eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.9هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
350 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ در میان عاشقان عطر حضورت میرسد با ظهور اربعین بوی ظهورت میرسد بیشتر از روز عاشورا به روز اربعین بر لبِ لب تشنگان جام طهورت میرسد @hosenih بسکه در ماه صفر عالم حسینی میشود از مسیر کربلا امواج نورت میرسد با چه شوقی اهل ایمان راهپیمایی کنند کاروان در کاروان بوی عبورت میرسد در تمام نوحه ها هستی و نوحه میکنی از میان شورها نجوای شورت میرسد چیست موکبهای ما؟ میعادگاه وصل یار ذی طُوی اینجاست، عطر کوهِ طورت میرسد هیچکس اینجا ندارد حاجتی جز روی تو دارد از ره روز مُوفورُ السُّرورت میرسد یالثارات الحسینت میشود نزدیکتر نعرۀ یافاطمه از راه دورت میرسد گریۀ صبح و مسا کار خودش را کرده است غم مخور یابن الحسن، فجرِ سُحورت میرسد هر چه میخواهی بده فرمان، که ما آماده ایم این، اَناالمهدیست کز قلب صبورت میرسد با کلام نافذ تو عقلها کامل شود خطبه ای خوان، خود بگو فتح وُفورت میرسد عمه جانت روی تلّ زینبیه منتظر زینبیه پرسد از تو، کی ظهورت میرسد @hosenih ناله از گودال می آید که عَینَ المنتقم انتقام انگار از اشک غرورت میرسد التیام زخم های چارده معصوم کو انتقام زخم پهلو زخم صورت میرسد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ بعد از این، ای خواهر مظلومه، راحت گریه کن آمدی از راه با رنجِ اسارت، گریه کن ناله کن، نوحه بخوان، تا کعبِ نِی در کار نیست کربلا را بیمه کن با اشکهایت، گریه کن @hosenih کوهِ غم، یک اربعین، بر روی دوشَت بار شد حال یک یک با مرورِ خاطراتت گریه کن از شبِ شام غریبان تا شبِ شام بلا با تو بودم، حال با من هر مصیبت گریه کن هر چه میخواهی بگو از دردهای بی شمار داغ روی داغ دیدی بی نهایت گریه کن ای پناهِ آل زهرا پیر برگشتی چقدر پاسدارِ آبروی آل عصمت گریه کن‌ گر چه پیروز آمدی، ای قد کمان، ای مو سپید ای شبیهِ مادرم افتاده قامت گریه کن کاروانِ اهل بیتم را کبود آورده ای تازیانه خورده برگشتی به شدّت، گریه کن همرهِ این پاره معجرها و رُخهای کبود گریه کن، بر گوشوارِ رفته غارت گریه کن دستهای پُر ز سیلی را مکرر دیده ام بشکند دست ستم، بر این اهانت گریه کن جای پنجه روی صورت هایتان گُل کرده است همچو من، بر چهره های پُر جراحت گریه کن چشم عباس مرا چون دور دیدند اهل شام خیره بر ناموس من ماندند امت، گریه کن دخترم دروازۀ شام از خجالت آب شد دیدم از نِی چشمها را در خیانت گریه کن پشت دروازه سرم افتاد زیر دست و پا گُم شدم زیرِ سُمِ اسبان، به غایت گریه کن چونکه شد سجادِ من، فریادِ اَلغَوثَش بلند دیدم او را مثل تو، در اوجِ غربت گریه کن از کنیزك خواندنِ دردانه اَم دارم خبر جای اَشکت، خون برای این جسارت‌ گریه کن @hosenih من سراغ نازدانه را نمیگیرم، ولی بینِ طفلان بنگرم با چشم حسرت گریه کن کاخ دشمن را سه ساله کودکم ویرانه کرد اشکِ شوقم میچکد از این شجاعت گریه کن ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ️ "غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت" سوار كشتي عشقش،پياده خواهم رفت @hosenih اراده كرده خدا تا مسافرش باشم اراده كرده و من بي اراده خواهم رفت ميان اين همه زائر، كنارنوكرها چگونه من ،منِ بي استفاده خواهم رفت شب چهلم مِي آمده خدارا شكر كه تشنه در پي يك جرعه باده خواهم رفت قسم به پيچ و خم زلف زائران حسين كه اربعين به سويش صاف و ساده خواهم رفت @hosenih حضور محفل انس است و پنج تن جمعند به پاي بوسي اين خانواده خواهم رفت ⏹ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih ▶️©
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ ای ابتدای غربت بی انتها فرات ای شاهد همیشگی ماجرا فرات با دسته بسته رفتم از این کربلا فرات با داغ مانده بر دلم از یار رفته ام @hosenih واللهِ پیر کرده مرا در جوانی ام خرده مگیر نیلی ام و ارغوانی ام دانی چرا چنین شده قد کمانی ام؟ تا شام رفته ام، سر بازار رفته ام آه ای فرات، خسته ام از ماجرای شمر یادم نرفته طعنه و آن حرف های شمر مانده هنوز روی پرم، جای پای شمر با چشم تار و پای پر از خار رفته ام آه ای فرات رنگ پر و بالمان که هیچ آه ای فرات خستگی حالمان که هیچ آه ای فرات زیور و خلخالمان که هیچ بی معجر از میانه ی انظار رفته ام @hosenih بشنو که داغ روی دلم گشته منجلی بازار شام و حرمله و دختر علی!! آهسته تر که بلکه عمو نشنود ولی با عمه ام به مجلس اغیار رفته ام ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ دوباره اربعین و صبح بیعت هوای پر زدن، شوق زیارت @hosenih اگر تا کربلا رفتی دل من مشو راضی به کمتر از شهادت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ با "حلالم کنید ها" طی شد روزهای اوایل آبان دوستانم میان زائرها,من اسیرِ دوباره‌ی تهران @hosenih نه حسادت نمی‌کنم اما،خون دل میخورم شدیدا با دیدن ازدحام جمعیت پشت مرز شلمچه و مهران این همه از سراسر دنیا سر این سفره‌ی کرم جمعند گردن میزبان که نیست اگر به ضیافت نمی‌رسد مهمان! دارد این داغ می‌کشد آخر، گوشه-چشمی بکن به این نوکر پیش از آنی که شاملم بشود آیه‌ی "کل من علیها فان" @hosenih مثل من کربلا نرفته زیاد،مثل من دلشکسته بسیار است تو خودت باز کن گره ها را، ما که شرمنده ایم آقاجان... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ این محبّت آسمانی است یا زمینی است؟ این کشش فقط خیالی است یا یقینی است؟ این‌که می‌کِشد مرا به‌سوی تو چه جذبه ای است؟ حال‌و روز عاشقان چگونه اینچنینی است @hosenih تاول شکفته زیر پای زائر تو را بوسه می‌زنم که موسم ستاره‌چینی است کاش تاولی به پای زائر تو می شدم تا نوازشم کنی که اوج نازنینی است از نجف پیاده سوی کربلا روان شدن مثل اشک‌های الغدیری امینی است کربلا چه قرن‌ها بر او گذشته و هنوز از معلمان مهربان درس دینی است! @hosenih از کلاس عقل تا کلاس آخر جنون سطری از کتاب إن قَطعتُموا یمینی است عشق‌عشق‌عشق‌عشق‌عشق‌عشق‌عشق‌عشق این صدای پای زائران اربعینی است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ چیست یادِ اربعین؟ از دل شَرر افروختن در میان سینه داغ کربلا اندوختن دیده بر گلهای باغ آل زهرا دوختن گه بیاد خیمه های سوخته، گه سوختن @hosenih سوختن مثل رباب و سوختن چون زینب است اربعین، گریه چهل منزل چهل روز و شب است اربعین گریه به چادر یا به معجر می کنند اربعین خون گریه بر یک پاره حنجر می کنند اربعین گریه به اسماعیل و حاجر می کنند یاد اصغر یاد اکبر یاد خنجر می کنند اربعین گهواره خالی خودش یک ماجراست گوشواره، گوشِ پاره واژه های نینواست اربعین فتحِ بزرگ زینب احیا میشود بازگشت از شام و کوفه، باز غوغا میشود گوشۀ گودال، اصلِ روضه برپا میشود کربلا در کربلا صدبار اجرا میشود روضه خوان در قتلگاه است و سخنرانی کند زینب کبری در اینجا مرثیه خوانی کند ای برادر! هر چه از اینجا امانت برده ام بین، صحیح و سالم از شامِ بلا آورده ام هیچکس سیلی نخورده، بین چه غوغا کرده ام زیر کعب و تازیانه، قهرمان پرورده ام کودکان را یک به یک آورده ام، اما مپرس از سه ساله، هیچ چیز از هیچکس، آقا مپرس @hosenih نیمه شب از قافله طفل یتیمت جا نماند بر تنش، اصلاً برادر! هیچ جای پا نماند قبضۀگیسوی او در پنجۀ اعدا نماند جای سیلی،گوشۀ چشمش،چنان زهرا نماند آنقدر نازش کشیدند، هیچ هم هِق هِق نکرد در خرابه، در برِ رأس تو اصلاً دِق نکرد بعد تو این قافله اصلاً نشد بی سرپرست ناسزا اصلاً نگفتند، هیچکس دستم نَبست رأس طفلان را که گفته مثل رأس تو شکست زیور آلات زنان را خوب میبینی که هست هیچکس اصلاً نگفت اینان پیمبر زاده اند تازه جابرها به دیدار تو راه افتاده اند تجربه کردیم ما زخم زبان را بارها بی حرم دیدیم اطراف زنان را بارها دور افکندیم ما، خرما و نان را بارها شادمان دیدیم جمع دشمنان را بارها صبر و شکرِ ما همانا تیغِ بُرّان بود و بس این مصائب امتحانِ اهل ایمان بود و بس تیغ صبر و تیغ شکر آخر به پیروزی رسید خطبه های ناب، دشمن را به رسوایی کشید @hosenih خون مظلوم عاقبت چون لاله از صخره دمید انقلاب اشک شد از انقلاب خون پدید پرچم نصرٌمِنَ الله است تا در اهتزاز نهضت سُرخت حسینا تا قیامت سرفراز ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ ای کربلا سلام پرچم به شانه ام من رهسپارِ جاده ام ای کربلا سلام خسته نمی شوم این بار هم پیاده ام ای کربلا سلام در پای هر عمود رو به تو ایستاده ام ای کربلا سلام ای کربلا سلام @hosenih نزدیکِ اربعین غیر از زیارتِ تو نداریم دغدغه لطف امام رضا شد شاملم که آرزوی من محققه زائر روایته که با فرشته های خدا می شه بدرقه ای کربلا سلام در سینه ام حسین صدها کتابِ مرثیه شیرازه می کنم در طولِ این مسیر با گرد و خاکها نفسی تازه می کنم در پای هر عمود اشکی روانه بی حد و اندازه می کنم ای کربلا سلام می گن تو این مسیر بر پای زائرای شما بوسه می زنن می گن به التماس زوارتو برای پذیرایی می برن جون می کنن فدا در پای زائرِ حرمِ شاه بی کفن ای کربلا سلام @hosenih هر کس پیاده رفت یک آبِله به یاد سه ساله نشونَشه دیدم جوونی رو کُلِّ مسیر ، مادر پیرش رو شونَشه تا می گی یا حسین بی اختیار قطرهء اشکی رو گونَشه ای کربلا سلام ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ سنگ هم آتش گرفت از حال ما جامانده ها گریه باید کرد بر اقبال ما جامانده ها @hosenih درد را همدرد ، جور دیگری حس می کند فطرس امروز آمده دنبال ما جامانده ها ظهر روز اربعین و یک سلام از راه دور این دگر شد عادت هر سال ما جامانده ها باز هم قربان گریه ، آن رفیق کودکی داده یاری بر زبان لال ما جامانده ها @hosenih جور دیگر داد از داغ رقیه می زنند دم به دم ، این چند روز ، امثال ما جامانده ها ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ من پیام آورِ توام برخیز مونس و یاورِ توام برخیز میزبانی کن، ای تنِ بی سر زینبم، خواهرِ توام برخیز یادگار از غروبِ عاشورا مانده از لشکرِ توام برخیز همه جا بود نامِ تو به لبم یا حسین، منبرِ توام برخیز روضه خوانِ تمامِ گل های نیلی و پرپرِ توام برخیز گرچه از غصّه ها خمیدم من شکر، تا کربلا رسیدم من @hosenih رفته ای تو اگر چه، خواهر ماند پای تو، تا به روز آخر ماند تو شدی کشته، من اسیر شدم تا به جا، مکتبِ پیمبر ماند کوفه، در مجلسِ عُبیدالله خطبه خواندم چنان که، او درماند دادم عباس، معجرم را نه! به سرِ تو قسم که معجر ماند گرچه از خون و خاک رنگین شد چادرِ یادگارِ مادر ماند @hosenih گریه کردم ز بس، زمین تر شد چشم هایم شبیهِ مادر شد بس که آزارِ کاروان دادند در بیابان دو طفل، جان دادند ما به هر منزلی که می رفتیم بدترین جایِمان مکان دادند تا که ما بیشتر شکنجه شویم کاروان را به رومیان دادند دور دیدند چشم های تو را خواهرت را به هم نشان دادند... تا ابد این دلیلِ باران است غمِ من را به آسمان دادند @hosenih خاطرم هست، بین گودالت لشکرِ کوفه کرد، پامالت تکّه ای آستین مرا بس بود به خدا که همین مرا بس بود روسری کهنه یا که پارچه ای تا کِشم بر جبین مرا بس بود ساعتی تا که دردِ دل بکنیم گوشه ای از زمین مرا بس بود تا که زجرم دهند، بازی با سرت ای نی نشین مرا بس بود داغِ مرگِ سه ساله ات در شام در همین اربعین مرا بس بود تا که از عمر، ناامید شوم تا که یکباره موسفید شوم @hosenih گلِ زهرایم و گلاب شدم بعد پنجاه سال، آب شدم صبر را من زِ پا در آوردم این چهل روزه بس عذاب شدم خیز و بنگر، خمیده چون مادر زیرِ این بارِ بی حساب شدم هم نگهدارِ دختران بودم هم انیسِ غمِ رباب شدم بدترین خاطره همین بس که واردِ مجلسِ شراب شدم خیزران که روی لبت می خورد! کاش بر چشمِ زینبت می خورد! @hosenih تا رسیدم به شهرِ شام حسین زندگی شد به من حرام حسین هر چه می شد به شهرشان دیدم جز کمی لطف و احترام حسین آتش و سنگ و چوب بود که ریخت به سرِ من زِ روی بام حسین سرِ هر کوچه چشم آن اوباش سوی من بود عَلَی الدَّوام حسین مجلسِ بزم! یا خرابه ی سرد! بِدَهم شرحی از کدام؟ حسین... به خدا، خارجی به ما گفتند پیش چشمِ تو، ناسزا گفتند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ سلام ای چهرهٔ در خون نشسته سلام ای شیشهٔ عطر شکسته سلام ای نور قرآن مقطع سلام ای زلف مشکین گسسته رسیدم من کنارت ای برادر کنم گریه نثارت ای برادر چو شمعی قطره قطره آب گشتم شدم شمع مزارت ای برادر @hosenih بیا دورت بگردم نازنیم کنار قبر زیبایت نشینم بگویم از غم و درد و جدایی جمال خوب رویان را ببینم به پای قبر خود مادر نداری سرت رو، روی زانوهاش بزاری نوازش می کنم خاک مزارت بریزم من گلاب اشک و زاری بگویم درد دل های نگفته اسیری و غم پهلو شکسته ببین امروز آوردم برایت رباب و دختران نو شکفته بسازم من برایت سایبانی بگیرم من برایت روضه خوانی اگر دستم گذارد،می گذارم به روی قبر تو سنگ ونشانی تو رفتی شد تمام این دلم غم شبیه مادرم شد مونسم غم نبود حتی برایم هم زبانی خدا خیرش دهد شد هم دمم غم چهل روز است من غم خوار هستم پریشان سر دلدار هستم اگر کشتند چرا آبت ندادن؟ طبیب آن لب بیمار هستم @hosenih برای کودکان بودم پرستار طبیبی بی قرار و چشم بیدار همش فکرم کنار نیزه ات بود خدا نگذاشت من را بی علمدار چهل روز است بی اکبر شدم من پریشان تن بی سر شدم من تمام عزتم را جمع کردم حلالم کن که بی معجر شدم من چهل منزل اسیر و تشنه کامی نگاه خیره سر های حرامی چهل منزل دویدن های کودک به پشت ناقه ی پر ازدحامی رباب و لایی لای بی نصیبش نوای خواندن امن یجیبش خدایا قسمتش کن بار دیگر بگیرد در بغل طفل عزیزش چهل روز است با احساس هستم به رنگ ارغوان و یاس هستم دو دستش از جفا افتاده دیدم چهل روز است بی عباس هستم تمام قافله بی تاب بودند زدست حرمله بی خواب بودند نمی دانم چه کرده با رقیه تمام شامیان شاداب بودند تمام راه دیدم من سرت را به زیر نعل مرکب پیکرت را الهی کاش من خواهر نبودم که بینم خنجری بر حنجرت را صدای قاری قرآن شنیدم و سنگ آن لب و دندان٬ که دیدم هزاران محنت و زحمت کشیدم تمام راه بی سامان دویدم @hosenih امام از کوفه و غوغای شامات ارازل های آن دروازه ساعات ز اموال تو ای نور دو دیده تمام شهر را پر کرده سوغات صدای هلهله ها دف زدن ها صدای خنده ی آن پیر زن ها بدیدم شهر را آذین بستند برای دیدن خونین دهن ها علی را بین آن غوغا کشاندند به رویش خاک و خاکستر نشاندند به دستش یک غل و زنجیر بستند و بی عمامه مولا را دواندند شبی که ساربان دستت برید و و آن انگشت خاتم را کشید و و از یک بی حیا نیزه رسید و از آن پس پیکر من هم خمید و @hosenih امان از چشم های شامیان وای امان از دست های ساربان وای به هر باری که از کوچه کذشتیم که می زد بر جبین دختران وای ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih