک!
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#علی_سپهری
▶️
شرر به خرمن آل عبا زدی ای شمر
چه آتشی به دل ماسوی زدی ای شمر
مگر که زینت دوش نبی نبود حسین
چرا قدم روی عرش خدا زدی ای شمر؟
@hosenih
حسین فکر نجات تو بود اما حیف
لگد به بال و پرش بی هوا زدی ای شمر
هنوز جان به تنش بود مرتضی آمد
به ناله گفت: عزیز مرا زدی ای شمر
نفس نفس زد و ناله کشید "یا أماه"
میان پهلوی او نیزه جا زدی ای شمر
نسوخت قلب تو از ناله ی " بُنیَّ حسین"
به پیش دیده ی خیر النسا زدی ای شمر
حسین آب طلب کرد در ته گودال
تو در عوض شه لب تشنه را زدی ای شمر
هزار و نهصد و پنجاه زخم کاری داشت
چرا تو رحم نکردی، چرا زدی ای شمر؟
چه کردی از نفس افتاد خنجر کندت؟!
رویت سیاه باد چند تا زدی ای شمر؟
@hosenih
سرش به نیزه شد و وقت غارت خیمه...
تمام لشکر خود را صدا زدی ای شمر
برای دخترکان خواهرش سپر بود و...
عقیله را جلوی بچه ها زدی ای شمر
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_عصر_عاشورا_شام_غریبان
#محسن_پالیزدار
▶️
همچنان دانهٔ اسپند که از جوش افتاد
دخترت بی رمق و سوخته ،خاموش افتاد
@hosenih
بسکه از صبح ز عطر شهدا مست شدی
پیکرت تنگ غروب است که مدهوش افتاد
ما ندیدیم ولی عمه پیاپی میگفت
با سرِ زانوی خود،شمر به پهلوش افتاد
پشت پاخوردی و از پشت زمین افتادی
خواهرت چند قدم آمد و بی هوش افتاد
@hosenih
جگرت سوخت، دلم سوخت، حرم رفت به باد
یادگاریِ تو در واقعه از گوش افتاد
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_روز_یازدهم
#رائی
▶️
من کرببلا را چو خزان دیدم و رفتم
چون مرغ شب از داغ تو نالیدم و رفتم
ای باغ که داری تو بسی گل به گلستان
این خرمن گل را به تو بخشیدم و رفتم
@hosenih
در کرببلا زینت آغوش نبی را
آوردم و غلطیدهبهخون دیدم و رفتم
ممکن چو نشد حنجر پاک تو ببوسم
آن حنجر پرخون تو بوسیدم و رفتم
یاد آمدم آنروز که گفتی جگرم سوخت
چشم از تن صدچاک تو پوشیدم و رفتم
چون همره ما هست سر غرقهبهخونت
من یاد لب تشنهی تو بودم و رفتم
@hosenih
بگسست اگر دشمن دون، ریشهی دین را
با موی پریشان همه سنجیدم و رفتم
بس کن تو دگر کاه ربائی سخن خود
من یک گلی از گلشن دین چیدم و رفتم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_روز_یازدهم
#سیدرضا_هاشمی_گلپایگانی
▶️
مرهم به زخم دل به جز از سوز آه نیست
روزی چو روزگار من از غم سیاه نیست
@hosenih
خواهم که سیر بینمت، آنگه سفر روم
باید چه چاره کرد؟ که تاب نگاه نیست
من با تو آمدم، بنگر با که میروم
جولان خصم هست ولیکن پناه نیست
رأس تو روی نیزه و خورشید بر فلک
با بودن تو، حاجت خورشید و ماه نیست
@hosenih
گفتم که خاک بر سر خود ریزم از فراق
جز سنگ و تیر و نیزه در این قتلگاه نیست
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_روز_یازدهم
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
ای سربریده بال و پرم را نگاه کن
داغی که مانده بر جگرم را نگاه کن
پاشو کمک بده که سوار شتر شوم
نامحرمان دور و برم را نگاه کن
@hosenih
با شمر و حرمله طرف کوفه میروم
برخیز همسفر سفرم را نگاه کن
رفتم پی لباس تو اما مرا زدند
بر روی گونه هام ورم را نگاه کن
عباس را بگو که زمین خورد زینیت
حالا کبودی کمرم را نگاه کن
@hosenih
ای آفتاب کم به تن دلبرم بتاب!
ای آفتاب چشم ترم را نگاه کن!
چادر نماند تا بکشم روی پیکرت
شرمندگی اهل حرم را نگاه کن
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_روز_یازدهم
#حسن_لطفی
▶️
میان نالهیِ خود میبرم نوای تو را
که خطبه خطبه شوم شرح،ماجرای تو را
تمام بار به دوش من است میبینی
که میکشم به سرِ شانه کربلای تو را
@hosenih
من و تمامیِ این قافله قسم خوردیم
به انتها برسانیم ابتدای تو را
بخواب میبرم از کربلا_خداحافظ_
میان حنجرهام صوت مرتضای تو را
زمانِ بردنِ هشتاد و چار ناموس است
بگو به میرِ حرم کردهام هوای تو را
@hosenih
به دست بسته ام و بی رکاب می بینم
گرفته است سنان پیشِ ناقه جای تو را
سر تو را که به خورجین خویش خولی برد
بگو چکار کنم این تَنِ رهای تو را
مسیر کوفه که از خون حنجرت پیداست
گرفته اند در این راه رد پایِ تو را
@hosenih
حرامیان نشنیدند های هایِ مرا
مرا زدند ببیند های های تو را
گمان کنم که ندارند هیچ کارِ دگر
که می زنند شب و روز بچههای تو را
بنی اسد پس از این از دهات میآرند
حصیرِ خانهشان نه،که بوریای تو را
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_روز_یازدهم
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
برخیز دارم میروم بازور ازینجا
همراه دخترها به جایی دور ازینجا
پیش همه با اقتدارم کن دوباره
برخیز بر ناقه سوارم کن دوباره
@hosenih
برخیز ای بی سر که صدها درد دارم
راهم ببر راهم ببر پادرد دارم
آن احترام و عزتی که داشتم رفت
چادر نماز قیمتی که داشتم رفت
اهل و عیالت را ببین آواره کردند
تسبیح زهرا بود دستم! پاره کردند
@hosenih
هشتاد و چهار آواره ایم و در عذابیم
گردن به گردن ماهمه بین طنابیم
دریای صبرم پر تلاطم شد برادر
دیشب نبودی دخترت گم شد برادر
بازاست آب!اما نمینوشم حسین جان
سنگین شده از ضربه ها گوشم حسین جان
@hosenih
اما خیالت جمع با تو عهد بستم
درکوفه و در شام علمدار تو هستم
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih